از کارگران اعتصابی صنعت نفت چه می آموزیم؟

گزارش روزانه از اعتصاب در پالایشگاه آبادان در سال ۵٧
این گزارش توسط کارگران سوسیالیست متشکل در گروه  ” مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران” در آذر و دی ماه سال ١٣۵٧  تهیه و منتشر شد. من این گزارش را که بخشی از تاریخ جنبش کارگری ایران و یک مقطع مهم این تاریخ یعنی سال ۵٧ میباشد و حاوی  تجربیات گرانبهایی برای فعالین کارگری است را تایپ کرده ام و در سالگرد مرگ رفیق سلمان یگانه، فعال کارگری شناخته شده منطقه گیلان، آن را به فعالین کارگری و سوسیالیست تقدیم میکنم و به این طریق یاد سلمان عزیز را گرامی میدارم.

سلمان یگانه فعال کارگری سوسیالیست، انسانی عزیز و صمیمی و از بستگان نزدیکم در رو١۶ اردیبهشت ١٣٨٨ در سن ۴٧ سالگی قربانی سودجوئی نظام سرمایه داری شد و جانش را از دست داد. سلمان یگانه در حین انجام کار در کارخانه فولاد لوشان به نحو دلخراشی در دستگاه بتونر سقوط نموده و براثر شدت جراحات وارده در روز ١٧ اردیبهشت جان سپرد
 با مرگ او طبقه کارگر و فعالین کارگری ایران یکی از همرزمان خستگی ناپذیر خود را از دست داده اند و دوستان و بستگان سلمان یکی از بهترین و صمیمی ترین انسان را.

محمود قزوینی ١۶ اردیبهشت ١٣٨٩

 

 

سلمان یگانه

مقدمه ای بر گزارش
از کارگران اعتصابی صنعت نفت چه میا موزیم؟ جزوه ای است شامل گزارش روزانه فعالین کارگری در پالایشگاه ابادان ( از روز شروع اعتصاب در ٧ مهر تا اواسط دی ماه سال ١٣۵٧). این گزارشات روزانه و جمع بندی تجربیات و بررسی نقاط ضعف و قوت حرکتهای روزانه کارگران اعتصابی توسط  گروه ” مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران”  برای آموزش کارگران در گرماگرم اعتصاب بصورت اطلاعیه و جزوه  میان کارگران پخش میشده است. این گزارش یک گزارش زنده از چگونگی شکل گیری اعتصاب در متن تحرک توده ای در سال ۵٧، مشکلات کارگران پیشرو و رهبر برای پیشبرد اعتصاب، چگونگی متحد و متشکل شدن کارگران، ضعفهای آنها، درجه انسجام کارگران اعتصابی، شکست چند باره اعتصاب و از سر گیری مجدد آن، انتخاب نمایندگان و تشکیل مجمع عمومی و…است. از آنجا که خود گزارشگر از سازماندهندگان حرکت اعتصابی و از کمونیستهای رادیکال و با تجربه آن حرکت بود، گزارش را به همراه بیان نقاط ضعف و قدرت کارگران و اهداف حال و اینده اعتصاب و حتی اهداف کوتاه و بلند مدت کارگران نگاشته است. مثلا گزارشگر در متن گزارش مینویسد که انتخاب ٩ نفر نماینده در دور اول اعتصاب یعنی از مهر تا ابان چقدر در انسجام کارگران موثر بوده است، اما در دور دوم اعتصاب به دلیل نداشتن نماینده، اعتصاب از انسجام دور اول برخوردار نبوده است و یا اینکه نویسنده در باره اهمیت مجمع عمومی کارگران در زمانی که اعتصاب جریان دارد تاکید فراوان میکند و با مثالهای زنده نشان میدهد که اجتماعات عمومی میتواند چه نقش بزرگی در اتحاد و انسجام کارگران بازی کند و از کارگران پیشرو میخواهد که اجتماعات عمومی را یک رکن حرکت خود بدانند و برای آن تلاش کنند. این گزارش تلاش دائمی و شبانه روزی فعالین کارگری که با سخنرانی و جلسات و اعلامیه های مخفی به طور روزانه جریان داشت را منعکس میکند. متاسفانه این گزارش، فعالیتهای فعالین کارگری در بیرون از پالایشگاه را کم دارد. بخشی از گزارش مربوط به فعالیت فعالین کارگری در خارج از محیط کار در مطلبی که در ادامه این گزراش میاید آمده است، اما مانند این گزارش  حالت گزارش روزانه ندارد اما بسیار مفید میباشد. 
خواننده این گزارشات در متن گزارش در حرکت روزمره کارگران پالایشگاه آبادان قرار میگیرد، با روحیات آنها، با اختلافات و تضادهای بخشها و قسمتها و قشرهای مختلف کارگران با هم آشنا میشود. گزارش به خوبی رادیکالیسم جوانان و برخی اوقات تندروی آنان را که در تقابل با محافظه کاری مسن ترها قرار میگرفته و تمایل محافظه کارانه مسن ترها برای صنفی ماندن اعتصاب را منعکس میکند. در این میان البته کارگران پیشروئی مانند نویسنده همین گزارش هستند که میتوانند در جاهایی برای همراه کردن همه کارگران، جوانان را قانع کنند که از مطالبات سیاسی و رادیکال خود موقتا عقب بنشینند. پیشروان با تجربه تر حرکت اعتصابی در جاهایی هم برای غلبه بر محافظه کاری بخشی از کارگران حرکتهای متحد آکسیونی راه میانداختند و با حرکت متحد خود بر محافظه کاری بخشهای دیگر غلبه میکردند.
خواننده در متن گزارش متوجه میشود که آن اعتصاب عظیم در مهمترین پالایشگاه نفت ایران و پیشرو ترین بخش طبقه کارگر ایران، یک موتور محرکه کوچکتری داشت. موتور محرکه آن پالایشگاه عظیم “کارگاه مرکزی” پالایشگاه بود و بدون حرکت و استقامت کارگاه مرکزی اعتصاب پالایشگاه از سر گرفته نمیشد و یا اگر از سر گرفته میشد، اعتصاب ضعیفی بود که دست آورد ضعیفی از خود بروز میداد. و حرکت “کارگاه مرکزی” هم به وجود تعدادی از فعالین کارگری سوسیالیست و رادیکال وابسته بود. کارگاه مرکزی رهبر پالایشگاه ابادان بود و تعدادی از فعالین کارگری رهبر کارگاه مرکزی و از این طریق رهبر کل پالایشگاه. بدون تحرک در کارگاه مرکزی، فعالین و رهبران اعتصاب نمیتوانستند پالایشگاه را با خود همراه کنند.
یکی از مسائل جالب بازگو شده در متن این گزارشات تحریم صندوق اسلامی توسط کارگران پالایشگاه آبادان است. اگر تحریمی که از آن در متن گزارش صحبت میشود تا آخر اعتصاب پا بر جا بوده باشد، پالایشگاه آبادان یکی از آگاهترین حرکت تاریخی را در زمانش انجام داده است. همه میدانیم  در سال ۵٧ جریان اسلامی از طریق بازاریها پولهایی را برای کمک به اعتصابیون نفت و دیگر مراکز جمع آوری کرده بود. در بسیاری از مراکز کارگری از جمله در پالایشگاههای دیگر کارگران این کمکهای نقدی را پذیرفتند و همین موجب باز شدن پای جریان اسلامی و دخالت آنها شد. آقای علی پیچگاه از رهبران اعتصابات نفت توضیحات مفیدی در باره این مشکل آن زمان آنان و شرکت یک آخوند در جلسات فعالین کارگری در پالایشگاه خودشان داده است.
خواننده گزارش خودبخود به نقش فعالین کارگری سوسیالیست در حرکت پالایشگاه پی میبرد و از آنها میاموزد. مسلما این گزارش که در زمان اختناق و سرکوب نوشته شده است از نقش کمیته های کارگری مخفی که سازماندهی اعتصاب را بر عهده داشتند چیزی نمینویسد. در این نوشته هم چنین اسامی فعالینی که در زمان اعتصابات دستگیر میشدند  و یا نمایندگان کارگران و  کسانی که در این و یا آن حرکت نقشی داشتند غایب است.
این گزارش نشان میدهد که ارتباط میان پالایشگاههای مختلف و بخشهای دیگر کارگران و مردم چندان قوی نبوده است و رهبران و فعالین اعتصاب علارغم اعلام مطالبات عمومی سیاسی، دیدی در باره دخالت رهبری کننده در اعتراضات عمومی مردم و به پیروزی رساندن آن نداشتند. کارگران با حرکت مستقل اعتصابی خود به میدان آمدند، اما به عنوان یک طبقه در باره دولت اینده و کلا قدرت سیاسی فکر نمیکردند و برنامه ای نداشتند. شوراهای شکل گرفته پس از انقلاب عموما به مسائل مبارزه اقتصادی بخش خود پرداختند و اجازه دادند که ضد انقلاب جمهوری اسلامی پایه های دولت خود را مستحم سازد. وگرنه یک تکان نه چندان قوی کارگران نفت در باره شکل و ماهیت دولت، بسیاری از مسائل را عوض میکرد و نمیگذاشت رژیم اسلامی بر جامعه ایران چیره شود و بسیاری از دستاوردهای انقلاب ایران را حفظ میکرد. طبقه ای که کمر رژیم شاه را شکست، میتوانست حداقل در چند و چون شکل گیری دولت آینده تاثیرگذار باشد. متاسفانه طبقه کارگر ایران که در آن زمان تازه از درون اختناق بیرون آمده بود، فرصت کسب این دورنگری را نداشت.
این گزارش نشان میدهد که سوسیالیسم کارگری در مقطع انقلاب ۵٧ یک گرایش قوی در میان کارگران ایران بوده است و به نظر من امروز نیز یک گرایش قوی در میان طبقه کارگر ایران است. متحد شدن رهبران و فعالین این گرایش در  تشکل واقعی سیاسی و طبقاتی خود، یعنی حزب طبقه کارگر کمبودی است که جای آن با هیچ تشکل صنفی و یا فرقه ای پر نخواهد شد.

از آنجا که گزارش زیر تا مقطع دی ماه ۵٧ را در برمیگیرد، من نوشته ای از محمد مزرعه کار از رهبران و سازماندهندگان حرکت اعتصابی پالایشگاه ابادان را که دارای نکات بسیار ارزنده ای در باره آن اعتصاب و ادامه آن تا مقطع انقلاب و سپس شکل گیری شورای سراسری پالایشگاه است را در ادامه این گزارش آورده ام. خوبی نوشته محمد مزرعه کار در این است که در نوشته او اسامی نمایندگان کارگران و دستگیر شدگان و شکل گیری کمیته های مخفی اعتصاب در محله کارگری آبادان که اعتصاب در پالایشگاه را رهبری میکردند آمده است و این نوشته بخش دیگری از آن تجربه بزرگ را در بر میگیرد.

محمود قزوینی

*************

از کارگران اعتصابی صنعت نفت چه میاموزیم

این گزارش توسط گروه “مبارزین ایجاد حزب طبقه کارگر ایران” تهیه و در دی ماه ١٣۵٧ منتشر شد. گروه مبارزان که در سالهای ۵٧ و ۵٨ در میان کارگران در جنوب فعال بوده است بعدا به سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر پیوست.

گزارشی از اعتصاب عظیم و یکپارچه کارگران پالایشگاه ابادان – مهر و آبان ١٣۵٧

مختصری راجع به پالایشگاه آبادان

پالایشگاه آبادان یکی از بزرگترین مجتمع های تصفیه نفت جهان میباشد که حدود ٧٠ سال پیش تاسیس شده است و دارای چندین هزار کارگر و کارمند میباشد و روزانه حدود ١٠٠ هزار بشکه نفت در آن تصفیه میگردد. محصولات عمده آن بنزین، نفت گاز و چراغ روغن موتور و ….میباشد که بطور عمده صدر میگردد.
پالایشگاه بطور کلی از دو بخش تشکیل میگردد: ١- پروسس ٢- تعمیرات

١-  پروسس حیاتی ترین بخش پالایشگاه را تشکیل میدهد که شامل تمام دستگاههای تصفیه  و تولید نفت، بنزین، نفت چراغ، گوگرد و غیره میباشد. هر یک از دستگاهها در هر شیفت ( نوبت ٨ ساعته) توسط ٣ الی ۶ نفر اداره میگردد، همین پراکندگی و جدائی یکی از علل ضعف همبستگی کارگران این بخش میباشد.

٢- بخش تعمیرات شامل کارگاه مرکزی ، تعمیرات کلی( اورحول)، تعمیرات جزئی و تعمیرات حمل و نقل میباشد. کارگاه مرکزی مجتمع ترین بخش پالایشگاه است که چند صد نفر کارگر فنی و متخصص را در خود جای داده است. اعتصابات و اعتراضات پالایشگاه معمولا از کارگاه مرکزی پایه گرفته و کارگران مبارز این کارگاه در رهبری اعتصابات نقش فعال و موثری ایفاء نموده اند.
اورحول بخشی است که تعمیرات طولانی و اساسی پالایشگاه را انجام میدهد و تعمیرات جزئی، تعمیرات دستگاههای مختلف پالایشگاه را که زیاد اساسی نیست ، به عهده دارد. تعمیرات وسائل حمل و نقل نیز مانند کارگاه مرکزی در یک کارگاه بزرگ مجتمع بوده و تعمیر وسائل حمل و نقل پالایشگاه را انجام میدهد. بخش تدارکات نیز شامل انبارها و اتوبوسرانی و سایر امور تدارکاتی میباشد.
از چند سال پیش فشارو اختناق پلیسی حاکم بر پالایشگاه شدت بیشتری یافته بود . بجای حفاظت، گارد که مستقیما زیر نظر ساواک اداره میشود و به سلاح گرم مجهز است جلوی دربهای پالایشگاه مستقر شد و در موارد بسیار به کارگران حمله و فحاشی میکرد. قوانین ضد کارگری توسط روسا به شدیدترین وجهی اعمال میگردد و هرگونه اعتراضی با تنبیه پولی و تهدید سرکوب میگردید. تمام اینها خشم و نارضایتی کارگران را بیشتر دامن میزد. پس از به آتش کشیدن و کشتار و حشیانه سینما رکس ابادان توسط مزدوران شاه جلاد، خشم و کینه مردم آبادان، خصوصا کارگران نسبت به رژیم سفاک و خونخوار پهلوی و اربابان امپریالیستی او اوج بیشتری در گرفت. متن زیر گزارشی است از این اعتصابات شکوهمند و یکپارچه که ارکان  رژیم پهلوی و اربابان خارجی اش را به لرزه در آورد.

یکشنبه ٩ مهر ١٣۵٧
همانطور که قبلا اشاره شد از حدود ده روزه قبل جنب و جوشها و زمزمه ها ئی در مورد دست کشیدن از کار در میان کارگران بوجود آمد. کارگران پروسس خواستهای خود را که جنبه اقتصادی داشت بصورت کتبی به شرکت ابلاغ کردند، ام چون مهلتی برای جواب گرفتن تعیین نشده بود پیگری نشد. چند روز بعد خواستهای کارگران بصورت بصورت اعلامیه در کانتین ( رستوران) پخش شد. و بصورت ضمنی قرار شد بعد از نهار دست از کار بکشند که موفقیت آمیز نبود. روز یکشنبه ٩ مهر که روز اعتصاب عمومی در سراسر کشور بود، کارگران ضمن اعلام خواسته های خود دست از کار کشیدند ولی فردا بتدریج عده ای به سر کار بازگشتند و تا بعد از ظهر تمام کارگران از اعتصاب دست کشیدند. علت اصلی شکستن اعتصاب در این روز نبودن ارتباط بین بین بخشهای مختلف و پراکندگی در صفوف کارگران بود. و روسای قسمتها از این بی اطلاعی کارگران قسمتهای مختلف استفاده کرده و با حیله و نیرنگ و اینکه بقیه کارگران مشغول کار هستند، اعتصاب را در هم شکستند.
اما کارگران هم چنان خواهان اجرای خواسته های خود بودند. روز دوشنبه ١٠ مهر ساعت ٣٠/١١ صبح دیبا ( عضو هیئت مدیره و رئیس سابق پالایشگاه) به کارگاه مرکزی آمد و تحت عنوان اینکه ” از اینجا رد میشدم گفتم سری به کارگران بزنم” و غیره سعی داشت با چرب زبانی کارگران را فریب داده و از در گرفتن اعتصاب جلوگیری کند و میگفت که خواسته های قانونی شما طی بخشنامه ای به شما اطلاع داده شده ( روز شنبه ٨ مهر بخشنامه ای شامل ٣ ماده به کارگران ابلاغ گردید که عبارت بود از : ١- ١٠% فوق العاده حق کارگاهی ٢- هزینه مسکن برای مجردها از ٣٠٠ تومان به ۶٠٠ تومان و برای متاهلها از ۴٠٠ تومان به ٩٠٠ تومان
٢- پول غذا از ۵ تومان در روز به ١٠ تومان.
اما کارگران به او تذکر دادند که خواستها ما اینها نیست و ما تمام آنها را به شرکت طی بخشنامه ای ابلاغ کرده ایم و قرار شد که ظرف دو هفته به کارگران جواب بدهد.

دوشنبه ٢۴ مهر
– امروز پایان مهلت داده شده به دیبا و همچنین چهلمین روز شهادت، شهدای میدان شهدا( میدان ژاله سابق) میباشد. چون از طرف کارفرما هیچگونه جوابی به خواسته های کارگران داده نشد، کارگران کارگاه مرکزی دست از کار کشیدند و اعلام اعتصاب عمومی کردند.

