اول ماه مه دیگری را پشت سر نهادیم

امروز شنبه اول ماه مه ۲۰۱۰ در شهر استکهلم پایتخت کشور سوئد با شرکت هزاران نفر از اقشار مختلف به ویژه کارگران و جوانان با سازماندهی احزاب و گروههای متفاوت انجام گرفت ، سازماندهندگان اصلی تظاهرات حزب سوسیال دموکرات و حزب چپ سوئد بودند .این دو حزب با هم پیامی برای اول ماه مه داشتند پیام افزایش بیمه بیکاری و کم کردن هزینه حق بیمه بیکاری که در حال حاضر ۷۵% حق بیمه بیکاری به کسانی که بیکار می شوند تعلق می گیرد حزب سوسیال دموکرات و حزب چپ می خواهند در صورتی که در انتخابات پاییز امثال به قدرت برسند حق بیمه بیکاری را تا ۸۰% درصد افزایش دهند وهزینه بیمه بیکاری که شاغلین به شرکت بیمه بیکاری می پردازند نیز کم کنند.البته نزدیک انتخابات است و قول های دیگری نیز در رابطه با بهبود شرایط سالمندان و مدارس نیز داده اند اما به شرطی که در انتخابات پاییز قدرت سیاسی را در دست بگیرند. خوب بهتر از هیچی است، بورژوازی به اندازه قدرت و تشکل کارگر ودیگر اقشارمخالف نظام جوابگوی خواست ومطا لبات است.اگر چه تظاهرات اول ماه مه در کشور سوئد سراسری است و در اکثر شهر ها انجام می گیرد اما هنوز برای سیستم خطر آنچنانی نیست چرا که اولا طبقه کارگر صاحب حزب و تشکل واقعی خودش نیست و برگذاری مراسمهای اول ماه مه از جانبت بخشی از حاکمیت هدایت می شود وبرای رفع توهمات شعارهای رادیکال و خواستها ومطا لبات کارگران و ودیگر اقشار زیر دست را پا به پای مخالفین سر سر می دهند وهمانطور که در چند سطر فوق اشاره کردم قول و قرار های نیز به جامعه می دهند که در صورت پیروزیشان در انتخابات این خواستها را مورد برسی قرار دهند یا شاید مواردی را هم که به ثبات حاکمیتشان یاری برساند عملی کنند.این وضعیت شامل اکثر کشورهای اروپای می باشد اما باز نسبت به قدرت و آگاهی و تشکل کارگر ودیگر اقشار زحمتکش جامعه مربوط می باشد .اما اگر اوضاع کشورهای که اول ماه مه به این شکل در سطح عمومی بر گذار نمی شود را مورد برسی قرار دهیم مقداری متفاوت است، در ایران خبرات شنید نی آمده است که فعالین برگذاری اول ماه مه را باز داشت کرده اند و از اجرای مراسم های اول ماه مه در شهر های سنندج و تهران جلو گیرهای  به عمل امده است اما مراسم های اول ماه مه در سطح محدود توسط فعالین کارگری و دانشجویان برگذار شده است در شهر چندین میلونی تهران جمعیتی در حدود چند صد نفره و در شهر چند صد هزار نفره سنندج تجمع  دویست نفره برگذار گردیده است در شهرهای دیگری نیز مراسم اول ماه مه به همین شکل و با محدویتها وممانعت از طرف رژیم برگذر گردیده است،بر این باور هستم که اگر رژیم اسلامی مانع نمی شد مرسم ها در سطح بسیار وسیع برگذار می شد اما مسئله این است که چگونه و کی رهبری برگذاری مراسم ها را در دست داشت ،آنچه که امسال و سالهای قبل در اول ماه مه ها انجام گرفته را کاملا مورد دفاع من هم هست قطع نامه های در دفاع از حق و حقوق خودشان و همسر نوشتان کاملا قابل دفاع است منظور از محدود بودن است منظورم از عدم حضور میلیونی کارگران و دیگر اقشار زحمتکش و دانشجوی در سرتاسر ایران است می دانم که حکومتی درنده در مقابل  کارگر و اول ماه مه و دیگر تجمعات دانشجوی موجود است ولی در مقابل وجود احزاب مدعی چپ وکمونیست نسبت به کشور های ارروپای خیلی بیشترند و اگر ادعاهای احزاب را جدی بگیریم باید بگوییم که دل خوش کردن به بر گذاری اول ماه مه در سنندج و تهران آنهم در سطح بسیار محدود نسبت به جمعت کل ایران بسیار محدود است. مراسم های دفاع از حقوق کودکان و گرامی داشت اول ماه مه و هشتم مارس روز جهانی زن در جنوب  ایران حتا در سطح محدود هم انجام نگرفته در شمال نیز خبر آنچنانی نشنیده ایم در شهرهای بزرگ چون اصفهان ،مشهد، قم ،تبریز،و….