برعلیه جنایات رژیم در مناطق مرزی و نا امن کردن محیط زندگی مردم به پا خیزیم!

کشتار مردم زحمتکش مردم کردستان در مناطق مرزی و نا امن کردن شهرها و روستاها از جانب نیروهای مسلح جمهوری اسلامی قریب به سه دهه است که  نه تنها  به گرفتن جان هزارها انسان بی دفاع منجر شده است که فضا رعب و امنیتی کردن محیط زندگی مردم  در شهر و روستا را به یک پدیده ” طبیعی” تبدیل کرده است.  ملیتاریزه کردن محیط زندگی مردم، مانور و گشت زنی هات پی درپی و بلاخره اذیت و آزار مردم به بهانه های مختلف و  بدون محدودیت آتش گشودن به روی مردم یک فضا تماما تروریستی و غیر قابل قبولی را به جامعه کردستان تبدیل کرده است. مقابله با این فضا و اتحاد حول خواست ” بیرون رفتن نیروهای مسلح از محیط زندگی مردم” و ” توقف کشتار کولبران و کاسبکاران وهمچنین توقف تیراندازی به مردم در نوار مرزی” به یک امر مبرم امروز ما در جامعه تبدیل شده است.

نا امن کردن مناطق مرزی و کشتار پی درپی کاسبکاران از جانب رژیم جز مهمترین معضل امروز مردم در مناطق مرزی میباشد. هزاران نفر از مردم  زحمتکش مناطق کردستان معیشت خود را از طریق خط مرزی ایران با عراق به دست می آورند. با توجه به نبود مراکز اشتغال زایی در این مناطق و موج وسیع بیکاری و تورم ،توده های زحمتکش این جامعه هر یک به نحوی به نوار مرزی وابسته اند. شهرهای مریوان ، سردشت ، بانه ، سقز، سروآباد ، پیرانشهر، نوسود، اشنویه و غیره به دلیل داشتن مرز مشترک با عراق از لحاظ اقتصادی به نوار مرزی بیشتر وابسته هستند. توده های زحمتکش و بی بضاعت مردم یا در بیکاری به سر می برند و یا اینکه باید در میان جشنواره ای از مین و گلوله با مرگ دست و پنجه نرم کنند ، تا بتوانند  نانی را برای فرزندان خود به خانه ببرند. رژیم جنایتکار اسلامی  اوج بربریت خود را در برخورد با مردم این مناطق به کرات نشان داده است. مامورین انتظامی و پاسداران رژیم تحت نام  مبارزه با کالا قاچاق، گروه ضربت سپاه ، گشت های حفاظت مرزی نیرو انتظامی ، حفاظت اطلاعات سپاه ، پاسگاههای مرزی ، گشت های به نام مرساد و ده ها نام دیگر ، چندین  سال است که  جان و مال مردم را  نا امن و به تاراج برده اند .تعرض به حدی گسترده شده که یکی از مسئولین جنایتکار نیرو ی انتظامی طی مصاحبه ای با یکی از خبرگزاری های رژیم گستاخانه می گوید : “شاید در آینده به ازای هر نفری که بدست مامورین انتظامی کشته شده، دولت ۱۰۰ هزار تومان به خانواده اش بپردازد” . کشتن یک نفر و پرداخت یکصد هزار تومان پاسخ و رفتار تحقیر آمیز جنایتکارن به این همه جنایت است! از طرف دیگر اقدام جنایتکارانه ی دیگری را از رژیم می بینیم و آنهم عدم صدور مجوز برای پاکسازی مین های مناطق مرزی است، که این هم باعث گرفتن جان بسیاری از مردم و یا معلولیت دائم آنها شده است. بدین ترتیب مردم فقیر و تهیدست این مناطق از هر نظر با مشکلات و عدم امنیت روبرو هستند. تیراندازی مامورین به مردم و یا اسبها و ماشینها  و به غارت بردن اموال آنها به امری عادی و روزمره و حتی به نوعی سرگرمی برای اوباش مرزی رژیم تبدیل شده است. در حالی  سران خود رژیم در آن مناطق  با برخی از سرمایه داران قاچاق کالا  تحت نامهای شرکت های بارزگانی و ترانسفر کالا  شریک هستند وهمچنین گرفتن رشوه وباج های  هر شبه از کولبران و کاسبکاران پولهای هنگفتی بدست میآورند.
ازجمله جنایتهای تازه صورت گرفته توسط رژیم منحوس اسلامی و مامورینش، قتل عثمان سعیدی از اهالی« بیژوه سردشت» بوده است که جزئیات ماجرا در اطلاعیه کمیته کردستان حزب حکمتیست ذکر شده است . قتل عمد این شهروند بیگناه که فقط میخواست با همراهانش به سردشت برود. کاسه ی صبر مردم منطقه را لبریز کرد و منجر به خشم خروشان هزاران نفر از اهالی شهر سردشت و حومه شد . اعتراضات برحقی در جلوی فرمانداری این شهر به وقوع پیوست که رژیم را مجبور به” دستگیری” یکی از عاملین  آن جنایت و تعهد به بررسی پرونده کرد. این یکی از هزاران جنایات رژیم و مامورانش است که با اعتراض برحق و دندان شکن مردم روبرو شد .
 