صبح روز سه شنبه ٢۵ مهر
– کارگران که از دفعه قبل این تجربه به دست آورده بودند که ممکن است بر اثر جمع نبودن و بی خبری از یکدیگر، روسا با توسل به حیله و نیرنگ اعتصاب را بشکنند به تمام قسمتها کارگرانی  فرستادند  و از کلیه بخشهای دیگر خواستند که در محل کارگاه مرکزی تجمع کنند. بدین ترتیب تمام قسمتهای تعمیرات بسوی کارگاه مرکزی حرکت کردند و هرگونه حیله و نیرنگ کارفرما را برای ایجاد نفاق و پراکندگی نقش بر آب کردند. تا امروز تنها قسمتهائی که دست از کار نشکشیده اند پروسس و اتوبوسرانی است. بعد از اجتماع کارگران اعتصابی در جلوی کارگاه کارگاه، کارگران شروع به چسباندن اعلامیه هایی کردند که در آنها خواسته های کارگران و شعارهائی در باره اتحاد کارگران و ” مواظب تفرقه اندازها باشید” و هم چنین اعلام همبستگی کارمندان با کارگران نوشته شده بود.

چهارشنبه ٢۶ مهر
– اتوبوسرانی هم امروز دست از کار کشید و به کارگران اعتصابی ملحق شد. پلاکاردهائی در محل تجمع نصب شده که در آنها پشتیبانی کارگران تهران و شیراز از کارگران آبادان به چشم میخورد. پروسس نیز اعلام کرده که چنانچه به خواستهای کارگران توجه ای نشود دست از کار خواهند کشید. اردلان رئیس بخش تعمیرات پالایشگاه کوشش کرد که با وعده های دروغین کارگران را به سر کار بازگرداند که او را هو کردند.

شنبه ٢٧ مهر
– امروز صبح دیبا نوکر دربار به میان کارگران آمد و سعی کرد که با خنده و چرب زبانی آنها را فریب داده و اعتصاب را بشکند  که کارگران او را هو کردند. او که انتطار چنین عکس العملی را نداشت گورش را گم کرد و رفت.

یکشنبه ٣٠ مهر
امروز صبح انصاری رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت برای اولین بار در میان کارگران ظاهر شد. وقتی از ماشین پیاده شد عده ای از کارگران شروع به دست زدن کردند که با اعتراض بقیه مواجه شدند. انصاری کوشش میکرد که قیافه خیلی مودب و خودمانی بگیرد. حتی شب موقعی که به آبادان رسیده بود، مستقیما به پالایشگاه رفت  و با کارگران پروسس روی زمین نشست و شروع به صحبت کرده و چنین وانمود میکرد که خواسته های شما بسیار بجا و قابل حل است و از کارگران خواست تا نمایندگانی انتخاب کرده و برای مذاکره بفرستند. همانروز کارگران هر قسمت نمایندگان خود را انتخاب کردند که جمعا ٩ نفر میشدند. انصاری در جریان مذاکره روز اول کوشش میکرد که خواسته های اساسی کارگران ( در مورد اضافه دستمزد و….) را سرپوش گذاشته و خواسته های جزئی و دراز مدت را به میان بکشد و چون دید که نمایندگان حاضر به تن دادن به این مسئله نیستند، عده ای از نمایندگان خود فروخته و فرمایشی مناطق نفت خیز را نیز در جلسه وارد کرد تا جریان مذاکره را از مسیر اصلی خود خارج سازد. در مقابل پافشاری نمایندگان پالایشگاه چندین بار تهدید به ترک جلسه کرد ( یکی دو بار هم گ.رش را گم کرد و از جلسه بیرون رفت) و با تهیدی به تلفن کردن به شهربانی و ارتش کوشش میکرد جلسه را آنطور که مورد نظرخودش است به پایان برساند. در تمام این روزها نمایندگان نتایج جلسه را به کارگران گزارش میدادند و چون مذاکرات به نتیجه نرسید کارگران مجددا روز شنبه دست از کار کشیدند. در این روز اعلامیه هایی به دیوار نصب شده بود و از کارگران خواسته شده بود که فریب آنها را نخورند.

شنبه ۶ آبان
 همانطور که گفته شد به علت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، کارگران تعمیرگاه و کارگاه مرکزی مجددا برای بار دوم دست از کار کشیدند و همه در محل کارگاه مرکزی تجمع کردند. در حدود ساعت ١٠ صبح کارمندان اعتصابی با صفوف منظم به کارگاه مرکزی آمدند که با استقبال و دست زدن کارگران مواجه شدند و یکی از کارمندان به خواندن بیانیه ای از مبارزات کارگران پشتیبانی نمودند. در ضمن خلاصه مذاکره جلسات توسط یکی از کارگران خوانده شد و پس از آن کارمندان به همان نحوی که آمده بودند به محل تجمع خود برگشتند. بعد از رفتن کارمندان عده ای از کارگران شروع به دادن شعار ” مرگ بر انصاری” کردند که با مخالفت دیگران مواجه شد. در آن شرائط این عمل صحیح نبود، زیرا هنوز صفوف کارگران اعتصابی بقدر کافی محکم نبود و ممکن بود باعت جلوگیری از پیوستن کارگران پروسس به اعتصاب گردد. ( کارگران پروسس قرار بود از فردا به اعتصاب بپیوندند).
بعد از ظهر کارگران تصمیم گرفتند که طی صفوف منظم به محل تجمع کارمندان اعتصابی بروند که با مخالفت عده ای از کارگران سالخورده روبرو شد. اما اکثریت کارگران در صفوف منظم شروع به دور زدن در محوطه کردند و بقیه را تشویق به آمدن کردند که اینکار تقریبا با موفقیت انجام شد. زمانی که کارگران به محوطه رسیدند با دست زدنها و گلباران آنها روبرو شدند و کارمندان با دادن شعارهای ” زنده باد اتحاد” اتحاد- پیروزی” اتحاد –مبارزه – پیروزی” به صفوف کارگران پیوستند. و در پالایشگاه شروع به پیاده روی و تظاهرات کردند. پس از بازگشت به محل تجمع یکی از کارگران یکی از کارگران راجع به همبستگی و اتحاد کارگران و کارمندان و نیرنگ و دوروئی انصاری سخنرانی کرد و یکی دیگر از کارگران به بحت در مورد آزادی قلم و بیان و استثمار کارگران پرداخت. در آخر یکی از کارمندان شروع به خواندن خواست های کارگران مناطق نفت خیز نمود که با تایید کامل کارگران و کارمندان مواجه شد. این خواسته ها عبارت بود از:
١- لغو حکومت نظامی در سراسر کشور ٢- آزادی زندانیان سیاسی بدون هیچگونه قید و بند ٣- منع هرگونه دخالت نیروی پلیس و ارتش در امور صنعت نفت ۴- رسیدگی به خواسته های فرهنگیان کشور ۵- رسیدگی به خواسته های کارگران صنعت نفت ۶-  محاکمه کلیه مسبین کشتارهای اخیر و چند خواست دیگر.
سخنرانی با تاکید بر این نکته که خواستهای فوق، خواستهای ما هم است با دست زدنهای کارگران و کارمندان  به پایان رسید.

یکشنبه ٧ آبان
امروز کارگران از قسمتهای مختلف به طرف به سمت کارگاه مرکزی حرکت کردند. در حدود ١٠٠ نفر از کارگران با پلاکاردهائی که روی آنها: ١- لغو حکومت نظامی و آزادی کلیه زندانیان سیاسی ٢- عدم دخالت قوای نظامی ٣- کارگران اتحاد و همبستگی خود را بیشتر کنید. ۴- هیچگونه قولی را از کسی قبول نکنید مگر با بخشنامه ۵- ما کارگران هیچگونه قولی را نمیپذیریم نوشته شده بود به محل تجمع آمدند که از طرف کارگران بشدت استقبال شدند، همچنین کارگران پروسس نیز از امروز دست از کار کشیدند و اعتصاب بعد و عظمت بیشتری یافت، ورود کارگران پروسس به محل تجمع با استقبال شدید دیگر کارگران مواجه گشت. همچنین از طرف انصاری در میان کارگران پخش شد که توسط کارگران پاره شد. عده ای از کارگران قدیمی با طرح خواسته های سیاسی و ارتقاء اعتصاب به جنبه های سیاسی مخالفت میکنند و امروز سعیدر پایین آوردن پلاکاردها داشتند و بر سر این موضوع بین کارگران اختلاف افتاد و میرفت که حتی به درگیری و بازگشت عده ای از کارگران به سر کار منجرشود. که کارگران آگاه برای حفظ وحدت و یکپارچگی پلاکاردها را پایین آورده و مانع تفرقه و اختلاف شدند. کارگران پیشرو باید آگاه باشند که تا آنجا که میتوانند از طریق بحث و گفتگو کارگرانی را که از نظر سیاسی عقب مانده هستند  اقناع کنند و آنها را به لزوم مبارزه سیاسی  و مبارزه علیه دستگاه جور و ستم آگاه سازند، نه از طریق تهدید و قلدری و داد و فریاد. ارتقاء مبارزه کارگران و هر چه سیاسی تر کردن این مبارزات باید از طریق کار پر حوصله و تربیت مداوم و مستمر آگاهی سوسیالیستی کارگران انجام پذیرد. همچنین امروز کارگران رستوران پالایشگاه نیز به جمع اعتصابیون پیوستند که با استقبال شدید کارگران روبرو شدند. اعتصاب بطور کلی به تمام ارگانهای پالایشگاه سرایت کرده است و هیچگونه فعالیت تولیدی به چشم نمیخورد. در ضمن یکی از نمایندگان که احتمالا آدم مشکوکی است سعی میکند در بین کارگران دو دستگی و ناق بیاندازدکه با عکس العمل شدید کارگران مواجه شد و به همین علت و برای جلوگیری پراکندگی و بی برنامگی ، کارگران آگاه و با تجربه پیشنهاد کردند که یک کمیته نظارت وتنظیم کننده از طرف کارگران انتخاب شود و این کمیته سخنگوی اعتصابیون بود و وظایفش بطور عمده عبارت بود از:
نصب اعلامیه و تدارک سخنرانی و جمع بندی نظرات کارگران و در صورت لزوم مذاکره با کارفرما و هیچکس به جز اعضای کمیته حق ندارند  با کارفرما مذاکره کنند و یا اعلامیه ای به دیوار بچسبانند و غیره. و قرار شد که کمیته فردا از طرف کارگران انتخاب شود.

دوشنبه ٨ آبان
 امروز صبح باز کارگران در گروههای مختلف به طرف سمت کارگاه مرکزی حرکت کردند و یک گروه از کارگران با پلاکاردهای ” اتحاد- مبارزه- پیروزی” ” مرگ بر دشمنان کارگر- زنده باد همبستگی” در ساعت ١۵/٨ صبح به محل تجمع کارمندان رفتند و در آنجا یکی از کارگران مسن و آگاه شروع به سخنرانی در مورد ضرب و شتم ساواک و امپریالیسم خونخوار و آمریکا و کارتر و اینکه سران مملکت باعت ایجاد چنین وضعی در ایران شده اند، کرد. سپس گروه فوق به سمت کارگاه مرکزی رهسپار شد. هم چنین امروز کارگران گاراژ و حمل و نقل طی صفوف منظم به محل کارگاه مرکزی آمدند که مورد استقبال قرار گرفتند و یکی از آنها شروع به سخنرانی در مورد همبستگی . اعلام پشتیبانی کارگران گاراژ و حمل و نقل از کلیه کارگران نمود. سپس یکی از کارگران در مورد جنایات رژیم علیه کارگران ومردم ایران در زندانهای رژیم و لزوم اتحاد و همبستگی کارگران صحبت کرد. بعد از سخنرانی ها قرار شد که پیاده روی در پالایشگاه انجام پذیرد که عده ای در ابتدا مخالفت کردند ولی کارگران موافق ضمن مشخص کردن مسیر راه و لزوم پیاده روی کارگران را در صفوف متشکل سازمان داده و تظاهرات با شعار ” اتحاد- مبارزه – پیروزی” و با شرکت بیش از سه هزار کارگر شروع شد، سپس کارمندان نیز به آنها ملحق شدند و پس از پیاده روی و تظاهرات در قسمتی از پالایشگاه مجددا به کارگاه مرکزی برگشتند و یکی از کارمندان اعلامیه پشتیبانی و همبستگی استادان ودانشجویان دانشکده نفت آبادان را قرائت کرد و همچنین اعلامیه ای در مورد سخنان خسرو روزبه در بیدادگاه رزیم و مبارزه طبقاتی در جامعه سرمایه داری و لزوم برخورد منافع این دو طبقه متضاد ( کارگران وسرمایه داران) و اینکه منافع یکی کتضمن از بین رفتن منافع طبقه دیگری است خوانده شد. پس از آن یکی از کارگران در افشای ماهیت رژیم و زندانی کردن معلمان سخنرانی کرد و همچنین اعلامیه ای در مورد کشتار و ترور مردم از سال ٣٢ تا به امروز و شکنجه گاههای رژیم تحت رهبری شاه خائن قرائت شد. مجددا مسئله انتخاب کمیته هماهنگ کننده مطرح شد و روی لزوم تشکیل این کمیته و وظائف آن بحث شد و بعضی از قسمتها نماینده خود را انتخاب کردند و انتخاب سایر نمایندگان به روز بعد موکول شد.

سه شنبه ٩ آبان
در این روز کمیته هماهنگ کننده انتخاب و معرفی شد، تعداد آنها ١٣ نفر است. در ساعت ۵٠/٩ دقیقه کارمندان اعتصابی به عنوان اعلام همبستگی با کارگران به محوطه کارگاه مرکزی آمدند و کارگران آنها را گلباران کردند و سپس یکی از اعضاء کمیته کارگران به آنها خوشامد گفت و لزوم تنظیم و هماهنگ کردن اعتصاب کارگران و کارمندان را یادآوری نمود. پس از آن یکی دیگر از کمیته کارگران در مورد شکنجه های ساواک و به زندان انداختن معلمین صحبت نمود و اظهر داشت که بهترین راه مبارزه سکوت است، ولی یکی دیگر از سخنگویان اعتراض کرد و گفت که در این مورد بهترین کار حرف زدن است و باید سخن گفت. سپس در مورد این اجتماعات پرشکوه و اتحاد مقدس صحبت کرد و گفت که پالایشگاه ابادان در ظرف ٢۵ سال گذشته چنین اعتصاب عظیمی به خود ندیده است و عظمت قدرت کارگر و اینکه هر ماشینی بدون نیروی کارگر به آهن پاره ای تبدیل میگردد در این اعتصاب کاملا نمایان است. همچنین یکی از اعضای کمیته به کارگران گفت که محل تجمع را زود ترک نکنند چون این کار باعت ضعیف شدن اعتصاب میگردد. بعد از ظهر اعضای کمیته جلسه ای در بین خودشان گذاشتند تا در مورد تنظیم کارها تصمیم بگیرند و سپس تمام خواسته ها را روی پلاکاردهای بزرگی نوشته روی دیوار نصب کردند و قرار شد که برای بالا بردن روحیه کارگران و ارتقاء کارگرانی که مخالف سیاسی شدن اعتصاب هستند و قوی تر کردن جو سیاسی و اتحاد وهمبستگی بیشتر، پیاده روی انجام دهند. بطور کلی هنوز عده ای از کارگران قدیمی مخالف جنبه سیاسی اعتصاب هستند و این مخالف را باید از طریق بالا بردن روحیه کارگران، سخنرانیها و تظاهرات و کار افشاگرانه در میان کارگران تضعیف کرد. در پایان وقت اداری هنگامیکه کارگران به دروازه خروجی ١٣ و ١۴ رسیدند با درهای بسته مواجه شدند ( لازم به ذکر است که در طی مدت اعتصاب دروازه ها بطور کلی باز بود) و گارد پالایشگاه میگفت که تیمسار فرمانده گارد گفته است که در را باز نکنند که این موضوع با اعتراض شدید کارگران مواجه شد. در این موقع سربازان با زره پوش به طرف درپالایشگاه آمدند و با نزدیک شدن آنها در باز شد، ولی کارگران خارج نشدند و به افسر فرمانده اعتراض کردند ولی او اظهار بی اطلاعی کرد. کارگران به هنگام خروج به یکدیگر میگفتند که اینها برای ترساندن ماست، ولی ما نباد بترسیم، فردا نشان خواهیم داد.

