بررسی شکست تجربهً شوروی / قسمت چهارم

* خلاصه ای از آنچه که گذشت

* طرح اقتصادی  دوران اپوزیسیون ( از اپریل تا اکتبر ۱۹۱۷ )

خلاصه ای از آنچه که گذشت؛

در قسمتهای پیشین ذگر شد که نظام شوروی تجربهً گذشتهً بخشی از طبقهً کارگر جهانی بود که به شکست انجامید. بررسی شکست آن تجربه با توجه به مسائل و مشکلاتی که امروزه به کارگران و دیگر زحمتکشان جوامع مختلف تحمیل میگردد،به ظاهر امری غیر ضرور بنظر میرسد .ولی بر خلاف ظاهر امر از آنجائیکه هنوز بینش و سنتهائیکه زمانی بستر اصلی ایجاد و تداوم آن تجربیات بودند ، امروزه در ابعاد چشمگیری بکار گرفته میشوند لذا پرداختن به شکست تجربهً شوروی ،بگونه ای شرح حال بینش وسنتهای مبارزاتی  فی الحال موجود زمان کنونیست.

بررسی شکست تجربهً شوروی ، ایجاب میکرد که به زمینه های مادی موجود در روسیهً ۱۹۱۷ پرداخته شود. لذا در آن راستا به بافت اقتصادی وچگونگی ترکیب طبقاتی جامعهً روسیهً آنزمان پرداخته شد. در آن مورد با اتکاء به ادلهً معتبر ، به غالب بودن شیوهً تولید ماقبل سرمایه داری و کهن در بافت اقتصادی روسیه اشاره شد .گفته شد که در کنار جمعیت کثیر دهقانان طبقه کارگری وجود داشت که حاصل رسوخ نه چندان طولانی شیوهً تولید سرمایه داری در اقتصاد بسته وکهن روسیه بود.

لنینیسم ،در میان دیگر سنتها و گرایشات سیاسی مربوط به طبقهً کارگر روسیه ،ازدیدگاه و روشهای مبارزاتی مختص به خود برخوردار بود. در سایهً بکارگیری آن شیوه های ویژه بود که لنینیسم توانست  بر دیگران غالب گردد. آن دیدگاه بعدها یگانه راهنمای مبارزاتی کارگران در فعالیتهای زیر ساختی نظام شوروی شد.

پرداختن به شیوه های مبارزاتی بلشویسم ایجاب میکرد که سیر تاریخی نضج و رشد لنینیسم مورد بررسی قرار گیرد .لذا در آن راستا به انقلاب ۱۹۰۵ روسیه وشرایط مادی موجد آن انقلاب در روسیه گریزی زده شد. و در آن مسیر به تعبیر لنین از رهبری انقلاب ، ارگان سیاسی حاصل از پیروزی انقلاب و….غیره پرداخته شد.

تعبیر ویژه لنین از جایگاه « سازمان انقلابیون » حرفه ای و کارکرد سرمایه های انحصاری در جهان ، اورا بر آن وامیداشت که پیروزیهای سیاسی فوریه – مارس ۱۹۱۷ را پایان انقلاب دموکراتیک در روسیه قلمداد کند .لذا او حکم به در پیش گرفتن « سوسیالیسم » در روسیهً عقب مانده را داده بود . با توجه به اینکه مضمون و جوهر اصلی ایدهً لنین راجع به جایگاه « سازمان انقلابیون » حرفه ای در انقلاب ۱۹۱۷ هنوز محور تفکرات اورا تشکیل داده بود لذا در قسمت قبلی آنچنان تفکری مورد بررسی قرار گرفت. قسمت زیرین تعبیر لنین از ادارهً امور اقتصاد روسیه در دورهً اپوزیسیون بلشویکها میباشد.       

             

طرح اقتصادی دوران اپوزیسیون (از آپریل  تا اکتبر ۱۹۱۷ ):  

 

در فاصله زمانی بین آپریل تا اکتبر ۱۹۱۷ ،یعنی در دوره ایکه بلشویکها در اپوزیسیون حکومت موقت قرار داشتند، لنین طرحی درمورد اقتصاد و چگونگی ادارهً امورآن ، بمنظور برون رفت از وضعیت فلاکتبار روسیه ، خطاب به جامعه و ازآنطریق به حکومت موقت ارائه داده بود. چنان کوششی ازطرف او، جدا ازجنبه های ضعف ویا قوت طرح مورد نظر، نسبت به بی نظری قبلی اش در مورد ادارهً امور اقتصاد جامعه، میتوانست پیشرفتی محسوب شود. ولی درآن شرایط آنچه که میتوانست گره گشا باشد، فقط محتوی ومضمون پیشنهاداتی بود که میبایستی مبتنی برواقعیات جامعه روسیه میبود .طرح اقتصادی لنین درآن زمان مبتنی بر واقعیات آن روز روسیه نبود. محورهای اساسی همان طرح بعدها بهنگام کسب حاکمیت توسط بلشویکها ، در دستور اجرا قرار گرفت. اجرای آن طرح نه اینکه بارگران زحمتکشان روسیه را کاهش نداد بلکه، سرباری شد که برمشکلات آنها بیفزود.

قبلاً گفته شد که در فاصلهً فوریه تااپریل ۱۹۱۷  ، دستآوردهای حاصل از پیروزی انقلاب و سرنگونی حکومت مطلقهً تزاری ، عمدتاً مضمونی سیاسی داشتند . ولی برعکس دستآوردهای سیاسی ، وضعیت اقتصادی و چگونگی معیشت کارگران و دیگر زحمتکشان روسیه همان روال قبل از پیروزی انقلاب را طی کرده بود. غالب بودن شیوهً کهن تولید دهقانی و وجود اقتصادی ورشکسته و متاًثر از جریان جنگ چهار سالهً بین الملل اول ، بخشی از واقعیات روسیه بهنگام سرنگون شدن حکومت تزاری بود.

درزمرهً دستآوردهای سیاسی آندوره، وجود دموکراسی وآزادیهای همگانی وسیعی بود که درپرتوآن، تشکلهای سیاسی و صنفی کارگری ونهادهای مبارزات همگانی ، رشد چشمگیری کرده بودند. در توصیف دستآوردهای سیاسی آن دورهً روسیه، لنین در اپریل ۱۹۱۷ ،  ضمن بحثی که راجع به ضرورت انتقال قدرت حاکمه به کارگران، ارائه داده بود، چنین ابراز نظر کرده بود؛

« صفت مشخصهً این انتقال از یکطرف وجود حد اعلای قانونیت است.(روسیه اکنون آزادترین کشورهای محارب جهان است) واز طرف دیگر  فقدان اعمال فشار نسبت به توده ها وبالاخره……… میباشد.» ( ۱ ) 

علیرغم تمامی دستآوردهای سیاسی ایکه بعد ازانقلاب فوریه- مارس نصیب جامعهً روسیه شده بود، آن جامعه هنوز در اوائل مرحلهً بورژوائی رشد نیروهای مولده اش ، قرارگرفته بود. که لازمهً پیشروی درآن مسیر تداوم فضای دموکراتیک وآزادی بود که براثر انقلاب دموکراتیک فوریه- مارس، حاصل شده بود در آن لحظه دهقانان با جمعیتی بیشترازدو سوم کل جمعیت روسیه، هنوز با گاوآهن وخیش دوره های کهن، و محروم ازهرگونه روشهای پیشرفته ای، به کشاورزی میپرداختند. و تولیدات صنعتی  هم، بر اثر جریان جنگ چهارساله، در حال رکود شدیدی بسر میبرد. مشکلات اقتصادی موجود در روسیهً آنزمان ، بخشاً حاصل مال اندوزیها وروشهای استثمارگرانهً بورژوازی روسیه بود که آن طبقه برای دستیابی به آن، درصدد تداوم جریان جنگی بود که روسیه یکی از طرف های درگیر در آن جنگ بود. حکومت موقت بنا به دفاع از منافع بورژوازی نوپای روسیه، یا نمیخواست درحل مشکلات اقتصادی موجود درآن زمان اقدام کند. ویا درآنجائی هم که تحت فشار نمایندگان کارگران، قصد برطرف کردن بعضی ازآنها راکرده بود، در حل آنها، ناتوان وعاجز میماند. بخش دیگری ازمشکلات اقتصادی

آنروز روسیه، اثرات حاصل ازعقب افتادگی جامعه بود، که گذشته از حکومت موقت، انقلابی ترین دولتها هم نمیتوانستند، آنطوریکه لنین توقع داشت درظرف چندماه برمشکلات وعقب افتادگی روسیه، فائق آید. شخص لنین نیز همپای هرصاحب نظری، به دگرگون نشدن وارتقاء نیافتن، بافت اقتصادی جامعهً روسیه وعدم رشد وجود اجتماعی طبقهً کارگر، آگاه بود. ولی با آنوصف اودرآن لحظه، بفکر ایجاد نوعی ازسیستم اقتصادی بود ،تا وجود آنراحجت شروع سوسیالیسم درروسیهً عقب افتاده، قراردهد.

درآنمقطع شکل سازمان اقتصادی درکشور آلمان و نقش دولت آن کشور در آن، نظر لنین راجلب کرده بود. درآنزمان کشور آلمان برخلاف روسیه ازاقتصادی پیشرفته وسازمانی متناسب با تولید و توزیع پیشرفته اش ،برخوردار بود. ضمناً وجود بنگاهای اقتصادی انحصاری نسبتاً عظیم، ازجملهً مشخصات اقتصادی آن دیار بود. بعبارت دیگر درآنزمان، چارت و شکل سازمانی ادارهً امور اقتصاد درکشور آلمان متناسب ومتناظر با محتوا ومضمون درجهً رشد و پیشرفت ابزار و شیوههای تولیدی اش بود. آنچنان نهادها وسازمانهائی، بدرجات زیادی بصورت بنگاههای عظیمی تمرکز یافته بودند .که آن خود نیز حاصل پروسهً رشد نیروهای مولده و از آنجمله، رشد وجود اجتماعی طبقهً کارگر آن دیار بود.

