توضیحی کوتاه درباره یک تلگراف

آقای محمد فتاحی اخیرا بعد از رویدادهای قرقیزستان، پیامی تلگرافی به چپ ایران ارسال کرده است. 
تلگراف آقای فتاحی اما، کمی هم ناشیانه و شاید طبق معمول با لغزش قلم مبارکشان موضع “سخاوتمندانه” و “فرزانه” حزب شان را برای صدمین بار برملا کرده است. وقتی در رویدادهای چند ماه گذشته در ایران جامعه به “سبز” و “سیاه” تقسیم بندی میشود، و جامعه ایران اسلامی میشود، میخواهند به چپ ایران بگویند که رویدادهای دو سه روز گذشته قرقیزستان هم “امریکایی” است، یا “روسی”. و اینبار هم مردم به خیابان آمده در اعتراض به گرانی برق و آب از اعتراض نوع روسی بود. و استارت اعتراض اجتماعی حاشیه نشین های مردم زحمتکش تهران هم که به قیام توده ای و سرنگونی یک نظام استبدادی منجر شد، اسلامی بود.  در نتیجه خشم و نارضایتی مردم در ایران و قرقیزستان اسلامی و امریکایی و یا روسی، است.

این مواضع برای چپ ایران که در چند سال گذشته مورد “الطفات” و “مهر” حزب کورش مدرسی قرار گرفته، البته که غریب نیست. نقطه اشتراکشان حمله به چپ و کمونیسم در ایران و دنیا است.

بسیار خوب آقای فتاحی، گیریم دنیا یا اسلام سبز و سیاه است یا انقلابات رنگی و طرفدار آمریکا و روسیه، اما شما بهتر است فکری به حال تزهای رهبریت بکنی که  زیر این گرد و خاک نمیتواند موضع طرفداری از رژیم “خاکی” جمهوری اسلامی و مدافعان سوسیالیسم اسلامی “پخش سیب زمینی در یتیم خانه” ها را از مردم پنهان کند. متاسفانه کار از کار گذشته است و شما و سکت ضداجتماعی تان به عنوان جریانی که مردم را به تمکین و رضایت به حکومت جنایتکاران اسلامی و دست و بال حزب اله آنان در لبنان و تسلیم به جنبش عملیات انتحاری تشویق کردید و کماکان بر آن پافشاری دارید، شناخته شده هستید. بیخودی با وام گرفتن نام و حرمت طبقه کارگر و کمونیسم، سعی نکنید این موضع ارتجاعی را ماست مالی کنید. این معرکه گیری و شارلاتانیسم، حداقل برای ما که با ادبیات کمونیسم کارگری در سه دهه اخیر جامعه ایران آشنا هستیم و با آن بار آمده ایم، زیادی موژیکی است.  نه جناب فتاحی! “تاریخ اوراق نوشته نشده” نیست که شما و آقای مدرسی دفتر خاطرات تان را از روایت مهجور “رزم انقلابی” و سوسیالیسم دانش آموزی “پیشگام” و موهومات ناسیونالیسم چپ در آن بنویسید. خیال میکنید که این “مفت خوری” را میتوانید به تاریخ قالب کنید.  فقط خیال میکنید.
 
کاری نمیشود کرد، دنیای مجازی را باید با تلگرافهای آقای فتاحی هم تحمل و تجربه کرد. برای ما و چپ مسئول و دخالتگر باید فقط  تمنای بردباری و طاقت کرد، که در دنیای وارونه و پر از مشقت و رنج دوران کنونی، در حالیکه دسته دسته مردم را به نابودی و گرفتن حق حیات و زندگی میبرند، در حالیکه اگر در گوشه ای از این دنیای وارونه و درنده صدایی، خیزشی، تعرضی امکان پذیر میشود، همه آنچه به بخشهایی نسبتا وسیع از مردم معترض میرسد، قرار دادنشان در صف ارتجاع است، و در این دنیایی که امثال آقای فتاحی هم “افتخار” قلم زنی و نشر ادبیات “سیاسی” دارند، حمله به چپ و کمونیسم بکار روزمره تبدیل میشود. 

چپ ایران در قرقیزستان کجا ایستاده است؟
محمد فتاحى
April 10, 2010
در قرقیزستان در چند سال گذشته دو بار سرنگونی رخ داده است. بار اول توسط انقلاب ممخملی جناح هوادار آمریکا جناح هوادار روس را سرنگون کرد. بار دوم هم که روزهای گذشته بود این بار جناح هوادار روسیه در طبقه حاکمه قرقیزستان جناح هوادار آمریکا را توسط “قیام توده ها” سرنگون کرد.

سوال من از تمام چپ ایران، از تمام سازمان ها و احزاب و گروه هایی که خود را چپ میدانند و این دوره همراه جناح سبز طبقه حاکمه در ایران راه رفتند این است که در دو سرنگونی چند سال گذشته قرقیزستان کجای سیاست این کشور قرار میگرفتند؟

پاسخ این سوال را به تفصیل خواهم داد.