چهارشنبه ١٠ آبان
– امروز صبح قوای نظامی در نقطه های مختلف پالایشگاه، مخصوصا در محوطه کارگره مرکزی مستقر شده بودند. در ساعت ۴٠/٧ دقیق یک سرهنگ نظامی با بلند گو آمد و از کارگران خواست به محل کارهای خود بروند. در همین هنگام کارگران سایر قسمتها در صفوف منظم به کارگران کارگاه مرکزی پیوستند که با کف زدنهای شدید کارگران استقبال شدند. سپس کمیته کارگران با سرهنگ صحبت کردند. پس از آن سرهنگ فوق از پالایشگاه خارج و بعد از مدتی در حدود ساعت ۵٠/٩ صبح رئیس حکومت نظامی آبادان آمد و سعی کرد با زبان چرب و نرم و سوگند به شرافت نداشته سربازی  اش کارگران را وادار کند به سر کار خود بروند که موفق نشد و سپس تقاضا کرد دو نفر از کارگران همراه او بیایند تا شاهد اقدامات او برای بدست آوردن خواسته های کارگران باشند. با اینکه قرار بود با هیچکس مذاکره انجام نگیرد  و کسی به جز کمیته حق صحبت کردن را نداشته باشد، دو نفر فورا سوار ماشین شدند و کارگران تنها کاری که توانستند بکنند این بود که یکی از اعضای کمیته را به همره آنها بفرستند و قرار شد تا ساعت یک بعد از ظهر نتیجه معلوم گردد. در ضمن اطلاع داده شد که معلمین آبادان به عنوان اعتراض به حکومت نظامی دست به اعتصاب غذا زده اند و کارگران تعمرات بیرون بهعنوان اعلام همبستگی در محل دروازه اصلی پالایشگاه جمع شده اند. در ساعت ٣٠/٢ بعد از ظهر سه نفری که همراه فرمانده نظامی رفته بودند، مراجعت کردند و گفتد رئیس حکومت نظامی برای اجرای خواسته های صنفی تا روز شنبه وقت خواسته است و گفته است که برای نشان دادن اعتماد خودتان به من اگر شده حتی برای یکساعت هم  کار کنید. اما کارگران قبول نکردند و گفتند تا با خواسته های ما بطور رسمی موافقت نشود به سر کار باز نخواهند گشت و در ساعت ٣٠/٣ سربازان از محل کارگاه بیرون رفتند.

شنبه ١٣ آبان
– امروز مجددا کارگران بر سر خواستهای سیاسی بین خود بحث و گفتگو میکنند و هنوز عده ای مخالف این مسئله هستند ولی اکثریت برای جلوگیری از تفرقه و جدائی کوتاه میایند. همچنین قرار شد از ١٣ نفر اعضائ کمیته کارگران ۶ نفر انتخاب شوند و این کار در شرائط موجود کاملا صحیح است، چون دو نفر از اعضاء کمیته بیشتر بدنبال زد و بند با کارفرما هستند. همچنین یکی از اعضاء کمیته هشدار داد که ممکن است از روزهای دیگر کسانی را به داخل پالایشگاه راه بدهندکه با کارکردن موافقت کنند وبه آنها کارت مخصوص بدهند، در این صورت همه در ظاهر موافقت میکنیم و کارت میگیریم اما مجددا به محل تجمع میاییم.
اطلاع داده شد که عده ای از معلمین آبادان جلوی دروازه ١٨ تجمع کرده و منتظر کارگران هستند، بعد از جر و بحثهای زیاد قرار شد همه به سمت دروازه حرکت کنند که اطلاع دادند که پلیس آنها را متفرق کرده است. سپس اطلاع داده شد که حدود ١٠٠٠ نفر از کارگران و کارمندان پتروشیمی – جنرال آفیس و ایران نپتون و نیروگاه اتمی جلوی دروازه اصلی به عنوان پشتیبانی از کارکنان پالایشگاه تجمع کرده اند و پلیس آنها را در محاصره شدید قرار داده است.

یکشنبه ١۴ آبان
– دیروز ماموران نظامی به وحشیانه ترین شکلی به کارگران و کارمندان پتروشیمی – جنرال آفیس و نیروگاه اتمی حمله کرده و ١٢ نفر از آنها را زخمی کرده و حال دو نفر بسیار وخیم است. یکی از اعضاء کمیته کارگران با نشان دادن پیراهن خون آلود و ایراد سخنرانی سخنرانی در مورد رفتار وحشیانه پلیس اعلام نمود که خواستهای سیاسی باید در صدر تمام خواستها قرار گیرد. کارگران که از این عمل وحشیانه ماموران نظامی به خشم آمده بودند موافقت خود را اعلام داشتند و ساعت ١٠ کارمندان اعتصابی نیز به جمع کارگران پیوستند و قطعنامه کارگران در ٩ مورد اعلام گردید. اینک متن قطعنامه:

قطعنامه شماره ١ کارگران پالایشگاه ابادان  ١۴/٨/۵٧

ما کارگران پالایشگاه آبادان به خاطر همبستگی با خواهران و براداران کارمند شرکت نفت و سایر طبقات ملت ایران، پس از وصول از خواسته های صنفی، اینک خواستهای ملی خود را که الویت دارند اعلام میکنیم

١- حمایت و پشتیبانی کامل از خواستهای کارمندان صنعت نفت
٢- لغو حکومت نظامی
٣- ازادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و بازگشت تبعید شدگان
۴- انحلال سازمان امنیت و اطلاعات کشور
۵- تعقیب و مجازات متجاوزین بیت المال
۶—تعقیب و مجازات کلیه عاملان کشتار اخیر ایران
٧- برگرندان روز صنعت نفت از ٩ مرداد به ٢٩ اسفند ماه
٨- رسیدگی به خواسته های فرهنگیان کشور
٩- رسیدگی و اجرای خواسته های قبلی کارگران صنعت نفت

سپس یکی از اعضای کمیته کارگران ضمن سخنرانی خود گفت که کارگر باید در صفوف اول مبارزه قرار گیرد و وظیفه تاریخی خود، یعنی رهبری مبارزات ضدامپریالیستی – ضد سلطنتی را به عهده گیرد.  سپس یکی دیگر از نمایندگان گفت باید سکوت را شکست و به این اراذل نشان داد که اتحاد کارگران یعنی چه. بعد از آن کارگران شروع به دادن شعارهای ” کارگر قهرمان، رهبر زحمتکشان، درود ملت بر تو باد” ، “اتحاد – مبارزه – پیروزی” ، ” اعتصاب، اعتصاب، مدرسه انقلاب” و…..کردند. قبلا قرار بود که کارگران به علت حمله وحشیانه ارتش به کارمندان و کارگران، در پالایشگاه تحصن کنند. مجددا اعلام کردند که تا ساعت ۵ بعد از ظهر هستیم و بعد به بیمارستان میرویم. و تا ٨ بعد از ظهر در بیمارستان در کنار معلمین متحصن میمانیم.

سه شنبه ١۶ آبان
– امروز بیشتر سخنرانیها در مورد اهمیت اعتصاب صنعت نفت و مسئولیت کارگران در قبال ملت ایران و بخصوص پالایشگاه ابادان دور میزد. و اینکه برای ادامه مبارزه باید از خود مایه بگذاریم و به اعتصاب ادامه بدهیم. همچنین نتیجه کمیته کارگران که حدود ۵ ساعت به طول انجامید جنین بود:
” اولا به اطلاع کلیه همکاران میرسانیم که ۴ نفر از رفقای ما را دستگیر کرده اند. ثانیا اگر مسئولین امور بخواهند با ما وارد مذاکره شوند، با در نظر گرفتن اینکه دولت نظامی سر کار آمده آیا ما با آنها مذاکره بکنیم یا خیر. تصمیم کمیته بدین قرار است که ما با آنها مذاکره بکنیم، بهاین دلیل که در حال حاضر افکار عمومی تمام جهان، بخصوص ایران متوجه ماست و به خاطر اینکه افکار عمومی را بیشتر متوجه خود سازیم و همچنین بهانه ای بدست پلیس و ماموران نظامی ندهیم، باید بر سر موارد قطعنامه مذاکره کنیم. در پایان اعلام میداریم که شرط قبلی مذاکره با مسئولین امر ازادی۴ تن از رفقای دستگیر شده ما میباشد”
قطعنامه کمیته مورد موافقت اکثریت کارگران قرار گرفت، اما بعضی از کارگران جوان مخالفت میکردند و میگفتند که باید بست بنشینیم تا رفقای ما را آزاد کنند.
رفقای کارگر باید توجه داشته باشند که ما باید همواره با در نظر گرفتن مکانیسم حرکت و مبارزه کارگران و با توجه به موقعیت و شرئط مشخص عمل نمائیم و مبارزه را ارتقاء دهیم. با در نظر گرفتن اینکه در این شرائط، بست نشتن در پالایشگاه با مخالفتبا مخالفت اکثریت کارگران روبرو گردید و بهنه ای بدست ماموران نظامی تا با حمله و پراکنده کردن کارگران، اعتصاب را در هم شکنند، نباید اینقدر پافشاری و اصرار میکردند.

چهارشنبه ١٧ آبان
امروز ساعت ٢٠/٣ دقیقه تیمسار اسفندیاری فرماندار نظامی ابادان با چندین زره پوش  و….پیش کارگران آمد و راجع به خواسته های اقتصادی کارگران و کارمندان و اینکه با بیشتر آنها موافقت شده صحبت کرد و از کارگران خواست که بر سر کار برگردند که با خنده و استهزاء کارگران مواجه شد و بعد از رفتن اسفندیاری مزدور، کارگران قرار گذاشتند که پروسس و کلیه نوبت کارها، سه روز تعطیلی را به سر کار نیایند و قرار شد اگر خواستند کارت بدهند کسی کارت نگیرد و جلوی درهای ١٣ و ١٨ تجمع کنند.

یکشنبه ٢١ آبان
امروز مامورین نظامی و پلیس فاشیست تمام پالایشگاه را قرق کرده اند وبطرق گوناگون سعی دارند  با ایجاد رعب و وحشت در میان کارگران از تجمع آنها جلوگیری کنند. عده ای از کارگران که سعی داشتند به محل تجمع بروند با سرنیزه و باتوم مواجه شدند و حدود ٣٠ نفر از کارگران دستگیر شدند ( که پس از مدتی آزاد شدند) کارگاه مرکزی در محاصره کامل نیروهای نظامی است و فقط کارگران کارگاه میتوانند آنجا بروند. چند نفر از کارگران که همراه کارگران مرکزی به آنجا رفته بودند توسط نیروهای نظامی دستگیر و به علت اعتراض دو تن از آنها بشدت کتک خوردند. با اینحال کارگران کارگاه مرکزی به اعتصاب ادامه دادند و قرار گذاشتند که بعد از ظهر سر کار نیایند. با تمام فشارو اختناقی که در پالایشگاه حاکم است اکثریت عمده کارگران همچنان از کار کردن خودداری کرده اند و به سر کار خود نرفته اند.

دوشنبه ٢٢ ابان
امروز در پالایشگاه اعتصاب و کم کاری در اکثر قسمتها به چشم میخورد. کارگران مبارز( اکثریت کارگران جوان) طی قطعنامه ای اعلام کرده اند که به سر کار نمیروند. ولی بسیاری از کارگران وارد پالایشگاه شده اند. رانندگان اتوبوس و وسائل نقلیه سنگین به سر کار خود بازگشتند. ولی کارگران قسمت تعمیرات، اداره حمل و نقل و اکثریت کارگران کارگاه مرکزی و تعمیرات کلی ( اورحول) به سر کار نیامده اند و کسانی که آمده اند به اعتصاب نشسته در محل کار خود دست زده اند. مامورین نظامی و پلیس بزور اسلحه و سرنیزه کارگران را به سر کار میاورند و بسیاری از کارگران را چه در محل کار و چه در خانه دستگیر و اذیت کرده اند. با تمام این احوال کم کاری و اعتصاب در اکثریت بخشهای پالایشگاه کاملا به چشم میخورد.

سه شنبه ٢٣ آبان
با تمام فشار و حکومت سرنیزه که در پالایشگاه برقرار است اعتصاب و کم کاری در اکثر قسمتهای تعمیراتی همچنان ادامه دارد. مامورین نظامی در تمام نقاط و قسمتهای پالایشگاه مستقر شده و مانع هرگونه تجمع میگردند. با این همه کارگران تعمیرات حمل و نقل کارگاه مرکزی ، تعمیرات کلی و سایر قسمتهای تعمیراتی کوچک، به اعتصاب و کم کاری ادامه میدهند، کارگران پروسس و رانندگان وسائل نقلیه به سر کار برگشتند و اعتصاب خود را شستند.

چهارشنبه ٢۴ آبان
اعتصاب فقط در برخی از قسمتهای تعمیراتی پالایشگاه همچنان ادامه دارد ولی کم کاری در تمام قسمتهای تعمیراتی دیده میشود. امروز چند نفر از کارگرانی را که بازداشت کرده بودند آزاد کردند. در کارگاه مرکزی اعتصاب و کم کاری هم چنان ادامه دارد، همچنین دو نفر از کارگران تعمیرات حمل و نقل آزاد شده به محل کار خود بازگشتند. اما کارگران حمل و نقل همچنان پابرجا به اعتصاب خود ادامه داده اند.

شنبه ٢٧ آبان
امروز هم اعتصاب و کم کاری در بخشهای عمده تعمیرات به چشم میخورد، قرار شده که هیچکس اضافه کاری قبول نکند. به خاطر از بین بردن کم کاری کارفرما حربه تازه ای به کار برده، به این نحو که کارگران تعمیراتی قسمتهای مهم را در دو نوبت تقسیم کرد و اعلام کرد که یک عده روز کار و عده دیگر عصر کار بیایند که همه مخالفت کردند و هیچکس قبول نکرد و قرار شد همه روز کار بیایند. کارگران تصمیم گرفته اند که به علت نرسیدن به خواسته های کامل، خصوصا خواسته های سیاسی، و در اعتراض به ورود ارتش به پالایشگاه و کشتار بیرحمانه خرمشهر، دوباره از روز دوشنبه اعتصاب را عمومی اعلام نمایند. روحیه کارگران خوب است و خصوصا کارگران پروسس نسبت به سابق روحیه بهتری دارند و چند قسمت پروسس اعلام کرده اند که از روز دوشنبه دست از کار خواهند کشید.

(در این قسمت از جزوه دو اطلاعیه از گروه ” مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگرایران” با عنوان ” وحدت برنده ترین سلاح کارگران است” و ” از اعتصاب کارگنان صنعت نفت جنوب چه میاموزیم” آمده است که به جمع بندی این دوره اعتصاب (از ٧ مهر تا ٢٧ آبان ١٣۵٧) و اهمیت تشکل و کمیته هماهنگی و نظارت و  اهمیت مطالبات سیاسی و نقش تاریخی طبقه کارگر و مسئله سرنگونی رژیم شاه و اهمیت حمایت کارگران نفت از جنبش توده ای و اقشار دیگر مردم  و همچنین دیگر تجربیات ارزنده این دوره مبارزات پرداخته است. از آنجا که بسیاری از تاکیدات این دو اطلاعیه و جمع بندی آن در متن گزارشات روزانه رفیق کارگر گزارش دهنده آمده است، برای کوتاه شدن جزوه از آوردن اطلاعیه در اینجا خودداری میکنم- محمود قزوینی).

گزارشی از اعتصاب دوم پالایشگاه آبادان- آذر- دی ۵٧

اعتصاب پرشکوه کارکنان مبارز صنعت نفت که توانسته کمر رژیم وابسته به امپریالیسم را بشکند و اقتصاد کشورهای امپریالیستی را دچار بحران سازد، تنها بخشی از نیروی بپا خواسته ما- خصوصا طبقه کارگر قهرمان میباشد.
جمع بندی و بررسی افت و خیزهای یکی از کانونهای این اعتصاب، یعنی پالایشگاه آبادان، ضمن مطلع ساختن کانونها و مجتمع های کارگری از جریان این اعتصاب میتواند با کنار گذاشتن نقاط ضعف و کوشش در تقویت نکات مثبت آن موجب درس آموزی و ارتقاء اعتصابات بعدی باشد:

شنبه ١١ آذر ۵٧
بطور کلی شنبه آغاز اعتصاب دوم پالایشگاه بود. چند روز قبل کارگران اعلامیه ای پخش کردند و خواستار اعتصاب عمومی شدند. کارگران نیز با آمادگی ذهنی خوب برای اعتصاب به پالایشگاه آمدند و اغلب میگفتند اگر تمام قسمتها کار کنند ما( منظور هر قسمت است) کار نخواهیم کرد. در این روز تمام قسمتها بدون تماس با یکدیگر دست از کار کشیدند. در گاراژ قسمت تعمیرات کار نمیکردند اما راننده ها کار خود را ادامه دادند و در پروسس( تصفیه نفت) جنب و جوشی برای اعتصاب به چشم میخورد.

یکشنبه ١٢ اذر
امروز نیز اعتصاب بدون همراهی راننده ها و پروسس ادامه داشت. بحثهایی در باره رفتن به سوی کارگاه مرکزی و یا قسمت اورحول ( تعمیرات عمومی) در میان کارگران درگرفت که به علت محاصره بودن کارگاه مرکزی توسط قوای نظامی لازم دانسه شد که چنین کاری انجام نشود، چون یورش نظامیان به کارگران با توجه به شکل نگرفتن کامل اعتصاب امکان متلاشی شدن جمع را در بر داشت. در ضمن دو قسمت از شیفت( نوبت کار) عصر کار پروسس کار را تحویل نگرفتند. چونکه آنها را برای بازخواست به دفتر مرکزی برده و عکسهای شناسائی از آنها گرفتند، ولی چون نتیجه ای عایدشان نشد عکسها را به آنها پس داده و گفتند به سر کارهای خود برگردید و همانجا بنشینید. در این روز اعلامیه ای تحت عنوان ” برای ١۶ آذر آماده میشویم” از گروه حیدر عمواوغلی در کارگاه مرکزی پخش شد. امروز کارمندان دفتر مرکزی به محوطه آمده و تجمع کردند که با پرتاب گاز اشک آور روبرو شدند.آنها اعلام یک هفته تحصن در خانه نمودند.

