تفسیری سیاسی در یکسال و چهار ماه قبل سنگرهای استراتژیک رژیم در تسخیر اپوزیسیون

نوید اخگر
 Nawid_Akhgar@hotmail.com
 
شناسائی سنگر های استراتژیک رژیم در روابط دیپلماتیک وچگونگی تسخیر آنان.
سیاست خارجی رژیم به لحاظ دیپلماتیک بر سه محور عمده دور میزد   میزند .
محور های غیر عمده که در ظرفهای زمانی متفاوت به یاری رژیم میآمدند و میآیند بعنوان مهره های ژوکر و یا مهره های کناری بکار گرفته میشدند و میشوند. 

محور های عمده سیاست خارجی رژیم عبارت بودند از:
 
الف: کار رژیم بر روی تضاد منافع اروپا و امریکا و ایجاد شکاف هر چه وسیع تر بین تضاد منافع بین دو قاره واز این طریق رسیدن به راز بقاء اسلام بنیادگرا و زندگی کردن در میان شکافهای و کشمکش های سیاسی اقتصادی این دو بلوک همراه با سرکوب داخلی و بسط و گسترش تروریزم در سطح جهانی بوده و هست.
محور حرکتهای تروریستی رژیم در منطقه خاور میانه و در ارتباط مستقیم با اسرائیل و فلسطین و لبنان و همیاری با سوریه بوده و هست که بطور عام این حرکتهای تروریستی در سطح جهان با محوریت حمله به اسرائیل و یهودیان ارجح تر شمرده میشده است و یا میشود.
 فعالیت تروریستی رژیم در عراق در یک ظرف زمانی دیگر بعنوان پارامتر جدید منطقه ای برای ابقاء تروریزم در آن کشور در کنار محور حمله به اسرائیل و منافع یهودیان بیشتر قابل تبیین است.
زیرا حمله به اسرائیل و منافع یهودیان به تصور رژیم در میان تفکر بنیادگرایانه اسلامی میتواند از پشتوانه فهم تاریخی بیشتری برخوردار باشد. در صورتی که چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین المللی و حتی منطقه ای این نگرش عصر جنگ سردی مدتهاست که از صحنه سیاسی خارج شده است.
دیپلماسی اپوزیسیون به لحاظ ایدئولوژیک- دیپلماتیک در چهارچوب یک اسراتژی متقن بین المللی و مردمی باید به جنگ استراتژی رژیم یعنی نفی جنگ با یهودیان و اسرائیل میشتافت وسیاست های مداخله گرانه رژیم و ابقاء تروریزم در منطقه را که به ضرر جنبش آزادیخواهانه مردم ستمکشیده فلسطین بود افشاء و طرد و آنرا در صحنه بین المللی از میدان بدرمیکرد ، بدون اینکه از شعار های استراتژیک خود نظیر استقلال، آزادی و دمکراسی و محکومیت سرکوب از جانب هر رژیمی سر سوزنی کوتاه بیاید اقدام به برافراشتن پرچم حق موجودیت تمامی کشور های عضو جامعه بین المللی، استراتژیکمان کمر شعار فتح قدس از راه کربلا را میشکست.
 
 داشتن تحلیل درست از مناسبات سیاسی ، نظامی و اجتماعی  کشوراسرائیل با حق مسلم مردم ستمدیده فلسطین و اثر گذاری مثبت بر این روند کار اپوزیسونی بود که از مرحله سیاست های کودکانه شعاری مرگ بر این و مرگ بر آن گذر کرده بود.در غیر این صورت در دام اکروبات بازی های سران رژیم و امروز در چنبره شعار های پاسدار احمدی نژاد برای محو یهودیان و اسرائیل به لطائف الحیل گرفتار میآمد.
 