 لنین در پرتو ایدهً ایکه راجع به کارکرد امپریالیستی سرمایه کسب کرده بود، باچشم پوشی ازعقب ماندگی اقتصاد روسیه وبدون درنظرگرفتن ضعف شدید طبقهً کارگر درآن دیار، بفکرمتمرکز کردن اجباری بانکها ونهادهای تولیدی موجود در روسیه، درظرف کمتراز چند ماه بود. اومیخواست بامتمرکز کردن بانکها ومراکز تولید صنعتی موجود در روسیهً آنزمان ، کتنرل دولتی براقتصاد وازآنطریق شروع « سوسیالیسم » در روسیه را عملی گرداند. لذا بدان لحاظ بود که او بعد از چهارم آپریل وبرگشتنش ازخارج به روسیه، بعناوین مختلف مرحلهً دموکراتیک انقلاب در روسیه راخاتمه یافته اعلام میداشت. نمونه ای دیگرازاظهارات او ازآن بابت،بیانات او در۲۸ مه ۱۹۱۷ بود که بعد ازسپری شدن کمتراز دو ماه ازارائهً تزهای آپریلش، در مورد مرحلهً انقلاب روسیه چنین گفته بود:

« قدرت دولتی در روسیه بدست طبقهً جدید یعنی بورژوازی و ملاکین بورژوا شده افتاده است. از این لحاظ انقلاب بورژوا- دموکراتیک در روسیه پایان یافته است.» ( ۲ )

درپرتوچنان نگرشی به انقلاب درروسیه بود که لنین به زعم خود خواسته بود که سیاست اقتصادی متناظر با « دیکتاتوری » پرولتاریا را، طرح کند. او در آن مقطع قصد کرده بود، در صورتیکه « قدرت بدست پرولتاریا وقشرهای تهیدست دهقانانیکه بوی گرویده اند بیفتد……..باجمیع مصالح ومنافع سرمایه عملاً قطع ارتباط کامل » خواهدکرد.( ۳ )

چشم پوشی لنین ازواقعیات جامعهً روسیه وقصد اومبنی برشروع شتابان« سوسیالیسم » ،مورد انتقاد صاحبنظران و دیگر انقلابیون مخالف با او، قرارگرفته بود. او طی  پلمیکهایش با چنان افرادی، ضمن اذعان به عقب افتادگی جامعهً روسیه، همزمان مصرانه براجرای« سوسیالیسم » درآن دیار پای میفشرد. نمونهً ذیل یکی دیگر از بیانات او ازآن بابت میباشد:

« مادامیکه اکثریت قاطع اهالی بضرورت انقلاب سوسیالیستی پی نبرده اند حزب پرولتاریا بهیچ وجه نمیتوانددرکشوردهقان خرده پا « معمول داشتن » سوسیالیسم راهدف خودقراردهد.

ولی فقط سفسطه جویان بورژوا که درپس پرده ای ازالفاظ « شبه مارکسیستی » پنهان شده اند، میتوانند این حقیقت را وسیلهً توجیه سیاستی قراردهند که موجب تعویق آن اقدامات فوری انقلابی خواهد شد که ازلحاظ عملی موجباتش کاملاً فراهم شده وغالباً هنگام جنگ بوسیلهً یک سلسله ازدولتهای بورژوازی عملی گردیده و برای مبارزه با قحطی و اختلال کامل و قریب الوقوع اقتصادی ضرورت مبرم دارد.

دراین مورد اقداماتی ازقبیل ملی کردن زمین وتمام بانکها و سندیکاهای سرمایه داران یا بهرحال برقراری کنترل فوری شوراهای نمایندگان کارگران برآنها وقس علیهذ که بهیچوجه معنایش معمول داشتن سوسیالیسم نیست ، باید بی چون وچرا پافشاری بعمل آید. واین اقدامات حتی الامکان  ازطریق  انقلابی بموقع اجراگذارده شود. بدون این اقدامات که فقط گامهائی بسوی سوسیالیسم بوده و از نظراقتصادی کاملاً قابل اجرااست ، التیام جراحات وارده ازجنگ ، اجتناب ازخطرورشکستگی امریست محال وحزب پرولتاریای ازدست اندازی به سودهای فوق العاده هنگفت سرمایه داران و بانکداران که بخصوص بنحوی فصا حت آمیز « ازقبل جنگ »  سودمیاندوزند- هرگزخودداری نخواهندکرد. ».( ۴ )

« اقداماتی ازقبیل ملی کردن زمین وتمام بانکها وسندیکاهای سرمایه داران » بخصوص ازآنجائیکه ازجانب لنین تاًکید شده بود که آن « اقدامات حتی الامکان ازطریق انقلابی بموقع اجراگذارده شوند » درعالم واقع ، بجزسلب مالکیت ازصاحبان آنها، هیچ معنای دیگری نمیتوانست داشته باشد. ولی درآن شرایط که بلشویکها ضعیف ودراپوزیسیون دولت موقت قرارداشتند ، لنین امر مربوط به ملی کردن زمینها وبانکها و سندیکاهای سرمایه داران را، معادل سلب مالکیت از صاحبان آنها بحساب نمیآورد .بلکه او درآنزمان،  ظاهراً مدعی بود که، تمرکز اجباری بانکها و سندیکاهای سرمایه داران ، « بدون انکه پشیزی از صاحب مالی ستانده شود» ( ۵ ) ،صورت خواهدگرفت. آنچنان ادعائی علاوه بر مصلحت گوئی حاصل از ضعف مقطعی بلشویکها، بری از هرگونه حقیقتی بود. در واقع ادعای لنین مبنی بر سلب مالکیت نکردن از صاحبان سرمایه ها، مختص به دورهً اپوزیسیون بودن بلشویکها بود. ولی بعدها در طی شش ماههً اول حکومت بلشویکی و بخصوص از ژوئن ۱۹۱۸ ببعد، تمامی سرمایه های موجود در روسیهً آنزمان، اجباراً تحت مالکیت دولت بلشویکی قرارگرفت. هریک ازمسائل طرح شدهً فوق،بعدازپرداختن به طرح اقتصادی ارائه شدهً بلشویکها درمقطع زمانی مابین اپریل تا اکتبر ۱۹۱۷ مورد اشاره قرار خواهند گرفت.

جایگاه سرمایه دای دولتی درتفکر لنین:

لنین درسپتامبر ۱۹۱۷  تلقی خود از ادارهً امور اقتصاد جامعهً روسیه را تحت عنوان « خطرفلاکت وراه مبارزه باآن» ،بیان داشته بود.او بدان وسیله خواسته بود،هم نظرخودرانسبت به حل مشکلات اقتصادی جامعه ارائه داده باشد وهم ازآنطریق حکومت موقت رابچالش طلبیده باشد.درآن شرایط مشخص که قحطی وفلاکت وپیامدهای جنگ چهارساله شیرازهً اقتصاد جامعهً روسیه راازهم گسیخته بود،لنین حکومت موقت،اس.ارها و منشویکها را متهم به خیانت به کارگران ودهقانان میکرد و عملکردها وبرنامه های سیاسی واقتصادی آن حکومت ومواضع آن سازمانها از آن بابت را،بخصوص درزمینهً مبارزه با فلاکت وقحطی موجود در روسیه را، بنفع بورژوازی وبضرر کارگران و زحمتکشان قلمداد کرده بود.

بعدها ،بهنگام سرکارآمدن بلشویکها درروسیه، مضامین اصلی آن طرح، پایه ای شد که سیاست اقتصادی بلشویکی، برآن قرارگرفت.هدف مقطعی طرح اقتصادی لنین درآن شرایط، ایجاد نظام سرمایه داری انحصاری دولتی بطورضربتی، در روسیهً عقب مانده بود. مسلماً درمدتی بسیار کوتاه رسیدن به چنان هدفی امکان پذیرنبود. ولی همچنانچه قبلاً ذکرشد، ازایدهً لنین مبنی بر، جهانی وامپریالیستی عمل کردن سرمایه ، امکان پذیری انقلابات کارگری وشروع فوری سوسیالیسم درهریک از کشورهای جهان وازآنجمله جوامع عقب مانده ای همچون روسیهً آنزمان، استنتاج شده بود. بنا به چنان نظری، صرف وجود وعملکرد سرمایه های امپریالیستی در جهان، شروع سوسیالیسم درکشوری همچون روسیهً آنزمان راتوجیه میکرد. بنا به چنان برداشتی از جهانی عمل کردن سرمایه ؛ عدم رشد اقتصادی وضعف وجوداجتماعی طبقهً کارگرروسیه، میتوانست درصورت اعمال رهبری « سازمان انقلابیون » حرفه ای برجامعه، جبران پذیر تلقی گردد.

 بنا به چنان دیدی،لازمهً شروع « سوسیالیسم » در روسیهً عقب مانده ،  علاوه بر کسب حاکمیت سیاسی  توسط « سازمان انقلابیون » ،  تسلط و کنترل کامل آن دولت براقتصاد جامعه ،بود . طرح اقتصادی لنین درسپتامبر ۱۹۱۷، برنامهً ای بود که درصورت تحقق حاکمیت بلشویکی برجامعه، قراربود تسلط یافتن آنها برادارهً امور اقتصادی جامعه رامتحقق سازد. لنین در طرح مضامین آن برنامه از وضعیت اقتصادی کشور آلمان الهام گرفته بود. در آنزمان، نمونه ای از اقتصاد متمرکز همراه تسلط کامل دولت برآن، درکشورهای پیشرفته آنروزی، بخصوص درکشورآلمان وجود داشت . ولنین توسط طرح اقتصادی مورد نظرش، بگونه ای درصدد الگوبرداری ازموقعیت مسلط دولت آلمان بر اقتصاد کشورش ، برآمده بود.

درعالم واقع، متمرکز شدن اقتصاد آلمان وبخصوص تسلط وکنترل کامل دولت برآن، حاصل دو جنبه از ویژگیهای تاریخی و اجتماعی مهم در آن کشور بود. که جامعهً روسیه در آنزمان هنوز به آن جنبه ها دست نیافته بود. یکی از آن واقعیات آن بود؛ که کشور آلمان درسال ۱۹۱۷ بنا به شرایط تاریخی اش، نسبت به کشورهائی همچون روسیه، از نیروهای مولدهً پیشرفته ای برخوردار بود، که آن سطح از پیشرفت به نوبهً خود، هم طبقهً کارگر وسیع و برخوردار از دانش تکنیکی و فرهنگ مدنی برتری بهمراه آورده  بود وهم موجب نهاد های اقتصادی با درجهً بالائی از تمرکز سرمایه ها شده بود.