چنین خبراتی نیست خوب معلوم است که با وجود این همه احزاب و شخصیت های چپ و کمونیست و رادیکال کار آن چنانی انجام نداده ایم که حضور میلیونی را در سر تا سر ایران در چنین روزها  را شاهد باشیم وحکومت را به عقب برانیم و خواست و مطا لباتی از قبیل قطع نامه های اول ماه مه  سنندج و تهران را به حاکمان تحمیل کنیم اگر حداقل چنین امری در عمل انجام می گرفت آن موقع است که می توانیم ضمینه های یک انقلاب سوسیالیستی با اهداف و برنامه با هدایت و رهبری صاحبان قطع نامه حالا با کدام حزب نزدیکی بیشری را داشته باشند را اعلام کرد یعنی زمانیکه اکثریت جامعه در چنین شرایطی ظا هر شوند ضمینه انقلاب و پیشروی به سوی تغییرات اساسی در جامعه به نفع کارگران و زحمتکشان آماده است که در مراحل بعدی و مرحله گذار می ماند که رهبری با چه قدرت و الترناتیوی به میدان بیاد و ضمانت پیروزی را در مقابل حکومتی که نیروی های سرکوبگرش را هر روز با پرداخت مزد های گزاف بیشتر می کند و به تمام سلاح و تجهیزاتهای  سرکوب مجهز است و از هیچ جنایت و وحشی گری ابای ندارد را پذیرا باشد اگر نه سی سال است که منتظر انقلابیم و هر حرکت اعتراضی را انقلاب  بنگریم دیگر انقلاب خاصیت خودش را از دست می دهد می گویند که مردم معترض هستند ناراضی هستند این خوب به طور واقعی نه تنها اکثریت مردم ایران از حکومتهای ظالم سرمایه داری ناراضی بلکه با جرئت می شود گفت که در تمام دنیا مردم معترض به نظام سرمایه هستند یعنی از دست فقر و بی عدالتی خفقان به تنگ آمده اند ، به خیابان ها ریختند در یونان ،در فرانسه ،در آلمان ،در روسیه ،در قرقیزستان ،در تایلند، در سوئد،در بسیاری از کشورهای دیگر مردم به خیا بانها آمدند ،اما سوال بسیار بزرگی مطرح است این همه اعتراض در گوشه و کنار دنیا علیه فقر و بی حقوقی با تظاهراتهای هزاران نفره  چه نتیجه ای گرفتند  ،به کدام خواست برحق دست یافتند ،اگر نتیجه ای نگرفتند علتش چی بود چه کار می بایست می کردند که نکردند ، این سوال بزرگ جوابهای عینی ،منطقی، زمینی ،و.. را می خواهد که من شاید نتوانم جوابهای این سوال بزرگ را بدهم خوشحال می شوم  که خوانندگان این نوشته از دیدگاه آگاه خود جوابهای را بدهید که شاید بتوانیم راه چاره ای را حداقل در بیان بیابیم . من در قسمت های فوق اشاراتی کرده ام که بی ربط به جواب این سوال نیست ،از جمله اعتراضات علیه سیستم سرمایه داری برای رسیدن به زندگی شایسته انسانی ،برابری ،آزادی، بدون رهبری چپ و کمونیست حاصلش همان می شود که در یونان، قرقیزستان، فرانسه ،سوئد .ایران ،و… شد ،سیستم سرمایه داری را تا حدودی می شناسیم و می دانیم که نسبت به کوچکترین نارضایتی ها حساس است نمی خواهد سیستم را عوض کنند و چون در سرتاسر دنیا سرمایه داران یکدست علیه کمونیسم و هر ایده دیگری را با منافع آنها مغایرتی را داشته باشند هستند مقابله کردن با آنها در هر کشوری باید بسیار آگاهانه و هوشمند، قدرت مند، به میدان رفت یعنی اینکه رهبری اعتراضات را در سطح بسیار وسیع در دست داشته باشد ،تمام الترناتیو های لازم ، از جمله ،تظاهرات، یا تحصن،یا جنگ ، را دارا باشد، خارج از این نه در ایران در هیج کشور دیگری سرمایه داران به نفع کارگران و دیگر اقشار زحمکتش خلع قدرت نمی شوند. مانند قول وقرار های انتخاباتی احزاب سوئد که باعث شده مردم امید شان را به خاطر تکرار مکرر سالها ی سال وعده های احزاب از دست داده اند اما از سر ناچاری و نبود آلترناتیو واقعی در انتخابات شرکت می کنند در نتیجه اوضاع  برای سرمایه داران و سود آوری بهتر می شود و برای اکثریت جامعه بد تر می شود .