مدرسه اتوبوسی؟

“خبرنگار مهر” گزارشی تصویری از وضعیت محل تحصیل ۲۷ دانش آموز عشایر منطقه گنبد کاووس تهیه کرده بود که نمونه ای از آن را مشاهده میکنید.
این نعمت الهی، کشف جدیدی است از شعبه های متعدد زندان کهریزک٬ تحت نام”مدرسه اتوبوسی”که روزانه به مدت ۵ ساعت ۲۷ دانش آموز و یک معلم زحمتکش را در خود زندانی میکند.
قدمت عمر این اتوبوس که به بنز بی دماغ معروف بود به دوران رژیم پهلوى بر میگردد. یکى از بازماندگان از رده خارج آنها از همان اوایل بر سر کارآمدن رژیم اسلامی در ایران تغییر نام و هویت داده و به برکت حاکمیت سیاه رژیم اسلامى تحت نام”مدرسه اتوبوسی”جهت تبلغ فقر، قناعت و به پاس شکرگزاری از نعمت خداوندی به منظور شکنجه روحی و جسمی دانش آموزان این دیار در دفاتر اموال اداره آموزش و پرورش ثبت، و بعد از ۵۰ سال خدمت در دو نظام دیکتاتورى پهلوى و اسلامى، این آهن پاره زنگ زده به درجه نعمت الهی مفتخر٬ و قرار است طى تشریفاتى به خدمت آن خاتمه دهند!؟  
به گزارش مهر”در دوران وزارت علی احمدی وزیر سابق آموزش و پرورش قرار شد در راستای طرح تجمیع مدارس روستایی مدرسه های اتوبوسی، مدارس چادری و …. برچیده شوند اما به دلیل سقوط وانت بار حامل دانش آموزان یکی از مدارس طرح تجمیع به قعر دره ای در یکی ازروستاهای شهر اردبیل، طرح مذبور با شکست مواجه شد و ناچارآ دانش آموزان به همان مدارس قبلی خود برگشتند.”
این بار حاجی بابایی وزیر آموزش و پرورش رژیم اجرای مجدد طرح شکست خورده تجمیع مدارس روستایی را راه حل مناسبی برای ادغام مدارس روستایی یا کلاسهای زیر ١۵ نفر دانش‌آموز را عهده دار است!
این در حالی است که شیرزاد عبداللهی کارشناس مسائل آموزشی معتقد است”با اجرای این طرح ۵٠ هزار مدرسه در خطر تعطیلی قرار می گیرند و بافت آموزشی مناطق روستایی و عشایری به طور کامل ویران می شود.”
این کلاف سردرگم تنها مربوط به طرح های شکست خورده و نیمه و ناتمام در زمینه آموزش و پرورش در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی نیست، سیاست گذاران این سیستم در هیچ کدام از عرصه های اجتماعی، سیاس، فرهنگی و رفاهی در داخل ایران نه تنها موفق نبوده اند بلکه در عرصه بین المللى درکلافى به مراتب سر درگم ترى گرفتار شده اند.
آموزش و پرورش یکی از ارگانهاى مهمى است که به قدمت عمر سیاه رژیم اسلامی براى این دارو دسته چپاولگر مشکل ساز بوده است. تجربه ٣١ سال حاکمیت رژیم اسلامى ثابت کرده که این مشکلات ریشه در سیستم ارتجاعى- مذهبى دارد که قطعآ با تعویض مهره های ریش دار و بی ریش، عمامه دار و بى عمامه حل نخواهد شد.
در نظامى که فساد مالى درآن توسط معاون اول رئیس جمهور و دم و دستگاه مافیایى اطلاعات و سپاه پاسداران هدایت و رهبرى می شود٬ طبیعى است که آهن پاره اى در بیابانى خشک٬ بى آب و برق و فاقد هر گونه امکانات ابتدایى به محلى بنام”مدرسه”براى تعلیم و تربیت دانش آموزان ستمدید تبدیل خواهد شد.
نگاهى گذرا به اعتراضات میلیونها کارگر و زحمتکش در اول ماه مه امسال در کشورهاى صنعتى و غیر صنعتى به سیاست دولتهاى حکم در ناتوانى از برون رفت بحران کنونى که عواقب زیانبار آن مستقیمآ گریبانگیر کارگران وزحمتکشان در جوامع سرمایه دارى است، دور تازه اى از مبارزات طبقاتى را در دستور فعالین پیشرو و رهبران عملى کارگران قرارداده است.
بحرانهاى اخیر نشان از بن بستی دارد که سرمایه داری در سطح جهانی با آن روبرو است، نظام حاکم در ایران نیز بخشى از این سیستم سرمایه داری جهانى است که ناتوانی رژیم در برون رفت از این بحران عمومی و بازتاب منفى آن در همه عرصه ها از جمله آموزش و پرورش واقعیتى است انکار ناپذیر. ابعاد ناتوانى رژیم از این برون رفت در حدى است که بعد از ٣١ سال حاکمیت هنوز قادر به اسکان دادن ٢٧ دانش آموز در یک چهار دیوارى نیست.
مبارزه براى پرداخت دستمزدهاى معوقه کارگران و خواست دانش آموزان براى مکانى مناسب جهت تحصیل ، خواستى است مشترک بین سرپرست و نان آور این دانش آموزان. مضافآ معلمین مبارز و آزادیخواه که مسئولیت تعلیم و تربیت این دانش آموزان را با کمترین امکانات و رفاهیات برعهده دارند و از وضع موجود ناراضى هستند و بخشی دیگر از این نیروی توده ای برای مبارزه علیه رژیم موجود میباشند.
این معضل به ظاهر کوچک و درد مشترک ناشى از آن، مستلزم اراده اى مشترک براى مبارزه اى مشترک و سازمانیافته جهت تثبیت خواسته هاى روا و برحق دانش آموزان گرفتار در این گاو صندوق(مدرسه اتوبوسى) میباشد.
رمز موفقیت ما در مبارزه روزانه علیه رژیم سرمایه در ایران، در گرو ایجاد تشکلهاى مستقل کارگرى،  کانونهاى صنفى مستقل معلمان، دانش آموزان و دانشجویان آزادیخواه و برابرى طلبى است که در پیوند با سایر جنبش هاى مترقى و چپ در ایران جهت خلاصی از وضع موجودو بنیاد نهادن دنیایی عارى از ستم طبقاتى است.

پنجشنبه ١۶ اردیبهشت ٨٨