تلاش برای یک زندگی بهتر!

مسئله مهاجرت و پناهندگی مسئله ای است جهانی! بی توجهی به این مسئله و به بازی گرفتن سرنوشت و جان انسانهائی است که علارغم میل باطنی خود و به ناچار کشور خود را ترک کرده و حق دارند در کشوری ثالث از امکانات برابر برای یک زندگی شایسثه درخور   مدرن و انسانی برخوردار باشند.
کمیسیاری پناهجویان و آورگان سازمان ملل میگوید شمار پناهجویان افغان در کشورهای صنعتی جهان در سال گذشته تقریبا دو برابر شد. بنابر آمار سازمان ملل ۲۶ هزار و ۸۰۰ افغان سال گذشته از کشورهای صنعتی جهان تقاضای پناهندگی کردند که نسبت به سال پیش از آن ۴۵ درصد افزایش داشت. در ردیف بعد عراق و سومالی قرار داشت . اگر چه از شمار عراقی های متقاضی کاسته شد. در صدر متقاضیان پناهندگی از آمریکا، چینی ها قرار داشتند. سپس افغانها و عراقی ها کشورهای شمال اروپا و آلمان شاهد افزایش تقاضای پناهندگی، اما کشورهای جنوب اروپا مانند ایتالیا، شاهد کاهش آن بودند. آمریکا، فرانسه، کاندا و بریتانیا بیشترین تعداد در خواست پناهندگی را دریافت کردنند.

 
در همین کشور سوئد بی توجهی به مسائل و مشکلات پناهجویان و پناهندگان از سوی دولت پیشین سوسیال دمکرات و کنونی احزاب راست و اداره مهاجرت پایمال کردن حق پناهندگی و اخراجها کماکان پناهجویان را در کشور سوئد تهدید میکند. در عین حال این جامعه هر چه بیشتر با شکاف و تبعیضهای عریان بر علیه جمعیت پناهنده و خارجی تبار، در محلات مسکونی، در بازار کار، در برخورداری از شرایط برابر شهروندی مواجه بوده است. سختگیری در سیاستهای پناهنده پذیری از جمله بطور گسترده دامن پناهجویان ایرانی را گرفته است. هر روز به لیست پناهندگان غیر قانونی افزوده میشود و زندگی آنها با بلاتکلیفی طولانی دشواری هر چه بیشتر اقتصادی، اجتماعی و روانی توأم میگیرد.

  سیاستهای ضد پناهندگی و ضد انسانی زیر پا نهادن قرارداد کنوانسیون ژنو ۱۹۵۱ زمینه ایجاد مشکلات اقتصادی و فشارهای روحی- روانی و اجتماعی بیشتر برای کل اجتماع را موجب شده که البته راه برون رفت از این معضل و مشکل حل و فصل آنها نیز هزینه های وحشتناک سرسام آوری را بدنبال خواهد داشت. اما آنچه در این میان هرگز باز نخواهد گشت، سلامتی و شادابی و جوانی روحیه سالم انسانهائی است که با سیاست های ضد پناهندگی و غیر انسانی و غیر مسئولانه و یا بعضا نژادپرستانه، به مرگی تدریجی کشانده شده اند.

اگر در مورد بسیاری از کشورها جنگ و یا بایلایای طبیعی اولین دلیل فرار و با درخواست پناهندگی میباشد. بطور مداوم تعداد هر چه بیشتری از پناهجویان از کشورهای مختلف حتی کشورهای جنگ زده مثل افغانستان و عراق اخراج میشوند.

کشورهای اتحادیه اروپا و از جمله سوئد کماکان نتوانسته اند جمهوری اسلامی را بمثابه کشوری امن برای اخراج پناهجویان به افکار عمومی بقبولانند. کشمش میان جمهوری اسلامی و امریکا و غرب یک دلیل است و مهمتر از هر چیز اعدامها و سرکوب در ایران و فشار افکار عمومی و نهادهای دفاع از حقوق  بشر این امکان را نمیدهد. در نتیجه  عملا هر چند که کماکان تقاضای پناهجویان رد میگیرند، اما این پناهجویان اخراج نمیشوند. اگز تا حدی این دو موقعیت دو فاکتو یک شانس بحساب میاید ولی عواقب دشواری را هم متوجه پناهجویان کرده است. سالها انتظار و بلاتکلیفی یکی از این عواقب است. 

«ایران کشوری ناامن»

جمهوری اسلامی کماکان زندگی میلیونها نفر از ساکنین آن کشور را با سرکوب و تبعیض و بیحقوقی و فقر با ناامنی مواجه ساخته است. قوانین ارتجاعی ضد زن و ضد حقوق پایه ای مردم، بعلاوه یک استثمار هار و لجام گسیخته علیه مردم زحمتکش کماکان و بیش از قبل انسانها را به سمت زندگی شایسته تر به فرار وادار ساختند. فرار بعنوان یک راه حل بدنبال یک زندگی بهتر حق مردم است و باید مورد حمایت قرار بگیرد. افشای موقعیت مردم، افشای سیاستهای رژیم و عملکردش علیه مردم ایران، برای اثبات این ادعا، کاملا کفایت میکند. مساله این است که واقعیت توسط  کشورهای اروپای مشترک و دولت سوئد و اداره مهاجرت و خود جمهوری اسلامی دایما انکار و مغشوش میشود. این یک زمینه مهم است. باید خستگی ناپذیر در این راه کار و تلاش کرد. تلخی ماجرا در این است که ماتریال کافی برای جنایات رژیم آدمخوار  وحشی جمهوری اسلامی از در و دیوار میبارد.