باز به خاطر اینکه منظورم را بهتر برسانم  بر می گردم به اوضاع ایران در چندین سال گذشته ،زمانی که جمهوری اسلامی متوجه اعترضات بدون رهبری کارگری و چپ بود جناب خاتمی با برنامه حاکمیت رهبری این اعتراضات را برای ‌هشت سال بدست گرفت بعد از هشت سال خوب تغییری بوجود نیامده بود به همین دلیل مردم کماکان ناراضی بودند رهبری چپ و کارگری در این اوضاع نقش رهبری کننده را نداشت و این وضعیت را سردمداران حکومتی می دانستند که با برنامه دفاع از فقرا احمدی نژاد را به میدان آوردند ایشان را آموزش داده بودند که تمام مشکلات را به گردن رفسنجانی و به قول خودش تیم خاتمی رفسنجانی انداخت و آماده به میدان آمد تا به داد مردم فقیر برسد که رسید،اما سردمداران حکومت التر ناتیو احتمالی دیگری را نیز داشتند که در صورت عدم پذیرش احمدی نژاد کسی دیگر  را به میدان آوردند(همان روز اول انتخابات و در همین رابطه مطلبی را تحت عنوان نتیجه این شعبده بازی هر چه باشد از آن جمهوری اسلامی است را نوشتم و درآرشیو سایت آزادی بیان و احیانا در در سایتهای دیگر نیز می باشد ) (موسوی) موسوی نیز رهبری اعتراضا ت را  بدست گرفت از شعار یا حسین می حسین و الله هو اکبر که شعار اصلی و عمومی بود تا شعار های که گاها داده می شد  مرگ بر دیکتا تور ومرگ بر خامنه ای و برخی شعارهای دیگر شروع شد و با همین شعارها هم به پایان رسید یک شعبده بازی راه انداختند که گویا اینها موسوی و کهروبی و رفسنجانی را از بین می برند جنگ داخلی شروع می شود .در این میان اکثر احزاب چپ و راست فرصت را باید غنیمت شمرد و وجامعه علیه حکومت به میدان آمده است را پیشه کردند یکی می گفت انقلاب است،دیگری میگفت وقت تغییر بوجود بیاریم است ،یکی دیگر شاه باید برگردد، به همین سادگی. اما واقعیت اوضاع ایران که در این نوشته بیشتر بدان پرداختم در چنین وضعی نیست که به نفع اکثریت مردم ،به نفع زنان و کودکان تغیراتی با این نوع اعتراضات و رهبریها به دست بیاید،اگر تغییری هم بوجود بیاد چون رهبریش رهبران کارگری و کمونیستها و انقلابیون نیستند فوقش بشود دوره خاتمی.
منظور من ! هم زمان که در این مراسم در شهر استکهلم شرکت کردم و همراه دو تا از بچه هایم در راهپیمای حزب چپ شرکت کردیم و سر میز احزب ایرانی و کودری و احزاب دیگر کشورها را سر زدیم ،فکر می کردم که باشد این تجمع ها نشانه اعتراض است به سیاست سرمایه به همین دلیل است که دو حزب سهیم در دولت با مشا هده این جمعیت مجبور می شوند که قول و قرار های در جهت بهبود وضع زندگی مردم بدهند ،اما تازه اگر این وعده ها عملی شود تا چه حد انسان به زندگی راحت و آسوده دست پیدا می کند،با خودم می گفتم از دیگران می پرسیدم که آیا ما انسان ها شایسته این همه نابرابری در جوامع هستیم  تا کی هر سال یک بار در انتظا ر اول ماه مه و ۸مارس  باشیم که چند تا شعار و پلاکارد مربوط به اجحافات و ستم و ظلم و کشتار ،شکنجه،اعدام ،سنگسار،فقر،اعتیاد و دهها مصیبت دیگر در سایه نظم سیاه سرمایه داری در جهان آنهم اگر اجازه بدهند به خیا بانها بیاوریم و داد بزنیم خوب همه این تجمعات باید باشد اگر نمی بود اوضاع خیلی بد تر بود اما منظور اینست که به زیر چتر و سازماندهی بخشی از حاکمیتها در اروپا و ….. نتیجه چه حاصل . چه کار باید کرد تا چند سال دیگر اگر به همین روال پیش برود و سیستم سرمایه کماکان برتری و حاکمیت داشته باشد و اکثریت جوامع بشری سالی یک باردرتجمعهای وسیع اول ماه مه اما بدون رهبری و سازماندهی کارگری کمونیستی به میدانهای شهرها بیاییم روز بعد همان زندگی زیر سایه حاکمیت ضد انسانی سرمایه به حیات خودمان ادامه دهیم ایناه فقط مشغله های من نیست خیلیها این جوری فکر می کنند اما راه برون رفت از این اوضاع نا برابر را باید یافت .
این مقاله کوتاه را همان روز اول مامه مه نوشتم اما وضعیت کاری ام مجال نداد همان روز به اتمام برسانم .
از آنجا که این موضوع برام خیلی اهمیت دارد و به خاطر اینکه خواننده را خسته نکرده باشم موضوع را باز می گذارم که خوانندگان محترم نیز ابراز عقیده کنند من هم در بخش تکمیلی مورد های دیگری به نظرم می رسد در صورت لزوم و اظهار نظر های شما ادامه می دهم.
زنده باد حزب و تشکل قدرتمند طبقه کارگر.زنده باد کمونیسم راه رهای انسان .  توفیق پیرخضری  ۲۰۱۰،۰۵،۰۵