 سرمایه های متمرکز شده در کشور آلمان آنزمان ، همچون دیگر جوامع پیشرفته ، در قالب کارتلها ، کنسرن ها و… غیره سر برآورده بودند. که هر یک از آن موً سسات عظیم سرمایه ای به تنهائی  ویا تعدادی از آنها  با همدیگر ، رشته های معینی از تولید وتوزیع فرآورده های اجتماعی را ، بخود اختصاص داده بودند. مسلماً هر یک از چنان سرمایه های متمرکز  و رشد یافته ای ، سازمانهای اداری و تولیدی متناسب با عملکردهای خویش را بوجود آورده بودند. که آنچنان درجه ای از تمرکز سرمایه ها، زمینهً مناسبی شده  بود که در شرایط جنگی آنزمان ، تسلط و کنترل دولت آلمان بر اقتصاد کشورش،را  امکان پذیر ساخته بود.

 واقعیت مهم دیگری که زمینهً تسلط هرچه بیشتر دولت آلمان بر اقتصاد کشور را فراهم کرده بود، ضرورتهای مربوط به پیشبرد جنگی بود که آن کشور یکی از طرفهای مهم ودرگیر در آن بود.و دولت آلمان با دخالت دادن آن کشور در جنگ ، بگونه ای در راستای منافع سرمایه های آلمانی عمل کرده بود. بطور خلاصه اینکه در شرایط آنزمان، دولت بورژوائی آلمان بر نظام سرمایه داری پیشرفته ای مسلط بود که ضمن پیشبرد امور جنگی، به بهترین وجه ممکن از منافع صاحبان سرمایه ها دفاع میکرد. که آن نیز تبعاً موجب همدلی وهمکاری بورژوازی و عمال ریز ودرشتش باآن دولت شده بود .

 لنین بار ها آرزوکرده بود که اگر بجای دولت « یونکرها » درآلمان ، دولتی انقلابی همچون بلشویکها ، مسلط بر اوضاع اقتصادی کشور می بود، در آنصورت آنها از پتانسیل سرمایه داری انحصاری دولتی، بنفع کارگران ودیگر زحمتکشان جامعه استفاده میکردند. اما در عالم واقع ، او بخوبی  به تفاوت عظیم شرایط مادی موجود بین کشورهای روسیهً وآلمان، اگاه بود. ولی علیرغم چنان واقعیتی او قصد کرده بود که درصورت کسب حاکمیت ، همزمان هم نمونه ای از سرمایه داری انحصاری دولتی در آلمان را، در ظرف کمتر از چند ماه درروسیهً عقب مانده بوجود آورد و هم به معمول داشتن « سوسیالیسم » در آن جامعه بپردازد . مقایسهً مواردی از شرایط مادی موجود در روسیهً آنزمان با همان فاکتور ها در کشور آلمان  ،میتواند در ملموس تر کردن موقعیت اقتصادی و اجتماعی روسیه ، موثر باشد. اینک نمونه هائی از آن موارد :

 وجوه افتراق اقتصاد روسیهً عقب مانده با آلمان پیشرفته آنروزی، عبارت بودند از؛

۱ –  برخلاف جامعهً آلمان، که در آنجا شیوهً تولید بورژوائی، وجه غالب بافت اقتصاد کشور را  تشکیل داده بود، در روسیه ، شیوهً پیشرفتهً تولید سرمایه داری، بخش کمی از اقتصاد کشور را در بر گرفته بود.

۲ – غالب بودن شیوهً تولید کهن و ما قبل سرمایه داری در جامعهً روسیه ،بمعنای ضعف وعدم رشد نیروهای مولده در آن دیار بود که آن وضعیت بخصوص در شرایط جنگی ایکه روسیه در آن قرار داشت ، باعث نقصان شدید فراورده های مورد احتیاج عموم، شده بود.

۳ – ضعف کمی وکیفی وجود اجتماعی طبقهً کارگر در روسیه ، یکی از مشخصه های دیگر عدم رشد شیوهً تولیدسرمایه داری در آن دیار بود.

۴ – برخلاف کشورآلمان که درآنجا دولت بعلت تمرکزسرمایه های انحصاری درکشورش، به آسانی توانسته بود بر اقتصاد جامعه تسلط یابد، در روسیه، بخش  بورژوائی اقتصاد کشور، درآن حدی هم که پیش برده میشد، عمدتاً شامل فعالیتهای تولید کنندگان خرد و بازرگانان نه چندان عمده، بود. در کنار چنان قشری از بورژوازی ، سرمایه های متمرکز و انحصاری ای هم وجود داشتند . که آنها  در آن شرایط زمانی، نسبت به بخش وسیع تر تولید کنندگان خرد و بازرگانان نه چندان عمده، استثنائاتی بیش بحساب نمیآمدند. بخش سرمایه های متمرکز و انحصاری روسیه در آنزمان ،عمدتاً در رشته های تولید قند، چرم، فولاد و…غِیره، بکار گرفته شده بودند. وهمان بخش بود که در جریان جنگها، توانسته بود  به آسانی تحت  تسلط دولت تزاری ویا دولت موقت بعد از تزار، قرار گیرد. اعمال کنترل وتسلط دولت بر بخش دوم که بصورت کارکرد سرمایه های خرد بر اقتصاد کشور تاًثیر گذار بودند، بسیار کم و ناچیز بود.

۵ – بخش زیادی از نهادهای اقتصادی بسیار متمرکز و انحصاری درآلمان آنروز، حاصل رشد وتوسعهً اقتصادی آن کشور بود که بورژوازی آلمان بنا به ضرورت کسب سود و ارزش افزائی بر سرمایه هایشان، طی پروسه ای ،از قبل استثمار کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه ، به آن دست یازیده بود. آن بحش از تمرکز یابی سرمایه ها وبه صورت انحصاری در آمدن آنها، تبعاً با کیفیت متعالی تری از رشد نیروهای مولده، همراه بود. در صورتیکه طبق طرح اقتصادی لنین قرار بود که در روسیهً عقب مانده؛

 بدون توجه به کیفیت ودرجهً رشد نیروهای مولده ،از طریق بکارگیری روشهای دیکتاتوری، سرمایه های منفرد وپراکنده ، متمرکز میشدند. تا بدان وسیله زمینهً تسلط دولت بلشویکی بربخش صنعتی اقتصاد کشور فراهم میگردید. حاصل چنان سیاستی به فرض موفق شدن، میتوانست سبب جمع جبری سرمایه ها، بدون تغییرات کیفی در آنها ، شود. در آن چنان وضعیتی بود که لنین بمحض برگشت به روسیه گفته بود که اگر بحاکمیت برسد « با جمیع منافع سرمایه قطع ارتباط کامل » خواهد کرد. مسلماً  با وجود چنان موضعی بورژوازی روسیه در آن شرایط ،در هر حدی هم که وجود داشت، بلشویکها رابیشتر در قاموس مصادره کنندگان سرمایه های خویش ، میدیدند. لذا آنها بدواً بهر طریق ممکنی در صدد کارشکنی ودشمنی با چنان حکومتی بر میآمدند.

خلاصه اینکه بر بستر مختصاتی که فوقآ در مورد روسیهً آنزمان ذکر شد، ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی وشروع سوسیالیسم، اهدافی بودند که لنین خواسته بود توسط اجرای طرح اقتصادی ۱۴ سپتامبر۱۹۱۷ خود، به آنها دست یابد. قبل از پرداختن به جزئیات  چنان طرحی، لازم است به بیاناتی ازخود لنین که راجع به ضرورت و امکان بوجود آوردن سرمایه داری انحصاری دولتی در روسیه بود، اشاره شود.

« ازامپریالیسم همه سخن میرانند. ولی امپریالیسم چیزی نیست جز سرمایه داری آنحصاری.

گواه بارز اینکه در روسیه نیز سرمایه داری جنبهً انحصاری بخود گرفته است، وجود بنگاههای « پرود اوگل» و « پرودامت »  و سندیکای قند و غیره است. همانا سندیکای قند براًی العین بما نشان میدهد که سرمایه داری انحصاری در جریان رشد خود به مرحلهً سرمایه داری انحصاری دولتی رسیده است.» ( ۶ )

برخلاف توجیهات لنین ، وجود تعداد معدودی از موًسسات انحصاری سرمایه ای در هر جامعه ای ، به تنهائی نشانگر جنبهً انحصاری بخود گرفتن سرمایه داری ،نیست . بلکه جنبهً انحصاری پیدا کردن سرمایه داری در هر جامعه ای ، علاوه بر اینکه موً سسات انحصاری متعدد در رشته های گوناگونی را بهمراه دارد ،همچنین باعث ایجاد تغییر و تحول در مناسبات  تولیدی و فرهنگ اجتماعی ، جامعه خواهد شد.در صورتیکه بافت طبقاتی روسیهً آنزمان بیانگر واقعیت دیگری بود. اگر در شرایط آنروز روسیه ، وجود « سندیکای قند »  و یا موًسسات معدود آنچنانی بخشی از واقعیات آن دیار را  تشکیل داده بودند، همزمان  وجود بیسوادان روسیه که معادل بیش از  ۸۰ % ،کل جمعیت روسیه را تشکیل داده بودند ، چهرهً دیگری از آن جامعه را به نمایش میگذاشت . در همان زمانیکه لنین چنان استدلالی کرده بود ، در کنار ، وجود جمعیت کثیر بیسوادان ، طبقهً کارگر آن دیار قشر نازکی را نسبت به جمعیت بیکران دهقانان و سایر اقشار خرده بورژوازی تشکیل داده بودند.

