گردان شوان

همانطور که در جریان هستید این روزها در رابطه با یاد و خاطره گردان شوان (کومله)سازمان حزب کمو نیست ایران مقالات و در بعضی​از رسانه​های تلویزیونی مثل آسو سایت که متعلق به جریان عمر ایلخا نیزده می​باشد و جناح دیگر به اسم مهتدی، بنابه ماهیت خویش و تعلقات ایدئولوژی هر کدام تصویری از رفقا و رزمندگان گردان شوان را به وجهه تصویر کشاندن و جالب اینجاست که از بعضی​افراد هم که در آن زمان با این گردان فعّالیت کرده بودند دعوت به عمل آورده بودند.

 

بنده چون خودم از یک خانواده سیاسی و با گرایش چپ و سوسیالیستی و از بستگان زنده یاد (شوکه خیر آبادی ) هستم ، شاید کم تا بیش بسیار نگران شده باشم وقتی​همسنگران شوکه رو در یک میدیا آنهم جناح ایلخا نیزاده مشاهده کردم و بدتر از این افرادی که بنده فقط اسم ایشان رو شنیده بودم از ناسیونالیسم کرد دفاع میکردند واقعا جای تعجب داشت یک لحظه در خلوت خودم اندیشیدم چرا؟ و چگونه؟

به نظر بنده: در تاریخ جوامع بشری جنبشهای سیاسی – اجتماعی و   رادیکال بسیاری وجود داشته اند که در نتیجه منجر به دگردیسی و تأثیر گذاری در روابط و ذهنیت سیاسی گشته است ، کم نداریم انسانهائی مبارزی که آمدند و رفتند! این آمدن و رفتنها به نظر من به دیدگاه سیاسی – تکامل و تصمیم گیری که همراه با مسولیت باشد بستگی دارند ، یک نگاه کم تا بیش تیزبینانه به اطراف مشاهده ما را برجسته تر خواهد کرد.نقل قولها ، و انتقادات، بسیاری از( کومله سازمان حزب کمو نیست ایران ) چه در گذشته تا به امروز وجود داشته و دارد. بعضا معتقد به این فرضیه یا واقعیت هستند که تمام تلاشها در تضاد دو گرایش یا دو نیرو میتواند صدق کند ، ناسیونالیسم و گرایش سوسیالیستی و رادیکال درون کومله که بانی​انشعاب گشته است.

فرض اول را اگر مبنا قرار بدهیم یعنی​ناسیونالیسم کرد ، امروز به وضوح دیده میشود که بعد از چند انشعاب از کومله دو جناح به اسمهای متفاوت که از دیده بنده نماینده نه مردم آازادیخواه کردستان هستند بلکه رفتار غیر مسولانه و ابزار سازی در هدف این جریانات قرار دارد که به مسٔله روتین روز تبدیل شده ، یکی​از این مشکلات بسیار جدی تخریب اسم و رسم کومله و در کنار آن نسب سازی ، و هویت تراشیدن برای انسانهای که در درون آن تشکیلات جان خود را در راه آزادی – عدالت اجتماعی – و سوسیالیست فدا کردند ،نگاه دوم : پرچم کردستان و قرار دادن اسم این عزیزان در زیر لوای  یک هویت کاذب و تخیلی که جز توهم و خود باختگی همراه با ارتجأع ارمغانی بهمراه نداشته ،

نگاه سوم: نسل جوانان کردستان ایران و شکاک اندیشیدن از جمله به احزاب – افراد  – و شخصیت در تاریخ سیاسی که باعث میشود یک دیدگاه کاملا متفاوت را از آقایانی که در این میدیاها هر کدام یک تاریخ را از جانباختگان گردان شوان به تصویر میکشانند . داشته باشند، ( گردان شوان) متعلق به یک جنبش خود آگاه، رادیکال و سوسیالیستی بوده و باقی​خواهد ماند و با این ترفندها و شعبده باز یها امکان آن نیست که حقیقت را انطوری که هست پنهان کرد. به گفتیه :کارل مارکس، هر نقاطی پایان یک دوره و در همان حال بروشنی بر مسیر نوینی در زندگی​دلالت دارند.اگر این آقایان به پایان این نقاط رسیده اند توصیه می​کنم دست از این تحریفات در حضور کسانی​که هنوز خود را با آن رزمندگان همسرنوشت میداند بکشند و دلایل روشنتری را برای حیاط سیاسی نو پای خود انتخاب کنند چون عصر امروز عصر روشنگری و انسان مدرن است، که نه آئین و نه ملی​گرای در اصل خود نمیتواند کوچکترین تاثیری را در این چهار چوب داشته باشد، در ضمن سوسیالیستی که گردان شوان انتخاب کرده بود مبتنی​بر اصل اتحاد عمل – همگرایی – انسانیت – دوست داشتن – و عاطفه – و صداقت بود که حداقل بنده این را از شوکه بیاد دارم، ولی​متأسفانه بازگو کنندگان این تاریخ بجای اینکه با دقت و وسواسیت به موقعیت فعلی​و گذشتهٔ خود نگاه کنند و سیر تحولات را آنچنان که هست مورد بر رسی​قرار دهند در ژستهای به میدان می​آیند که بیشتر حالت شاعرانه و بشدت احساسی​دارند و این باعث میشود که نظراتشون ناقص و عجین با دگماتیسم در هر حالت خود یا شکل قانونی همراه باشد و پرنسیپ های  اساسی​را پایمال و بازتاب ندهد..