اعدامها، تجاوز به زندانیان زن و مرد، حمله به زنان و سنگسار، حمله به دانشجوایان و ربودن آنها، دستگیری فعالان کارگری و شلاق زدن، دستگیری ها و غیره و غیره در تمام  رسانها در دسترس است. این وضعیت را باید برجسته کرد، تا بتوان میزان مشکلات این پناهجویان را به سیاستمداران، دادگا های امور مهاجرت نشان داد و در چشم اداره کل امور مهاجرت و مسئولان مربوطه فرو کرد. افکار عمومی را متوجه ساخت. مسئله این است باید مثل مدعی و مدافع، به مثابه فراری از این جهنم در صحنه عمومی ظاهر شد. پناهجو باید باور کند، که شرکت فعالش در این زمینه، بیش از هر چیز و سریعتر از هرچیز به امر شخصی خود او کمک میکند. 

شرایط  و دشواریهای موجود

سال گذشته دولت سوئد ده هزار پناهجو را از این کشور اخراج کرد. بخش مهمی از این پناهجویان بدنبال اقدامات پلیسی دستگیر، زندانی و سپس با زور اخراج شدند. بخش مهم دیگر، بدنبال اعمال فشار جدی و تنگتر شدن امکان ادامه زندگی مخفی و غیر قانونی، مجبور به ترک سوئد گشتند. پشت این آمار هنوز چند هزار نفری قرار دارد که به ادامه زندگی مخفی روی آورده اند. حدود ۳۵۰۰ پناهچوی اخراجی عراقی که بصورت مخفی در کشور سوئد زندگی میکنند. اینها از همان امکانات و حمایتهای ناچیز بی بهره مانده و در شرایط بسیار دشوار با اعضای خانواده خود بسر میبرند. بسیاری از اعضای این خانواده ها کودکان هستند. سال گذشته اداره مهاجرت و تمام دستگاههای پیلسی و اداری سوئد، دستکشهای آهنین بدست  کردند. قرارگاههای پناهندگی سابق عملا بصورت بازداشتگاه در آمدند، رفتار با پناهجویان بارها از طرف مراجع بین المللی بشدت مورد اعتراض قرار گرفت. سال گذشته حداقل سه پناهجو دست به خودکشی زدند. سال سر برآوردن کودکان آپاتی بود.در طی سال دوهزار نه ۲۰۰۹ حدود ۲۲۵۰ کودک و نوجوان تنها از سوئد تقاضای پناهندگی کردند که بیشتر آنها از کشورهای افغانستان، سومالی و عراق بودند.

تا آنجا که به پناهندگان ایرانی مستقیما مربوط گردد، سال قبل سال پاسخهای منفی، سال تعداد هر چه بیشتری در لیست پناهندگان غیر قانونی بود. خبرهایی از دستگیری و اخراج پناهجویان ایرانی زد و بندهای میان اداره مهاجرت و سفارت رژیم نگرانهای تازه ای را بوجود آورد. و وزیر امور مهاجرت سوئد با افتخار از تداوم و تشدید این سیاستها در سال دو هزار و ده سخن راند.

سیاست پناهندگی و یا سیاست ضد انسانی و ضد پناهندگی همچنان پناهجویان را وادار میسازد که برای بهبود شرایط زندگی و برای حقوق بر حق خویش روی پای خود بایستد.  هیچ راهی غیر از این نیست. موانع بیشتری را هم هنوز میتوان به لیست اضافه کرد. از جمله اینکه کار سیاه بمراتب دشوارتر شده است. بسیاری از پناهجویان از همان کار شاق موجود و در نتیجه از مسکن و سایر احتیاجات هم محروم مانده اند.
بسیاری از پناهجویان و پناهندگان ایرانی در کشورهای اروپایی با وجود جوابهای منفی و  رد درخواست پناهندگی شان و با وجود شرایط بسیار سخت و اسفبار و بغایت ضد انسانی و انواع فشارهای اقتصادی و روحی که از سوی اداراه مهاجرت و دولت سوئد برای بازگشت و اخراج به ایران به آنها وارد میشود، از این کار خودداری کرده و انواع فشارها و سختی ها را بجان میخرند و مقاومت وایستادگی میکنند. بسیاری از این پناهجویان با اقدامات اعتراضی فردی و یا دسته جمعی نظیرتظاهرات، تحصن و یا حتی در مواردی با بستن دهان و چشم خود و آسیب رسانی به جسم و روان خود به جهانیان پیام میدهند که مرگ را بر بازگشت و اخراج به ایران تحت حکومت فاشیستها ی اسلامی ترجیح میدهند.

 
رژیم جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت ضد انسان و ضد حقوق بشر در صدر کشورهای ناقض حقوق بشر قرار دارد. این رژیم  جنایتکار در طی سی و یک سال هزاران هزار نفر را  به چوبه دار و تیر باران و اعدام کرده و از منفورترین رکورد داران اعدام و شکنجه و زندان و سنگسار است. سه دهه اعدام و کشتار آزادیخواهان، سه دهه آپارتاید جنسی، کشتار شکنجه بهترین فرزندان آن مملکت توسط فاشیسم اسلامی در طی این سه دهه سرکوب مردم بویژه جنبش آزادیخواهی زنان و جنبش دانشجویان چپ و آزادیخواه و برابری طلب و نیز جنبش کارگران و جنبش انقلابی در کردستان را به طرز سیستماتیک افزایش یافته است. این موج جدید سرکوب هم میتواند فرار بیشتر مردم، بویژه جوانان را از ایران بدنبال داشته باشد.
سرکوب مردم  ایران زمینه ساز موج جدیدی از فرار و مهاجرت به خارج از کشور را دارد.

توفیق محمدی

peiam@hotmail.com

Göteborg

۲۹ مارس ۲۰۱۰