جایگاه زن دردین اسلام و بر خورد ادیان به انسان

اگر همه  آثار و اسناد و نوشته های ادیان  مختلف را از گذشته های دور تا کنون بر رسی کنید و آنچه که مکتوب شده  و بروایت آمده است را روی هم بگذارید و به آن نگاه کنید می بینید در طول تاریخ زندگی و اجتماع بشری ادیان همیشه و همیشه  ابزاری بوده اند برای رام کردن ، سربزیر نگه داشتن و به تسلیم کشاندن انسانها و وسیله ای بوده  برای خون ریزی در بین آنها .فلسفۀ  وجودی همۀ ادیان ایجاد تفرقه بوده ،  ایجاد  کینه ونفرت در بین انسانها  و خون پاشیدن بروی جوامع بشری بوده است. صفحه به صفحۀ این نوشته ها تطهیر خشونت ، توجیه و دفاع از نابرابریهای اقتصادی ، اجتماعی ،جنسی   وبه ویژه فرودستی زنان بوده  و هست. زن از نظر همۀ مذاهب یا ادیان ، جنسی پست است.هیچ دین ومذهبی یافت نمی شود که از زن بعنوان یک انسان کامل تعریف کرده باشد. کوهی از آیات  و روایات  وتفاسیر و قوانین ضد انسانی را تصویب کرده اند تا فرو دستی زن را تعریف و توجیه کنند.این خواص اثباتی تا کنونی ادیان است. تاریخ پیدایش این بردگی( ادیان)  بر می گردد به هزاران سال پیش که در نفس خود خاصیتی فوق العاده ضدبشری، بی نهایت ارتجاعی ، و بشدت واپسگرا می دهد.
 بی ارادگی و عجزو ناتوانی مطلق انسان اولیه  وزانو زدن  در برابر نیروهای طبیعت و همچنین عدم آگاهی از کنهِ وجود و منشاءِ این نیروها زندگی او را تحت انقیاد خود قرار داده بود. این مسئله او را وادار کرد که خدایان را خلق کند و به آن چیزِ خود ساخته  یا هیولایی که خلق کرده پناه ببرد. تا مورد لطف و مرحمت او قرار گیرد تا طبیعت را توسط او به کنترل خود در آورد .پس  خدایان و الهه ها مذاهب یا ادیان اولیه موجودیت شان را مدیون نا آگاهی نا توانی ضعف و زبونی انسان درمقابل  نیروی خورد کننده طبیعت بود. مارکس چه زیبا می گوید “مذهب مخلوق انسان در تنگنا افتاده است ”              

ادیان  همیشه در مقابل تحولات و پیشرفتهای اجتماعی جامعۀ بشری در مقابل ایده و افکار نو و نوگرایی  ایستاده و سد و موانع ایجاد کرده اند و برای منفعت های اجتماعی  بی رحمانه مخالفین را در هم کوبیده و به آتش کشیده اند ، چون  منافع جنبشها و طبقات گوناگونی پشت آن خوابیده است و برای حفظ این منافع باید خون ریخت. مذهب همیشه خطرناکترین وسیله ای بوده برای تحمیق و تداوم خُرافه و کهنه پرستی و توجیه کینه ونفرت و نابرابری  در بین انسانها  کشمکش های رهبران ادیان بر اثر منافع جنبشی و فرقه ای خود و لشکر کشیها و کشتارها ی آنان علیه همدیگر نشان ازضد بشری بودن هسته اصلی این تفکر دارد .از حملۀ اعراب به کشورهای همسایه  و غارت کردن اموال و احشام مردم  و جنگهای لشکریان اسلام با هم  بر سرِ تقسیم غنائم بدست آمده، تا کشتارامروز فتح و حماس علیه همدیگر در فلسطین بر اثر منافع جنبشی و پولهای باد آورده ، تا ترور و در هم کوبیدن فرقه های مذهبی بدست همدیگربرای قبضه کردن قدرت در عراق. تا کشمکش آیت الله های میلیونردر ایران و صف آرایی در مقابل همدیگر و  اقدامات وحشیانه ای که  کلیساها در طول تاریخ علیه  خودیها و مخالفین این خرافات انجام داده اند بشریت را شرمسار کرده است.