دوشنبه ١٣ آذر
امروز در کارگاه مرکزی ۵ خواسته عنوان شده به تمام کارگران ابلاغ گردید. خواسته ها عبارت بودند از: ١- لغو حکومت نظامی در سراسر کشور٢- آزادی بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و تبعید شدگان ٣- ملی کردن تمام قسمتهای صنعت نفت و الغای تمام قرادادهای اسارت بار نفتی ۴- مجازات عاملین و مسبان کشتارهای اخیر ۵- برآوردن کلیه خواستهای صنفی و اقتصادی.
در کارگاه مرکزی مستقیما اعلامیه های ضد رژیم پهلوی اعم از مذهبی و غیر مذهبی و کاریکاتورهائی از شاه در تابلوی اعلانات چسبانده شده است. بعد از ظهر اتوبوسها برای بردن کارکنان پروسس نیامدند چون تمام راننده ها دست از کار کشیدند و این باعث تقویت روحیه کارگران اعتصابی شد. در بیشتر قسمتها کارگران پیشرو کتاب برای مطالعه و بحث به سر کار میاورند که معمولا کتابهای خوبی است و حتی آثاری از مارکس و لنین نیز دیده میشود. امروز صبح دو نشریه دیواری از گروه یاران حیدر عمو اوغلی پخش شد. همچنین اعلامیه کارگران خارک و سازمان آب و برق و اعلامیه ای از شفق سرخ به تعداد کمی پخش شد.

سه شنبه ١۴ آذر
امروز باز هم پروسس مشغول کار است. بعد از ظهر در قسمتها شروع به جمع آوری پول برای روزنامه نگاران و کارکنان اعتصابی مطبوعات نمودند. البته از کارکنان قسمت پروسس پول گرفته نشد. این عمل نه تنها نشانه همبستگی اعتصابیون در سراسر کشور است، بلکه بیانگر رشد سیاسی طبقه کارگر و درک او از اهمیت آزادی قلم و بیان در مبارزات اجتماعی است. امروز در پالایشگاه روی سه مخزن شعارهای بزرگ با رنگ فشاری نوشته شده بود که عبارت بودند از : مرگ بر شاه خائن- درود بر کارگران مجاهد- درود بر خمینی و…همچنین دو اعلامیه از سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر به میزان محدود پخش شد.

چهارشنبه ١۵ آذر
شب گذشته در شاه آباد( یکی از مناطق مسکونی شرکت نفت آبادان) یک اتوبوس واحد را که در اولین ایستگاه برای سوار کردن کارگران پروسس ایستاده بود آتش زدند ولی باز هم کارگران پروسس به سر کار خود آمدند. از طرف دیگر تهدیدهایی به وسیله تلفن به کارگران پروسس میشد و حتی چند نفر از آنها را زدند، بطوریکه یکی از آنها در بیمارستان بستری شد. کلا همه قصد زدن آنها و یا شکستن ماشینها و یا اذیت کردن آنها را به هر نحو دارند. امروز اعلامیه ای با مضمون وقایع تهران از طرف کارگران کارگاه مرکزی و نیز اعلامیه ای بصورت پلی کپی دستی در باره زندان اوین و همچنین اعلامیه شماره سک از طرف ” کارکنان پالایشگاه ” پخش شد. طی بخشنامه ای اطلاع داده شد که روز یکشنبه تعطیل است وبعد از یکساعت شفاها از طرف روسای قسمت گفته شد که روز شنبه هم تعطیل است.
تعطیلی رژیم با توجه به دو عامل است: ١- بهره گیری از تمایلات مذهبی مردم و تظاهر به احترام به فرهنگ مذهبی جامعه ٢- رژیم که میداند اعتصابات خود زمینه ای برای تجمع آزاد کارگران تمام قسمتها ی تولیدی میشود و این اجتماعات آزاد شرائطی برای نشر آگاهی طبقاتی و دموکراتیک و کسب خبر پیش میاورد، دست به تعطیلی میزند.

سه شنبه ٢١ آذر
امروز بعد از ۵ روز تعطیلی کارگران بر سر کار آمدند ( پنج شنبه و جمعه و شنبه را هم تعطیل اعلام کرده و روزهای یکشنبه و دوشنبه هم برای تاسوعا و عاشورا تعطیل بود- تاکنون تاسوعا تعطیل نبوده است) امروز هم در باره وقایع دیروز صحبت میکردند و همگی ناراحت بودند. چون دیروز در زد و خورد بین ارتش و تظاهرکنندگان در آبادان حدود ٧ نفر شهید و ٢٢ نفر زخمی و عده خیلی زیادی دستگیر شده بودند. حادثه در منطقه جمشید آباد رخ داد و افراد نیرو دریایی تیراندازی را شروع کردند. تمام کارگران تعمیرات در حال اعتصاب هستند و کارگران پروسس نیز به آنها پیوستند و کارگران پروسس از روز یکشنبه دست به اعتصاب زده اند. در حال حاضر بیشتر قسمتهای پالایشگاه حتی خاموش شده اند. مسئله  دیگری که قابل ذکر است اینست  که پیمانکاران افشاری ( شرکت ریفاینری) صبح روز چهارشنبه دست از کار کشیدند و در محل دفتر خود که در وسط پالایشگاه واقع است جمع شدند. خواسته های آنها صنفی بود. ( باید گفت که افراد این پیمانکار ی بیشتر با خود کارگران شرکت نفت کار میکنند. ) در حدود ساعت ٣٠/١٠ صبح سرگردی که با سربازان خود در پالایشگاه مستقر است با یک کامیون سرباز به سراغ آنها رفت  و به آنها قول داد که خواسته های آنها را از کارفرما بگیرد ( مانند همان قولی که اسفندیاری فرماندار نظامی به کارگران داده بود و آنها را به سر کارهای خود فرستاد و مدت دو هفته فرصت نیز خواست)

چهارشنبه ٢٢ آذر
امروز صبح کارگران با خشم بیشتر و روحیه قویتر به سر کارها آمدند. چون دیروز در زد و خوردهایی در ناحیه سده چند نفر زخمی شده اند ( اطلاع از کشته شدن کسی در دست نیست) پروسس همچنان به اعتصاب خودادامه میدهد و حتی عده ای از آنها اصولا از روز اعتصاب به سر کار نیز نمیایند. تعداد قسمتهایی که کار میکنند ( فقط توسط کارمندان به کار ادامه میدهند چون همه کارگران در اعتصاب هستند)  مجبور به کاهش تولید خود شده اند. سایر قسمتها فقط نفت در آنها گردش میکند یا بطور کلی خوابیده اند. باید این مسئله را ذکر کرد که تمام مناطق در حال اعتصاب هستند و ذخایر نفت پالایشگاه تا چند شیفت دیگر رو به اتمام است ( البته تاکنون فقط گچساران کار میکرد آنهم به زور سرنیزه، ولی اکنون آنها نیز دست از کار کشیده اند)امروز صبح این خبر به پالایشگاه رسید که به کارآموزان حمله کرده و عده ای را زخمی نموده اند. در ساعت ٣٠/١١ دقیقه ظهر اسفندیاری( فرماندار نظامی) به کارگاه مرکزی آمده  و به کارگران گفته که باید به سر کارهای خود بازگردند و از روز شنبه دیگر نباید در پالایشگاه اعتصاب باشد. کارگران نیز در اعتراض به تهدیدهایی که شده استاعلام کردند که بعد از ظهر به سر کار نخواهند آمد. این خبر در حدود ساعت دو بعد از ظهر به سایر کارگران رسید و آنها نیز کار را ترک کردند و قرار شد که اگر از روز شنبه با زور آنها را به سر کار فرستادند، از بعد از ظهر دیگر به پالایشگاه نیایند..

شنبه ٢۵ اذر
با تهدید مستقیم چهارشنبه هفته قبل فرماندار نظامی کارگران تعمیرات با عزمی راسختر به سر کارهای خود آمدند و به اعتصاب ادامه دادند. دو روز قبل یک گروه از کارمندان پروسس را در باشگاه انکس جمع کردند وطی یک سری تهید آنها را وادار به کار کردند و در روز بعد در حدود ۵٠ نفر از کارگران پروسس را به سالن انکس بردند و باز هم طی تهدید و قسم دادن آنها به قرآن که خواهران و براداران شما در روستاها نفت ندارند، آنها را به کار وادار میکنند. ( این شیفت صبح بود) ولی دو شیفت بعد کار را تحویل نگرفتند تا امروز صبح که همان شیفت به سر کار آمدند و طی صحبتهایی که عظیمی رئیس پروسس کرد به سر کار رفتند و وقتی پالایشگاه خبردار شد با خشم و نفرت تمام کارگران مواجه شدند ولی بعضی از قسمتها بود که برای روشن شدن احتیاج به تعمیرات کلی داشت که چون اورحول ( تعمیرات اساسی) دست به کار نمیزد آنها خاموش ماندند. در حدود ساعت ١٠ صبح خبردار شدیم که درهای پالایشگاه را بسته اند و سربازان با چوب و اسلحه دروازه را احاطه کرده اند. در حدود ساعت ١١ صبح چند سرهنگ همراه با رئیس شهربانی با اسکورت زیاد ( ١۵ زره پوش و ٨ کامیون سرباز همراه با چوب و اسلحه) به کارگاه مرکزی آمدند. اکثر سربازها همراه با سرهنگان وارد کارگاه شدند و تمام کارگران در یک جا و روبروی آنها قرار گرفتند که از طرف سرهنگها تهدید شدند. ولی یک کارگر به آنها گفت که شما خواسته های ما را نداده اید ، در نتیجه ما کار نخواهیم کرد. از او سوال شد که کدام خواسته شما داده نشده و ما تا آنجا که توانستیم آنها را به شما داده ایم ولی از طرف کارگر جواب داده شد که مثلا ما خواستار مجازات عاملان کشتارهای اخیر شده ایم ولی شما به این دلیل که خودتان این کشتارها را کرده اید ، بقول خودتان در این لباس مقدس، برادران و خواهران ما را میکشید نمیتوانید آنها را دستگیر کنید، در نتیجه ما هم دست به کار نمیزنیم که از طرف کارگران پشتیبانی شد. یکی از سرهنگها اینطور عنوان کرد که دو راه پیش شما گذاشته اند، یکی اینکه با زبان خوش سر کار بروید که اگر نرفتید ما دست به خشونت میزنیم و اگر مقاومت کردید در درجه دوم عکسهایتان را میگیریم و همگی را اخراج میکنیم و خانه هایتان را تخلیه میکنیم که در مقابل همان کارگر جواب داد که به همین سادگی عکسهایمان را نمیدهیم، ج.ن پالایشگاه خانه ماست و این را میدانیم که اگر عکسهایمان را تحویل بدهیم مطمئنا شما در جلو دروازه ما را به گلوله میبندید و اگر روزی خواستیم این کار را بکنیم همگی با هم عکسها را با هم تحویل میدهیم و همه با هم از دروازه ها بیرون میرویم. اگر شما دست به خشونت بزنید ما هم متقابلا دست به خشونت میزنیم( منظور ضربه زدن به دستگاههای پالایشگاه است). ساعت ۵٠/١١ دقیقه بود و همه اعلام کردند که میخواهند برای ناهار بروند ولی از طرف ارتشی ها ممانعت شد و گفتند لااقل دستگاهها را خاموش و روشن کنید که ما بگوئیم شما دست به کار زده اید، ولی کارگران اهمیت ندادند و همه بری ناهار پخش شدند. در رستوران بچه های کارگاه مرکزی به کارگران تعمیراتی گفتند که اگر ما را به زور وادار به کار کردند شماها به اعتصاب ادامه دهید و مطمئن باشید که ما هم دو باره به شما خواهیم پیوست. در اکثر قسمتها روسا به کارگران اعلام کردند که کارگاه شروع به کار کرده  ولی کارگران تعمیرات بدون توجه به این مسئه به اعتصاب ادامه دادند و واقعا کارگران کارگاه فقط ماشینها را روشن کرده بودند. نزدیکیهای آخر وقت یک گروهبان در یک کارگاه به یک سنگ سمباده دست میزند که یکی از کارمندان جوان با او به مشاجره پرداخت و گروهبان اسلحه را به طرف او نشانه رفت که ناگهان تمام کارگران او را هو کردند ( البته این را باید گفت که کارگاه پر از سرباز بود) و ناگهان تمام سربازان به طرف کارگران نشانه رفتند ولی کارگران بدون توجه به این مسئله به بیرون کارگاه آمده و رئیس کارگاه را خواستند و اعلام کردند که بدلیل وجود سرباز در کارگاه و کل پالایشگاه ما دست به کار نمیزنیم و تا موقعی که حتی یک سرباز در پالایشگاه وجود دارد دست به کار نخواهیم زد. البته این دست آویزی بود که اکثر کارگران کارگاه منتظر آن بودند. بدین ترتیب کارگاه به اعتصاب خود ادامه میدهد.

یکشنبه ٢۶ آذر
امروز صبح از برخورد دیروز در کارگاه بین قوای نظامی و کارکنان و خواست آنها در مورد خروج قوای نظامی، هیچ نیروی ارتشی در محوطه پالایشگاه دیده نمیشد و همگی را در طرف گاراژ مستقر کرده بودند. کارگران کارگاه مرکزی امروز صبح دستگاهها را روشن نمودند. چون اعلام کردند که اگر کار نمیکردند باز هم قوای نظامی به آنجا سرازیر میشد و روی همین حساب با کار کردن ما دیگر آنها ( قوای نظامی) به فکر اینکه کارگاه مرکزی شروع اعتصاب و رهبری آن را دارد، نخواهند افتاد. باید گفت کارگران کارگاه مرکزی با کم کاری شدیدی کار میکردند که حتی میتوان عنوان کرد که کار نمیکردند. در ساعت ١٠ صبح حکومت نظامی به روسای قسمتها اعلام کرد که عکسهای کارگرا ن اعتصابی را بگیرند که البته با جوابهای گوناگونی از طرف کارگران روبرو شدند. کارگری به رئیس قسمتش گفت که ٣٠ سال سابقه خدمتم را بده با کمال میل میروم و کارگر دیگری خطاب به رئیس قسمتش گفت که عکسم را از تو تحویل نگرفته و به تو نخواهم داد. قسمتها همه به وسیله کارآموزها در رابطه قرار گرفته و همه تصمیم گرفته اند ( قسمت برق و قسمتهایی از اورحول) به خانه بروند. در ساعت ٣٠/١١ دقیقه که قبل از آن همه کارگران اورحول را یکجا جمع کرده بودند، سرهنگ امینی رئیس شهربانی آبادان با سخنرانی کرد که اکثر کارگران در موقع صحبت او با هم حرف میزدند و یا گوش نمیکردند. هنوز صحبتش تمام نشده بود که در ساعت ۵۵/١١ دقیقه کارگران به عنوان نهار پراکنده شدند. ظهر تعداد زیادی از کارگران تعمیراتی بر سر کار نیامده و مطرح شد فردا به خاطر عزای ملی از طرف آیت الله خمینی به سر کارهای خود نیایند.

دوشنبه ٢٧ آذر
حدود ٩٠% از کارگران تعمیرات و انبارها به سر کارهای خود نیامدند.

سه شنبه ٢٨ آذر
مجددا کارگران تعمیرات سر کارهای خود حاضر نشدند.

چهارشنبه ٢٩ آذر
اعتصاب در قسمت اورهال و تعمیرات گاراژ و قسمتهای تعمیرات پالایشگاه ادامه دارد.

امروز عکس ۵ نفر دیگر علاوه بر تعداد قبلی را به عنوان اخراج شدگان گرفتند که اینها از کارگران خوب و پیشرو قسمتهای مختلف بودند. کارگران پالایشگاه از این مسئله اطلاع کامل ندارند. اعلامیه هایی نیز از ” سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر” توسط گروه یاران حیدر عمواوغلی” در ناحیه شمالی پالایشگاه پخش شد. دفاعیات رفیق هوشنگ تره گل نیز از طرف همان گروه پخش شد. امروز اعلامیه ای از طرف کارکنان پالایشگاه با مضمون اینکه “به اعتصاب خود ادامه دهیم”  و طی آن قید شده بود که تاریخ آغاز دوباره اعتصاب را به همه اعلام خواهند کرد، پخش شد.

شنبه ٢ دی ۵٧
امروز در کارگاه مرکزی یکی از کارگران که قبلا جزء کمیته هماهنگ کننده بود و در بیشتر مواقع خطاهای زیادی در مورد پیشبرداعتصاب نموده ونیز نفوذی در میان کارگران مسن کارگاه داشت دوباره خواسته های صنفی را در تابلوهای کارگاه نصب کرد ولی بعد از ظهر همین روز با مداخله کارگران پیشرو خواسته های ملی جای آنها را گرفت. بطوریکه از طرف کارگران پیشرو گفته میشد که با این کار به مرحله اول اعتصاب عقب گرد میکنیم و حتی عنوان میشد که اگر خواسته ها بخواهد صنفی باشد بهتر همان که به سر کارهای خود برویم و عین همین اتفاق در میان کارگران اورحال هم مورد بحث بود. امروز صبح اعلامیه کارکنان پالایشگاه که پیرو اعلامیه قبلی که گفته شده بود اعتصاب خود را ادامه بدهیم و موعد آن را معین نکرده بود پخش شد.  این اعلامیه موعد اعتصاب را از همین امروز صبح اعلام کرده بود. امروز بعد از ظهر خبر ترور “پل گرین” معاون اسکو در اهواز و انفجار در خط لوله ” کوره” در پالایشگاه پخش شد که همه از این مسئله استقبال زیادی کرده و از این موضوع خوشحال بودند. امروز کارگران اعتصابی تصمیم گرفتند سوار اتوبوسهای شرکت ( سرویس پالایشگاه ) نشوند.

