دعوای هسته ای و مخاطرات پیش رو

سعی آمریکا در متحد ساختن هم پیمانانش برای تمرکز بیشتر روی فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی و گسترش فشارها علیه آن، یکی از سیاست های ثابت رهبران ایالات متحده در سالهای گذشته بوده است. در مقابل هم ادامۀ غنی سازی اورانیوم و پلوتونیوم، بدون اعتناء به تهدیدهای غرب و قطعنامه های تنبیهی شواری امنیت سازمان ملل، در رأس امور هر یک از جناح های رژیم ایران – البته با سبک کار و شیوه های مجزا – قرار داشته است (۱). با توجه به “قدمت” و تداوم مسئلۀ ظاهراً غیر قابل حل فعالیت های هسته ای ایران، و حساسیت جامعۀ جهانی از این موضوع، این پرسش مطرح می شود که بلاخره چه وقت بازی بر سر آن خاتمه می یابد و سرانجام این تقابلات طولانی میان امپریالیست ها و رژیم اسلامی- سرمایه داری ایران به کجا منتهی می گردد؟
عاقبت این گفتگوها که طرفین بنا به اهداف و مقاصدشان آنرا کش می دهند چه می شود؟ آیا قدرت های امپریالیستی ناچار به تحمل فعالیت های هسته ای ایران خواهند شد؟ آیا ایران از سماجت دست می کشد و به فرامین آنان گردن می نهد و بدین نحو سازش مورد نظر دو طرف حاصل می آید؟ یا این زورآزمائی از مانورهای دیپلماتیک فراتر رفته و به رو در روئی نظامی منجر می شود؟ بارها و مکرراً به این قبیل سئوالات پاسخ داده شده، و صاحب نظران مسائل سیاسی تحلیل ها و پیش بینی های خود را در این خصوص ارائه داده اند، بنابراین تمرکز این مقاله روی نتیجۀ کشمکش بالائی ها و عواقب آن برای دولت های درگیر نیست. در این مجال برآنیم تا ضمن مرور رویدادهائی در این ارتباط، به اثرات رخدادهای احتمالی دعوای اتمی حاضر بر جامعه بپردازیم.  
 به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی – ایرانا، در شانزدهم اسفند ماه هشتاد و هشت رییس سازمان انرژی اتمی، در مجلس رژیم اعلام کرد: « نیروگاه بوشهر دیگر کار سخت افزاری ندارد و مراحل تست ایمنی را می گذراند (۲) ». نامبرده در این نشست به نمایندگان مجلس خبر داد: « نیروگاه بوشهر در ماههای اول سال آینده، در مدار قرار می گیرد ». وی افزود: « مصوبۀ مجلس برای ساخت ۲۰ نیروگاه اتمی دیگر در این کمیسیون در حال پیگیری است، و نیز سازمان انرژی اتمی یک نیروگاه ۳۶۰ مگاواتی ملی را در دست طراحی دارد » ! 
چنانچه گفته های رییس سازمان انرژی اتمی صحت داشته باشد، معلوم می شود که پس از مدت ها و بدنبال اختصاص مبالغ نجومی از محل بودجۀ کشور، و سرازیر شدن آن به جیب روسیه، این نیروگاه – که در دورۀ رژیم سابق کلنگ احداثش بر زمین زده شد و بعد از انقلاب چند سال کار اتمام آن به حالت تعلیق درآمد – بزودی آغاز به کار می کند. تحقیقاً اگر بخشی از هزینه هائی که تا به اینک برای راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر و نیروگاههای دیگر به مصرف رسیده، صرف خدمات اجتماعی می شد، بسیاری از کمبودها و معضلات فقرا و توده های کم درآمد جامعه بر طرف گردیده بود. اما از رژیم جنایتکاری که نه برای انسان و انسانیت ارزش قائل است، و نه درد و مصائب مردم برایش موضوعیت دارد، هرگز چنین توقعی نمی رود. دنیا هم می داند سردمداران حکومت ایران فقط به ماندگاری خود، و تداوم غارت این ملک  می اندیشند، نه هیچ چیز دیگر.
