مذهب امر خصوصی افراد است، دست مذهب از حقوق کودکان کوتاه !

سخنرانی اسماعیل مولودی در جمع کارمندان کمون در مورد مذهب و حقوق کودکان و نقش مدارس مذهبی

با تشکر از اینکه این وقت را بمن دادید که در حضورتان باشم و در مورد مسًله مهمى صحبت کنم که به همه ما مربوط است بخصوص به بچه هاى ما که سرمایه جامعه بشرى هستند. من اسماعیل مولودى ، دبیر اتحادیه کارمندان در غرب سوئد، عضو سازمان نجات کودک و فعال در عرضه مبارزه علیه قتلهای ناموسی

.میخواهم در مورد مذهب و رابطه اش با حقوق کودکان صحبت کنم. مذهب چه مناسباتى در خانواده بوجود میآورد که بر دنیاى کودکان تاثیر میگذارد. ابتدا باید بدانیم کودک کیست و در ادبیات مرسوم به چه کسى میگویند کودک. پدرى مسن فرزند ۴٠ ساله اش را بچه اش میداند و میگوید بچه ام. مادرى جوان به بچه شیر خوارش میگوید بچه ام. اما آنچه که مرسوم است بچه به پسر یا دخترى میگویند که از پدر و مادرى بدنیا آمده است. ولى بطور معمول و رسمى به کودکانی که عمرشان کمتر از ١٨ سال است بچه میگویند. کنوانسیون حقوق کودکان کسانى که زیر ١٨ سال هستند را بچه به حساب میآورد. یعنى بزرگ کسى است که‌ از مرز ١٨ سال گذشته و جامعه او را بعنوان بزرگ برسمیت میشناسد. سعى میکنم که از زاویه منافع کودکان به مسائلى که در دور و بر زندگى کودکان میگذرد به مذهب، آداب ورسوم ، فرهنگ و مسائل اجتماعى نگاه کنم. در همین رابطه است که مذهب به عنوان فاکتورى جدى در زندگى بچه ها و در مناسبات خانوادگى نقش پیدا میکند. این را بگویم حقوق کودکان و برخورد به زندگى روزانه کودکان معیار پیشرفت و ترقى هر جامعه اى است که یک متفکر عصر حاضر منصور حکمت (۱۹۵۱/۲۰۰۲ )بدرستى در این مورد نوشته است.

فرهنگ و آداب ورسوم گروه هاى قومى مختلف همگى جالب نیستند. مثلا در فرهنگى که کتک زدن به کودکان بعنوان تربیت کودک قلمداد میشود و یا تبعیضات جنسى تقدیس میشود. اینک بزرگسالان حق بخود میدهند که به کودکان امر نهى کنند. گذشته از اینکه جالب نیست بلکه باید علیه اش مبارزه کرد. مذهب بعنوان جریانى ارتجاعى که حافظ منافع کهن است کودکان را ملک تلق والدین میداند. کودکان سهل است بلکه هر انسانى طبق نظر مذهب حق ندارد در سرنوشت خود دخالت داشته باشد. آدمها حق ندارند به سرنوشت خود فکر کنند زیر کسى در ماوراه آنها سرنوشت انسانها را رقم میزند و این ازلى و ابدى است. در این سیستم فکرى انسانها فقط فرمان بردارند ، حال وضعیت کودکان و حقوق آنها دیگر قابل بحث نیست. بچه ملک تلق والدین است و در بین والدین هم مرد خانه ولى نعمت و همه کاره نه تنها بچه ها بلکه زن هم ملک اوست. به یک معنا خدا هم مرد است. این خصوصیت همه مذاهب است. کسانى که به جنگهاى صلیبى میرفتند شورت آهنى به پاى زنانشان میکردند. طرفداران مذهب یهوا ویتنه که مسیح را فرزند خدا میدانند اجازه نمیدهند بچه هایشان در جشن تولد همکلاسى هایشان شرکت کنند. زیرا طبق نظر آنها فقط عیسى تولدش را باید جشن گرفت. در سوئد تا قبل از سال ١٩٨٢ این فرقه مذهبى اجازه نمیدادند که خون بچه هارا که بعلت مریضى باید عوض میکردند عوض کنند. زیرا از نظر آنها وجود شخص کثیف میشود و پاکى مسیح را از دست میدهند. در این مورد قانون وضع شد و دست مذهب را از زندگى کودکان در این مورد کوتاه کرد.