اینکه تولید به شیوهً سرمایه داری ، وجه غالب اقتصاد روسیه را در ۱۹۱۷ تشکیل نمیداد ، واقعیتی بود انکار ناپذیر. که قبلاً  در آنباره مباحثی ارائه شد و در قسمتهای بعدی هم بنا به ضروت طرح مباحث ،مطالب بیشتری عرضه خواهد شد.  ولی قطع نظر از اینکه اقتصاد روسیه در آنمقطع در چه مرحله ای از رشدش قرار داشت ،لازم است بطور مختصر به جایگاه رشد نیروهای مولده در شروع وایجاد نظام سوسیالیستی ، اشاره شود.

  صرف جنبهً انحصاری پیدا کردن سرمایه داری در هر جامعه ای ، ( گر چه آن حد از رشد اقتصاد جامعه بسهم خود بشارت وجود زمینهً مناسبی جهت شروع سوسیالیسم را خواهد داد )  به تنهائی بمعنای امکان پذیری بلافصل  شروع سوسیالیسم نیست . امروزه در کشور های اروپای غربی و آمریکای شمالی ، سرمایه داری در بعدی نجومی رشد یافته است . و طبقهً کارگر هم رشدی متناسب با رشد سرمایه در آن جوامع داشته است . ولی علیرغم وجود آن واقعیات انکار ناپذیر ،امروزه اقدام به  انقلابی سوسیالیستی ، خارج از توان بالفعل  طبقهً کارگر هر یک از آن کشور ها میباشد.در مورد اینکه چرا چنین است  وچرا کارگران در آن جوامع علیرغم رشد مکفی نظام سرمایه داری ، هنوز توانائی  اقدام به انقلابی سوسیالیستی را ندارند ، نظرات متعددی از جانب  صاحبنظران بسیاری ارائه شده است  که پرداختن به آنها فرصت مناسبی را میطلبد. ولی جدا از بیان علل آن چنان واقعیتی ، آنچه که امروز جزئی از خصوصیات مبارزاتی طبقهً کارگر در آن کشورها میباشد ، عدم آمادگی آنها در اقدام به انقلابی سوسیالیستی است . عدم آمادگی طبقهً کارگر در کسب حاکمیت سیاسی در هر یک از جوامع امروزی ، واقعیتی است که بورژوازی با تمام توان مالی و بهره گیری از تجربیات تاریخی اش در صدد تداوم آن بوده است. اگر بورژوازی در دهه های اولیهً قرن بیستم بنا به انگیزه های  طبقاتی و دفاع از مالکیت خصوصی ، درصدد استثمار کردن وسرکوب جنبشهای مبارزاتی کارگران برمیآمد. امروزه سرمایه داران با کسب درجات بالائی از خودآگاهی طبقاتی،  بعناوین مختلف میکوشند تا کارگران را از فکر کسب حاکمیت جامعه ، بدور نگه دارند . امروزه  وظائف رهبران کارگری ،در کمک به رفع چنان نقیصه ای بیشتر از هرزمانی در گذشته ، سنگین تر و پیچیده تر است .

 برخلاف تصورات  لنین که اجرای شتابان « سوسیالیسم » در روسیهً عقب مانده را در دستور فعالیتهای مبارزاتی طبقهً کارگر ضعیف و نا آماده ای ،قرار میداد، امروزه  فائق آمدن کارگران،  بهر طریق وشیوهً ممکنی بر نا آمادگی خویش جهت  کسب حاکمیت سیاسی ،بمعنای عبور آنان از خط پایانی نظام سرمایه داری و پای نهادن در « بهشت » سوسیالیسم نیست . بلکه در هر یک از جوامع پیشرفتهً  امروزی  آن پیشرفتها اگر باآمادگی مطلوب سیاسی وتشکیلاتی طبقهً کارگر، همراه باشند، و اگر کارگران بتوانند حاکمیت سیاسی خود را بر جامعه اعمال دارند، تازه درآنصورت است که میتوان گفت « درگاه »  سوسیالیسم، فراروی آن جامعه قرار خواهد گرفت.اما آن چنان موقعیتی گرچه مناسب ترین حالت پای نهادن در آن « درگاه » است ولی صرفاً شروع سوسیالیسم، ضامن تداوم آن نخواهد بود بلکه درآن شرایط  بازهم ، مبارزهً طبقاتی پیروزمندانهً همه جانبه است که پیشروی درجهت تداوم دگرگونی های متعالی و نوین را، در برخواهد داشت. آنچه که درآن شرایط  ضامن تداوم پیروزی کارگران است، علاوه بر اعمال سیادت سیاسی آنها برجامعه، که این خود نیز بایستی مبشر وسیع ترین روشهای آزادی خواهی و دموکراتیک باشد، توانائی کارگران در ادارهً امور اقتصادی واجتماعی است که حرف آخر را خواهد زد.

امروزه تبعیت آگاهانه و یا نا آگاهانه از دیدگاه و سنتهای مبارزاتی بلشویسم تاًثیرات چنان عظیمی بر عملکردهای مدعیان رهبری طبقهً کارگر برجای نهاده است که امر مربوط به چگونگی ادارهً امور اقتصادی در فردای پیروزی ، یا در تفکر آنها غایب است ویا اگر بگونه ای در آن مورد تعمقی شده باشد ، در حد تدوین مضامین اقتصادی  بخشهای حد اقل ویا حد اکثر برنامه های حزبی و یا سازمانی محدود مانده است.چنان مضامینی با تمام رادیکالیسمی که بهمراه دارند، در مقایسه با علم و فن ادارهً امور اقتصاد یک جامعهً امروزی ، شعارهای کلی ای میباشند که میتوانند در موضع اپوزیسیون بعنوان پرچم مبارزاتی برافراشته شوند. چنان درخواستهای انسان دوستانه ای ،مضامینی را ، بیان میدارند که دسترسی به آنها، اجرای برنامه های تعریف و تدوین شدهً دقیقی را میطلبد.

مسلماً طبقهً کارگری که درموضع اپوزیسیون دولتهای بورژوائی قرار دارد ، (بخصوص در جوامعی که خفقان و نبودن آزادیهای سیاسی ،نرم معمول دیکتاتوری های حاکم بر آن جوامع را تشکیل میدهند)،به سادگی نمیتواند به آمادگی های لازم جهت ادارهً امور جامعه دست یابند. بلکه سعی کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه  جهت  کسب هر گونه آمادگی قبلی ،  با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد شد . که لازم است به اندازهً توان درصدد رفع آن مشکلات و تاًمین خود آمادگیهای لازم برآمد .  ولی تاًثیرات منفی حاصل از موانع و مشکلات سرراه مبارزات کارگری و عدالتخواهانه ، مسئلهً مشخص جداگانه ایست و عدم توجه و یا کم اهمیت دادن به ادارهً امور جامعه در فردای پیروزی ، مسئلهً مشخص دیگریست.

 اگر امروز ضروریات مربوط به خود آمادگیهای قبلی طبقه کارگر،در حد لازم و کافی درک شده باشند ،ایجاد فرصت های مناسب مبارزاتی که فردا ویا در هرلحظهً ممکنی که بر اثر مبارزات خود کارگران ودیگر اقشار عدالتخواه بدست آیند ،میتوانند همچون زمینهً مساعدی در جهت جبران مافات موًثر واقع شوند. ولی بی توجهی  و یا کم اهمیت دادن  به اقتصاد و ادارهً امور جامعه ،چنان معضل عمده ای ببآر میآورد که بهترین دستآورد های حقیقی کارگران در فردای پیروزی سیاسی بر بورژوازی را هم به نابودی خواهد کشاند. بعبارت دیگر چنان موضعی پای نهادن در همان راه بلشویکی است که تسلیم در مقابل بورژوازی نتیجه تبعی آن خواهد بود .  

 ولی آیا طبقهً کارگر روسیه  در شرایط  ۱۹۱۷ ، تا چه حدی به اینگونه حقایق نزدیک بود ؟ وشرایط مادی آن جامعه تا چه حدی پذیرای شروع نظام « سوسیالیستی » مورد نظر لنین  بود؟

روسیهً مقطع ۱۹۱۷ بنا به شواهد تاریخی بیشماری که قسمت چشمگیری ازآن حقایق توسط خود لنین،چه قبل و یا چه بعد از بحاکمیت رسیدن بلشویکها، ارائه شده بودند،کشور دهقانان خرده پائی بود  که ۸۰ در صد جمعیتش را  بیسوادان تشکیل داده بودند. و آن در حالی بود که جمعیت کارگریش ، بخصوص تعداد کارگران صنعتی ، نسبت به دریای جمعیت دهقانانیکه با وسائل ما قبل سرمایه داری به کشاورزی مشغول بودند ،  « قشر نازکی» را تشکیل میدادند. لنین  برخلاف واقعیات جامعه روسیه شعار« در روسیه نیز سرمایه جنبهً انحصاری بخود گرفته است » راسر میداد. ولی درواقع او در بیان ضرورت ایجاد سرمایه داری دولتی در روسیه، اساساً به واقعیات جهان خارج از روسیه منعطف میشد. اودر آن مقطع زمانی، بدوا ًحکمت شروع سوسیالیسم در روسیهً عقب مانده رااز پیشرفت نیروهای مولدهً  در کشورهای مترقی ، استنتاج کرده بود. ذیلاً بخشی از بیانات اوکه اشاره به زمینه های جهانی عملی بودن اجرای سوسیالیسم، کرده بود،ارائه خواهد شد.

« دیالکتیک تاریخ چنانست که جنگ با تسریع فوق العاده جریان تبدیل سرمایه داری انحصاری به سرمایه داری انحصاری دولتی در عین حال بشر را فوق العاده به سوسیالیسم نزدیک ساخته است.

جنگ امپریالیستی آستان انقلاب سوسیالیستی است واین تنها بدان سبب نیست که جنگ با مصائب خود موجب قیام پرولتاری میشود- هیچ قیامی چنانچه موجبات اقتصادیش فراهم نشده باشد، سوسیالیسم بوجود نخواهد آورد، بلکه بدان سبب است که سرمایه داری انحصاری دولتی کاملترین تدارک مادی سوسیالیسم است. درگاه آنست. پله ای از نردبان تاریخ است که بین آن (پله) وپله ای که سوسیالیسم نامیده میشود،هیچ پله واسطی وجود ندارد…………………………………………………………..