 آری مذهب فلسفه ای است که در آن فاصلۀ بین برده و برده دار ، بین ارباب و رعیت ،بین فقیر وثروتمند مقدس شمرده می شود و در طول تاریخ بشراز احکام و قواعدش تا کارکرد روزانه اش در خدمت طبقات حاکم برای به انقیاد کشیدن فقرا بوده است. درکل انسان مذهب را به انسان تحمیل کرد تا او را به تسلیم بکشاند. این خصلت نمای همۀ ادیان در رابطه با زندگی انسانها بوده و هست
 .  دین اسلام
  دین اسلام  هم مانندهر دین دیگر بنایش با نفرت ازمخالفینش ساخته شده است. به چند آیه از سوره های مختلف قرآن توجه کنید تا ماهیت تفرقه افکنانه اسلام را در زمینه نفس حیات انسان و نقش مخرب آن در ایجاد دشمنی بین انسانها وکاشتن بذر قهر وکینه ونفرت در بین مردم را بخوبی دریابید ” بی گمان بد ترین جانوران نزد خدا کافرانند که ایمان نمی آورند” سوره انفال آیۀ ۵۵
“وکاش می دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می گیرند به چهره و پشت آنان می کوبند و می گویند عذاب آتش سوزان را بچشید” سورۀ انفال آیه  پنجاه
 این مردم پلید بدکار رانده در گاه حقند باید هر جا یافت شوند آنان را گرفته و جداً به قتل رسانید” سورۀ احزاب آیۀ ۶۱
“وچون بر آن شویم که  مردمِ شهری را نابود گردانیم (قتل عام کنیم) به کام روایان آن فرمان می دهیم که در آن نافرمانی ورزند سپس آن شهر سزاوار عذاب می گردد ، آنگاه یکسره نابودش می گردانیم” سورۀ اسراء آیۀ شانزده .
قتل عام مردم شهر وروستا و حمله به مال ومنال وخانه و کاشانۀ مردم چه همسایه چه دور دست از طرف مسلمین  وغارت تمام  دسترنج آنان غنیمت است. چنانکه خدا در سورۀ انفال آیۀ  ۶۵ چنین فرموده است.
“ازآنچه غنیمت گرفته اید حلال و پاک بخورید از خداوند پرواکنید براستی خداوند آمرزنده ای بخشاینده است”

 فرودستی زن ورابطه زن و مرد در اسلام.
برای اینکه منافع سیاسی واقتصادی نظام حاکم در دورانهای مختلف جامعه بشری بر آورده شود حاکمان وقت به گنجینه ادیان نیازمندند تا این اجحاف و نابرابری  حفظ شود. دین اسلام هم مانند هر مذهب دیگری پر است از تحریکها ، توهینها، تحمیقها، پراز مصائبی است که بشر بطور کلی و زنان بطور اخص در جامعۀ بشری تاکنون تجربه کرده است.  بین زن و مرد باید تفرقه انداخت  و یکی را بر دیگری بر تری داد . در جامعه زن موجودی بی ارزش وحقیر شمرده می شود . خدا درکتب های آسمانی  که توسط فرستادگانش برای راهنمایی بندگان خود فرستاده است  بی ارزشی  و فرو دستی زنان در برابر مردان را اعلام فرموده است. و زن وابسته به مرد است و از خود اختیاری ندارد . چون زنان مخربند ،حیله گرند، فتنه انگیزند و فتنه از زن برمی خیزد. زنان دامهای شیطانند. باید در خانواده  توسط مردان کنترل شوند. تا مردان بتوانند وظایف دینی خود را بنحو احسن انجام دهند وگرنه توجه مردان را از خدا منحرف می کنند. در دین اسلام زنان حتی آزاد نیستند در کنار مردان راه بروند چون جاذبه ای در آنان وجود دارد که مردان ،خدا را فراموش می کنند!! محمد  پیغمبر خدا وقتی که علی امام شیعیان را پند و اندرز میدهد می گوید که هر مردی در بین دو زن راه برود کند ذهن و فراموشکار می شود. در فرهنگ اسلامی آزادی زن یعنی فساد و هوسرانی ، یعنی بهم ریختن جامعه . برای جلو گیری از فساد جامعه یکی از وظایف مردان  حفظ ناموس خود است . باید زنان خود را  کنترل کنند و زنان هم وظیفه دارند که شوهران خود را از گناه حفظ کنند. زنان باید به اوامر مردان عمل کنند و شوهر دوست باشند تا خداوند از آنان خوشنود گردد! ( باید در هر شرایطی تن به تمایلات مردان دهند ) امّا تمایلات فردی و جنسی زن نه تنها به رسمیت شناخته نمی شود بلکه در تناقض کامل با مصالح جامعه است .
