نامه ای به ” جنیفر مک کریت ” حجاب و زلزله: کمدی یا تراژدی؟

این روزها من و شما و صدها میلیون انسان دیگر در اقصا نقاط جهان، از ته دل به ریش ملاها  خندیدیم. هجوشان کردیم و دست شان انداختیم. کاری که مردم ایران در آن استادند. ملاها نه فقط حال و حتی طی سی و یک سال گذشته که در مسند قدرت بوده اند بلکه، از دیرباز همواره یک سوژه و یک  منبع الهام برای تولید جوک بوده اند. در این مورد میتوان کتابها نوشت. آخوند در ایران تا پیش از ۱۹۷۹ جزو حاشیه ای ترین و منفورترین تیپ های اجتماعی بوده است. تصور نمی شد که این موجودات روزی مقدرات کشور را بدست گیرند. اکنون بواسطه ستمگری گسترده شان دهها بار بیشتر از پیش، مورد نفرت اند.

و کسی تصور نمیکرد اظهارات یک آخوند احمق در مورد ربط زلزله و بی حجابی تا این حد  مورد توجه قرار گیرد که از بزرگترین بنگاه های خبری مثل سی ان ان تا شوهای تلویزونی مثل “لیت نایت شو ” آقای ” جی لنو” با صدها میلیون بیننده در سراسر جهان و بسیاری از روزنامه ها و رادیوها و تلویزونها به آن بپردازند و صد ها هزار نفر روی اینترنت و فیس بوک در باره آن بنویسند و بخندند. باید خوشحال بود که مردم دنیا توجه شان به آنچه که در ایران تحت انقیاد فسیل های اسلامی میگذرد، جلب شده است. کمتر هجویاتی از این دست، دستمایه خنده و شوخی مردم  در ابعادی چنین وسیع در سراسر جهان قرار گرفته است و به این طریق آنها را بهم مرتبط ساخته است. ابتکار شما در فیس بوک و راه اندازی یک حرکتی جهانی برای مصاف با ملاها و حمایت از زنان در ایران، قابل تقدیر است.

با هم خندیدیم. اما خنده های من تلخ هم هست. همزمان که میخندم تراژدیهای انسانی که طی ۳۱ سال حاکمیت اسلام در ایران به ما روا شد، مثل فیلمی بسرعت از مقابل چشمانم میگذرد. امیدوارم شما هم فقط جنبه کمیک این اظهارات توجه تان را جلب نکرده باشد. این کمدی روی دیگر یک تراژدی انسانی عظیم است که مردم ایران  با پوست و گوشت تجربه کرده اند. ما سی و یک سال  گذشته به ریش اینها خندیدیم و همزمان خون گریستیم. من هر لحظه بیاد دوستانم و ده ها هزار نفری که توسط این جلادان اعدام شدند، و بیاد دوست جوانم که میگوید در دوران کودکی اش آرزوی بازی با پدرش را داشت، پدری که بدست همین آدمشان به جوخه اعدام سپرده شد و بیاد کودک خودم که در زندان متولد شد و بواسط محیط آلوده آنجا بیش از یکماه زنده نماند، می افتم. چه بسا اگر زنده میماند اکنون همکلاسی تو بود.

 برای ما حکومت ملایان نه فقط با این مزخرفات که مایه خنده همه ماست که با اعدامهای گسترده و گورهای دسته جمعی شناخته شده و بی نشان، شکنجه گاه ها و زندان ها تداعی میشود. برای ما به معنی بی حقوقی مطلق زن، حجاب اجباری، گشت های کنترل خیابانی است. ما را بیاد قتل های زنجیره ای زنانی که توسط نمایندگان زمینی خدا مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند و در زندان ها سر به نیست میشوند، بیاد کسانی که به اتهام محاربه با خدا  تیرباران شدند، بیاد دختران جوانی که قبل از اعدام مورد تجاوز قرار گرفتند که گناه باکره گی شان بگردن مردان خدا نیفتد، بیاد زنانی که بخاطر سکس خارج از ازدواج سنگسار شدند، بیاد زنان و مردانی که همین چند ماه پیش در زندان کهریزک مورد تجاوز قرار گرفتند که در هم شکسته شوند و بیاد هزاران زن و مردی که هم اکنون در زندانهای جمهوری اسلامی تحت فشار و شکنجه اند و برخی در خطر اعدام هستند، می اندازد.

همراه این شوخی ما تصاویر آیت اله های میلیاردر و مردم گرسنه در مقابل چشمانمان ترسیم میشوند. تصویر صدها هزار کارگری که مزدشان را ماه ها دریافت نکرده اند و کودکان آنها که بواسطه فقرشان نمیتوانند به مدرسه بروند، تصاویر تن فروشان و صد ها هزار کودک کار و خیابان در یکی از کشورهائی که جزو بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان است، از مقابل چشمانمان رژه میروند. اینها فقط گوشه ای از تراژدی روزانه مردم ایران است. ایران تحت انقیاد جمهوری اسلامی به تمام معنی زندان است. زندگی در ایران یک عذاب روزانه است. گریز از این زندان برای مردم یک آرزوست اما برای اکثریت عظیم آن مردم، ناممکن است.