یکشنبه ٣ دی
امروز اسامی کارگرانی که در بعضی قسمتها کار میکردند پخش شد. کلا در بین کارگران این مسئله مورد بحث است که با کارگران اعتصاب شکن چه رفتاری را باید پیش گرفت که اکثرا با ضرب و شتم نشان دادن به این کارگران موافق بودند. البته باید گفت که شب پیش خانه یکی از کارگران اعتصاب شکن را که در حقوق چهارده روز قبل ۵٠٠/١۶ تومان دستمزد گرفته بود آتش زدند و ای کارگران اعتصاب شکن پشت سر هم از سوی بقیه کارگران تهدید میشوند. امروز در قسمت تعمیرات “بریم” از طرف ارتش به کارگران حمله شد و ضمن ضرب و شتم ٨ نفر از آنها پنج نفر را هم دستگیر کرده بودند. از طرفی کارمندان پیشرو در پالایشگاه سعی فراوان دارند که با کارگران روابط مستقیم برقرار کنند.

چهارشنبه ۴ دی
امروز باز هم کارگران پروسس . رانندگان به اعتصابیون نپیوسته اند. کارگران اکثرا بر اتوبوسها سوار نمیشوند و آن را تحریم کرده اند. قرار بود برای فردا به کارگران حقوق داده شود ولی امروز خبردار شدیم که حقوقی پرداخت نمیشود. میتوان گفت که مسئله مالی اساسا روی کارگران تاثیر دارد. از طرف دیگر تاکنون کسی به صندوق اسلامی مراجع نکرده است. امروز طی یک تراکت مسئله صندوق اعتصاب و ضرورت ایجاد آن در هر قسمت از طرف ” متحدین خلق” پخش شد و در کارگاه مرکزی همه روزه چند نوع اعلامیه چه مذهبی و چه غیر مذهبی در تابلوها زده شد و با استقبال همه روبرو میشود. از طرفی کارمندان پیشرو پالایشگاه قرار است از فردا اعلام اعتصاب کنند. تعمیرات ابزار دقیق که تاکنون اعتصاب نکرده بودند ولی کم کاری شدید داشته ، اعلام اعتصاب کرده  و طی یک اعلامیه که در تابلوی کارگاه زده شد با کارگران اعلام همبستگی نمودند. دیروز دم در کارگاه ابزار دقیق یک چادر آویزان کرده و به این وسیله آنها را مورد تحقیر قرار داده بودند. بعد از ظهر اعلامیه ای از طرف ” مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران( متحدین خلق) که گزارش جامعی در باره اعتصاب اول اول پالایشگاه ابادان بود انتشار یافت. از این گزارش کارگران به خوبی استقبال کردند و همگی آن را قبول کردند. امروز اعلامیه شماره ۴ کارکنان پالایشگاه پخش شد. این اعلامیه از بیرون و در رابطه با کارگران آگاه و در جریان حرکتهای پالایشگاه تنظیم میشود.

سه شنبه ۵ دی
اعتصاب همچنان مثل روزهای گذشته ادامه دارد. امروز صبح نیروهای ارتشی به کارگاه مرکزی حمله برده و با باتومهای چوبی کارگران جوان را مورد ضرب و شتم قرار داده و ۵ نفر از آنها را با خود بردند. حمله بدین صورت بود که چند زره پوش و کامیونها ارتشی به راهرو خود کارگاه آمده و نفرات آن با سر و صدا پائین ریخته و یکی از گروهبانها با فریاد گفته بود که ” دانش آموز را بزنید” ( منظور او جوانهای کارگاه بوده است) و اینقدر سریع دویدند که بقیه روی هم ریختند و چند نفر زخمی شدند. طی این جریان کارگران کارگاه روحیه خود را از دست داده بودند و آنها را به زور چماق وادار به کار کردند و آنها هم ماشینها را روشن کرده و پشت دستگاه ایستادند ولی عملا دست به کار نزدند. بعد از کارگاه به طرف تعمیرات گاراژ رفته و با کارگران صحبت کرده و از آنها خواستند که به سر کارهای خود بروند ولی در اینجا دیگر به کارگران حمله نکردند، اینجا هم عملا کسی دست به کار نزد ولی دستگاهها را تا زمانی که سربازان بودند روشن نگهداشتند. طی این وقایع اورهال از مسئله بالا با خبر شده و همه کارگران آن پخش شدند. سربازان در تمام پالایشگاه شروهع به مانور کرده و هر جمعی را که میدیدند به آن حمله میکردند. صبح که سربازها از دروازه اصلی وارد شدند، عده ای از آنها در همان حوالی مستقر شدند. بعد از انتشار خبر حمله به کارگاه ، کارمندان جوان و کارگران قسمتها ی اطراف آنها دست به یک تظاهرات زدند و شعارهایی مانند ” سرباز برو گم شو” را دادند که سربازان با چماق به دنبال آنها افتادند. البته هیچکس صدمه ای ندید و همگی متفرق شدند. این خبرها به سرعت سریع در تمام پالایشگاه پخش شد. در اکثر قسمتها تصیمی گرفته شد که بعد از ظهر به سر کارهای خود نیایند. بعد از ظهر باز هم تظاهراتی در ساعت ٣ از طرف گروه صبح در اطراف دروازه اصلی به وقوع پیوست.

چهارشنبه ۶ دی
اعتصاب همچنان ادامه دارد. امروز صبح باز هم نیروهای نظامی به کارگاه رفتندو با رسیدن آنها کارگران شروع به روشن کردن دستگاهها کردند و باز هم تا آنها رفتند دستگاهها را خاموش کردند. امروز به کارگران حقوق دادند، البته علی الحساب و این بدین صورت بوده که به کارمندان کامپیوتر که در حال اعتصابند گفته شده بودکه برنامه پول کارگران را بنویسند ولی کارمندان توجه شدند که فقط به اعتصاب شکنها میخواهند حقوق بدهند که باز هم دست به اعتصاب زدند و کار نکردند که بعد با مداخله فرماندار نظامی و رئیس کامپیوتر به کارمندان گفته شد که برای همه حقوق حساب نشده بدهند که کارمندان با کمال میل این کار را کردند و بعد از آن مجددا دست از کار کشیدند. البته به کارگران اهواز و سایر مناطق نفت خیز حقوق داده نشده است که عده ای از کارگران پیشرو تصمیم به جمع کردن پول برای کارگران اخراجی گرفتند. صبح بین کارمندان جوان و کارگران تصمیمی مبنی بر انجام یک راهپیمائی و تظاهرات در پالایشگاه با در نظر گرفتن مسیر و افراد دیده بان گرفته میشود. . این امر بعد از ظهر با موفقیت انجام شد و تاثیر بسیار خوبی به جا گذاشت. – بطوریکه موقع ورود به کارگاه کارگران تظاهرکنندگان را تشویق میکردند. کارگران کارگاه ابزار دقیق که جنب کارگاه مرکزی است با تظاهر کنندگان همراهی میکردند. شعارها چنین بود: ” کارگر زندانی ورک شاب  آزاد باید گردد”، ” ورک شاب مقاومت مقاومت”( ورک شاب کارگاه مرکزی است)، ” کارگر مبارز اعتصاب ، اعتصاب” ، پروسس کار تو خیانت است به ملت”، ” پاداش اضافی خون بهای شهیدان”. بعد از طی مسیر تعیین شده همه با شعار ” بگو مرگ بر شاه” متفق شدند. بعد از ۴۵ دقیقه نیروهای نظامی با زره پوش ، – ۶ تانک کوچک، ٢ تانک چیفتن و تعداد زیادی سرباز در پالایشگاه مانور دادند که با خنده و تمسخر کارگران روبرو شدند.

بررسی و جمع بندی اعتصاب مجدد پالایشگاه آبادان، نقاط ضعف و مثبت آن را پیش رویمان میگذارد.
١- میتوان گفت عمده ترین ضعف اعتصاب مجدد پالایشگاه آبادان عدم تجمع کارگران در مکانی واحد و نیز فقدان یک کمیته هماهنگ کننده است. (البته متذکر میشویم کارگران به ضرورت تجمع کاملا آگاهند و این رژیم بود که به خاطر وحشت از تجمع کاگران با استقرار توپ و تانک در محل همیشگی کارگران یعنی کارگاه مرکزی مانع از این کار میشد)
ما ضمن بازنویسی نکاتی که در گزارش اعتصاب مهر و آبان ۵٧ پالایشگاه نوشته شده بود به این دو مورد مهم میپردازیم:
الف- یکی از چیزهایی که کارفرما شدیدا از آن وحشت دارد تجمع کارگران است، کارفرمایان و مزدوران رزیم همواره سعی دارند که جمع و جلسات کارگری در کارخانه ها جلوگیری به عمل آورند. در جریان اعتصاب پالایشگاه آبادان ، کارگران با آگاهی نسبت به این مسئله و لزوم تجمع و جلسات بحث و گفتگو و سخنرانیهای افشاگرانه و اینکه کارفرما میتواند از پراکندگی کارگران  ( خصوصا در پالایشگاه آبادان که بسیار بزرگ است) استفاده کرده و اعتصاب را بشکند، خواهان تجمع بودند. تجمع کارگران در هنگام اعتصاب: اولا نیرنگهای کارفرما را برای فریب کارگران نقش بر آب میسازد ثانیا کارگران آگاه میتوانند با تشکیل جلسات بحث و سخنرانی آگاهی سوسیالیستی کارگران را ارتقاء داده  و اتحاد و همبستگی آنان را مستحکم سازند.
دومین ضعف عمده عدم تشکیل کمیته هماهنگ کننده در اعتصاب مجدد پالایشگاه بود. کمیته هماهنگ کننده میتواند به نحوی صحیح مبارزه کارگران را رهبری کرده و از هر گونه دو دستگی در بین کارگران تا حد زیادی در بین کارگران جلوگیری به عمل آورد. کارگران میدانند که کارفرما و رژیم همواره برای درهم شکستن اعتصابات کارگران عده ای ساواکی را در لباس کارگر به میان کارگران میفرستند و یا با تطمیع بعضی از کارگران سعی میکنند اعتصاب را درهم شکسته و بین کارگران نفاق افکنند. برای جلوگیری از این عمل کارگران میتوانند و باید در هنگام اعتصاب عده ای از کارگران آگاه و صدیق را به عنوان کمیته هماهنگ کننده و سخنگو از میان خود انتخاب کنند. این کمیته موظف است نظرات کارگران را جمع آوری کرده و پس از جمع بندی آنها یک نظر واحد را به کارگران ارائه دهد و چنانچه مورد موافقت اکثریت بود تصویب و اجرا نماید. تصمیمات کمیته باید از تصویب کارگران بگذرد- هم چنین اعضای کمیته هر آن قابل تعویض میباشند. یکی از علل پیگیری اعتصابات تشکیل همین کمیته های هماهنگ کننده است. این کمیته ها علاوه بر وظائف فوق باید با دیگر مجتمع های کارگران، خصوصا پالایشگاهها رابطه برقرار کنند تا از این طریق امر اعتصاب را به نحوی صحیح پیش ببرند. بطور کلی باید گفت همین کمیته ها هستند  که در ارتباط با یکدیگر از یکسو و ارتباط با سازمانهای انقلابی از سوی دیگر تا سطح حزب انقلابی ارتقاء پیدا میکنند. حزب انقلابی که بتواند مبارزه طبقه کارگر ایران و سایر مبارزات ضد امپریالیستی کشور را رهبری نماید. ………………

٣- در برخورد با اعتصاب شکنان باید توجه داشت که ارتقاء اعتصاب از خواسته های صنفی به عرصه سیاسی باید از طریق کار پر حوصله سیاسی و تربیت آگاهی سوسیالیستی کارگران و بحث و اقناع آنان صورت پذیرد، نه از طریق تهدید و فریاد و زور. این عمل باعث سلب اعتماد کارگران و پراکندگی در میان آنان میگردد. به عبارت دیگر ارتقاء آگاهی سیاسی موجب تشکل کارگران در مقابل سیاستهای ضد کارگری شده و به خودی خود نه تنها کارگران اعتصاب شکن، بلکه سایر عناصر ضد کارگری را منفرد و بی اثر مینماید.

۴- در روز شنبه ٢ دی کارگران پالایشگاه از خبر ترور پل گرین معاون اسکو در اهواز استقبال کرده و از این موضوع خوشحال بودند. ما ضمن تایید و ستایش کینه و نفرت عمیق کارگران نسبت به این عامل امپریالیسم نفتخوار آمریکا متذکر میشویم نبرد انفرادی فقط دارای تاثیر مستقیم ایجاد یک احساس زودگذر است، در حالیکه بطور غیر مستقیم منجر به بی تفاوتی و انتظار غیر فعال زورازمائی بعدی میگردد. تعقیب تاثیر ترور پل گرین نشان میدهد که بدون کارگران بمبها بی قدرتند. کارگران و رفقای مبارز: این گزارش حاصل ارتباط عده ای از کارگران پیشرو پالایشگاه ابادان و جمعی از رفقای ما در این شهر است و بخودی خود بیانگر این واقعیت است که بدون این ارتباط ،ما به هیچ وجه نمیتوانستیم این گزارش را تهیه نماییم. (نویسنده گزارش برای رد گم کردن و اینکه کارگری از پالایشگاه  عضو یک هسته کمونیتسی، در اینجا گروه مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگر،  نیست صحبت از ارتباط با کارگران پالایشگاه و نه حضور در پالایشگاه میکند،  وگرنه روشن است که گزارش دهنده یکی از فعالین کارگری پالایشگاه و یکی از کارگران کارگاه مرکزی بوده است- محمود قزوینی). و از طرف دیگر با نیروی خلاقه کارگران باید گفت آنان نیز بدن انتشار و بررسی و جمع بندی اعتصاب خود سریعتر به نقاط ضعف و امکانت مثبت خود دست نمی یافتند. پس بکوشیم با پیوندی هر چه عمیقتر بین کارگران آگاه و پیشرو و روشنفکران انقلابی مقدمات ایجاد حزب طبقه کارگر، این حافظ منافع و ستاد رهبری کننده پیگیرترین و انقلابی ترین طبقه جامعه را فراهم آوریم.

مبارزان راه ایجاد حزب طبقه کارگر ایران ( متحدین خلق)
دی ماه ۵٧

***********
از آنجا که  جزوه ای که من در اختیار دارم  وقایع اعتصاب در پالایشگاه ابادان تا دی ماه ۵٧ را در بر میگیرد، نوشته ای از محمد مزرعه کار از فعالین و سازماندهندگان کارگران اعتصابی  پالایشگاه نفت آبادان را در اینجا میاورم  که به حرکت اعتصابی پالایشگاه تا مقطع انقلاب ۵٧ و پس از آن پرداخته است. در نوشته محمد مزرعه کار نام فعالین و رهبران اعتصابی هم آمده است که به آشنائی بیشتر خوانندگان نسبت به آن اعتصاب کمک میکند و حاوی اطلاعات ارزنده ای نیز میباشد.- محمود قزوینی

 

(برگرفته از نشریه کارگر کمونیست)
اعتصاب کارگران نفت در سال ۵٧ و زمینه های آن- بخش اول
محمد مزرعه کار
مقدمه
در گفتگویی که با دوست و همکار عزیزم ایرج جعفری، از فعالین برجسته و پرشور و شوق اعتصاب نفتگران در انقلاب ۵۷ و شوراهای کارگران در پالایشگاه نفت آبادان داشتم، به نکات جدیدی در رابطه با زمینه‌های اعتصاب و دوران فعالیتهای کارگران قدیمی‌تر رسیدیم. مجموعه حرکت کل کارگران و کارمندان پالایشگاه آبادان متکی بر مبارزات، اعتراضات و اعتصابات دوران سیاه اختناق رژیم سابق شاه بوده است. بعد از سرکوب جنبش کارگران نفت آبادان در دهه ۱۳۳۰، جنبشی که در مصاف با نیروهای نظامی شاه در محل آموزشگاه کارآموزان و میدان فوتبال گراند شاهپوری به خونین ترین شکلی به عقب رانده شد، فضای دیکتاتوری و ترس و بی اعتمادی بیش از ۲۰ سال در صنعت نفت و محلات مسکونی کارگران سایه افکنده بود. در تمام این دوره طولانی، کارگران از حق تشکل آزاد کارگری محروم بودند. مدافعان و رهبران کارگران نفت آن دوره، بویژه افرادی مانند علی امید، کازرونی، قمشه‌ای، خلف، کاوه، باقری، نجفی، تربیت و منوچهر معلم بودند که به سازماندهی کارگران در راه دستیابی به مطالباتشان از جان مایه میگذاشتند. از میان این رهبران کارگری علی امید، آگاهترین، محبوبترین و شاخص ترین چهره در میان کل کارگران شرکت نفت در آبادان و مناطق نفت خیز جنوب ایران به حساب میامد. این رهبر جسور کارگری از میان کارگران برخاسته بود و ضمن آن که سخنران مسلط و ورزیده‌ای بود، به کار علنی و اجتماعی و مبارزه رودر رو با مقامات صنعت نفت و دولت دیکتاتوری پهلوی اعتقاد عمیق و راسخ داشت.
علی امید به همراه دیگر رهبران آن دوره از مبارزات نفتگران، اتحادیه مرکزی کل کارگران پالاشگاه و بخش خدمات شرکت نفت را بوجود آوردند. تا زمانی که علی امید و یارانش در راس اتحادیه‌های کارگران نفت اوتوریته داشتند و عملا رهبری اعتراضات کارگران نفت را در دست داشتند، مطالبات کارگران مانند افزایش دستمزدها، بیمه درمانی، حق بازنشستگی، یک ماه مرخصی سالانه و حق داشتن امکانات رفاهی را از طریق سازماندهی اعتصابات کارگران از گلوی مقامات انگل و مفتخور شرکت نفت و رژیم پهلوی با قدرت تمام در میاوردند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، رژیم سابق به سرکوب رهبران و تشکلهای آزاد و مستقل کارگران نفت اقدام نمود و علی امید و همکارا نش را دستگیر و به تبعیدگاه‌ها روانه کرد.

