ضرورت اتحاد عمل تشکل های کارگری حول مبارزه برای افزایش دستمزدها!

 بالاخره همانطور که قابل پیش بینی بود «شورایعالی کار» بر اساس نرخ تورم جعلی بانک مرکزی، دستمزد کارگران را برای سال ۸۹ اعلام کرد. 
میزان دستمزدی که دولت سرمایه داران از کانال این ارگان ضد کارگری برای کارگران تعیین کرده است، ۳۰۳ هزار و ۴۸ تومان می باشد که حتی بسیار کمتر از میزان پیشنهادی دلالان خانه کارگر و ” فعالان کارگری ” خود گمارده و مزدوری چون محجوب و عیوضی و امثالهم است!
کارگزاران جمهوری اسلامی بر اساس سناریو از پیش نوشته ای که در دست داشتند، ابتدا نرخ تورم را یک شبه از۲۵٪ به کمتر از ۱۵٪ رساندند؛ و سرانجام دستمزد ۳۰۳ هزار تومانی را براساس تورم ”۱۱درصدی ” اعلام کردند!
چنین میزان نازلی بنام «دستمزد» که یک سوم میزان خط فقری است که سقفش را خود حکومتیان و اقتصاددانان وابسته به دولت تعیین کرده اند، نه تنها تعرض وحشیانه ای به معیشت کارگران است، که تحقیر و توهین بزرگی نیز به کرامت انسانی آنها می باشد!
اکنون و بعد از پایان این سناریو ضد کارگری که حاصلش رسمیت دادن به تداوم زیر فقر زیستن میلیونها انسان مولد ثروت و خدمات است، وقت آن رسیده است که کارگران از خود بپرسند:  چگونه با این درجه از فقر و ذلت و تحقیر در خواهند افتاد؟! 
با در پیش گرفتن چه تاکتیک هایی واکنش و عکس العمل خود را به این درجه از تعرض به سطح زندگی شان نشان خواهند داد؟!
آیا کارگران به همان روال سابق به افشاگری غارتگری های این رژیم بسنده می کنند و اینجا و آنجایی مبارزاتی پراکنده سازمان خواهند داد، یا اینکه این درجه از تعرض را با تعرضی در خور و بر اساس یک نقشه هدفمند و با آمادگی کامل پاسخ خواهند گفت و به رژیم نشان خواهند داد که با کی طرف است؟!
قطعاً کارگران این تعرض وحشیانه و این تحقیر بزرگ را بر نخواهند تابید و مصمم تر از پیش اعتراضات و مبارزات خود را برای افزایش دستمزدها و بهبود زندگی خود در دستور خواهند گذاشت.
مطمئناً تعرض اخیر، خیل وسیع تری از کارگران را با آن دسته از هم طبقه ای های خود که به اشکال کارسازتری از مبارزه می اندیشند و در تدارک اش هستند، همنظر و همراه خواهد کرد. باید دید این همنظری و همراهی چگونه خود را می نمایاند و چه کارزاری را برپا خواهد کرد!
اکنون باید طیف های گسترده تری از کارگران و مزدبگیران جامعه به این قناعت رسیده باشند که نمی توان رژیمی به این جنایتکاری و نظامی به این غارتگری و دولت مدافع کارفرمایان را که خود از بزرگترین کارفرمایان این مملکت است، تنها با پرده برداشتن از ابعاد غارتگری ها و شدت استثمارش، با طرح صرف خواست ها و مطالبات، و با اعتراضاتی پراکنده واداشت بیش از این به سطح زندگی کارگران یورش نبرد و توقعات و نیاز های شان را پاسخ گوید و دستمزدها را افزایش دهد.
بنابراین کارگران چاره ای جز این ندارند که برای پس نشاندن این درجه از تعرض همه جانبه سرمایه و دولت حامی آنها، و برای دست یابی به هر خواست صنفی، اقتصادی و سیاسی خود، همه انرژی ها و همه امکانات موجود شان را بکار گیرند و اشکال کارسازتری از مبارزه را، به نُرم مبارزه از این ببعد خود تبدیل کنند. لازم است از این پس مستقیماً گردش سرمایه، چرخه تولید و عرصه سودآوری را نشانه رفت! 
بی تردید شرط بکار گیری این شکل از مبارزه، تلاش خستگی ناپذیر کمونیست ها و فعالان جنبش کارگری و اتحاد عمل تشکل های فی الحال موجود و شبکه محافل کارگری و گسترش آنها را می طلبد. 
در شرایطی که طبقه کارگر دارای تشکل های طبقاتی و سراسری خود نیست تا رأسا به نمایندگی کارگران در هر عرصه ای، از جمله در عرصه تعیین دستمزدها در هیئت تصمیم گیرنده و تعیین کننده ظاهر شود، کارگران می توانند با اتکا به شبکه به هم مرتبط فعالان و پیشروان خود در مراکز مختلف کارگری و با بهره گرفتن از تجارب مبارزاتی سالهای پیش خود و جو رادیکال جنبش جاری، مبارزه برای افزایش دستمزدها را در «یک اتحاد عمل مشترک و وسیع» به پیش برند!