اپوزیسیون رژیم میبایستی با گذار از در غلطیدن در چنبره سیاست های بین المللی عصر جنگ سرد و همراهی با سیاست چین و روسیه و ….. نه تنها در جلو سیاست مبارزات به اصطلاح " ضد امپریالیستی " ارتجاع مذهبی قد علم کند و دست حتی عوامل فرهنگی این گونه سیاست ها نظیر یان میردالها (طرفداران چین و جمهوری اسلامی) و هواداران حمایت از مسلح کردن رژیم به سلاح هسته ای بعنوان یک پروژه "ملی" را رو کند، که سیاست هایی با گرایشات از نوع حزب توده سابق را افشاء و آنان را در جایگاه تاریخی خودشان به مردم نمایان گرداند و با حفظ شئونات ایدئولوژیک و استراتژیک خود بدون اینکه کارگزار سیاست های مماشات جویانه و رفرمیستی غرب نظیر سیاست "رفرندام" و حرکات رفرمیستی  و نفی انقلاب گردد و یا در چنبره سیاست های منافع استثمارگرایانه کشور های مختلف نظیر جوائز صلح نوبل قرار گیرد،
استقلال و آزادی را با گرفتن شاهرگ حیاتی رژیم یعنی ( قهر توده ای) چنان بچسبد که قدرت های خارجی فکر دخالت در امور ایران را ننماید و به جهان ثابت کند که مردم ایران خود توان بزیر کشیدن رژیم را از اریکه قدرت دارند.
در غلطیدن به هر یک از این چاله های سیاسی – دیپلماتیک توضیح داده شده فوق بفرما زدن به دول خارجی حتی بصورت تاکتیکی برای حمله به ایران محسوب میگردد.
 
ب: نزدیکی رژیم به چین و روسیه و استفاده از ماکت های فرهنگی ، سیاسی – اقتصادی آنان همراه با باج دهی های گسترده و غوطه خوردن در تضاد ها و فرهنگ سیاسی دوران جنگ سرد و در این راستا دستیابی به سلاح هسته ای و موشکهای دور برد.
استفاده از ژوکر های بازی نظیر کره شمالی،پاکستان،جمهوری های سابق روسیه، سوریه همگی در جهت هدف اصلی یا دست یابی به قدرت موشکی با امکان حمل سلاحهای هسته ای و به آشوب کشیدن منطقه صورت پذیرفته است.
شکست استراتژی رژیم درسیاست گزاریهایش در سوریه و برای حزب الله لبنان از تاثیر ویژه ای در این ارتباط برخوردار است.
 
پ: استفاده رژیم از سیاست کشور های غیر متعهد و سود بردن از آنان در جهت منافع استراتژیک نظام.
سوء استفاده از سیاست افرادی نظیر فیدل کاسترو، نلسون ماندلا، هوگو چاوز و دیگران بعنوان ژوکر سیاست خارجی در چهارچوب سرپوش گذاشتن بر بنیادگرائی مذهبی که با گرایشات مخفی آنتی سمیتیزم و رسیدن به خلیفه گری ۵۰۰ ساله اسلامی فعالیت میکرد همگی پس از اظهارات احمدی نژاد به نقطه صفر نزول کرد و حتی افرادی مانند هوگو چاوز به محکومیت آن برخاستند.
 
این سه سنگر عمده بایستی از دست رژیم خارج میشد
 
فعالیت اپوزیسیون بر روی افشای سرمایه گذاری های رژیم برای تضاد انداختن بین اروپا و امریکا  که یکبار همراه سیاست استحاله رفسنجانی و گاهی همراه سیاست تساهل و تسامح و گفتگوی فرهنگهای خاتمی رقم میخورد و آب از  لب و لوچه سیاست سود پرستانه گفتگوی انتقادی غرب  روان میکرد را با توجه به سیاست کلی پراگماتیسم حاکم بر آن میبایستی هدف قرار میدادیم .
  برای تغییر سیاست اروپا و امریکا و به شکست کشانیدن سیاست رژیم در لبنا