دعوت وزارت اطلاعات و وزارت خارجه جمهوری اسلامی از آقای نوید اخگر برای سفر به ایران از زبان ابراهیم خدابنده.

آقای اخگر با عرض سلام و تهنیت از طرف خود و خانواده ام

همانطور که در تلفن خدمتتان عرض کردم من خودم نیز همانند شما تمایلی به ادامه این بحث با این نوع افراد یعنی  ابراهیم خدابنده ها و مسعود بنی صدر ها که خودش را در این وسط در سایتش نخود این آش کرده و همچنین حملات سایتهای وابسته به وزارت اطلاعات ندارم

ولی از اینکه بمن حق دادید خودم تصمیم بگیرم که چگونه برخورد کنم و ذکر کردید که در صورت تصمیم من برای جوابگوئی آنرا در سایت خودتان درج خواهید کرد ممنونم و این نامه را خدمتتان ارسال میکنم

 برای خاتمه بحث تقاضا میکنم این نوشته را نیز پیرو نامه قبلی من در سایتتان درج بفرمائید تا ایرانیان و نیروهای آزادیخواه و چپ آگاه شوند که وزارت اطلاعات به چه تاکتیکهائی روی آورده است

 همانطور که از من نیز خواسته بودید از ارسال هر نوع نامه ای در آینده برای ابراهیم خدابنده ها که نامی از شما ذکر شده باشد پرهیز خواهم کرد. زیرا اطمینان دارم که وزارت اطلاعات و پاسداران مربوطه مقالات و بحث هائی را که مایل باشند دامن بزنند بدست خدابنده ها میرسانند

همانطور که ملاحظه میفرمائید  فرماندهی  وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران رژیم در  وزارت خارجه مجددا با ارسال نامه ای به نام ابراهیم خدابنده برای من به مزخرفات و موهومات خود در درست شدن وضع ایران و تغیر وضعیت در داخل ادامه میدهند. وضع به گفته آقای خدابنده خیلی با گذشته فرق کرده مثلا سانسور اینترنتی که صدای حتی رژیمیان را نیز در آورده است در منزل آقای خدابنده مفهمومی ندارد و ایشان بدون هیچ سدی به سایتهای دنیا دسترسی دارند

و انگاری ایشان مسئولیت روادید وزارت خارجه و تائید وزارت اطلاعات را توام در دست دارند من و آقای اخگر را به ایران دعوت میفرمایند

 این فرض را هم قائل شویم که این نامه توسط آقای خدابنده بدون دخالت نیروی خارجی نگاشته شده برای اینکه ضربه هر چه کاری تر بر روح و روان این فرد وارد گردد اطلاعاتی ها دستش را باز گذاشته اند تا وی سر خط  های دیکته شده را بر روی کاغذ بیاورد. یعنی با دست خود و خوش خدمتی های خود بر خود تیر خلاص بزند.

در زندان زنان کم نبودند زنان و توابینی که گاه از زندانبانان داغتر عمل میکردند

 از همسر من ایراد گرفته اند که چرا گفته ای را از ابراهیم خدابنده نقل کرده که گفته بود ۲۰ سال بی دلیل بر قبر های خالی گریسته است. خدابنده نامی مدعی شده که این گفته را در مورد تنها سازمان مجاهدین مطرح کرده بوده و من    ( سودابه) آنرا به کل سیاست رژیم مربوط کرده ام

همانطور که اطلاع دارید نه من و نه همسرم هیچگاه نه عضو و نه هودار مجاهدین بوده ایم، همسرم سالیان از اعضای کنفدراسیون در زمان شاه بوده و از وابستگان به جنبش چپ محسوب میگردد.

خود من هم همانطور که اطلاع دارید هوادار جنبش چپ هستم ولی هر دوی ما معتقدیم که اتفاقا قبر های مجاهدین به هر دلیلی از قبر های دیگر سازمانهای سیاسی پر تر بوده و این را هم خدابنده  در ایران ندیده

وی مدعی شده وضع نسبت به گذشته فرق کرده، البته ما هم معتقدیم که از زمان مرگ خمینی و پایان جنگ تا بحال وضع خیلی فرق کرده در عراق مقتدا صدر و گروههای ترور اسلامی در افغانستان طالبانی و بن لادنیسم در لبنان حزب الله لبنان در فلسطین حماس، در حق مسلم بمب اتم، در ملیتاریزه کردن کل رژیم اسلامی پاسداران، در فقر روز افزون در سرکوب سراسری مخصوصا در بخش زنان، بله همه چیز تغیر کرده و بیشتر از این هم در آینده نزدیک تغیر خواهد کرد

خدابنده ها تمامی جهان را سازمان مجاهدین می بینند یکی نیست از ایشان بپرسد این مجاهدین که همین چندی قبل یعنی قبل از انتخاب احمدی نژاد تا عمق پروژه رفرندام هم پیش رفتند و اگر رژیم می پذیرفت حاضر بودند به ایران بروند و در آنجا با حضور یا بی حضور سازمان ملل انتخابات  و رفرندام راه بیندازند

اما نیروی چپ به این رفرندام و همکاری با رژیم نه گفت و اتفاقا آقای اخگر به عنوان نیروی مستقل فرهنگی راه گشا ترین تئوریها را برای جنبش آزادیخواهی بر علیه رفرندام ارائه کرد زیرا نیروی چپ معتقد به سرنگونی و انقلاب است نه به تعویض رژیم از بالا و با همکاری بخشی از خود رژیمیان. چرا اگر به گفته آقای خدابنده همه چیز تغیر کرده و رژیم و رژیمیان دمکرات شده اند و اجازه میدهند فریبا هشترودی ها آزادانه به ایران سفر کنند رفرندام مجاهدین را نپذیرفت؟

اگر رژیم واقعا دمکرات شده تا جائی که اینترنت بی سانسور تنها در اختیار شما میگذارد  و پارابول ها را هم جمع نمی کند و به خواست جامعه جهانی برای بدست آوردن بمب اتم و حذف اسرائیل از روی نقشه جهان  و حمایت از نئونازیست ها خاتمه نمی دهد؟

آقای خدابنده خیال میکند من و همسرم و آقای اخگر و ملیونها ایرانی خارج کشور که معتقد به سرنگونی رژیم و مبارزات آتشین و قهر آمیز توده های مردم هستیم که ۲۷ سال بدست جمهوری اسلامی سرکوب و کشتار شده اند همه اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین هستیم و آنها هستند که برای ما تعین تکلیف میکنند. که به ایران برویم و یا نرویم و معتقد به مبارزه قهر آمیز توده ها باشیم و یا سر بر درگاه رفرندام و یا سیاست های دیگرشان نظیر تغیر دمکراتیک! بسائیم

و اگر ما هم از قید و بند های تشکیلاتی مجاهدین رهائی یابیم مثل ابراهیم خدابنده و فریبا هشترودی و خانم الهه  مانند یک گوله برف در دستان وزارت اطلاعات آب خواهیم شد و به ایران باز خواهیم گشت و در مدح خوانخوار ترین نظام سیاسی جهان به هم پیمان بودن با نئونازیست ها و کوکلوس کلان ها و لاجوردی ها و رفسنجانی ها و خامنه ای ها و احمدی نژاد ها افتخار خواهیم نمود و به امید بهتر شدن وضع حتی داخل قبر های مجاهدین را