به هر اندازه که رهبران و پیشروان و فعالان کمونیست جنبش کارگری در ارتباط و هماهنگی با هم، کارگران را به میدان مبارزه برای افزایش دستمزدها بیاورند، به همان اندازه می توان به ثمر بخشی این تلاش ها امیدوار بود.  تشکل های کارگری موجود که هر کدام جمعی از فعالان کارگری را در خود گرد آورده اند علیرغم هر اختلافاتی که با هم داشته باشند، لازم و ضروری است که در مبارزه برای افزایش دستمزدها متحدانه عمل کنند.
خوشبختانه این روزها نشانه هایی به چشم می خورند که حکایت از این دارند که کارگران در راهی گام نهاده اند که پاسخی است به این ضرورت. 
اخیراً چند تشکل مستقل کارگری در یک هماهنگی تحسین آمیز در رابطه با تعیین دستمزدها توسط شورایعالی کار، طی بیانیه ای مشترک به مصوبه این ارگان ضد کارگری اعتراض کرده و با بزیر سوأل بردن صلاحیت و رسمیت شورایعالی کار در تعیین دستمزد کارگران، بدرستی این ارگان را مدافع منافع سرمایه داران دانسته و محکوم کرده اند و معیار و اساس تعیین حداقل دستمزدها را «نیازهای لازم برای حداقل های یک زندگی مرفه و انسانی توسط نمایندگان واقعی کارگران و از سوی تشکل های مستقل کارگری» دانسته اند. 
اقدام این چند تشکل مستقل کارگری، نشانه درک این ضرورت است که در نظامی سرمایه داری که سرمایه در پناه یک رژیم هار و یک دیکتاتوری سیاه مذهبی، نه گوشش بدهکار مطالبات آنها به روال فعلی است و نه اعتنایی به مبارزات پراکنده این سطحی آنها دارد، باید با اتکاء به اتحاد عمل مشترک خود به روالی دیگر و در سطحی دیگر به میدان آمد.
اینگونه اقدامات، که مشابه اتحاد عمل مشترک تشکل های برگزار کننده مراسم اول ماه مه سال ۸۸ است، اقداماتی پیشرو، رادیکال، تأثیر گذار و امید بخشی هستند که می توانند پیش زمینه های همبستگی بیشتر در میان کارگران، اتحاد یکپارچه تر، مبارزاتی سراسری تر و دستاوردهای بزرگی باشند. 
چنین اقدامات و همکاری های مشترک تشکل های کارگری، باید به مسیری جریان یابند که از دل آن اتحاد عمل های مشترک و  امید بخشی حول مبارزه برای خواست ها و مطالبات کارگری بیرون آیند. 
اینگونه اقدامات هماهنگ و مشترک تشکل های کارگری، اقدامات مهم و ارزنده ای هستند که باید بیشتر و بیشتر شوند و همه کارگران اعم از شاغل و بیکار، متشکل و منفرد، همه سندیکاها و تشکل های کارگری شکل گرفته و در حال شکل گیری، همه جریانات سیاسی چپ و کمونیست و همه فعالان کارگری داخل و خارج کشور، آن را حمایت و پشتیبانی کنند.
این اقدام پیشرو و رادیکال این چند تشکل کارگری، چنان باید مورد حمایت توده های وسیع کارگران قرار گیرد که به نقطه عزیمت برپایی یک جنبش عظیم کارگری حول افزایش دستمزدهاتبدیل شود! 
اگر سرمایه داران و نمایندگان دولتی آنها از هر شگرد و ترفندی بهره می گیرند تا با نازلترین قیمت، نیروی کار کارگران را صاحب شوند و سرمایه را به گردش درآورند و سود بیندوزند، کارگران نیز چاره ای ندارند جز اینکه گرد هم آیند، متشکل شوند و حول مطالبات مشترک شان به توافق برسند و قدرتمند و سازمانیافته به اشکالی از مبارزات کارساز متوسل گردند و خواست و مطالبات خود را به سرمایه و سرمایه داران و دولت حامی آنها تحمیل کنند.
اکنون که به توافق کارفرمایان و دولت، دستمزد کارگران در نازلترین سطح ممکن تعیین شده است و قدرت خرید ناشی از آن حتی کمتر از سال گذشته است؛ کارگران نمی توانند بشکلی پراکنده و در مقیاس یک مرکز کار و یک صنف و یک شهر به جنگ کارفرمای بزرگی به بزرگی یک دولت که هم سرمایه را در چنگ دارد و هم نیروی سرکوب را در اختیار دارد، بروند!