 برای پاکیزه گی جامعه اسلامی ، مجازاتِ سنگسار یکی از پرچین های حصار اسلام است.هزاران آیه و حدیث در بارۀ سر بریدن ، دست وپا بریدن ، چشم در آوردن و سوزاندن توسط آتش جهنم برای تمکین کردن و تسلیم شدن انسانها نوشته شده است تا عده ای بخوبی بتوانند در سایۀ این آیات وشرعیات ودر زیر برق شمشیر این کشتار اسلامی بچاپند و بخورند ثروت وسامانی بدست بیاورند و آقایی کنند وعده ای دیگر بترسند وتسلیم شوند و بردگی و بندگی کنند. تا توازن در جامعه برقرار شود . (این  یعنی عدالت در اسلام ) تاریخ دوران صفویه ودین شیعه را باید خواند تا اوج جنایات اسلامیها را در یافت تا دید بدستور آخوندهای مرتجع و دست سازی که از لبنان و عراق می آوردند چه جنایتهایی علیه بشریت روی می داد و چگونه گوشت مخالفین را زنده زنده می بریدند و می خوردند. قتل عام  چنان وسعت یافته بود که عده از مجتهدین اعلام کرده بودند که کشتار در این سطح دیگر بس است.
 همچنین وحشیگری  رژیم طالبان در افغانستان و حمله به آنچه که بویی از تمدن بشری می داد نمونه ای دیگر از قوانین اسلامی بوده وهست. و سی سال جنایات و کشتار بی مرز رژیم اسلامی ایران و کار نامۀ سراپا ضد انسانی این رژیم  و کارکرد روزانه مذهب در ایران را نگاه کنید که هر اعدام و هر سنگسار و هر جنایتش  مهری است بر ضد انسانی بودنِ این تفکر کپک زده . و نشان می دهد که همیشه ابزاری بوده در دست  طبقات حاکم  و در راه سرویس دادن به آنها از هیچ جنایتی فروگذار نبوده. پس تصور کنید در زمانهای بسیار دور که مردم نه سواد و آگاهی امروز را داشته اند نه تلویزیونی نه رادیویی  و نه انترنتی بوده تا بتوانند جنایات  را منعکس کنند . پس در گذشته ها  چه بلاهایی بر سر مردم  بخصوص زنان آورده اند و چه جنایت و فجایعی روزگار مردم را رقم زده است که امروز ما جسته وگریخته سرنوشت خون بارشان را در کتابها می خوانیم . پس تمام قوانین مذهبی یا ادیان که علیه اکثریت انسانها بخصوص علیه زنان تصویب شده است بیانگر آن است که انسان مخصوصاً زنان از این بی حرمتی از این بی حقوقی خلاصی نمی شوند مگر از مذب رهایی یابند .پس بگذار برخیزیم..

  زنده باد انسانیت.