همان پرچم سرخ!در حاشیه سالگرد پیروزی کمون پاریس

مقدمه:
۱۸ مارس سالگرد پیروزی کمون پاریس در سال ۱۸۷۱ میلادی است. اولین باری که جنبش طبقه کارگر توانست حکومت را به مدت نزدیک به دو ماه در دست خود بگیرد و پرچم سرخ را بر فراز سیاست جهان برافرازد. کموناردها رسما این پرچم سرخ را پرچم جهانی نامیدند که در پاریس بلند شد تا افق جدیدی را در تاریخ بشریت بگشاید.

دوران انقلابات بورژوائی بعد از انتشار مانیقست کمونیست داشت جایش را به عروج “شبح کمونیزم” می داد که مارکس و انگلس نزدیک به ۳۰ سال قیل از عروج کمون پاریس پیش بینی اش کرده بودند. قیامهای کارگری که ۳۰ سال اروپا را در نوردیده بود در پیروزی کمون پاریس اولین قدم برای تسخیر قدرت سیاسی را تجربه می کرد. قدم مهمی بود. اولین تمرین انسانیت برای رهائی نهائی از قید و بند استثمار انسان از انسان!

انقلاب کبیر فرانسه تاریخ زندگی انسان را از بربریت فئودالی بیرون کشید اما زنجیرهای به پای انسانیت را دوباره نظام سرمایه داری و کارخانه هایش دوباره به دست و پای اکثریتی انداخت که از ده خلاص شده بودند تا دوباره به بردگی نوین سرمایه داری “عروج مقام یابند!” نزدیک به ۸۰ سال طول کشید که این تازه اربابان یعنی صاحبان سرمایه حنایشان از رنگ افتاد و جنبش کارگری توانست به زمینشان بزند!

اما چند نکته در مورد کمون پاریس:

بستر عروج کمون پاریس

صاحبان کارخانه ها و بانکها دهقانان را از دهات بیرون کشیدند تا نیروی کارشان را آزاد کنند تا بشود راحت تر این نیروی کار را بخرند و بفروشند و از خریدن این نیروی کار به ارزش اضافه که اسمش در فرهنگ سرمایه داری سود است دست یابند. اسم این “آزاد سازی نیروی کار” را در دوران انقلابات بورژوائی متعاقب انقلاب کبیر فرانسه گذاشته بودند “انقلاب صنعتی” و ازش افسانه آزاد شدن و برابری ساخته بودند. اما در عمل آنچه در شهرها گذشت غیر از این ادعاها بود و ملیونها کارگر و زحتمکش آنچه دیدند این بود که در آلونکها و راه آبهای نمور  شهرها بعنوان موضوع تولید سود و کالا بهشان برخورد می شود و جائی در تعیین سرنوشت خود ندارند. سرنوشتشان از دست اربابان ده به دست اربابان شهر دست بدست شد و سر این طبقه یعنی طبقه فروشنده نیروی کار بی کلاه ماند! این شد که موج شورشهای کارگری اروپا را درنوردید. ماشینها را می شکستند آن اولها و بتدریج فهمیدند تنها ابزارشان اتحاد است و جنبش اتحادیه ای پشت یرش آمد که بازهم کارساز نبود و این شد که بدنبال راه حل رادیکالتر یعنی مبارزه برای کسب قدرت سیاسی حرکتها شروع شد و جنبشهای سیاسی کارگری بتدریج آغاز شد. این عرصه هم راهی ساده نبود. آنارشیزم و پرودونیزم و گرایشهای عجیب و غریب دیگر سر راه طبقه کارگر قرار گرفت و قدمهای این طبقه پیش تر رفت تا اینکه سر و کله مارکس پیدا شد و به پریشانی و هرج و مرج در ذهنیت رهبران سیاسی کارگری پایانی گذاشت.

کمون پاریس خودش آزمایشگاهی بسیار مهم برای آنانی بود که افق رهائی نهائی انسان از جامعه مبتنی بر برده کشی را ممکن می دیدند. رهبران این کمون یعنی آن ۹۲ نفر کمونار از کارگرها و پزشکها و مهندس ها تشکیل شدند. همه فرانسوی هم نبودند. وزیر کارشان کارگری آلمانی بود بنام لئوفرانکل و ژنرال نظامی شان و بسیاری از سربازان کمون از لهستان. کمون در عمل یک انترناسیونال بود که در خیابانها شکل گرفت. از زن و مرد و پیرو جوان و کودک همه به خیابان آمدند تا شروع دوران نوینی را جشن بگیرند.