در حالی که تورم و گرانی روز افزون شهروندان این ملک را به سختی زیر ضرب خود گرفته است و متأسفانه بر پایۀ برآوردهای بعمل آمده توسط کارشناسان اقتصادی نرخ تورم در ماههای آینده به رقم ۵۰ درصدی خواهد رسید؛ در حالی که دستمزدهای – چندین مرتبه – زیر خط فقر و به تعویق افتادن آنها میلیونها خانوار کارگری را به نان شب اشان محتاج کرده است؛ در حالی که نداری و فلاکت اقتصادی از سر و کول جامعه بالا می رود؛ در حالی که هر ساعت بر آمار تن فروشی، کارتن خوابی، حاشیه نشینی و کار کودک افزوده می شود؛ دولت پاسداران و عمامه بندهای محافظه کار، و در کل حاکمین ستمکار و سرمایه پناه ایران می خواهند دوباره بخش اعظمی از سود های حاصل از استثمار طبقۀ کارگر، و دلارهای حاصل از فروش نفت را با برانگیختن احساسات و غرور ملی، به تأسیس و راه اندازی تعداد هر چه بیشتری از نیروگاههای هسته ای، اختصاص دهند.
واضح است فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی [بطور معین] در امتداد کاربرد این فن آوری در حوزه های صنعت، کشاورزی و پزشکی یعنی در شناسائی و درمان بیماریها با استفاده رادیو ایزو توپ ها، تولید برق و ساخت مواد با کیفیت و یا تولید محصولات کشاورزی مقاوم در برابر خشکسالی و آفات نیست. سران رژیم با بیان این حرف ها در انظار مردم، می خواهند افکار عمومی را فریب دهند. این جانیان ضد کارگر، ضد زن و پایمال کنندۀ حرمت و کرامت انسانها که سی و یک سال است با زور سرنیزه حکومت کرده اند و از راه چپاول و تحمیل سیه روزی به توده های کارگر و زحمتکش کشور نیز ثروت و مکنتی اندوخته اند؛ می پندارند با مجهز شدن به فن آوری هسته ای و توان ساخت سلاح های تخریبی موقعیت اشان بیش از پیش تثبیت می گردد، وجهه ای در سطح جهان کسب می کنند، در معادلات منطقه ای و بین المللی مکان ویژه ای می یابند، و بقای حکومت اشان برای همیشه تضمین می شود. این تصور باطل در شرایطی است که بیم تشدید تحریم های سازمان ملل متحد و بدین ترتیب مشقت بارتر شدن گذران و معیشت مردم کارگر و زحمتکش ذهن هر انسانی را به خود مشغول کرده است.  
در هفته های گذشته برخی از جرائد و روزنامه های غربی مطالبی را در مورد بحران هسته ای ایران منتشر ساختند که در آنها به وضع دور تازه ای از تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران اشاره شده است. بتاریخ بیست و هفتم فوریه ۲۰۱۰ م. اکونومیست در اینباره نوشت: « چنانچه سازمان ملل قادر نشود جلوی فعالیت های غنی سازی اورانیوم و پلوتونیوم را در جاهایی بگیرد که گفته میشود ایران میخواهد با تأسیسات ایجاد شده در آن مکانها بمب اتمی بسازد، آنوقت دولت های بیشتری مجبور میشوند تحریم های اشک آور اقتصادی بر ضد ایران اعمال کنند، تا بتوانند توجه ایران را جلب سازند ». در سطور بعدی اکونومیست می خوانیم: « چند ماه پیش (سال گذشته میلادی) بود که اعلام شد ایران تاسیسات غنی سازی را پنهانی در مجموعه ای نظامی در نزدیکی قم ساخته است. این خبر هراس از عملیات مخفی اتمی – نظامی ایران را افزایش داد. در سال ۲۰۰۷ م. آمریکا در گزارشی جنجالی یعنی گزارش ارزیابی اطلاعات ملی خبر داد که ایران برنامه هائی برای ساخت کلاهک هسته ای داشته، ولیکن در سال ۲۰۰۳ م.  آن را متوقف کرده است. آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز میگوید شاید هنوز هم  فعالیت های مخفی هسته ای در حال حاضر در جریان باشد». اکونومیست می افزاید: «روسیه پیشتر اتهام هایی را که به ایران زده می شد، بدون دلیل و مدرک خوانده بود، اما با دو حرکت از سوی ایران، مواجه شد که الان شاید روسیه کمی مردد باشد (۳) ».