در اوضاع و احوالی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، پاسخی به مطالبات کارگران نمی دهد و اعتراض و مبارزه آنها را سرکوب و رهبران و فعالان جنبش کارگری را در زندان نگه می دارد، به کرسی نشاندن ابتدایی ترین خواستها، سطح دیگری از مبارزه و اشکال مؤثرتری از سازمانیابی را می طلبد. اشکالی هدفمند و سراسری که مستقیماً منافع مادی سرمایه را آماج  گیرد!
برخورد اخیر رژیم جمهوری اسلامی به سرنوشت میلیونها کارگر این مملکت در رابطه با دستمزدهای شان، به روشنی به همه کارگران اثبات کرد که باید با ابزارهای دیگری به مصاف سرمایه و سرمایه داران و دولت آنها رفت.
برای افزایش دستمزدها باید چنان متحد و با قدرت یکپارچه ای در برابر سرمایه و این رژیم و این دولت ظاهر شد که دریابند این اراده یکپارچه می خواهد گردش سرمایه را مختل کند، دریابند که این اراده قدرتمند عرصه سود آوری سرمایه را نشانه گرفته است، دریابند که خطر جدی است و کارگران هیچ وعده و وعید و امروز و فردا کردنی را نمی پذیرند و همین امروز آنچه را که مطالبه می کنند، می خواهند!
تنها با این سطح از قدرت نمایی می توان رژیم را از این همه دست درازی به معیشت کارگران و تحمیل فقر روز افزون به آنها، عقب راند و افزایش واقعی دستمزدها را به تناسب تورم واقعی، به او تحمیل کرد.
ممکن است برخی از کارگران به صرف اینکه از سوی شورایعالی کار دستمزدها تعیین و اعلام شده است، همه چیز را تمام شده بدانند و شور و شوق و انگیزه ای برای شرکت در کمپین اعتراض علیه این مصوبه و مبارزه برای افزایش واقعی دستمزدها را در خود نبینند و با دلی پر به آنچه که این شورای ضد کارگری برای شان تعیین کرده است گردن بگذارند، این گونه جا خالی دادنها مسیر پیشروی کارگران را ناهموار و راه دست درازی رژیم به معیشت آنها را هموارتر خواهد کرد!
این وظیفه کارگران کمونیست و فعالان جنبش کارگری است که با تبلیغ شفاف و صبورانه خود در میان کارگران، آنها را قانع کنند که با اعلام مصوبه شورایعالی، نه تنها کار اتحاد عمل کارگران و تشکل های موجود جنبش کارگری و کارزاری که در پیش دارند، منتفی نمی شود؛ که ضرورت جدی تری می یابند. 
اگر امروز بخشی از تشکل های مستقل جنبش کارگری در تداوم اتحاد عمل موفق برگزاری اول ماه مه سال گذشته گام برداشته اند، و با گرد هم آمدن و صدور بیانیه ای مشترک حول مبارزه برای افزایش دستمزدها می خواهند رهسپار راهی شوند که در مسیر خود کارگران بیشتری را گرد هم آورند و با قدرت بیشتری در برابر سرمایه و دولت حامی آن و تعرضات شان ظاهر شوند، باید به آنها پیوست و قدرت اتحاد و همبستگی خود را در هیئت یک جنبش وسیع و قوی به نمایش درآورد! 
اقدام این شش تشکلی که پا پیش گذاشته اند و با صدور بیانیه مشترکی عملاً یک کمپین مبارزاتی را علیه ارگان ضد کارگری شورایعالی کار و مصوبه اش راه انداخته اند، باید به مرکز ثقل قابل اتکایی در میان وسیع ترین طیف کارگری تبدیل شود و آنچنان وسعتی بگیرد که نوید پیروزی اراده متحد و یکپارچه کارگران را بر ائتلاف ضدکارگری کارفرما و دولت در هیئت شورایعالی کار را بدهد!
فراخوان این شش تشکل کارگری را باید جدی گرفت و ضمن حمایت و پشتیبانی از آن باید خود را به آن وصل کرد. هم اکنون چند سندیکای فعال و چندین تشکل کارگری در مراکز کار و تولید در سطح کشور وجود دارند. همه اینها مستقل از اینکه تا چه حد به لحاظ نظری و گرایشی و سبک کاری و سلیقه ای خود را به «تشکل های پیشگام مبارزه برای افزایش دستمزدها»، دور یا نزدیک بدانند؛ جا دارد آگاهانه همگام با آنها و در یک اتحاد عمل گسترده تر، خود را سهیم در این پیشگامی و دستاوردهایش بکنند.