مثل هر انقلابی این کمون هم از ابتدایش آغاز شد. از موضوعی کاملا غیر انقلابی! دولت فرانسه از دولت پروس در جنگ شکست خورد و از پاریس عقب نشست تا طبق قرار داد بگذارد ارتش پروس(آلمان) در شهر پاریس رژه برود . عقب نشینی حکومت فرانسه از پاریس خشم مردم پاریس را برانگیخت ، مردم از فرصت استفاده کردند و حکومت بورژوائی آدولف تیرس را به مبارزه طلبیدند. این شد که سربازان او که برای جمع کردن توپهای ارتش به حومه پاریس فرستاده شده بودند به قیام مردم خشمگین پیوستند و کمون در روز ۱۸ مارس ظاهرا همینطوری آغاز شد! با همین بهانه که حکومت تیرس خائن است و شهر را بدست آلمانها سپرده! از همینجا بود که گارد ملی انقلابی تشکیل شد و هیئت رهبری کمون شکل گرفت و دو ملیون جمعیت شهر فرانسه وارد زیباترین تجربه تاریخ بشر تا آنروز شدند. یعنی حکومتی برای اولین بار بدست خودشان و برای خودشان!

اقدامات و فرمانهای کمون پاریس

هر حکومتی با فرمانها و قوانین و اقداماتش مشخص می شود. دیدگاهی که کمون را از سایر حکومتها در تاریخ بشر جدا کرد حتی در طی این دو ماه فراموش نشدنی، همین فرمانها و اقدامات بود که نشان از گفتمانی بکلی نو و دیدگاهی بسیار عمیق و ژرف نسبت به همه ابعاد زندگی انسان داشت. اینجاست که معلوم شد وقتی حکومت بدست توده زحتمکش وکارگر بیقتد چقدر درکش متفاوت است. چقدر فرمانها و قوانینش فرق می کند. اجازه بدهید بطور خلاصه به مهمترین این فرمانها و قوانین و اقدامات ، مروری داشته باشیم:

“در ۳۰ مارس کمون نظام اجباری را ملقی کرد و سازماندهی گارد ملی را اعلام کرد که همه شهروندان می توانند در آن شرکت کنند. جلوی بیرون کردن مردم از خانه های اجاره ای را گرفت. در همان روز اعلام کرد که تمام “خارجی ها” می توانند در کمون شاغل مسئوایتها باشند چون پرچم سرخ کمون پرچم جهانی است.

در اول آوریل اعلام شد که حد اکثر حقوق در کمون معادل ۶۰۰۰ فرانس می باشد. در همانروز جدائی مذهب از حکومت و لغو هرگونه پرداخت دولتی به موسسات مذهبی را اعلام کرد و تمام املاک موسسات مذهبی را ملی اعلام کرد.

در ۶ آوریل در یک اقدام سمبلیک گیوتین توسط گردان ۱۳۷ از گارد ملی در ملاء عام سوزانده شد!  در ۱۲ آوریل کمون تصمیم گرفت که ستون ویسروی را که ناپلئون در افتخار فتوحاتش در جنگ ۱۸۰۹ ساخته بود بخاطر اینکه سملا شوینیزم و عظمت طلبی ملی فرانسوی و تنفر از سایر ملتهاست  تخریب کنند.

در ۱۶ آوریل کمون تصمیم گرفت که تمامی کارحانه هائی که صاحبانشان فرار کرده بودند به کارگرانی که در آنها کار می کردند بسپارد و همه این کارگران را در اتحادیه سراسری سازمان دهد. در ۲۰ آوریل کار شبانه کارگران نانوا ملغی شد. و اداره دفاتر کاریابی به واحدهای مردمی سپرده شد. در ۳۰ آوریل تمامی مغازه هائی که موسسات رهن که با فرض دادن پول کارگران را از زندگی ساقط کرده اند بسته شوند و همه مایملک کارگران بازپس داده شود.

از ۱۸ مارس چهره جنبش پاریس که قبلا روی مبارزه بر علیه مهاجمان خارجی ساخته شده بود به سرعت هویت طبقاتی پیدا کرد و فقط این کارگران بودند که صندلی های کمون را ا شغال کردند که قرار بود برای همین اکثریت تصمیم بگیرد.”
 

کمون پاریس نشان داد که نگاه دیگری به انسان و جایگاهش دارد. نشان داد که انسان را محور فعالیتهای جامعه می شناسد. نشان داد که می خواهد تعیین تکلیف نهائی با مذهب و نژاد پرستی و ملی گرائی بکند. نشان داد که زندگی و معیشت ملیونها انسان را هدف نهائی سیاستش می داند. در کمون جنبشهای برابری طلب جلو آمدند و حقوق برابر زنها را درخواست کردندو کمون حکومت مردم کوچه و خیابان بود. همه این مردم برایش جتگیدند . از کودک و زن و پیر و جوان. کمون معنیش برای اولین بار شد حکومت همه آن اکثریتی که هرگز به حساب نمی آمدند و برای اولین بار در تاریخ پرچم سرخ خود را افراشتند.