و اما، این بنظر یک پارادوکس مینماید. یک قشر اجتماعی حاشیه ای و کپک زده، مورد تنفر که منبع الهام برای تولید جوک هستند، با یک انقلاب و بر دوش مردم، سی و یک سال پیش به راس قدرت پرتاب شدند. درست است. این اتفاق تحت شرایط ویژه داخلی و بین المللی ممکن شد. در جنگ سرد اسلامی ها کاندید غرب در در کشورهای اسلام زده در مقابل رقیب خود، شوروی سابق بودند. در داخل کشورهم، بعلت اختناق طولانی و فقدان سنت های سیاسی و در یک خلا سیاسی، وقتی که جامعه برای رهائی از استبداد بپا خواسته بود از اینها رهبر ساختند و به مردم ایران حقنه کردند. حمایت سران کشورهای صنعتی و بنگاه های خبری چون بی بی سی نقش تعیین کننده در قدرت گیری اسلامی ها در ۱۹۷۹ در ایران داشت. به این معنی خمینی و جریان اسلامی یک جریان مهندسی شده بود که سوار انقلاب مردم ایران کردند. این نکته مهم است چرا که فی الحال نیز تلاشهای گسترده ای برای رهبر تراشی برای انقلاب جاری مردم ایران و مهندسی آن در تدارک است.

قدرت گیری اسلامی ها در ایران از عجایب سیاسی ولی از واقعیت های تلخ تاریخ معاصر است. عجیب از این نظر که چگونه یک جریان قرون وسطائی را به یک مردم شهر نشین قالب کردند.  چه شد که مردمی که در یک صد سال گذشته در روش زندگی و علم و دانش و فن همواره چشمشان به آخرین دستاوردها و پیشرفت های جهانی بوده است، عقب مانده ترین، متحجرترین  لمپن های جامعه را در راس قدرت میابند؟ چگونه شد که  آخوند به راس قدرت سیاسی خزید و سرنوشت مردم ایران را بدست گرفت و ۳۱ سال خون به زندگی آنها پاشید. و نه فقط این بلکه، الهام بخش جنبش اسلام سیاسی در منطقه و در جهان شد.

بخاطر داشته باشیم که پس از روی کار آمدن اسلامی ها در ایران و پس از بدست گرفتن ماشین دولتی توسط آنها، جنبش اسلام سیاسی که تا آنوقت در هیچ جای جهان موجودیت قابل توجهی نداشت، به یک نیروی گسترده و قوی  بدل شد. همه جا رشد کردند. تروریسم اسلامی یک واقعیت جهان شد. ریشه های تروریسم اسلامی که یک معضل بشریت امروز است  را باید با قدرت گیری اسلامیون در ایران مرتبط دانست.

غرض از نگارش  این سطور اولا، تقدیر از اقدامی است که شما در هجو ملاها در ایران و حمایت تان از زنان و مردم ایران انجام میدهید، هست. زنان و همه مردم ایران به دوستانی چون شما در سراسر دنیا برای خلاصی از جهنمی که در آن گرفتار شده اند، نیاز دارند. دوما، تاکید بر اینکه شما و دوستان بسیار دیگری از سراسر جهان میتوانید یک صف بین المللی در حمایت از مردم ایران تشکیل دهید. همانطور که حمایت بین الملی برای پایان دادن به  آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی یک فاکتور مهم و تعیین کننده بود، برای ما مردم ایران و بویژه برای زنان، حمایت بین المللی علیه حکومت اسلامی و برای پایان دادن به آپارتاید جنسی یک اهرم تعیین کننده است. حتی با توجه به رشد تکنیک ارتباطی می تواند تعیین کننده تر هم، باشد. سوما، من و شما، ما در مقابل جنبش اسلام سیاسی منافع مشترک هم داریم. اسلام سیاسی یک جنبشی جهانی است که تا همینجا مخاطرات بسیاری برای بشریت داشته است. تروریسم اسلامی همه جای جهان از تهران و بغداد تا بالی و مسکو و بارسلونا و لندن و نیویورک را ناامن کرده است. تروریسم اسلامی یک واقعیت جهان امروز است. جمهوری اسلامی ایران ستون فقرات این جنبش و یک نیروی مهم در در اردوی اسلام سیاسی علیه بشریت امروز است. این نیرو را باید در هم شکست. مردم ایران در خط مقدم این نبرد قرار گرفته اند. این مردم شایسته بیشترین حمایت ها هستند. حمایت خود از مردم ایران را ادامه دهید. این حمایت ها بسیار ارزشمنند است. ما روی شما حساب میکنیم.