……. سوسیالیسم اکنون از تمام پنجره های سرمایه داری معاصر بما مینگرد. سوسیالیسم اکنون مستقیما ًو عملاً  در هر قدم بزرگی که حاکی از برداشتن گامی براساس این سرمایه داری نوین باشد تجلی میکند.» ( ۷ )

لنین در سپتامبر ۱۹۱۷ بدرستی گفته بود که « هیچ قیامی چنانچه موجبات اقتصادیش فراهم نشده باشد، سوسیالیسم بوجود نخواهد آورد.» چنان گفته ای، حقیقت انکار ناپذیری راراجع به ایجاد سوسیالیسم، بیان داشته بود. بدین معنی که پیشرفت ورشد نیروهای مولده درجامعه، همان موجبات اقتصادی شروع سوسیالیسم است که در حد خود  یکی ازپایه های مهم واساسی ( لازم ولی ناکافی ) ، انقلاب پرولتاریائی و دگرگونی نطام سرمایه داری را تشکیل میدهد. بعبارت دیگر شرط وجود پرولتاریائی که بتواندانقلابی را در جامعه اش به پیروزی برساند، و بلافاصله به اندازهً درک و توانش، شروع به معمول داشتن سوسیالیسم نماید، قبل از هر فعالیتی از جانب انقلابیون روشنفکر، بسته به وجود نیروهای مولده  پیشرفته ای است که این نیز به نوبهً خود یکی از ملزومات رشد نظام بورژوازی هم میباشد. ولی آیا علیرغم بیان چنان حقیقتی از جانب لنین، قصد او مبنی بر شروع سوسیالیسم در روسیهً عقب مانده ، متکی بر چه واقعیات اقتصادی مهیا شده ای در روسیه  بود ؟ مگر نه اینکه، آنچه که واقعاً موجبات اقتصادی قیام فوریه- مارس ۱۹۱۷ در روسیه، را تشکیل داده بود، در فاصلهً اپریل ۱۹۱۷ تا ۲۵ اکتبر همان سال، نه اینکه تغییری اساسی نکرده بود، بلکه همان قدرت تولیدی وهمان توان  اقتصادی هم ، بر اثر جریان خود آن قیام و یا سوء استفادهای  بورژوازی  تازه بدوران رسیده ، و یا بر اثر  تقابل خصمانهً گروه های سیاسی در جامعه ، صدمه شدیدی هم دیده وبسی ضعیف تر از پیش هم شده بود. لنین درآن شرایط مشخص، شعار « …..سوسیالیسم اکنون از تمام پنجره های سرمایه داری معاصر بما مینگرد. سوسیالیسم اکنون مستقیماً و عملاً در هر قدم بزرگی که حاکی از برداشتن گامی بر اساس این سرمایه داری نوین باشد تجلی میکند» را با اتکاء به موجبات اقتصادی فراهم شده در کشورهای دیگر ( و ترجیحاً در کشور آلمان ) سرداده بود.او با چنان نگرشی قصد شروع شتابان « سوسیالیسم » درروسیهً عقب مانده را کرده بود.

 مسلماً در شرایط آنروز روسیه، واقعیات اقتصادی آن دیار، نمیتوانست موجب قیام پرولتاریائی آنچنانی گردد، که سوسیالیسم  نتیجهً بلافصل آن باشد. شروع سوسیالیسم لنینی در آن شرایط نه برواقعیات داخل روسیه، بلکه بر توانائی های اقتصادی سرمایه داری انحصاری، موجود در کشورهای پیشرفته، بویژ در کشور آلمان، متکی بود. او در شروع سوسیالیسمش در روسیه، مجبورشده بود بدواً و تا « دسترسی » به امکانات اقتصادی خارجی ، بدنبال نقطه اتکائی در داخل خود روسیه باشد. روهمین نظر او با بزرگنمائی  جایگاه  نمونه های استثنائی از نهادهای تولیدی پیشرفته در اقتصاد روسیه، حکم به شروع شتابان سوسیالیسم داده بود . مضمون طرح اقتصادی لنین در ۱۴ سپتامبر ۱۹۱۷، خود گواه بارزی بود بر فراهم نبودن موجبات اقتصادی قیام پرولتاریائی که بتواند بوجود آورندهً سوسیالیسم در روسیه باشد.

رهنمودهای اقتصادی منعکس درطرح ۱۴ سپتامبر ۱۹۱۷ لنین و توضیحات توجیه کننده آن طرح، شامل دو قسمت مجزا از هم بودند. قسمتی ازآن مربوط به بیان دیدگاه لنین راجع به حل مسئلهً ارضی درروسیهً آنزمان، و دیگری راجع به چگونگی ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی درروسیه بود .او در هر دو قسمت از طرح اقتصادی مورد نظر ، شروع بلافصل «سوسیالیسم» در روسیه رامد نظر قرارداده بود.ذیلاً بطور مختصر، هر یک از آن دو قسمت ،موردبررسی قرارخواهندگرفت.

 

ایده های اولیه در مورد اقتصاد و ادارهً امور آن در جامعه :

 

لنین فلاکت موجود در سپتامبر ۱۹۱۷ در روسیه را چنین توصیف کرده بود « بیکاری جنبهً همگانی بخود گرفته است » و « کشوردچاربی کالائی است و از کمبود خوار وبار و کافی نبودن نیروی کار، دستخوش نابودیست » ( ۸ ) او جهت برون رفت جامعهً روسیه از آن وضعیت، طرحی اضطراری جهت ادارهً امور اقتصاد جامعه، ارائه  داده بود که کنترل ونظارت دولتی بر تولید و توزیع فرآورده های اجتماعی، هستهً اصلی آنرا تشکیل میداد. در آن طرح ظاهراً اقداماتی بمنطور« جلوگیری ازفلاکت و قحطی» پیشنهاد شده بود که خود لنین آنها راچنین فرموله کرده بود « این اقدامات عبارت است از: کنترل و نظارت، حساب و تنطیم امورازطرف دولت، توزیع صحیح نیروی کارگری درتولید و توزیع صحیح خواربار، ذخیرهً نیروهای مردم، جلوگیری از هرگونه اتلاف بیهودهً نیروها وصرفه جوئی در بکار بردن آنها، کنترل، نظارت وحساب نخستین کلام مبارزه علیه  فلاکت و قحطی است»  ( ۹ )

نکات برشمرده شدً  فوق، در واقع اهدافی مقطعی بودند که دسترسی به آنها، روشهای صحیحی را درزمینهً اداره امور اقتصاد جامعه میطلبید . که لازم بود چنان روشهائی توسط دولت وقت و بر مبنای  سیاست اقتصادی درستی ، به اجرا در میآمدند. در صورتیکه در آن شرایط  نخبگان بلشویکی ( همچون همگنان امروزیشان) ، بغیر از وعدهً بکارگیری روشهای دیکتاتوری، دید و تعبیر درست و روشنی نسبت به کنترل و نظارت عملی دولت برتولید وتوزیع فرآورده های اجتماعی، نداشتند. در طرح اقتصادی لنین تحقق اهداف مقطعی که میبایستی  در « جلوگیری از فلاکت و قحطی »  کارساز میبود، به برآورده شدن اهدافی دور دست تر، که همانا ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی و رسیدن به درگاه سوسیالسیم  بود، موکول شده بود.طوریکه درعمل، اجرای آن طرح نه توانست کنترل دولتی بر اقتصاد جامعه را تحقق بخشد یعنی نه توانست در « جلوگیری ازفلاکت و قحطی »  کارآ واقع شود، و نه  درگاهی جهت شروع سوسیالیسم برروی بلشویکها بگشود.

لنین ضمن انتقاد از دولت موقت، در تشریح طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ خود چنین گفته بود:

« ما خواهیم دید برای حکومتی که نام انقلابی- دموکراتیک رابر سبیل سخره روی خود نگذاشته باشد کافی بود در همان هفته های اول تشکیل خود فرمانی دربارهً اجرای مهمترین اقدامات کنترل صادر کند(مقرر دارد،حکم دهد) وبرای سرمایه دارانی که میخواستند از راه فریب ازبازرسی شانه خالی نمایند مجازات جدی و بدون شوخی معین نماید واز خود اهالی دعوت کند سرمایه داران را تحت نظارت قرار دهند ومراقب باشند که تصمیمات مربوط به کنترل را بدرستی اجراکنند- تا از مدتها پیش موضوع کنترل در روسیه عملی شده باشد.

اینک مهمترین اقدامات:

۱ ) متحد ساختن کلیهً بانکها در یک بانک واحد و برقراری کنترل دولتی بر معاملات آن یا ملی کردن بانکها

۲) ملی کردن سندیکاها یعنی بزرگترین اتحادیه های انحصاری سرمایه داران (سندیکای قند، نفت، ذغال، فلز و غیره)

۳) الغاء اسرار بازرگانی

۴) متشکل کردن اجباری (یعنی متحد نمودن اجباری ) صاحبان  صنایع و بازرگانان و بطورکلی کارفرمایان در کارتلها

۵) وارد کردن اجباری اهالی درشرکتهای مصرف یا ترغیب به تشکیل این شرکتها و برقراری کنترل برآنها » ( ۱۰ )

طرح مورد نظرشامل سه جنبهً مهم و اساسی بود که موفقیت ویا شکست آن طرح بدرجات زیادی بستگی به درستی ویا غلط بودن آن سه جنبه داشت. یکی از آن سه جنبه تعیین نیروئی بعنوان مجریان وکنترل کنندگان آن طرح بود. بنا به رهنمودهای مشخص مرتبط با آن طرح، « خود اهالی » و یا « کمیته های کارگری و یا کارمندان در ادارات مربوطه » بعنوان نیروی اصلی اعمال کنترل و نظارت بر اجرای آن طرح در نظر گرفته شده بودند. و از طرفی حکم به حذف مدیران، کارشناسان، متخصصین و سایر صاحبنظران امور مدیریت و اقتصاد که بعنوان ابواب جمعی بورژوازی، نقشهای مهمی درادارهً اموراقتصادی جامعه داشته بودند، شده بود. حذف مدیران،  کارشناسان ومتخصصین، از پروسهً ادارهً امور اقتصاد در روسیه، مواردی بودند که بعد از کسب حاکمیت توسط بلشویکها، بعنوان مکمل طرح ۱۴ سپتامبر، بصورت فرامین و قطعنامه های مشخص از جانب لنین فرموله شدند که در جای خود به آنها اشارات مفصل تری خواهد شد.