در دهه ۱۳۳۰ در غیاب تشکلهای واقعی و آزاد کارگران نفت، دولت وقت و مقامات شرکت نفت ایران، سندیکاهای زرد و قلابی را توسط شاهپور بختیار در آبادان برای کنترل و مهار جنبش نفتگران برپا کردند. اصولا هرگونه تشکل و تجمع مستقل و آزاد کارگران نفت، توسط نیروی امنیتی ساواک ممنوع اعلام شده و به شدت مورد هجوم و سرکوب قرار میگرفتند. تقریبا یک دهه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یعنی دوره سرکوب و ترس و خفقان، نیروهای رادیکال و جوان وارد پالایشگاه نفت آبادان شدند و خون تازه‌ای وارد جنبش کارگران نفت آبادان به عنوان پیشروترین، مبارزترین و قدرتمندترین بخش طبقه کارگر ایران نمودند.
زمینه‌ها و جوانه‌های اعتصاب کارگران نفت
تجارب و درسهای مبارزات و اعتصابات کارگران در دهه ۱۳۳۰به وسیله رهبران بعدی به نسل جوانتر منتقل میگردید. دهه ۴٠ را میتوان دوره بارز این انتقال تجارب نامید. شاخص‌ترین و پرشورترین رهبر این دوره، یعنی دوره بعد از کودتای ۲۸ مرداد، کارگر قسمت ساختمانی پالاشگاه نفت آبادان، همکار عزیز و دلسوز نفتگران، باباخان محقق‌زاده بود. ڀژواک صدای این رهبر کارگری در گوش اعتصابیون و چهره خستگی ناپذیر و مهربان او کماکان در ذهن رهبران نسل اعتصابات نفت در ۱۳۵۷ کماکان نقش بسته است. باباخان محقق‌زاده خصوصیات منحصر بفرد یک رهبر واقعی کارگری را همواره داشت. او از اعماق درد و رنج کارگران نفت و طبقه کارگر در ایران آگاه بود و هرگز اهل سازش و خریده شدن و تسلیم در مقابل مقامات زورگوی شرکت نفت ایران نبود. وی برای دفاع از حق کارگر نفت، صابون فشار و درد و تبعید در مناطق سرد و سوزناک را به تن خود مالیده بود. باباخان محقق‌زاده سالها همراه با دیگر رهبران ڀالاشگاه نفت آبادان مانند هوشنگ رمزی و مجید جاسمیان توسط ساواک به سردترین نقاط ایران، یعنی به سرخس خراسان، تبعید شدند. رژیم شاه و ساواکش با خیال خامشان میخواستند رهبران و مدافعان مبارازات کارگران نفت آبادان را به زانو در بیاورند.
در اوایل دهه ۱۳۴۰ گروهی از کارگران جوان و تازه کار که دوره آموزشی، تخصصی و فنی را در آموزشگاه کارآموزان شرکت ملی نفت واقع در “بهمنشیر” روبروی “استادیوم فوتبال کارگران آبادان” طی کرده بودند به استخدام رسمی پالایشگاه نفت درآمدند. شماره کارت شناسایی نفتگران بصورت ۳ شماره اول خوانده میشد؛ لذا کارگران جوان آن دوره معین به شماره ۱۹۹ معروف بودند. شاخص‌ترین این کارگران جوان که در ایجاد تشکلهای کارگری نقش داشتند و فضای تازه‌ای در جهت ادامه مبارزات و اعتراضات متشکل کارگران نفت ایجاد کردند و تجارب گرانبهای رهبران سابق مانند یوسف افتخاری، علی امید و باباخان محقق‌زاده را در جدال با مقامات وقت شرکت نفت بکار میبردند و به دنبال حقوق کارگران برای یک زندگی مرفه و انسانی‌تر تلاش میکردند، از جمله عبارت بودند از: هوشنگ رمزی، پرویز جعفری و یعقوب بنی سعدون. این کارگران جوان خواهان سندیکای واقعی بودند. و راه رسیدن به مطالبات بحق کلیه کارکنان نفت در آبادان را از مقامات شرکت نفت با اتکا به حمایت نفتگران پیگیری میکردند. در یک دوره‌ای قبل از اعتصاب پالایشگاه نفت در ۱۳۵۱، کارگران در مهمترین بخشهای پالایشگاه آبادان موفق به تشکیل ۴ سندیکای کارگری شدند که عبارت بودند از: ۱ـ سندیکای کارگران کارگاه مرکزی و تعمیرات پالایشگاه، ٢ـ سندیکای پروسس و تصفیه نفت خام، ٣ـ سندیکای ترانسڀورت و حمل و نقل اتوبوسرانی کارگران و ۴ـ سندیکای کارگران اداره کالا (ماتریال).
تجارب غنی مبارزات کارکنان قدیمی‌تر “اداره کالا” و ترکیب آن با آگاهی سوسیالیستی کارمندان جوان و جسور و پر انرژی نسل جدید این واحد با اهمیت، به لحاظ درجه آگاهی سیاسی، باعث این شد که حرکت آغازین اعتصاب عظیم و با شکوه پالایشگاه نفت آبادان در ۲۲ مهر ۱۳۵۷ نه تنها دولت شاه و مقامات شرکت نفت از جمله هوشنگ انصاری را به خشم آورد، بلکه خود کارگران و کارمندان را به حیرت و شگفتی وا داشت! بنابراین کل حرکت خیره کننده و غیرقابل انتظار، یعنی شروع اعتصاب نفت، بر دوش کارمندان جوان، با اراده و مصمم “اداره کالا (ماتریال)” در انقلاب ۱۳۵۷ قرار داده شد. اما در دوره اوایل دهه ۵۰، مهمترین، منضبطترین و قویترین سندیکای موجود در پالایشگاه را سندیکای کارگران نفت “کارگاه مرکزی (ورک شاڀ) و تعمیرات” به خود اختصاص داده بود. زیرا “کارگاه مرکزی (ورک شاڀ)” همواره مرکز و قلب مبارزات و اعتصابات نفتگران در تمامی دورانها، از دوره یوسف افتخاری و علی امید یعنی از ۱۳۰۸ تا اعتصاب بزرگ پالایشگاه نفت آبادان۱۳۵۱ یعنی دوره باباخان محقق‌زاده را از آن خود کرده بود.
جایگاه و محل جلسات مجمع عمومی و انتخابات کل سندیکاهای پالایشگاه نفت آبادان، در یک مجتمع ساختمانی کارگری در منطقه مسکونی کارگری در کنار رودخانه بهمنشیر جنب بازار ایستگاه ۷ منطقه فرح آباد آبادان قرار داشت. در این مقطع خاص کارگران در یک حرکت سازمانیافته و آگاهانه و با نقشه، قادر شدند که در سال ۱۳۵۱ دست به مهمترین اعتصاب بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بزنند. این اعتصاب توسط رهبران منتخب کارگران در سندیکاهای نفت سازماندهی شد و با فراخوان به کلیه کارگران شرکت نفت جهت دستیابی به مطالباتی از چون: ١ـ تعطیلی روزهای ڀنجشنبه و۴۰ ساعت کار در هفته، یعنی ۲ روز تعطیلی ڀنجشنبه و جمعه، ٢ـ تثبیت و حفظ قرارداد دستجمعی توسط نمایندگان واقعی کارگران نفت در مذاکرات با مقامات شرکت نفت، ٣ـ افزایش مقدار جیره خواربار (رشن) و ممانعت از نقدی شدن جیره خواربار کارگری. نمایندگان کارگران در مذاکرات با منوچهر اقبال، رئیس منفور شرکت ملی نفت ایران، خواستارعدم پرداخت ڀول به عنوان جیره مواد غذایی شدند. و بعلاوه از آنجا که قیمت مواد خوراکی و ضروری کارگران هر ساله سیر صعودی ڀیدا میکرد نمایندگان کارگران نفت بر افزایش سهمیه مربوط به اقلام مواد غذایی اصرار میورزیدند. در حین اعتصاب بزرگ در سال ۱۳۵۱ به مدت ۳ هفته، عملا تولید ۴۰۰ هزار بشکه تصفیه نفت خام در پالایشگاه نفت آبادان به مخاطره افتاد. مطالبات اساسی‌تری هم به مطالبات قبلی اضافه گردید. از جمله خواستهای چون افزایش دستمزدها، طرح طبقه بندی مشاغل، وام کم بهره برای تهیه خانه شخصی با در نظر گرفتن “گرید”(رتبه کارگران) و رسیدگی به امکانات رفاهی مانند امکانات تفریحی، ورزشی و ایجاد کتابخانه‌ها.

چگونگی مذاکرات نمایندگان با ریاست شرکت ملی نفت ایران
بالاترین مقام در شرکت ملی نفت ایران در دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ منوچهر اقبال بود که سمت مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران را داشت. وی، خود شخصا در دهه ۴۰ بر مبنای قراردادهای دستجمی و مذاکرات مستقیم با نمایندگان منتخب مجمع عمومی تشکلات کارگران نفت به چانه‌زنی میپرداخت. محل مذاکرات توسط منوچهر اقبال و با حضور نمایندگان ساواک در جهت ایجاد ترس و کاهش اعتماد به نفس نمایندگان واقعی نفتگران در اتاق کار وی صورت میگرفت. در حین مذاکرات، رفتار مدیر عامل منفور شرکت نفت از لحاظ روانی بسیار پرخاشگرایانه، تحقیرآمیز، تند و تخریبی بود. دکتر منوچهر اقبال با اتکا به حضور ساواک در مذاکرات با نمایندگان کارگران نفت تلاش میکرد با ایجاد ترس و رعب، درجه قدرت تصمیم و اراده نمایندگان کارگران را در پیگیری مطالبات بحقشان ڀایین بیاورد. اما سرانجام در ڀایان گفتگو با رهبران نفتگران دست به عقب نشنی محدود زند و با قبول افزایش دستمزدها به میزان ناچیز، افزایش مقداری خواروبار و وام مسکن از طرف نمایندگان کارگری، سر و ته قضیه را بهم آورد و نمایندگان را با وعده‌های فریبکارانه به دنبال نخود سیاه بفرستد. همین جا باید این نکته کلیدی و مهم را به نسل جوان و رادیکال از نفتگران این دوره یادآوری نمود که نمایندگان کارگری کل جنبش کارگری در مجمع عمومی‌های هزاران نفره که نمایندگان دارای حداکثر اعتماد به نفس و قدرت هستند، باید مذاکره کنند. هیچ مذاکره‌ای را در اتاقهای سر بسته با حضور نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات و بدور از چشم کارگران نباید انجام داد. اگر نماینده‌ای از طرف کارگران انتخاب میشود باید با حضور کل کارگران در مجمع عمومی و علنی و در محیط باز وارد مذاکره با کارفرمایان شود. چرا که آن نماینده واقعی‌ای که فقط از خواست کارگران دفاع میکند و درجه اعتماد به نفس و قدرتش در مذاکرات بالاست، برای توده وسیع کارگران شناخته میشود و مورد حمایت و ڀشتیبانی قرار میگیرد. افزون بر این، در مذاکرات علنی و اجتماعی و مستقیم، توده کارگران قادر میگردند تا نحوه گفتگو با نمایندگان دولت را دنبال کنند و به این نتیجه برسند که کدامیک از نمایندگان واقعی و مدافع حقوق کارگران هستند و کدام نماینده تمایل به مماشات و سازش دارد.

بهر حال منوچهر اقبال برخی از مطالبات نفتگران را پذیرفت، اما ڀنهانی در ارتباط با ساواک و نیروهای سرکوبگر رژیم پهلوی دست به سرکوب اعتصاب بزرگ ۱۳۵۱ زد و نمایندگان منتخب و واقعی نفتگران را از جمله: باباخان محقق‌زاده، مجید جاسمیان و هوشنگ رمزی را به مناطق سردسیر سرخس خراسان تبعید نمود.

صندوق مالی کارگری
بعد از تبعید نمایندگان کارگران نفت، مشکل حمایت و تامین هزینه خانواده‌های نفتگران تبعیدی در مقابل کارگران قرار گرفت، از این رو فعالین ڀیشرو ـ رادیکال در محلات مسکونی کارگری به منظور بحث و تبادل نظر، دست به جلسات متعددی زدند. رهبران کارگری حول ایجاد صندوق مالی مخفی کارگری سازماندهی شدند. جلسات اعضا رهبری صندوق مالی کارگری، به دلیل جو خفقان ساواک در پالایشگاه نفت آبادان، مخفی برگزار میگردید. اما کارگران هر ۲ هفته یکبار که در حسابداری شرکت نفت دستمزدهای خود را میگرفتند، کمک مالی خود را داوطلبانه به حساب صندوق ذخیره کارگری جهت کمک به خانواده‌های کارگران تبعیدی میریختند. بعلاوه این صندوق مالی کارگری به کارگران کم درآمد وام بدون بهره پرداخت مینمود. اما هدف اصلی این صندوق مالی، یاری رساندن به رهبران اعتصابات و مبارزات کارگران که خالصانه در راه دفاع از حقوق کارگران گام بر میداشتند، بود.

یعقوب بنی سعدون که متأسفانه در جریان جنگ ایران و عراق جان خود را از دست داد، یکی از کارگرانی بود که در سازماندهی جمع آوری پول برای صندوق مالی کارگری نقش اساسی داشت. او در هنگام اعتصابات پالایشگاه نفت آبادان در سال ۱۳۵۷ در بین بدنه اعتصابیون در مجمع عمومی در پارکینگ اداره کالا، در هماهنگی بین واحدهای مختلف و ایجاد همبستگی کارگران و کارمندان نقش فعالی داشت.

محافل چپ و رادیکال کارگری
اعتصاب بزرگ پالایشگاه نفت آبادان در ۱۳۵۱ یکی از نشانه‌های شرکت فعال محافل سوسیالیست و رادیکال کارگری بود که در بدنه توده وسیع کارگران به تبلیغ و ترویج میپرداختند؛ و در نقش حلقه واسط بین رهبران و نمایندگان با توده اعتصاب کننده، خبره و کاردان بودند. از دوره رضا شاه تا دوره جنگ جهانی دوم، و از کودتای ٢٨ مرداد ۱۳۳۲، کارگران نفت آبادان از لحاظ دامنه اعتراضات، ڀیشرو و سرسخت بودن در اعتصابات در سراسر صنعت نفت مشهور بودند و به دلیل تجارب تاریخی مبارزات قبلی کارگری، از دوران یوسف افتخاری و علی امید، حتی نسبت به سایر پالایشگاه‌های نفت ایران، چند گام جلوتر بودند. و همچنین همه این اعتصابات کارگری در نفت در طول تاریخ ۸۶ ساله‌اش، نمیتوانست بدون عناصر و محافل کمونیستی و رادیکال ایجاد و ادامه ڀیدا نماید. به همین اعتبار، این محافل کمونیستی نه تنها نسبت به منافع طبقه کارگر در ایران حساس بودند، بلکه بالاتر از آن حتی در مورد منافع کارگران و زحمتکشان کشورهای همجوار نیز واکنش نشان میدادند. به عنوان نمونه ۳ سال قبل از انقلاب بهمن ۵۷، در سال ۱۳۵۴، محافل کمونیستی یک اعلامیه ضد رژیم شاه در رابطه با سرکوب مردم ظفار توسط ارتش شاه، در سطح پالایشگاه نفت آبادان در بین کارگران ڀخش کردند. این محافل سوسیالیست ـ رادیکال در نفت آبادان نسبت به شرکت سربازان وظیفه که اجبارا به ظفار برای سرکوب مردم زحمتکش روانه میشدند اعتراض داشتند. حرکت تجاوزکارانه و کشتار مردم ظفار توسط ارتش شاه را محکوم میکردند.

اما پخش اینگونه اعلامیه‌های ضد رژیم شاه موجب نگرانی و خشم مقامات شرکت نفت برمیشد. لذا ساواک در یک عکس العمل شدید نسبت به پخش اعلامیه‌های چپی و آزادیخواهانه در پالایشگاه نفت آبادان وارد کارزار گردید تا فعالین چپ و رادیکال را شناسایی و دستگیر کند. بنابر همین شرایط، طرح مسلح شدن گارد شرکت نفت به افراد حفاظت و گارد پالایشگاه را ابلاغ نمود. اما گارد حفاظت پالایشگاه نفت آبادان در مقابل طرح ساواک جهت ایجاد رعب و ترس بین کارگران، دست به مقاومت و ایستادگی زد و از دستورات ساواک در شرکت نفت تمرد کرد. در نتیجه این مقاومت و تمرد اکثریت گارد حفاظت، ساواک مجبور شد تنها بخش بسیار کوچکی را با لباس شخصی و حمل اسلحه کمری بنام “اس‌اس‌ها” به منظور کنترل و مهار فعالیت این محافل کمونیستی بوجود بیاورد. “اس.اس های مسلح لباس شخصی” در مواردی اگر میدانستند کارگری از یک واحد پالایشگاه به قسمت دیگری آمده بود، او را مورد بازجویی قرار میدادند.