لازم به ذکر است، چندی پیش جمهوری اسلامی با راه حل پیشنهادی آژانس بین المللی انرژِی اتمی که بر پایۀ آن می بایست اورانیوم کمتر غنی شدۀ خود را به روسیه بفرستد و بعد از غنای ۲۰ درصدی در این کشور، آنگاه در فرانسه به میله سوختی تبدیل گردد، و برای بهره گیری در راکتور تحقیقاتی به تهران تحویل داده شود، توافق کرده بود. با این حال دیری نپائید که مقامات ایران پیشنهاد مبادلۀ سوخت هسته ای را که آمریکا، روسیه و فرانسه هم آنرا پذیرفته بودند، رد کردند. رد آن پیشنهاد، فاش شدن تأسیسات مخفی در قم، غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در تأسیسات نطنز – آنهم بی آنکه منتظر بازرسان آژانس بمانند تا تعداد دوربین های بیشتری در این مرکز نصب شوند – و گزارش تازۀ “یوکیا آمانو” مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای حکام، بقول اکونومیست، اینبار برغم خوشخیالی مقامات ایران مبنی بر نبود اتفاق نظر جمعی میان کشورهای پنج + یک برای اعمال فشارهای سنگین تر، ممکن است علاوه بر اکثریت اعضای دائم شواری امنیت و اعضای دوره ای آن، کشورهای زیادتری به تحریم های اقتصادی پردامنه دارتر رضایت دهند (۴).
این روزها آمریکا هم تلاش های دیپلماتیک برنامه ریزی شده تری را برای متقاعد کردن سایرین در پیش گرفته است. از جدیدترین اقدامات ایالات متحده، سفر کلینتون به برزیل و آمریکای لاتین، و گفتگوی وی با مقامات این کشورها حول بحران هسته ای ایران بود. مضاف بر این رابرت گیتس وزیر دفاع این کشور برای مذاکراتی که بر روی برنامه های اتمی ایران متمرکز است، به عربستان سفر کرد. گیتس روز چهارشنبه دهم ماه مارس وارد ریاض شد و ملک عبدالله، پادشاه عربستان را از کوشش هایی که برای وضع تحریم های جدید سازمان ملل متحد علیه ایران جریان دارد آگاه نمود. گفته می شود رابرت گیتس در دیدار خود ملک عبدالله را دربارۀ کوشش های ایالات متحده برای کمک به عربستان در تقویت برنامه های موشکی و دفاع هوایی مطلع ساخت.
باری، کل شواهد و داده های موجود از دور برداشتن غربی ها بویژه ایالات متحده بهدف عقب نشستن رژیم از فعالیت های هسته ایش، حکایت دارند. روشن و مبرهن است، اگر تحریم های شدیدتری وضع گردند، این مرتبه صدای اعتراض سرمایه داران بخش خصوصی که از هم اینک از بیم ضرر و زیانهای سنگین تر دارند مثل مار زخمی به خود می پیچند، علیه دولت و بورژوازی حاکم بلندتر خواهد شد. اکونومیست در بارۀ تحریم های تاکنونی و موارد احتمالی در ماههای پیش رو، می نویسد: « تا بجال زنجیره ای از بانک های ایرانی از تماس با بانک های آمریکایی بیرون انداخته شده اند و حدود ۸۰ بانک خارجی هم روابط خود با ایران را قطع کرده اند. دسامبر سال گذشته “کردیت سوییس بانک” به اتهام همکاری با بانک های ایرانی به پرداخت ۵۳۶ میلیون دلار جریمه شد. در همین حال آمریکا بیش از یکصد شخص حقیقی و حقوقی را به خاطر حمایت و حضور در برنامۀ موشکی و هسته ای ایران، تحریم کرده و دیگر دولت ها را