جنبهً مهم دیگری که درستی ویا غلط بودن آن میتوانست در موفقیت ویا شکست طرح مورد نظر نقش اساسی و محوری داشته باشد؛ عبارت از چگونگی امکان عملی آن طرح، مدت پیش بینی شده جهت اجرا  و به سرانجام رساندن آن ومهمتر از همه، نقش و جایگاه اجرای آن طرح در رفع و یا کاهش فلاکت وقحطی موجود در روسیهً آنزمان بود. آن طرح بهنگام شروع حاکمیت بلشویکها ،در دستور اجرا قرار گرفته بود و تاًثیرات مخربی بر اقتصاد ضعیف روسیه برجای نهاد.که این مسائل بعداً مورد بررسی قرار خواهد گرفت . ولی قبل از پرداختن به نتایج عملی آنچنان طرحی ، میتوان با بررسی مضامین خود طرح ، جنبه های  تخیلی آنرا مورد تعمق قرار داد . آن طرح  بدلائل متعددی نمیتوانست عملی گردد زیراکه ؛

اولاً ؛ بنا به ادعای لنین آن طرح بمنظور رفع فلاکت و قحطی موجود در روسیهً آنزمان ارائه شده بود.که مبارزه با قحطی وگرسنگی مفرط و همه گیر موجود در روسیهً آنزمان ، محتاج به طرح اقتصادی زود فرجامی که در کوتاه مدت حاصل مثبتی ببآر میآورد، بود. در صورتیکه بغیر از بند پنجم آن طرح که حکم به ایجاد شرکتهای مصرف داده بود ، بقیهً مضامین طرح مورد نظر ، مواردی بودند که در صورت فراهم آمدن امکان عملی آنها در جامعه ، میتوانستند در بلند مدت مثمر واقع شوند. بعبارتی دیگر طرح مورد نظر لنین در ظاهر بمنظور مبارزه با قحطی وفلاکت موجود در روسیهً آنزمان ارائه شده بود ولی جدا از ظاهر چنان ادعائی ، آن طرح بمنظور ایجاد « سرمایه داری انحصاری دولتی » تدوین شده بود .که رساندن اقتصاد عقب ماندهً روسیهً آنزمان به سطح سرمایه داری انحصاری پیشرفتهً مورد انتظار لنین، یعنی رساندن اقتصاد روسیه به « آخرین » پله ایکه میبایستی به سوسیالیسم منتهی میشد،محتاج تغییراتی کیفی در بافت اقتصادی جامعهً روسیه بود.که ایجاد آنچنان تحولاتی،اجرای طرحهای اقتصادی واقع بینانه ای را دربلند مدت میطلبید. درصورتیکه طرح مورد نظر لنین نه رهنمودی جهت رفع فلاکت و گرسنگی موجود در روسیه را در بر داشته بود و نه در بلند مدت نفعی به زحمتکشان روسیه رساند.

لنین بجای تحولات کیفی بافت اقتصادی جامعه به تغییر شکل وسازمان اداری معدودی از نهادهای تولید وتوزیع درجامعه چشم دوخته بود.  بفرض محال اگر طرح اقتصادی ۱۴ سپتامبر۱۹۱۷  لنین میتوانست در همان مدت هفته ها ویا حداکثر ماههائی که مورد نظر او بود موفق می گردید، در آنصورت فقط  حاصلی از تجمع سازمان اداری معدودی  از سرمایه های موجود در بخش صنعتی ببار میآمد. که آن حالت گرچه زمینهً اعمال کنترل دولت بر اقتصاد را بیشتر از پیش فراهم میساخت، ولی آن وضعیت هم نه میتوانست نمایانگر غالب بودن شیوهً تولید پیشرفته ای در جامعه روسیهً آنزمان باشد. ونه  میتوانست کیفیتی همپای سرمایه داری انحصاری در آلمان را داشته باشد. بحث مفصلتر در این باره ،به بررسی دورهً شش ماهه اول حاکمیت بلشویکی، که در آن دوره طرح مورد نظر بهمراه فرمانهائی که مکمل آن بودند، به اجرا درآمده بود، موکول میگردد. همچنین درمطالب مربوط به آن دوره مستدل خواهد شدکه آن طرح نه اینکه در رفع گرسنگی وقحطی موجود در روسیهً آنزمان،موًثر نبود بلکه خود عاملی شد که بر ناهنجاریهای اقتصادی آن دوره افزوده بود.   

 بغیر از دو جنبهً فوق الذکر ، جنبهً سومی که قراربود همچون خمیرمایه ای تمامی اجزاء مختلف طرح مورد نظررافرا گیرد واجرای عملی آن ونتایج نهائی را تضمین نماید، عبارت ازجایگاه سیادت سیاسی دولت بلشویکی در پیشبرد اقتصاد بود . بنا به مضامین آن طرح نقش اقتصادی دولت دراجرای آن طرح باصدور فرامین و امریه هائی بپایان میرسید و بقیهً کارها را میبایستی کمیته های کارگری و یا کارمندان بااعمال زور برمدیران وصاحبان سهام ویا کارشناسان انجام میدادند. بیاناتی از لنین که ذیلاً ارائه میشوند، حاوی نکات زیادی است که نمایانگر نطرات آنزمان او نسبت به چگونگی اجرای طرح مورد نظر میباشد. او در رابطه با نقش دولت در تمرکز دادن « ملی کردن »  بانکها گفته بود:

« تنها صدور یک فرمان دربارهً ملی کردن بانکها کافی بود تا خود مدیران و کارمندان آنرا عملی سازند در اینمورد هیچ دستگاه مخصوص وهیچ اقدامات تدارکاتی خاصی ازطرف دولت لازم نیست و این اقدام همانا با یک فرمان و« به یک ضربه» عملی است.»( ۱۱ )

در جای دیگری که اودر بارهً ملی کردن موًسسات بیمه ای نظرداده بود، چنین گفته بود:

« ملی کردن بانکها، ملی کردن همزمان موًسسات بیمه یعنی متحد ساختن کلیهً شرکتهای بیمه رادریک موًسسهً واحد وتمرکز فعالیت آنها را و نیز کنترل این فعالیت را از طرف دولت فوق العاده تسهیل خواهد نمود، کنگره های کارمندان شرکتهای بیمه دراینمورد نیز قادرند اقدام مزبور را بیدرنگ و بدون هیچ زحمتی عملی سازند. ولی این درصورتیکه دولت انقلابی-دموکراتیک فرمانی دراین باره صادر کند و به هیئت های مدیره و سهامداران بزرگ دستوردهد بدون کوچکترین تاًخیری این متحد ساختن راعملی نمایند و هریک را دراجرای این امر اکیداً مسئول قرار دهد.» ( ۱۲ )

در چنان طرحی نقش دولت درادارهً اقتصاد با تعیین اهداف نهائی و صدور احکامی چند به پایان میرسید و بقیهً کارها که عبارت بودند از« متمرکز و ملی شدن و تحت انحصار دولت » در آمدن نهادهای تولیدی، بعهدهً « توده اهالی ویا کمیته های کارگری وکنگره های کارمندان گذاشته شده بودند. که در واقع تودهً اهالی و کمیته های کارگری هم فاقد کارائی های لازم در انجام چنان وظائفی بودند .ولی آنها  مطابق همان فرمانها ملزم شده بودند که از طریق مجبورکردن مدیران وصاحبان سهام ،عمل تمرکز وملی کردنها را به سرانجام برسانند. در این مورد مشخص در قسمتهای بعدی بحث مفصلی ارائه خواهد شد . ولی قبل از ورد به آنچنان مباحثی لازم است در ادامهً مطلب مربوط به ایجاد سرمایه داری انحصاری دولتی در روسیهً عقب مانده به  گفتهً ذیل که تصویر روشنتری از اراده گرائی بلشویکها را نشان خواهد داد، توجه شود.

« فرض کنیم که در کشور ما حکومتی واقعاً انقلابی دموکراتیک برسر کاراست و این حکومت مقرر میدارد: همهً کارخانه داران وصاحبان صنایع هررشتهً تولیدی، درصورتیکه مثلاً کمتر از دو کارگر در اختیار نداشته باشند، بیدرنگ موظفند درکارتلهای شهرستان و استان متحد شوند.مسئول اجرای بلاانحراف این قانون دردرجهً اول کارخانه داران، مدیران کارخانه ها، اعضای هیئت مدیره و سهام داران بزرگ خواهند بود.(زیراکه همه سران واقعی صنایع کنونی و صاحبان واقعی آنند.) ودرصورت سرپیچی ازاجرای فوری این قانون بمثابهً فراریان از خدمت نظام تلقی خواهند شد و بهمین  جرم هم مورد مجازات قرارخواهند گرفت وضمناً دراینمورد قاعدهً ضمانت جمعی مجری خواهد شد.یعنی همه مسئول هر فرد وهر فرد مسئول همه خواهد بود و ضامن اجراء همهً  دارائی آنهاست. سپس همهً کارمندان نیز مسئولیت خواهند داشت وآنها هم باید تشکیل اتحادیهً واحدی بدهند ونیز همهً کارگران مجتمع دراتحادیه های صنفی نیز مسئولیت دارند. هدف « کارتل سازی » برقراری کاملترین و دقیقترین و مفصلترین محاسبات و بخصوص تجمع معاملات مربوط به خرید مواد خام، فروش مصنوعات و نیز صرفه جوئی در وسائل و نیروی کار توده های مردم است.در صورت جمع شدن بنگاههای پراکنده در یک سندیکای واحد ، این صرفه جوئی ، همانگونه که علم اقتصاد می آموزد نمونه تمام سندیکاها، کارتلها و ترستها نشان میدهد ،بمیزان هنگفتی خواهد رسید . ضمناً باز هم تکرار کنیم که این تجمع در سندیکا ذره ای در مناسبات مالکیت تغییر نمیدهد و پشیزی از هیچ صاحب مالی نمی ستاند » (  ۱۳ )

لنین درآن مقطع زمانی،اولاً مفهوم  لفظ  « دموکراتیک»  را  فقط  جهت استفاده از بار تبلیغی آن کلمه، بکاربرده بود. و گرنه او، چه در حوالی سالهای ۱۹۰۵ که طرح «دیکتا توری انقلابی دموکراتیک کارگران ودهقانان» را ارائه داده بود وچه در طی سالهای زندگی اش از۱۹۱۷ به بعد، هیجگاه قائل به دموکراتیک بودن سیستم حاکمیت حاصل از پیروزی انقلاب در روسیه نبود.او همواره درصدد ایجاد حکومتی  کاملاً دیکتاتوری به رهبری سازمان  و یا حزبی از انقلابیون بود که اعضایش میبایستی اتوریته و نفوذ او را، بدون چون وچرا پذیرا میبودند. در صفحات پیشین راجع به اینکه مفهوم « دیکتاتوری انقلابی دموکراتیک کارگران و دهقانان » مورد نظر لنین در ۱۹۰۵ ،همان اعمال دیکتاتوری«سازمان انقلابیون حرفه ای» بنام کارگران ودهقانان، بود،مطالبی ارائه شد.همان دیدگاه بود که در سپتامبر ۱۹۱۷ لفظ دموکراسی را،بمنظور استفاده تبلیغی از آن ،بکاربرده بود.