مردم سردشت و حومه راه را نشان دادند. مردم این مناطق ذکر شده سالهاست که برای بدست آوردن حداقل معیشت خود دارند خون میدهند . رژیم حتی اجازه یک زندگی عادی را به آنها نمی دهد. سکوت کردن و خاموش ماندن دردی را دوا نمی کند و فقط نوعی مرگ تدریجی را برایمان به ارمغان می آورد. گزینه ی بعدی که هدف گلوله قرار می گیرد و یا روی مین می رود کیست ؟ من یا همسایه ام ؟ تنها راه نجات ما روبرو شدن و ایستادن در مقابل این رژیم بربرمنش است. با مبارزه ای سازمان یافته همانند مردم سردشت میتوانیم این جانیان را سرجای خود بنشانیم .مردم میتوانند خود را متشکل کرده و در مقابل تعرض وحشیانه رژیم بایستند.با اعتراض همه جانبه و اتحاد خود می توان جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار کرد.. حضور میلیتانت و متحدانه اهالی سردشت در مقابل فرمانداری نوید این نوع مبارزه را می دهد. زندگی و امرار معاش حق مسلم هر انسانی است. همان طوریکه در ابتدا اشاره کردم  مردم  روستاها وشهرهای مرزی  میتوانند حول خواستهای معینی با هم متحد شوند و سدی مستحکمی را به منظور مقابله با این حملات رژیم  و گستاخی ایجاد کنند.
مردم دیگر شهرها  از جمله  زحمتکشان مناطق مرزی  باید بدانند که سرنوشت پرونده ی عثمان سعیدی میتواند سرنوشت  هر کسی دیگری هم باشد که برای بدست آوردن تکه نانی در آن مناطق دست و پا میزند. اگر رژیم دوباره خود را درحاشیه امنیت ببیند لحظه ای برای تعرض مجدد و خلق جنایات تازه درنگ نمی کند. به اعتراض مردم سردشت و بیژوه باید پیوست. این عرصه از مبارزه،  عرصه دیگر وجدا ناپذیر از کل تلاش ما نیروهای آزادیخواه ، برابری طلب و کمونیست  برای افسار زدند به مزدوران و برای سرنگونی کلیت حکومت جانی و ضدبشری جمهوری اسلامی است.اعتراض توده های زحمت کش  بدون وجود تشکل و رهبری روشن و سازمانده کمترین دستاوردها را بهمراه دارد. فعالیت و مبازره ی کسانی که خط فقرشان را هیچ کس نمی تواند تشخیص بدهد و هر روز در برابر ناچیزترین دست مزد باید جانشان را به گلوله و مین بسپارند، جزو لاینفک از خطوط اصلی یک مبارز کمونیست در جامعه است . نگذاریم که این جانیان عثمان ها ی دیگری را به قتل برسانند. تنها سدی که میتوان بر علیه این جنایات بست ، مبارزات مستمر و سازمان یافته اجتماعی  و متحدانه ما است .
۲۰۱۰-۰۴-۱۱