 بنابراین مذاهب در جوامع مختلف جایگاه هاى مختلفى دارند. در اروپا به یمن مبارزات آزادیخواهانه کارگران و مردم آزاده حداقل معیار هاى انسانى براى کودکان برسمیت شناخته شده است. مذهب و دم و دستگاه مذهبى تا اندازه اى به حاشیه جامعه رانده شده. اما در جا هاى دیگر وضع فرق میکند. مثلا در خاور میانه و کشور هاى اسلام زده که مذهب حکومت میکند حقوق کودکان سهل است بلکه اصلا انسانیت معنى ندارد. کشور اسلامى مثل ایران اعلام میکند که قوانین بین المللى را برسمیت نمیشناسد زیرا اسلام ارزیابى و ارزش گذارى خودرا از همه چیز دارد که مغایر با قوانین رسمى دنیاى متمدن میباشد. بزندگى کودکان در کشور هاى اسلامى نگاه کنید، دختربچه ٩ ساله شوهر داده میشود، تن فروشى و پدوفیلى رسمى و آشکار است. ختنه کردن دختران و پسران، کتک زدن بعنوان تربیت کودکان امرى رایج و روزمره است. در کشور هاى اسلامى فرهنگ ارتجاعى و مذهب دست در دست هم حاکمیت میکنند. بعضى از آکادمیسن هاى ابله غربى میگویند مردم خود میخواهند اینجورى زندگى کنند. میگویند مردم خود میخواهند حجاب سر کنند, آزادى مذهب را باید برسمیت شناخت , پدر و مادر حق دارند بچه شان را با فرهنگ خود تربیت کنند. من میگویم نه, بلکه دم و دستگاه قرون وسطى و فرهنگ ارتجاعى با زور سرنیز اینها را به مردم تحمیل کرده اند. به این عکس نگاه کنید این نشان میدهد که دختر بچه پروتستان از جلو صف کاتولیک ها دارد به مدرسه میرود و کاتولیکها به او تف میاندازند. وحشت و ترس کودک ٧ ساله که بزور والدینش به مدرسه مذهبى هدایت میشود را خوب ببینید تا به عمق غیر انسانى بودن مذاهب آگاه شوید.به مدارس مذهبى در سوئد نگاه کنید. حتما همه فیلم مستند، خشونت در مدارس را از تلویزیون دیده اید. این فیلم مستند در تلویزیون سوئد کانال ۲ در ۸ مای ۲۰۰۳ پخش شد. این فیلم نمونه بارز بیحقوقی کودکان در مدارس مذهبی را بنمایش گذاشت.

مدرسه باید جاى آموختن علم و دستاوردهاى بشر مدرن باشد. باید دنیاى زنده و پویاى کودک را پرورش دهد. مدرسه باید در دنیاى تازه را بروى کودکان باز کند، ولى در مدرسه لیوت اورد اپسالا دختران حق ندارند دامن کوتاه بپوشند. در مدرسه اسلامى وستروس دختران و پسران حق ندارند با هم بازى کنند و در کلاس کنار هم بشینند. در مدرسه سوفیا در اوره برو تمام تحقیقات و دستاورد هاى علمى بشر را رنگ مذهبى و الهى میگیرد. آرى در اروپاى متمدن تحت نام نسبیت فرهنگى اجازه میدهند که مذهب و قوانین مذهبى بر زندگى کودکان در بعضى از خانواده هاى مهاجر حاکم شود. ختنه کردن کودکان یکى دیگر از جنایات مذهب علیه ارزشهاى انسانى و حقوق کودکان است. به این تصاویر نگ