هم تشویق می کند که فعالیت های بانکی، تجاری و بازرگانی خود را با ایران متوقف کنند. ایالات متحده همچنین سپاه پاسداران را که در حال دست انداختن بر تمام بخش های اقتصادی ایران است و تسلط بر معادن، مخابرات و شبکۀ موبایل و بنادر و برنامۀ ساخت سلاح کشتار جمعی را در دست گرفته، در فهرست این تحریم ها قرار داده است. به شرکت های دیگر هم ابلاغ شده که هرگونه معامله با سپاه پاسداران و شرکت های وابسته، تخطی از قوانین آمریکا است و با عواقبی همراه خواهد گردید. اعتبارهای صادراتی ایران به شکل فزاینده ای نیز ته کشیده، حتی نزد آلمان که تا همین اواخر، از همکاران نزدیک ایران بود. دولت هایی از اتریش گرفته تا استرالیا با مراقبت بیشتری پروانه های صادرات به ایران را صادر می کنند. اقدامات دیگری هم در حال بررسی است و تنبیه و فشارهایی از بانک ها گرفته تا شرکت های بیمه را در بر می گیرد. حتی ممکن است ممنوعیت حرکتی بر کشتی های ایرانی هم اعمال شود (۵) ». باضافۀ اینها، ایران از اجازۀ صدور تسلیحات نظامی ممنوع شده، و به جز روسیه که هنوز به ایران اسلحه می فروشد، اکثر کشورهای جهان نیز حق معاملۀ اسلحه با ایران را ندارند.
بر طبق اخبار انتشار یافته، در اقدامات بعدی این امکان وجود دارد تا سرمایه گذاری در بخش صنایع نفت و گاز ایران هم تحریم شود. از هم اینک بیمه لویدز لندن به فایننشال تایمز گفته اگر کنگره آمریکا لایحه نهایی ممنوعیت فروش بنزین و فراورده های نفتی به ایران را تصویب کند، هرگونه فعالیت را در این حوزه با ایران متوقف خواهد کرد (۶).
قطعاً منع احتمالی معاملۀ بنزین با ایران و عدم اجازۀ سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز بعنوان اصلی ترین منبع درآمد ایران [بهتر است بگوئیم درآمد جمهوری اسلامی] ، کشور را با تنگناهای اقتصادی جدی ای مواجه می کند. در اینباره خیلی ها ابراز می دارند که رژیم نمی خواهد این وضعیت پدید آید و از این تحریم ها هراسناک است. هرچند این اظهار نظر در یک نگاه صحیح می نمایاند، ولیکن آیا واقعاً اینگونه است که گفته می شود؟ پس چرا حاکمیت کوتاه نمی آید؟ واقعیت این است که اصرار رهبران رژیم و اصولگرایان به پیشبرد برنامۀ غنی سازی – بدون توجه به تهدیدهای غرب – کاملاً فکر شده می باشد.
متفکرین جناح تمامیت خواه و سپاه پاسداران – که بی گمان نتایج پافشاری خود را از قبل، پیش بینی و تدقیق کرده اند – بر این عقیده اند که اصرار بر غنی سازی اورانیوم و دستیافتن به فن آوری هسته ای، نمی تواند از دو حالت خارج باشد؛ نخست اینکه بلاخره با کمی تحمل مثل پاکستان و هندوستان اتمی می شوند و جامعۀ جهانی هم چاره ای جز پذیرش ایران هسته ای و احیاناً مسلح به سلاح های کشتار جمعی را ندارد، و دوم اینکه قدرت های منطقه ای و بین المللی (اسرائیل و ایالات متحده) نهایتاً پس از ناکارآمد دیدن گفتگوها و تحریم های اقتصادی و سیاسی – برای جلوگیری از روی دادن حالت اول – به حملات موشکی و هوائی محدود متوسل می شوند*.