 اماّ جدا از این مسئله لازمست به دیگر وجوه از ادعاهای لنین پرداخت؛ مهمترین مسئله اینست که « کارتل سازی » و« تجمع معاملات » و« برقراری کاملترین و دقیقترین و مفصلترین محاسبات » و سایر اجزاء مرتبطه در طرح اقتصادی مورد نظر لنین ،بقصد  « سوسیالیزه » کردن فوری وشتابان فعالیتهای تولید و توزیع در بخشهای عمدهً اقتصاد صنعتی پیشنهاد شده بودند. پیشنهادات مشخص لنین از آن بابت تحت عنوان « سیاست انقلابی دموکراتیک » ( ۱۴ )  فرموله شده بود  که اجرای چنان سیاستی درحد خود، مستلزم تسلط کامل کارگران بر بورژوازی و اعمال کنترل کامل دولت آنان بر اقتصاد جامعه بود.در آنزمان گویا دولت موقت بمنظور مبارزه با قحطی و گرسنگی ،اقدام به جیره بندی نان در روسیه کرده بود. ( ۱۵ ) لنین چنان اقداماتی را کافی بحساب نیآورده و خود نیز در آن باره چنین ابراز نظر کرده بود:

« اگر از سیاست انقلابی دموکراتیک پیروی میشد ، آنگاه در اینهنگام که کشور دچار مصائب بیسابقه ایست، برای مبارزه با خطر فلاکت فقط به جیره بندی نان اکتفا نمیگردید. بلکه باقدامات دیگری نیز دست زده میشد. بدین معنی که اولاً تمام اهالی را مجبور میکردند در شرکتهای مصرف متحد شوند ، زیرا بدون چنین اتحادی نمیتوان مصرف را تحت کنترل کامل داشت؛ ثائیاً برای توانگران کاز اجباری معین میگردید یعنی آنها را وادار میساختند در این شرکت های مصرف مجاناً کار منشیگری و کارهائی نظیر آنرا برعهده گیرند؛ ثالثاً تمام محصولات مخصوص مصرف واقعاً بین تمام اهالی بطور متساوی تقسیم میشد تا سنگینی بار جنگ بطور واقعاً مساوی تقسیم شوند. ؛ رابعاً موجبات چنان کنترلی فراهم میگردید که در آن بویژه مصرف توانگران تحت کنترل طبقات تهیدست اهالی قرار گیرد. »  ( ۱۶ )

پیشنهادهای آنچنانی بجز از نیت خیر ارائه دهنده اش از هیچیک از واقعیتهای آنروز روسیه مایه نگرفته بود. زیرا که در روسیهً یکصد وپنجاه میلیونی آنزمان که بیش از دو سوم جمعیت آنرا دهقانان بی سواد تشکیل داده بودند ،کنترل بر مصرف توانگران توسط طبقات تهیدست اهالی ،مستلزم وجود حد لازمی از دانش اقتصادی و فرهنگ مدنی بود که « طبقات تهیدست اهالی » روسیه ، بنا به شرایط مادی ایکه در آن قرار گرفته بودند  بری از چنان کیفیاتی بودند. لنین با آگاهی از آن واقعیت ، کنترل ونظارت بر « کارخانه داران ، مدیران کارخانه ها ، اعضای هیئت مدیرهً و سهام داران بزرگ » را به خود آن طبقات واقشار استثمارگر میسپرد. مسلماً چنان اقشار وطبقاتی داوطلبانه تن به چنان کاری نمیدادند،لذا بنا به چنان دیدی نیروی  « طبقات تهیدست اهالی » همچون عاملین فشاردر نظر گرفته شده بودند تا با استفاده ازنیروی قهریهً آنها ،صاحبان سرمایه ها و مدیران مربوطه خود خویشتن را کنترل نمایند وهمچنین بطور مجانی منشیگری شرکتهای تعاونی مصرف را بعهده گیرند و مصرف خود و دیگر توانگران را هم در حد مصرف عامهً مردم تنزل دهند و دست آخر نتیجهً حاصله را هم در اختیار دولت قرار دهند! آنها همچنین موظف شده بودند که « صنایع بزرگ و متوسط و بازرگانی را….در ظرف چند ماه و حتی سریعتر متحد » ( ۱۷ ) نمایند.

بطور خلاصه میتوان گفت که طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ لنین ،طرحی واقعاً تخیلی بود که هیچگاه بعمل در نیامد.ولی او به زعم خویش آن طرح را ، بصرف « واقعاً انقلابی و دموکراتیک »  بودن حکومت، کاملاً قابل اجرا قلمداد کرده بود. طبق نظراو فقط  کافی  بود تا چنان حکومتی فرمانهائی صادر میکرد تا کارگران و کارمندان وفادار به آن حکومت، کنترل خود رابرادارهً امور اقتصاد جامعه اعمال می داشتند.

 از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ بلشویکها حکومت روسیه را کاملاً در اختیار گرفتند.آنها بمنظور ادارهً اموراقتصاد واعمال کنترل دولتی برآن،براساس طرح سپتامبر لنین فرمانهای متعددی را صادر کردند.و شش ماه تمام بکارگیری اسلوبهای دیکتاتوری را ضامن اجرای فرمانهایشان قرار دادند.ولی علیرغم بکاربردن هرگونه اجباری، نه فقر و فلاکت در روسیه کاهش یافت ونه کنترل دولت بلشویکی براقتصاد کشور،اعمال گردید. چگونگی آن مسائل بعداً مورد بررسی قرار خواهند گرفت. ولی قبلاً لازم است با پرداختن به بخش ارضی طرح لنین که قبل از به حاکمیت رسیدن بلشویکها ارائه شده بود،مطالب مربوط به دورهً فوریه- مارس ۱۹۱۷ تا ۲۵ اکتبر همان سال،تکمیل گردد.

دیگاه لنین نسبت به حل مسئلهً ارضی روسیه  دراپریل ۱۹۱۷  :

 همچنانچه قبلاً ذکر شد، در ۱۹۱۷ حل مسئلهً ارضی روسیه یکی از اهداف برآورده نشده ای بود که از انقلاب نافرجام ۱۹۰۵ آن دیار بجای مانده بود. نیروی اصلی وطبقاتی خواهان حل مسئلهً ارضی،دهقانان بودند که با جمعیتی بیشتر از۱۱۰ میلیون نفر، به قصد تصاحب زمینهائی که سالهای متمادی برروی آنها کارکرده بودند،درانقلاب فوریه-مارس شرکت فعالی داشتند. درآن زمان هنوز روابط کهن وما قبل از سرمایه داری برشیوهً تولیدات کشاورزی حاکم بود.خود لنین بعد از ماه اپریل ۱۹۱۷ ،درآن مورد چنین گفته بود.

« وجودزمینداری اربابی درروسیه تکیه گاه مادی قدرت حاکمه ملاکین فئودال ووثیقهً احیاء احتمالی رژیم سلطنت است.این زمینداری ناگزیر اکثریت قاطع اهالی روسیه،یعنی دهقانان را بقعرواسارت و خواری و تمامی کشوررا بعقب ماندگی در کلیهً شئون زندگی محکوم مینماید.

زمینداری دهقانی درروسیه اعم اززمینهای واگذاری(به آبشینها وخانوارها) یا خصوصی (زمینهای اجاره ای وخریداری شده) سراپا ودرطول وعرض درگیرروابط ومناسبات قدیمی و نیمه فئودالی بوده ودهقانان را به رده هائی تقسیم میکند که عهد سرواژ ودوران درهم بودن قطعه زمینها و غیره و غیره،بارث رسیده است.» ( ۱۸ )

لنین علیرغم اذعان به حل نشدن مسئله ارضی وعقب ماندگی شیوهً تولید دهقانی درروسیه، طرح سوسیالیزه کردن کشاورزی روسیه را،پیشنهادکرده بود.اودرهفتم اپریل ۱۹۱۷،یعنی سه روز بعداز ارائهً تزهائی که بنام تزهای اپریل ،مشهور شد، در تشریح قسمت مربوط به برنامهً ارضی، برمضامین زیرین تاًکید کرده بود:

 

« در برنامهً ارضی مرکز ثقل به شوراهای نمایندگان برزگران منتقل گردد.

ضبط کلیهً زمینهای ملاکین.