سرانجام کمون پاریس

کمون پاریس سازمان درستی نداشت. گرایشات مختلف و متضاد سیاسی طبقات پائین جامعه در زمانی کوتاه در کنار هم قرار گرفته بودند. درکی درست از مکانیزم مدیریت افتصادی جامعه وجود نداشت. بانکهای پاریس که قروت انبوهی درش بود و صاحبانش همان طبقات استثمارگر جامعه بودند بروی مردم گشوده نشد که هیچ کمون داشت از همین بانکها “قرض” می گرفت! پولی که ناشی از استثمار کلی جامعه بود از خودش دریغ شد! کمون به توطئه های حکومت فرانسه که در بیرون پاریس و در تبانی با حکومت پروس داشت خودش را برای نابودی این حکومت نوپا آماده می کرد کم توجه بود و بموقع برای پایان دادن به مقاومت ضد انقلاب خود را سازمان نداد. اینها بود که باعث شد ارتش جنایتکار حکومت فرانسه سرانجام حمله خود را از بخش غربی پاریس به شهر پاریس شروع کند و هفته خونین را راه بیندازد.

مبارزین مسلح گارد ملی قهرمانانه در مقابل ارتش فرانسه ایستادند و گزارشات شاهدان حاکی از دهها هزار کشته طی روزهای آخر ماه می است.

ژنرال آلفرد کوبان گزارش داد که ” در طی حمله به پاریس در این یک هفته نزدیک به ۳۰ هزار نفر کشته شدند و نزدیک به ۵۰ هزار زندانی دستگیر شده از کمونارها یا اعدام شدند یا به تبعید فرستاده شدند”و

بندیکت اندرسن در گزارشی دیگر رغم اعدامهای کمون پاریس را رقم ۲۰ هزار نفر گزارش کرده که از همه سنین از کودک تا پیر مرد و از زن تا مرد را شامل می شده است.

قبرستان پرلاشز و حومه فقیر نشین شرق پاریس صحنه عظیم ترین قهرمانیهای مردم بود و اعدامهای وسیع در این مناطق نشان از این داشت که حکومتهای خونخوار بورژوائی فرانسه و آلمان بر سر سرکوب اولین حکومت کارگری جهان تمام مخاصمات خود را نیز فراموش کرده بودند! اینها نشان دادند که وقتی پای منافع طبقاتی در میان باشد مرزهای ملی را کنار می گذارند و متحد می شوند اما بموقعش هم مردم را برای جدا کردن از هم به همین ملی گرائیها و مذهب فرا می خوانند تا از هم جدایشان کنند!

همان پرچم سرخ!

می گویند همیشه قدم اول را گذاشتن سخت تر است. این قدم را کارگران و آزادیخواهان در پاریس به نمایندگی از همه انسانیت در سال ۱۸۷۱ برداشتند. مارکس و انگلس همین قدم را تحلیل کردند و لنین هم همین قدم را خوب دید و انقلاب اکتبر همین پرچم را دوباره بلند کرد و این پرچم شد همان پرچمی که اینبار در قرن بیست و یکم در دستهای ماست در این سوی دنیا در ایران تا دوباره و با افتخار از سوی انسانیت برفرازیمش!

کمون پاریس گفت مذهب باید از حکومت بیرون برود. کمون پاریس گفت انسانها و زندگیشان باید هدف همه فعالیتهای انسان باشد. کمون پاریس گیوتین را سوزاند تا هیچکس به هیچ دلیل اعدام نشود. کمون پاریس جشن پیروزی اولین حکومت کارگری جهان بود و اعلام کرد که انسانیت مرز پذیر نیست و پرچم سرخش را جهانی اعلام کرد.

حالا هم همان پرچم همان هدف جهانی شدن انسانیت هنوز جلوی انسانیت قرار دارد و همچنان کمونیستها آنرا بدوش دارند. همچنان طبقه سرمایه دار آنطرف ایستاده تا این آرزوهای انسانی را اعدام کند!

اینبار اما تاریخ دیگری است. شرایط بنفع بزرگترین انقلاب تاریخ در ایران فراهم می شود. پرچم سرخ کمون پاریس اینبار بردوشهای ما کمونیستهاست که با پیروزی در ایران برافرازیمش!

ضعفهای کمون پاریس نداشتن تحزب کمونیزم کارگری و نداشتن برنامه عمل پایان دادن به نظام استثمار سرمایه داری بود. ما این ضعفها را شناخته ایم و آماده ایم کارکمون پاریس را تمام کنیم! ساختن دنیای آزاد ، برابر و انسانی و بدون استثمار انسان از انسان امکان پذیر است. ابزارهای ساختن چنین دنیائی امروز بیشتر از همیشه در اختیار ماست!

زنده باد کمون پاریس!

زنده باد انقلاب!

منابع دیگر:  

کمون پاریس و کارل مارکس- پاول درن

http://www.runmuki.com/paul/writing/marx.html  

کمون  پاریس- ماریس برینتون

http://www.marxists.org/archive/brinton/1961/05/paris-commune.htm#n8

تاریخ کمون پاریس

http://en.wikipedia.org/wiki/Paris_Commune