جناح مسلط حالت فرض گرفته شدۀ دوم را نیز بسود جمهوری اسلامی می داند. محتملاً این سئوال پیش بیاید که کدام عقل سلیمی دنبال دردسر است یا چطور می شود پذیرفت محافظه کاران و سپاه پاسداران می خواهند یکچنین مشکلی را ایجاد کنند؟ در پاسخ باید گفت، از عربده کشی ها، سخنان تشنج آفرین و رفتارهای تحریک آمیز احمدی نژاد، فرماندهان رده بالای سپاه پاسداران و لیدرهای اصلی اصولگرایان در رابطه با مناقشات اسرائیل و فلسطین، بحران هسته ای و… استنباط می شود که اینان بر خلاف رفرمیست های رانده شده از قدرت که “نرمش و رفرم” را کلید تداوم عمر رژیم می دانند*، دنبال پدید آمدن واقعه ای “پر برکت” مانند جنگ هشت سالۀ ایران و عراق هستند تا شاید از این راه بحران سیاسی داخل که به درازای عمر رژیم گریبان اشان را گرفته و صدها بار بیش از فشارهای خارجی آزارشان می دهد، بر طرف گردد.
در سطور پایانی خاطر نشان می کنیم که قطع نظر از امکان و احتمال سازش و توافق در مذاکرات آینده، اگر سرانجام کشمکش کنونی بر سر فعالیت های هسته ای به تحریم های شدیدتر اقتصادی منجر شود، وضع زندگی و معیشت فرودستان جامعه از اینکه هست بمراتب بدتر خواهد شد زیرا رژیم جهت جلوگبری از ضرر و زیان یا به خطر افتادن سرمایه های خصوصی و دولتی، راه سرشکن شدن فشارهای ناشی از آن تحریم ها را بر شانه های طبقۀ کارگر و مردم ستمدیدۀ ایران باز خواهد گذاشت. همانطور تا اینزمان برای آرام کردن صدای اعتراض تجار و صاحبان صنایع (کارگاههای کوچک و بزرگ) غیر دولتی، و رها کردن گریبان خود از بحران اقتصادی، و سنگینی قطعنامه های شورای امنیت، چنین کرده است. تا همین دوره که میزان اخراج و بیکار سازی – چه در مراکز تولیدی پر رونق و چه ورشکسته و درحال ورشکستگی – سر به فلک کشیده، تا همین حالا که فقر و گرانی زیردستان جامعه را بستوه آورده، و تا هم اینک که دستمزدهای زیر خط فقر برای ماهها پرداخت نمی شوند، در صورت تصویب و اعمال مجازات های اقتصادی شکننده تر در شورای امنیت سازمان ملل این مشکلات – که بخش عمدۀ آنها ناشی از سیاست های ضد کارگری بورژوازی حاکم ، دزدی، اختلاس و فساد در دستگاه حکومتی است – چندین برابر خواهند شد.  چنانچه جدال های فعلی هم به بروز درگیری نظامی بیانجامد، آنگاه این واقعه نه فقط اذهان توده ها را به خود معطوف می کند، احساسات ناسیونالیستی را در میان عامۀ مردم دامن میزند و خیلی از جریانات مرتجع بورژوائی در اپوزیسیون از جمله ملی- مذهبی ها و اصلاح طلبان حکومتی و جنبش سبزشان را زیر پرچم اصولگرایان و سپاه پاسدارن میکشاند ((اتمام بحران درون حکومتی))، بلکه به بهانۀ جنگ فضای جامعه مختنق تر خواهد شد و سرکوب اعتراضات کارگران، زنان، دانشجویان و ملل تحت ستم، بمراتب گسترش می یابد.               
توده های مردم کارگر و زحمتکش، و پیشروان سوسیالیست جنبش های اجتماعی که سه دهه است علیه ستم و بی عدالتی حاکمین برخاسته اند، نبایستی نسبت به نزاع های بورژوازی حاکم و قدرت های امپریالیستی حول مسئلۀ هسته ای بی تفاوت بمانند و همزمان با مبارزاتشان برای دفن رژیم اسلامی- سرمایه داری ایران، این زورآزمائی زیاده خواهانه و منفعت طلبانۀ طرفین را با همۀ توان خود به چالش بکشانند.