درک ضرورت این اتحاد عمل حول مبارزه برای افزایش دستمزدها از سوی کارگران و روی آوری عملی آنها به گرد هم آمدن و نقشه ریختن و تصمیم گرفتن و اتخاذ تاکتیک کردن، نه تنها امکان عقب نشینی سرمایه و دولت سرمایه داران را تضمین می کند، که طبقه کارگر را گامی به سوی اتحاد و همبستگی بیشتر و حضور متشکل در جامعه به مثابه یک طبقه، به پیش می برد.
از دل این اتحاد عمل های مشترک و این گردهم آیی های کارگران و این بیانیه ها و قطعنامه های مشترک است که صف میلیونی کارگران فشرده تر می شود و معادله توازن قوا به نفع طبقه کارگر متمایل می شود.
آن زمان که همه تشکل های موجود کارگری و همه شبکه های محافل، حول هر خواستی از جمله خواست افزایش دستمزدها با توقع مشترک و از پیش توافق شده ای به میدان آیند و خود را برای اعتصابات عمومی و سراسری آماده کنند، دولت و سرمایه داران می فهمند که با کی طرف اند.
آن زمان که همه کارگران اعم از: «بیکار و شاغل، متشکل و غیر متشکل»، حول پلاتفرم واحدی برای افزایش دستمزدها گرد آمده باشند و جنبشی وسیع و قوی حول مبارزه برای افزایش دستمزدها را راه اندازند و از کانال نمایندگان منتخب شان اعلام کنند که چه می خواهند، دیگر رژیم اسلامی سرمایه قادر نخواهد بود مصوبه شورایعالی کار را که سطح زندگی کارگران را سه مرتبه به زیر خط فقر می کشد؛ به عنوان «دستمزد» به کارگران تحمیل کند. 
شکل گیری اتحاد عمل مشترک کارگران حول مبارزه برای افزایش دستمزدها، علاوه بر اینکه خواستی و مطالبه ای را متحقق می کند، راه روی آوری کارگران به تشکل های کارگری و میل به سازمانیافتگی آنها را بیشتر می کند. زمینه دیالوگ و مبارزه ایدئولوژیک را در میان فعالان کارگری و توده کارگران بیشتر می کند. بستر همکاری کارگری در زمینه های دیگر را هموار می کند. از سوی افکار عمومی داخل و خارج جدی تر گرفته می شود و مقبولیت بیشتری می یابد و جنبش توده ای جاری را نیز به فاز دیگری ارتقاء خواهد داد.
جنبش کارگری ایران، امروز بیش از هر زمانی نیازمند اتحاد عمل و عمل مشترک تشکلهای کارگری و جمع و محفلهای فعالان این جنبش است. 
صدور بیانیه ای مشترک در ارتباط با تعیین دستمزدها از سوی شش تشکل مستقل کارگری، پاسخی بود به این نیاز و گامی است در جهت هموار سازی زمینه های اتحاد عمل های بیشتر!
این گونه همکاری ها و اتحاد عمل های کارگری نوید می دهند که از این پس وجود گرایشات و اختلاف نظر در میان فعالان کارگری، در جایگاه واقعی خود قرار خواهند گرفت و فعالان کارگری می توانند در پاره ای موارد با هم اختلاف هم داشته باشند و گرایشات فکری جداگانه ای را نمایندگی کنند، اما نگذارند اختلاف نظرات جزئی و احتمالی شان اتحاد طبقاتی آنها در مقابل سرمایه داران و دولت را تحت الشعاع قرار دهد و میدان یکه تازی سرمایه را بلامانع بگذارد.
اتحاد عمل آگاهانه تشکل های کارگری علیرغم هر اندازه دوری و نزدیکی فکری و نظری و سبک کاری، در هر سطحی و به هر منظوری که باشد، علاوه بر تقویت جبهه کار علیه سرمایه؛ زمینه و بستر تقابل شفاف گرایشات متفاوت موجود در جنبش کارگری را میسر تر خواهد کرد.
بر بستر این اتحاد عمل ها، رفاقت های کارگری عمق بیشتری می یابند و مبارزات نظری و ایدئولوژیکی سمت و سویی مثبت تر و نتیجه بخش تر و امیدوار کننده تری میگیرند؛ حاصل این اتحاد عمل ها، جنبش کارگری را تقویت خواهد کرد!
اتحاد عمل تشکل های کارگری درون جنبش کارگری حول مبارزه برای افزایش دستمزدها، کارزار مهمی از یک مبارزه طبقاتی رو در رو با سرمایه است که به هر اندازه سازمان یافته و قدرتمند در میدان باشد، به همان اندازه توان تحمیل توقع بیشتری به سرمایه را خواهد داشت! 
اتحاد عمل سازمانیافته کارگران حول مبارزه برای افزایش دستمزدها، یک ضرورت مبرم این دوره جنبش کارگری است که می تواند ظرف در برگیرنده همه کارگران برای پاسخ گفتن به این ضرورت باشد!