در اوایل دهه ۵۰ نسل دیگری از کارمندان و کارگران جوان چپ و سوسیالیست که فرزندان کارگران دوران “ملی شدن صنعت نفت” بودند به شرکت نفت راه یافتند. این کارکنان و کارگران جدید از تحولات جنبش چپ در اروپا و آمریکا، مبارزات جنبشهای کارگری جهان و مبارزات دانشجویان چپ و سوسیالست در ایران اطلاع داشتند. این طیف از کارکنان و کارگران، در تحولات و مبارزات بعدی کارگران نقش مهمی داشتند.

اعتصاب کارگران پالایشگاه نفت آبادان در بهمن ۱۳۵۷
در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ در پالایشگاه نفت آبادان ۱۴۰۰۰ کارگر رسمی و ۳۰۰۰ کارگر ڀیمانی و ۳۰۰۰ کارمند مشغول به کار بودند. بطور متوسط هر کارگر دارای ۸ فرزند بود، گرچه از نظر بیمه در مانی و امکانات ڀزشکی و بیمارستان و داروها همه مجانی در اختیار کارگران و کارمندان گذارده شده بود، اما سطح دستمزدها به هیچوجه تکافوی هزینه زندگی انسانی و مرفه را برای کارگران نفت در بر نداشت. این نیروی عظیم کار متخصص که طلای سیاه را، در شرایط کار طاقت فرسا و گرمای ۶۰ درجه بالای صفر در تابستان خوزستان بیرون میاورد، تنها در آبادان روزانه ۶۰٠ هزار بشکه نفت خام را برای مصرف داخلی تصفیه میکرد. اما، از مزایای ثروت اجتماعی نفت که به میلیاردها دلار در زمان شاه تخمین زده میشد، بی نصیب بود و بسیاری از خانواده‌های کارگران نفت آبادان از داشتن خوراک مقوی و کافی و ڀوشاک و امکانات رفتن به مسافرت جهت استراحت جسمی و روحی، محروم بودند. تمام شهر آبادان با بیش از ۱۰٠ هزار نفر از فرزندان کارگران نفت، فقط دارای ۲ باشگاه ورزشی بنام باشگاه کارگران آبادان و باشگاه پیروز بود. اما سران حکومت شاه و ۱۰۰۰ فامیل در تهران و روسای شرکت نفت و کارمندان عالیرتبه حداکثر استفاده را از درآمد نفت یعنی کالای گرانقیمتی که ناشی از قوه کار کارگران نفت آبادان بود را به جیب میزدند.
نفرت طبقاتی علیه مدیران و حکومتی ها و بالایی ها در میان کارگران کارگران ساکن در محلات مسکونی احمد آباد، بهمنشیر، فرح آباد، بهار، شاه آباد و ڀیروز آباد با محلات زیبا، گل کاری شده، چمنهای همیشه سبزو باشگاه‌های نفت، انکس، گلستان، بوستان، علفی، اروند رود، ایران و سینما تاج، یک واقعیت عینی، مادی، آشکار و دیدنی برای هر انسان منصفی بود. زندگی یک خانواده ۱۰نفره کارگری در خانه‌های اغلب ۲ اتاقه به مساحت ۳ متر در ۳ متر بیشتر به زندگی موشها در لانه‌های تنگ و کوچک شباهت داشت. در خانه‌های کارگران نفت، تنها یکی از اتاقها یک پنکه سقفی داشت و فرزندان کارگران ناچارا باید گرمای جهنم ۶۰ درجه را تحمل میکردند. کارگر نفت حتی نمیتوانست در بازار یک کولر برای رفاه و آسایش خانواده پر جمعیتش تهیه نماید. یک کارگر نفت آبادان با ۴ متر مربع فضای حیاط خانه، مجبور به زندگی در محیطی غیر بهداشتی، کوچک و محدود بود. آن خانه‌های جهنمی کارگری فاقد حمام آب گرم، و آب گرم برای شستن ظروف غذاخوری بود. نداشتن وسایل گرم کننده در هوای سرد زمستانها، که از طرف بادهای سرد و سوزنده عربستان سعودی وزیدن میگرفت و تا به درون استخوان فرزندان کارگران نفت نفوذ میکرد، تنها خشم و نفرت کارگران را نسبت به سیستم سرمایه و رژیم شاه دامن میزد. این بی حقوقی و نابرابری و این خفقان و استثمار برای کارگر نفت به شدت تراژیک و به دیگرسخن نوعی مرگ تدریجی به شمار میرفت. نصیب ما کارگران نفت، تنها دودهای سیاه آلوده ناشی از تصفیه نفت در پالایشگاه که موجب انواع بیماریهای روانی و جسمی میشد بود. اما از طرف دیگر، دشمنان طبقه کارگر، یعنی کارگزاران رژیم شاه و مقامات عالیرتبه شرکت نفت صاحب انواع و اقسام باشگاههای تفریحی، قایقرانی، اسب دوانی و میدانهای گلف بودند. آنان همچنین از امکانات مسافرتهای طولانی به خارج از کشور برخوردار بودند و فرزندانشان را برای کسب مدارج علمی و تحصیلات عالی با ڀول نفت ما کارگران آبادان به اروڀا و آمریکا روانه میکردند. این انگلها، مفتخورها و استثمارگران؛ این تافته‌های جدا بافته، در بهترین و مدرنترین خانه‌های لوکس و مرفه ۱۲ اتاقه با همه وسایل ضروری و مصرفی، خون ما کارگران را همچون شراب ارغوانی در لیوانهای کریستال بر سر سفره‌های رنگین‌شان مینوشیدند. آنان از کاخهای زیبا و عمارات ساخته شده به سبک اروڀا استفاده میکردند و ما از آلونکهای فاقد امکانات زیستی بنام “خانه‌های شرکت نفتی” فقط به ادامه یک زندگی غیر انسانی مجبور میشدیم. وشرم آورتر از آن، این زالوصفتان نوکر “سرمایه” دستمزدهای کلان ناشی از قوه کار ما نفتگران را به زور سرنیزه و ساواک شاه به جیب میزدند.

در یک کلام، سرمایه داران با استثمار شدید کارگران نفت در آبادان و این ثروت عظیم نفت تولید شده توسط ڀدران کارگر ما، از یک طرف بهشت را برای سرمایه داران و مقامات منفور شرکت نفت ایجاد کرده بودند. و از طرف دیگر، ” خدا، شاه و میهن”شان با ساواک و ارتش و شهربانی شان یک جهنم واقعی و عذاب آور را بر ما خانواده های کارگری در آبادان تحمیل کرده بودند. بنابراین، درتمام دوران پهلوی‌ها یعنی در دوران “ثبات سرمایه در ایران” درد، گرسنگی، بی پولی، فقر، رنج، انواع بیماریهای جسمی و روحی، از سر و کول محلات مسکونی کارگران در آبادان بالا میرفت. درست مثل جدایی و تبعیض نژادی‌ای که در سالهای دهه ۱۹۶۰ در آمریکا بین سیاهڀوستان و سفیدڀوستان حکمفرما بود، بدین صورت که سیاهان باید در عقب اتوبوسها مینشستند، کارگران نفت در آبادان نیز برای رفتن به سر کار قانونا نمیتوانستند از اتوبوسهای کارمندان سنیور شرکت نفت استفاده کنند. فروشگاههای مصرف مواد غذایی کارگران جدا از کارمندان بود. و بیمارستان بزرگ “کارگران نفت” با بیمارستان شماره ۲ “کارمندان نفت” در دو شرایط کاملا جداگانه با امکانات متفاوت بنا شده بودند. در واقعیت در شهر نفتی آبادان در زمان شاه، یک جامعه کاملا طبقاتی وجود داشت و ۲ دنیای متفاوت و جدا از هم را، هر انسانی که گذرش به شهر غداب و نفت میرسید، میتوانست بدرستی و از نزدیک مشاهده کند. حتی تبعیض آمیزتر و رنج آورتر از آن، این مشکل هم وجود داشت که وقتی فرزند کارگری با زندگی در سلولهای ۲ اتاقه که شرکت نفت به نام خانه در اختیارشان گذارده بود نمیتوانست با آرامش به مطالعه و درس بپردازد و نهایتا ناچار میشد به پارکهای محلات “از ما بهتران کارمندان عالیرتبه شرکت نفت” برود، آنگاه با ماموران کثیف و مزدور شهربانی که نقش حفاظت از مناطق مسکونی فرح بخش “بریم” و “بوارده شمالی و جنوبی” را بر عهده داشتند، رویارو و درگیر میشد و با زور، توهین و تحقیر باید ڀارکها و محلات مسکونی مجلل وزیبا و آرام بخش را که بدست امثال پدر نفتگرش ساخته شده بودند، ترک کند و روانه محلات جهنمی مسکونی کارگران نفت شود تا به زندگی سخت خود ادامه دهد.

درست دراوج افزایش درآمد نفت در دهه ۵۰، شرکت ملی نفت در آبادان دست به استخدام صدها نفتگر از فرزندان کارگران به عنوان کارمندان جدید زد. این کارمندان جدید که از میان همین محلات کارگری میامدند، به دلیل نابرابری، استثمار و فقر و در همبستگی با ڀدران کارگرشان کینه و نفرتی عمیق با مقامات و روسای مفتخور شرکت نفت داشتند و با داشتن افکار آزادیخواهانه و برابری طلبانه، سرانجام مشغول به کار در پالایشگاه نفت آبادان شدند. با روند رشد مبارزات مردم در سراسر ایران علیه رژیم شاه، یک فاجعه ضد بشری و ناگوار توسط طرفداران اسلام سیاسی و خمینی در آبادان اتفاق افتاد. جریان اسلامی متشکل از آموزگاران “تعلیمات دینی” دبیرستانهای آبادان محمد رشیدیان و کیاوش (سید عربی سابق) و لمپنهایی چون حسین تکبعلی زاده در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ سینما رکس آبادان را شبانه به آتش کشیده شدند و ۴۰۰ زن، مرد و کودک بیگناه را چون نازیهای هیتلری آلمان به هنگام تماشای فیلم “گوزنها” در عرض چند ساعت به خاکستر تبدیل کردند. تحقیقات بعد از سقوط رژیم شاه نشان داد که، جریان اسلام سیاسی و سران جمهوری اسلامی عامل و مسبب اصلی آتش سوزی سینما رکس آبادان بودند تا کارگران نفت آبادان به اعتصاب کشیده شوند و روند برکناری شاه از سرعت و شتاب لازم برخوردار باشد.
بهر رو فاجعه آدم سوزی سینما رکس آبادان باعث التهاب سیاسی همگانی در شهر آبادان شد. از این به بعد جو و فضای سیاسی شهر به شدت تغییر کرد و تظاهرات ضد شاه به اوج خود رسید و کمونیستها رهبری تظاهرات را بدست داشتند. از ۱۷ شهریور که در شهرهای بزرگ، از جمله آبادان حکومت نظامی اعلام گردید، کارگران و کارمندان جوان تازه استخدام شده پالایشگاه نفت آبادان در تدارک یک اعتصاب بزرگ دیگر، جلسات مخفی “کمیته‌های اعتصاب” را در محلات مسکونی کارگری آغاز کردند. در طی چند جلسه کارمندان جوان اداره کالا (ماتریال) طرح یک “اعتصاب بزرگ در پالایشگاه نفت آبادان” را به بحث و تبادل نظر گذاشتند، جرقه اعتصاب در درون ساختمان “اداره کالا (ماتریال)” به مدت ۲ ساعت اعتراض نشسته در ۱۵ مهر ۱۳۵۷ زده شد. کارگران در این اعتراض یا تحصن خواستهایی از جمله افزایش دستمزدها، حق استفاده از مسکن سازمانی، طرح طبقه بندی مشاغل و سایر خواستها را کتبا به مدیر اداره کالا، محمد تقی ریخته گر، تحویل دادند.