ملی کردن کلیهً زمینها در کشور وادارهً اموراین زمینها از طرف شوراهای محلی نمایندگان برزگران و دهقانان. تشکیل شوراهائی از نمایندگان دهقانان تهیدست. تبدیل هر یک از املاک بزرگ (بمساحت قریب ۱۰۰ تا ۳۰۰  دسیاتین،بادرنظرگرفتن شرایط محلی و غیره وطبق نظر سازمانهای محلی) به موًسسهً بهره برداری نمونه واری تحت کنترل نمایندگان برزگران وبحساب اجتماعی.» ( ۱۹ )

رهنمود های آنزمان لنین راجع به ادارهً امورکلیهً زمینهای کشور توسط شوراهائی از دهقانان بی زمین و تهیدست،هیچگاه نتوانست عملی شود.زیرا که در میان دهقانان روسیه، آنچنان شوراهائی که بتوانند چنان وظائفی رامتقبل شوند،نه بهنگام طرح آن برنامه ونه در تمامی طول حاکمیت لنین برشوروی،وجود خارجی نیافتند.وهمچنانچه بعداً خواهیم دید مسئلهً زمین، راه حلی جدا ازبرنامهً بلشویکها را پذیرفت.البته لازمست توجه شود که لنین فقط توسط بیانات فوق نبود که به سوسیالیزه کردن کشاورزی در روسیهً عقب مانده حکم داده بود، بلکه اودرفاصله زمانی مابین چهارم اپریل ۱۹۱۷ تا ۲۵ اکتبر همان سال بعناوین مختلف نظر خود،مبنی بر سوسیالیزه کردن کشاورزی روسیه را ابراز داشته بود. که عبارات زیرین وجه دیگری از همان نظر میباشد.

   « ماباید طلب کنیم کلیهً زمینها ملی شود.یعنی تمام زمینهای کشور به تملک قدرت حاکمه مرکزی درآید.این قدرت حاکمه باید میزان و سایر مشخصات زمینهائی را که برای کوچاندن دهقانان تخصیص داده میشود معین کند وقوانینی برای حراست جنگلها وآبادکردن زمینها وغیره وضع نماید.و هرنوع میانجیگری بین مالک زمین یعنی دولت و اجاره دارآن یعنی زارع رابدون چون وچرا ممنوع دارد.(هرنوع اجاره دادن زمین را ممنوع دارد. ولی تمام اختیار زمین وتمام اختیار تعیین شرایط محلی ،تملک وبهره برداری باید بهیچوجه دردست ادارات بوروکراتیک نبوده بلکه کاملاً و منحصراً دردست شوراهای ایالتی و محلی نمایندگان دهقانان باشد.» (  ۲۰ )

همچنانچه قبلاً هم ذکر گردید، لنین به عقب ماندگی اقتصادی جامعهً روسیه وازآنجمله به عقب ماندگی شدید تولید کشاورزی درآن دیار وغالب بودن آن شیوهً تولید بر بافت اقتصاد کشور آگاه بود. ولی مسئله ایکه باعث شده بوداوعلیرغم وجود آنچنان واقعیاتی قصد« سوسیالیزه » کردن کشاورزی درروسیه را داشته باشد، تاًثیرات حاصل ازنگرش اومربوط به جایگاه «سازمان انقلابیون حرفه ای» درشروع وبه ثمررساندن «سوسیالیسم»از یکطرف و کارکرد امپریالیستی سرمایه های جهانی،از طرف دیگر بود. وجوه مختلف چنان نگرشی،در صفحات قبلی مورد بحث قرار گرفت.ذیلاً درادامهً بحث فوق،به گوشه های دیگری ازاستدلالات لنین،درمورد سوسیالیزه کردن کشاورزی روسیه،اشاره خواهد شد.او راجع به ملی کردن زمین گفته بود:

« ملی کردن زمین که مالکیت خصوصی برزمین را لغو میکند،بطور کلی درعمل چنان ضربت نیرومندی به مالکیت خصوصی برتمام وسائل تولید واردمیسازد که حزب پرولتاریا بایدازهرجهت بانجام یک چنین اصلاحی مساعدت نماید.» ( ۲۱ )

یکی دیگر ازمحورهای اساسی لنینیسم در سوسیالیزه کردن کشاورزی روسیه، تعیین نیروی فعالهً اجرای آن طرح دردهات بود.طبق چنان نگرشی،دهقانان میبایستی ضمن تشکل یابی در« شوراهای محلی نمایندگان برزگران ودهقانان» همچنین شوراهائی از« نمایندگان دهقانان تهیدست» راتشکیل میدادند.بنا به چنان نظری، قرار بود ازطریق ایجاد سازمان مستقل پرولتاریای کشاورزی واعمال رهبری آنچنان ارگانی برسایراقشار دهقانی،امر« سوسیالیزه» کردن کشاورزی عملی میگردید. آنچنان توقعی ازجمعیت پرولتاریای دهات روسیه،که تعدادشان نسبت به دریای جمعیت دهقانان کم زمینی که منتظر تقسیم زمینهای کشاورزی بین خود بودند،قطره ای بود،که نه ازلحاظ تعداد و نه از لحاظ کاردانی و خبرگی درادارهً امور اقتصادی-اجتماعی دهات،توانائی اجرای وظائفی را که لنین برعهدهً آنان میگذاشت را نداشته بودند.درموردتشکیل وتعیین چگونگی وظائف پرولتاریای روسیه در دهات، لنین چنین گفته بود:

« باید بی درنگ ودر همه جا بایجاد سازمان مجزا ومستقلی از پرولتاریای کشاورزی پرداخت که ممکنست هم بصورت شوراهای نمایندگان کارگری(ونیز شوراهای مخصوص نمایندگان دهقانان نیمه پرویتاریا ) باشد وهم بصورت تشکیل گروهها یا فراکسیونهای پرولتاری در شوراهای عمومی نمایندگان دهقانان ودر کلیهً ارگانهای اداری  محلی و شهری و غیره و غیره …………………………………………………………..

حزب پرولتاریا باید به پرولتارها و نیمه پرویتاریای ده توصیه نماید بکوشند از هر ملک اربابی سازمان کشاورزی نسبتاً بزرگ نمونه ای تشکیل دهند.و با استفاده از بهترین وسائل فنی بحساب اجتماعی اداره شود.» ( ۲۲ )

طرح ارادی لنین وبلشویکها درمورد سوسیالیزه کردن کشاورزی،برمبنای واقعیات وشرایط مادی موجوددر روسیهً آنزمان،استوارنبود.لذا امرمربوط به انتقال مالکیت زمینهای زراعتی به دولت تا زمانیکه لنین درقید حیات بود، از حد صدورفرمان مربوطه فراتر نرفت وهیچگاه معنای عملی نیافت.و برخورداری دولت بلشویکی ازپشتبانی داوطلبانهً دهقانان دراجرای« سوسیالیسم » هم آرزوئی بود که هرگز برآورده نشد.بعداً خواهیم دید که دولت بلشویکی بمنظور اعمال کنترل خود بر دهقانان،از هرگونه اعمال فشار وتضییقاتی بر جان و مال آنها کوتاهی نکرده بود.

لنین،بهنگامیکه بلشویکها دراپوزیسیون دولت موقت قرارداشتند،فرصت اجرای طرح اقتصادی سپتامبر ۱۹۱۷ اش را نیافت.اودرآنزمان ازرهنمودهای اقتصادیش همچون بدیلی درمقابل عملکردهای دولت موقت استفادهً تبلیغاتی برده بود.وازآن طریق وعده های شیرینی راجع به دنیای بهتری را به مردم میداد.از ۲۵ اکتبر همان سال به بعد بود،که او سعی کرد اموراقتصاد روسیه را مطابق برنامه وطرح مورد نظرش ، اداره نماید. بخش زیرین،عملکردهای سیاسی و اقتصادی بلشویکها را از ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ تا مارش ۱۹۱۸ را در بر میگیرد.

                       m.rahsepar@hotmail.com

توضیحات :

۱ ) ترجمهً فارسی مجموعه آثار لنین ، صفحهً ۴۵۳ ستون دوم پاراگراف اول

۲ )    ”      ”         ”       ”    ”        ”    ۴۵۳    ”   اول      ”       آخر

۳ )   ”      ”         ”       ”    ”        ”    ۴۵۳    ”   اول      ”       آخر

۴ )  ”      ”         ”       ”     ”       ”    ۴۶۴    ”   اول      ”     دوم و سوم

۵ ) ”      ”         ”        ”    ”       ”     ۴۹۷    ”   اول      ”     آخر

۶ ) ”     ”          ”       ”     ”       ”    ۵۰۲    ”   اول      ”     آخر

۷ ) ”     ”         ”       ”     ”        ”    ۵۰۳    ”    اول   پاراگرافهای ۲ و ۳ و ۴

۸ ) ”     ”         ”      ”      ”        ”    ۴۸۹    ”    اول    پاراگراف ۳

۹ ) ترجمهً فارسی مجموعه آثار لنین صفحهً ۴۸۹ ستون دوم پاراگراف ۲

۱۰ ) ”       ”         ”       ”    ”     ”   ۴۹۱    ”      اول پاراگرافهای ۳ و ۴

۱۱ ) ”      ”         ”       ”     ”     ”   ۴۹۲    ”     اول  پاراگراف ۱

۱۲ ) ”     ”         ”       ”     ”     ”   ۴۹۲     ”    دوم      ”       ۱

۱۳ ) ”     ”         ”       ”     ”     ”  ۴۹۷     ”    اول      ”       ۲

۱۴ ) ”    ”         ”       ”     ”     ”  ۴۹۸     ”    دوم      ”       آخر

۱۵ ) ”   ”         ”       ”     ”      ” ۴۹۸

۱۶ ) ”  ”         ”        ”    ”      ”  ۴۹۸    ستون دوم پاراگراف یکی مانده به آخر

۱۷ ) ”  ”        ”         ”    ”      ”  ۴۹۷       ”     دوم     ”    ماقبل آخر

۱۸ ) ”  ”        ”         ”    ”      ”  ۴۷۱       ”    اول پاراگرافهای ۱ و ۲

۱۹ ) ”   ”        ”        ”    ”      ” ۴۵۴       _—   پاراگراف ۱ ( مترجم فارسی کلمهً برزگر را معادل کلمهً روسی آن باتراک بکار برده است .  

۲۰ ) ”  ”        ”         ”    ”     ” ۴۶۳          —-      ”     ۴

۲۱ ) ”  ”        ”        ”    ”      ” ۴۷۱        ستون اول پاراگراف آخر

۲۲ ) ”  ”        ”        ”     ”     ” ۴۷۲          ”    اول     ”   ۱ و پاراگراف آخر