                                                  ۱۵ مارس ۲۰۱۰

۱- برای ادامۀ یک واکنش زنجیره ای هسته ای در قلب یک رآکتور آب سبک، غلظت طبیعی اورانیوم ۲۳۵ بسیار اندک است. برای آنکه UF6 به دست آمده در مرحله تبدیل به عنوان سوخت هسته ای مورد استفاده قرار گیرد، باید ایزوتوپ قابل شکافت آن را غنی کرد. البته سطح غنی سازی بسته به کاربرد سوخت هسته ای متفاوت است. برای یک رآکتور آب سبک سوختی با ۵ درصد اورانیوم ۲۳۵ مورد نیاز است، درحالی که در یک بمب اتمی سوخت هسته ای باید حداقل ۹۰ درصد غنی شده باشد. غنی سازی با استفاده از یک یا چند روش جداسازی ایزوتوپ های سنگین و سبک صورت می گیرد. در حال حاضر، دو روش رایج برای غنی سازی اورانیوم وجود دارد که عبارتند از انتشار گاز و سانتریفیوژ گازی. در روش انتشار گازی (دیفیوژن)، گاز طبیعی UF6 با فشار بالا از یک سری سدهای انتشاری عبور می کند. این سدها که غشاهای نیمه تراوا هستند، اتم های سبک تر را با سرعت بیشتری عبور می دهند. در نتیجه ۲۳۵ UF6 سریع تر از ۲۳۸ UF6 عبور می کند. با تکرار این فرآیند در مراحل مختلف، گازی نهایی به دست می آید که غلظت اورانیوم ۲۳۵ بیشتری دارد. در روش سانتریفیوژ گازی، گاز UF6 را به مخزن هایی استوانه ای تزریق می کنند و گاز را با سرعت بسیار زیادی می چرخانند. نیروی گریز از مرکز موجب می شود ۲۳۵ UF6 که اندکی از ۲۳۸ UF6 سبک تر است، از مولکلول سنگین جدا شود. این فرآیند در مجموعه ای از مخزن ها صورت می گیرد و در نهایت اورانیوم با سطحی غنی شده مطلوب به دست می آید. http://www.irannuclear.net/node/116
۲- نیروگاه بوشهر در ساحل خلیج فارس در جنوب‌غربی ایران واقع شده است. این نیروگاه، اولین نیروگاه برق هسته‌ای ایران است. روسیه در سال ۱۹۹۵ توافق کرد این نیروگاه را در محل یک پروژۀ قدیمی‌تر که کار آن در دهۀ ۱۹۷۰ توسط شرکت آلمانی زیمنس آغاز شده بود، احداث کند. پروژۀ شرکت زیمنس بعد از انقلاب متوقف شد. جزئیات این قرارداد در روسیه «اسرار دولتی» محسوب می‌شوند، اما گفته می‌شود ارزش این قرارداد در حدود یک میلیارد دلار است.
۳- مترجم: کامیار توانمند
۴- گفته می شود ضریب احتمال همراهی روسیه با تحریم های شدیدتر شورای امنیت افزایش یافته است. معهذا چین هنوز گفتگو با ایران را بهترین راه حل می داند و کماکان مخالف شدت عمل است.
۵- مترجم: کامیار توانمند
۶- اکونومیست
• احتمال حملۀ نظامی آمریکا با در نظر داشتن مشکلاتش در افغانستان و عراق و ترس از سنگ اندازی ایران در این سرزمین ها، عدم استقبال مردم ایالات متحده از جنگی دیگر، سمت گیری های جدید این کشور در عرصۀ سیاست خارجی، و ملاحظه در رابطه با بحران سیاسی ای که رژیم ایران با آن مواجه است، کمتر از اسرائیل است. (نویسنده)
• اصلاح طلبان کنار گذاشته شده از حاکمیت و مبدل شده به اپوزیسیون که برای نظام دل می سوزانند تماماً مخالف تعامل جناح مسلط با دنیای خارج هستند و آنرا در شرایط حال حاضر ایران ریسک و بازی خطرناکی دانسته، و به ضرر رژیم ارزیابی می کنند. رفرمیست های حکومتی که مثل جناح رقیب صد در صد موافق ادامۀ غنی سازی اورانیوم می باشند، با علم به اینکه سپاه پاسدارن و اصولگرایان به هشدارهایشان وقعی نمی نهند، ولی باز انعطاف پذیری در برابر قدرت های جهانی را روی مسائل گوناگون از جمله بحران هسته ای توصیه می کنند. (نویسنده)