خوشه‌های خشم، آغاز اعتصاب نفت در پالایشگاه آبادان – بخش دوم
اعتصاب کارگران نفت در سال ۵٧ و زمینه های آن
روز ۲۲ مهر۱۳۵۷، تعداد ۸۰ نفراز کارمندان اداره کالا، پس از این که جواب خواستهای صنفی خودرا که طرح کرده بودند را از مقامات نفت دریافت نکردند در بیرون اداره کالا در محل پارکینگ دست به یک تجمع علنی زدند. این کارکنان با تجمع در این قسمت طبعا میخواستند توجه همه کارگران را به حرکت خود جلب کنند. با اطلاع گارد حفاظت پالایشگاه نفت از این حرکت، در عرض نیم ساعت به ناگهان قوای حکومت نظامی به فرماندهی تیمسار اسفندیاری همراه با نیروی دریایی، شهربانی و ساواک برای درهم شکستن و در نطفه خفه کردن اعتصابیون وارد پالایشگاه شدند و تعداد ۸ نفر از رهبران اعتصاب بنامهای رحمان گله ‌زن، عباس سنگیان، محمد مزرعه‌کار و … به عنوان محرکان و تهیج کنندگان آغاز اعتصاب در اداره کالا (ماتریال) را دستگیر کرده و به زندان فرمانداری حکومت نظامی وقت بردند. ۷۲ نفر از بقیه اعتصابیون را هم، برای خاموش کردن شعله‌های خشم و اعتراض کارگران که نسبت به دستگیری رهبرانشان انجام میدادند، با اتوبوسهای شرکت نفت و با اسکورت ساواکیها و نظامیان در حومه شهر آبادان پراکنده کردند. اما این تهاجم کارگران را مرعوب نکرد. برعکس خشم کارگران شعله ور شد. بدنبال این دستگیری ها و ضرب و شتم کارگران، اعتصاب سراسر مناطق نفت خیز جنوب خوزستان را در بر گرفت. در مقابل این حرکت توفانی و زیر رو کننده نفتگران اعتصابی، فرماندار نظامی وقت تیمسار سرتیپ اسفندیاری برای جلوگیری، فرونشاندن و خاموش کردن اعتصاب ناچار شد نیمه شب تمامی رهبران اعتصاب را آزاد کند. اما، کارگران به این رضایت ندادند. بعد از آزادی رهبران دستگیر شده، کارگران اعتصابی اعلام کردند که به چه حقی فرمانده گارد پالایشگاه نفت آبادان اجازه داده است که قوای نظامی وارد پالایشگاه شوند؟ لذا، خواست “معذرت خواهی کتبی فرمانده گارد پالایشگاه و خروج قوای نظامی از مراکز صنعت نفت” به دیگر مطالبات نفتگران افزوده گشت.
شب ۱۳ آبان ۱۳۵۷ با اعلام دولت ازهاری، قوای نظامی به تجمع اعتراضی متحد کارگران و کارمندان پالایشگاه نفت و پتروشیمی آبادان حمله برد و یکی از کارمندان اداره حسابداری زخمی و خون آلود شد. در فردای آن روز یکی از کارگران اعتصابی، مختار معاصر، پیراهن خونین کارمند زخمی شده را بالا برد و اعلام کرد حکومت نظامی در سراسر ایران باید لغو شود. این کارگر همزمان با خواست آزادی زندانیان سیاسی، از پلاتفرم معلمان کشور نیز حمایت کرد. بر این اساس، مبارزات کارگران یک گام جدی و تعیین کننده دیگر به جلو برداست. اعتصاب کارگران و کارمندان در پالایشگاه نفت آبادان دیگر مستقیما و علنا به مبارزه ای علیه حکومت تبدیل شد. شعله‌های اعتصاب قدرتمند و با شکوه نفت آبادان به سراسر مناطق نفتخیز جنوب ایران کشانیده شد.
در آذر ماه ۱۳۵۷ ساواک شبانه به محلات مسکونی کارگران برای دستگیری رهبران اعتصاب حمله کرد و از روی لیستهایی که بر اساس گزارشات نیروهای امنیتی و اداره حراست و حفاظت تهیه کرده بودند به خانه های متعددی هجوم آوردند. در این تهاجم ساواک موفق شد تعدادی از فعالین و رهبران کارگری از جمله عباس سنگیان، محمد مزرعه کار، و چند رهبر کارگری دیگر از “کمیته‌های اعتصاب” را دستگیر کند. اما بیشتر رهبران کارگری از چنگ ساواک در رفتند. علاوه بر کارمندان جوان و سازمانده در نفت، شماری از معلمان کمونیست دبیرستانهای آبادان و دانشجویان کمونیست دانشکده نفت آبادان نیز به عنوان رهبران و سازماندهندگان اعتصابات، تظاهرات و اعتراضات مردم شهر آبادان دستگیر شدند و دستجمعی با ماشینهای ارتشی از آبادان روانه زندان کارون اهواز گشتند. اما مبارزه ادامه یافت. این مبارزات که سراسر ایران را فراگرفته بود نهایتا شاه را مجبور به فرار از ایران کرد. اما مبارزه برای به زیر کشیدن قطعی دیکتاتوری پهلوی ادامه یافت.
با فرار شاه از ایران، زندانیان سیاسی، آموزگاران و دانشجویان کمونیست و رهبران اعتصابات نفت در سراسر خوزستان از زندانها آزاد گردیدند. اعضای “کمیته‌های اعتصاب” در پالایشگاه آبادان که رهبری اعتصابات را در دست داشتند با ایجاد “کمیته هماهنگی اعتصابپالایشگاه نفت آبادان” در جهت درهم شکستن حکومت نظامی و در مقابل تانکهای ارتش شاه، در باره میزان تولیدات سوخت داخلی نفت به بحث و گفتگو نشستند و تصمیم گرفتند که تولید و توزیع نفت را محدود کنند. بعد از بحثهایی تصمیم بر این شد که تولید و تصفیه نفت تا سطح مصرف داخلی برای مردم پایین آورده شود. بعلاوه کمیته هماهنگی در یک اقدام تاریخی از جانب کارگران اعلام کرد که صدور نفت به کشورهای اسرائیل و آفریقای جنوبی متوقف میشود. این یک اقدام تاریخی بود که علاوه بر جنبه های سیاسی آن، قدرت کارگران نفت را به نمایش گذاشت. این اقدام در سراسر ایران انعکاس عظیمی یافت. شعار “کارگر نفت ما رهبر سرسخت ما” به شعار تمامی تجمعات و تظاهرات ها تبدیل شد. پیوند این مبارزات و کل تظاهراتها و اعتراضات در سراسر ایران نهایتا به سقوط حکومت شاهنشاهی در ٢٢ بهمن انجامید و با ترتیباتی که اکنون همه میدانند و جای بحث آن در اینجا نیست به بیش از ۵٠ سال حکومت پهلوی ها خاتمه داده شد. اما مبارزه و تلاش کارگران خاتمه نیافت. جنب و جوش گسترده ای در میان کارگران نفت برای تاثیر گذاری بر سرنوشت جامعه در جریان بود.
برای نمونه چند روز پس از سقوط نظام سلطنت در ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در مقابل درب بزرگ ورودی پالایشگاه نفت آبادان در تجمع چند هزار نفره کارگران و کارمندان، محمد مزرعه کار به عنوان یکی از اعضای “کمیته اعتصاب در اداره کالا (ماتریال)” با صدای بلند اعلام نمود که: ١ـ باید یک نماینده کارگران و یک نماینده کارمندان نفت در “شورای انقلاب” عضو باشد. ٢ـ باید ارتش شاه منحل گردد. ٣ـ باید به مطالبات کارگران و کارمندان نفت رسیدگی گردد. ۴ـ شوراهای کارکنان نفت باید به عنوان تشکلات کارگران و کارمندان در شرکت نفت به رسمیت شناخته شود.
تشکیل شوراهای کارکنان پالایشگاه نفت آبادان
با کنار رفتن دیکتاتوری شاه کارگران و مردم در گوشه و کنار ایران دست به تشکیل ارگانهای تصمیم گیری و دخالت گیری خود که همان شوراها بودند زدند. در شرکت نفت کارگران و کارمندان هر کدام جداگانه به پای تشکیل شوراهای خود رفتند، در روند بعد از قیام ۲۲ بهمن، کمیته‌های اعتصاب و کمیته هماهنگی اعتصاب پالایشگاه نفت با فراخوان دادن به کلیه کارکنان نفت، با تشکیل مجامع عمومی، نمایندگان منتخب شوراهای نفت در پالایشگاه آبادان را برگزیدند. مهمترین حرکت شوراها در پالایشگاه نفت آبادان بعد از تشکیل “دولت موقت بازرگان” مقاومت در مقابل بخشنامه ۶ روز کار در هفته و تحمیل کردن کار در پنجشنبه‌ها بود. علی اکبر معین فر، عضو “نهضت آزادی” که با تایید خمینی، وزیر نفت اعلام شده بود، به خاطر صدور بخشنامه “کار در پنجشنبه‌ها” در مجمع عمومی کارکنان در محل “کارگاه مرکزی” مورد اعتراض شوراهای کارکنان نفت قرار گرفت. در مجمع عمومی کارگران نفت و در حضور وزیر نفت خمینی، محمد مزرعه کار با گرفتن بلندگو از معین فر اعلام کرد که: ١ـ ما کارکنان نفت، کمافی السابق پنجشنبه‌ها سر کار نخواهیم آمد. پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها تعطیل میباشند و حد اکثر۴۰ ساعت کار میکنیم. ٢ـ ساواکی‌ها از محیط کار باید تصفیه شوند. ٣ـ شوراها به عنوان تشکلهای کارکنان باید به رسمیت شناخته شوند. ۴ـ باید به تمام مطالبات کارکنان نفت رسیدگی شود. این سخنان با تشویق و تایید کارگران و کارمندان در مجمع عمومی مورد استقبال شایان قرار گرفت.
با آغاز جنگ ایران و عراق، کارکنان پالایشگاه نفت آبادان مجبور به ترک محل کار و خانه و کاشانه خود شدند. این کارگران در شهرهای ماهشهر، شیراز، اصفهان، اراک و تهران مستقر و بلافاصله اقدام به تشکیل “شوراهای سراسری کارکنان جنگزده صنعت نفت و حومه” در این شهرها کردند. مهمترین مطالبات در دوره جنگ، مسئله کاریابی و مسکن بود. رهبران شوراها مطالبات نفتگران را فرموله کردند و در جهت رفع آنها حرکت کردند. در حین مذاکرات با مقامات نفت در تهران، نمایندگان شوراها، احمد شیخ‌زاده، حسین شاهپری و منوچهر مهماندوست توسط پاسداران دستگیر شدند و به زندان اوین روانه شدند. اما، در اثر تلاش کارگران نفت بعد از چند ماه این دستگیر شدگان آزاد شدند. کارکنان پالایشگاه نفت آبادان در پالایشگاه‌های نفت شیراز، اصفهان، اراک و تهران کاریابی شده و در برخی از شهرها مبادرت به اشغال هتلها در جهت رفع مشکل مسکن نمودند. در تهران با تشکیل “شورای اسکان جنگزدگان صنعت نفت” خوابگاه‌های استادیوم آزادی را به تصرف خود در آوردند. و در ادامه مبارزات “شوراهای سراسری کارکنان جنگ‌زده صنعت نفت آبادان”، پاسداران با چاقو و چماق در شیراز در اول ماه مه در محل “باشگاه خاک شناسی” به تجمع کارکنان صنعت نفت حمله کردند و بیش از ۲۰ نفر را دستگیر و به زندان عادل آباد بردند. فعالین کمونیستی مانند فرج دشتیانی، جمشید فریدونفر، محمد جعفری، رضا مرادی و مهدی تمیمی با فعالیت و جمع آوری طومار امضا از کارکنان پالایشگاه نفت شیراز موفق شدند رهبران شوراهای نفت آبادان مقیم شیراز را از زندان “عادل آباد” آزاد کنند. اما در کمال اندوه و تاسف، این عزیزان کمونیست و مدافع حقوق کارگران در سال ۱۳۶۰ توسط سپاه پاسداران دستگیر، زندانی و شکنجه شدند و سرانجام در راه آزادی و برابری و سوسیالیسم جان باختند. با سرکوب عریان و علنی انقلاب کارگران و مردم زحمتکش در سراسر ایران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ عمر مبارزات قدرتمند شوراهای کارگران نفت آبادان همراه با شوراهای کارگری در اقصی نقاط کشور به پایان دردآور و تراژیک خود نزدیک گردید.
درسهای اعتصاب کارگران پالایشگاه نفت آبادان
اگر رهبران رادیکال و کمونیست اعتصاب و نمایندگان شوراهای کارگران و کارمندان نفت در آبادان سال ۱۳۵۷ بخواهند نگاهی عمیق، جدی و هشیارانه به وقایع و تحولات آن دوره حساس و تاریخی بیاندازند، آنگاه باید به این ڀرسش اساسی بیاندیشند که ما به عنوان سازماندهندگان آن حرکت عظیم و دگرگون کننده چه نقشی ایفا کردیم؟ نقاط مثبت و قوی وارزشمند کل حرکت اعتصاب و شوراهای کارکنان نفت آبادان چه بودند؟ نقاط ضعف و اشتباهات و علت اساسی شکست شوراهای کارگران نفت پالایشگاه آبادان به عنوان قلب و پرچمدار حرکت کل کارگران و کارمندان نفت در سراسر ایران در سالهای انقلاب بهمن ۵۷ کدامها بودند؟ چرا رهبران کارگری در صنایع بزرگ و کلیدی نفت، گاز و پتروشیمی فاقد دورنما، افق و هدف استراتژیک بودیم؟ و سرانجام سازمانهای چپ سنتی و چپ ملی اسلامی ۵۷ در آن دوره معین چه تاثیرات مخرب، گمراه کننده و انحرافی بر اندیشه و پراتیک رهبران اعتصابات و شوراهای کارکنان نفت در آبادان گذاردند؟
از نظر من نقاط قوت و ارزشمند کل حرکت ما که توده‌های وسیع کارگر و کارمند پالایشگاه نفت آبادان و به پیروی از آن کل مناطق نفت خوزستان و صنعت نفت سراسر ایران را بدنبال خود داشت، به نظر من اینها هستند:
١ـ رهبران سوسیالست نفت توانستند با یک نقشه فکر شده و با یک نیروی فعال و منسجم، تنها با ۸۰ نفر کارمند معترض و رادیکال در ۲۲ مهر ۱۳۵۷ در صحنه علنی در “اداره کالا” درست در مرکز بزرگترین پالایشگاه نفت خاورمیانه، یعنی پالایشگاه غول‌آسای نفت آبادان، اعتصاب عظیم و تاریخی نفتگران را سازماندهی کنند . این حرکت در شرایطی که هنوز دیکتاتوری پهلوی با ساواک و زندان و تمام دستگاه سرکوبش قدرت عمل وسیعی علیه کارگران و مردم داشتند یک اقدام بسیار جسورانه و سازمانیافته بود که خیلی زود معلوم شد که از نظر سیاسی از اهمیت سیاسی بسیار بالایی برخوردار است.
٢ـ ما قادر شدیم با این حرکت اعتصابی در صنعت نفت آبادان در سال ۱۳۵۷ صدای یک حرکت انقلابی کارگری را به گوش مردم ایران و تاثیرات شکوهمندش را از طریق رسانه های جهانی در چهار گوشه جهان مشاهده کنیم. میتوان با قاطعیت گفت که با اعتصاب کارگران شرکت نفت بود که دولتهای بورژوایی غربی متوجه شدند که دیگر قادر به نجات حکومت پهلوی نیستند.
٣ـ رهبران اعتراضات کارگران نفت پرچم شوراها را به عنوان تشکل مبارزاتی نفتگران در سراسر صنایع نفت، گاز و پتروشیمی کوبیدند و به مدت ۳ سال تا سرکوب خرداد ۱۳۶۰ کارگران را در راه دستیابی به حقوق انسانی، سیاسی و صنفی شان متشکل کردند.
۴- رهبران سوسیالیست و رادیکال در عمل در سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ به مدت ۳ سال، از تجارب ارزشمند رهبران قدیمی مدافع حقوق کارگران نفت، مانند یوسف افتخاری‌ها، علی امیدها و باباخان محقق‌زاده‌ها استفاده کردند و بخشنامه ضدکارگری معین‌فر، وزیر انتصابی خمینی را زیر پا له کردند و از حق ۴۰ ساعت کار و ادامه ۲ روز تعطیلی در هفته و بویژه تعطیلی پنجشنبه‌ها دفاع و مراقبت کردند.
اما در آن حرکت شوراهای کارکنان نفت، بخصوص در پالایشگاه نفت مرتکب اشتباهات فاحشی نیز شدیم که مهمترین آنها از نظر من اینها هستند:
١ـ به عنوان رهبران شوراهای نفت نقشه‌ای برای در دست گرفتن کل اهرمهای قدرت در شهر آبادان و حمله به مراکز دولتی و ساواک و ایجاد شوراهای محلات مسکونی در دوران قیام ۲۲ بهمن را در دست نداشتیم.
٢ـ بعد از قیام بهمن گرچه با رهبران “سندیکا کارگران پروژه‌ای آبادان و حومه” ارتباط داشتیم اما نتوانستیم این تشکل کارگری که نقش مهمی در مبارزات صنفی و سیاسی آبادان از جمله پیگیری پرونده جنایت آتش سوزی “سینما رکس” را بر عهده داشتند را، به “شوراهای کارکنان نفت پالایشگاه آبادان” ملحق کینم، تا بتوانیم با قدرت و همبستگی کارگری در دفاع از مطالبات مردم موفق تر باشیم.
٣ـ یکی از بزرگترین اشتباهات ما سوسیالستهای فعال در صنعت نفت آبادان در دوره بعد از قیام بهمن ۵۷ این بود که در رابطه با اعتصاب کارگران پیمانی که بدنبال استخدام رسمی در شرکت نفت بودند، آن کاری که میبایست انجام بدهیم را غیرمسئولانه پشت گوش انداختیم و قدمی کارساز و راهگشا در حمایت و پشتیبانی از رفقای کارگران نفت پیمانی بر نداشتیم. ما اعتصاب و مبارزه ۳۰۰۰ کارگر نفت پیمانی را نادیده گرفتیم و تشکل کارگران پیمانی را در یک مجمع عمومی از کل نفتگران در پالایشگاه را به شوراهای کارگران و کارمندان نفت ملحق نکردیم. ما قادر بودیم نیرومندتر، باصلابت‌تر و سرسختتر مبارزات را تا رسیدن به حقوق انسانی مان به پیش ببریم.
میتوان به نکات و جنبه های دیگری هم اشاره کرد. اما نقطه ضعف اساسی ما همان است که طبقه کارگر در کل جامعه ایران از آن رنج میبرد. و آن نداشتن یک افق روشن سوسیالیستی و نداشتن هیچگونه استراتژی برای کسب قدرت بود که طبعا با وجود یک حزب کمونیست و کارگری میتوانست قابل تصور باشد. ما فاقد یک سیاست مشخص کارگری و کمونیستی بودیم تا شوراهای کارگری نفت، پتروشیمی ، شوراهای کارگران کشتیرانی آریا خرمشهر، “سندیکای کارگران متخصص پروژه های صنعتی آبادان” و کارگران ڀیمانی نفت را در اشکال فراکارخانه‌ای سازماندهی کینم و در مقابل دشمنان کارگران، همصدا و یک پارچه عمل کنیم. .
رفقا و همکاران گرامی که نقشی کوبنده و تاریخ ساز در انقلاب ۱۳۵۷ ایفا نمودید!!! اگر بخواهم در یک کلام خلاصه بگویم، ما رهبران رادیکال و کمونیست پالایشگاه نفت آبادان و سراسر صنعت نفت ایران در صحنه انقلاب ۱۳۵۷ که بحث قدرت سیاسی باز شده بود فاقد هرگونه نقشه و استراتژی و حتی اشتهایی برای گرفتن قدرت بودیم. چرا که کل طبقه ما فاقد چنین استراتژی ای بود. امیدوارم در جای دیگری در مورد این مساله بیشتر بتوانم صحبت کنم.
محمد مزرعه کار از سازماندهندگان اعتصاب پالایشگاه نفت آبادان در انقلاب ۱۳۵۷
۲۳بهمن ۱۳۸۶ برابر با ۱۲ فوریه ۲۰۰۸
 

 

( از در باره اعتصاب، اثر لنین)

غالبا کافی است که یک کارخانه اعتصاب کند تا اینکه اعتصاب فورا در تعداد زیادی کارخانه شروع شود. چقدر اعتصابها بر روحیه کارگران تأثیر میگذارد و چطور آن کارگرانی را که میبینند رفقایشان چگونه دیگر برده نیستند و فعلا اگر برای مدتی هم که شده با ثروتمندان برابر شده‌اند، متأثر میسازد! هر اعتصابی اندیشه سوسیالیسم را بشدت به فکر کارگران میاندازد. اندیشه مبارزه تمام طبقه کارگر برای آزادی از ستم سرمایه. غالبا اتفاق افتاده است که کارگران یک کارخانه و یا یک بخش از صنعت و یا یک شهر قبل از وقوع یک اعتصاب بزرگ تقریبا هیچ چیزی راجع به سوسیالیسم نمیدانستند و حتی به ندرت راجع به آن فکر کرده بودند، ولی بعد از اعتصاب گروهها و دسته‌های مطالعه خیلی در میان آنها مرسوم شده و تعداد بیشتر و بیشتری از کارگران به سوسیالیسم گرویده‌اند. اعتصاب به کارگران میآموزد که بفهمند که قدرت کارفرمایان و قدرت کارگران در چه نهفته است. به آنها میآموزد که فقط راجع به کارفرمایان خودشان و یا کارگران همکار خودشان فکر نکنند بلکه تمام کارفرمایان، تمام طبقه سرمایه‌دار و تمام طبقه کارگر را در نظر بگیرند. وقتی که یک کارخانه‌دار که از ثمره زحمت چندین نسل از کارگران میلیونها انباشت کرده است از اضافه کردن یک مبلغ جزئی به دستمزدها امتناع میکند و یا حتی کوشش میکند که مزدها را به سطح باز هم کمتری تنزل دهد و اگر کارگران مقاومت نشان دهند هزاران خانواده گرسنه را بیرون میریزد، بر کارگران روشن میشود که طبقه سرمایه‌دار در کل دشمن طبقه کارگر است و کارگران تنها میتوانند روی خودشان و عمل متحدشان حساب کنند.