افزایش دستمزد کارگران عرصه ای دیگر از مبارزه طبقه کارگر ایران علیه سرمایه

ماده ۴۱ قانون کار، تعیین حداقل دستمزد کارگران را به «شورای عالی کار» کسانی که نمایندگی سیستم سرمایه و از نمایندگان کارفرمایان، شوراهای اسلامی کار و وزارت کار تشکیل می شود واگذار میکند.
شورای عالی کار رژیم اسلامی در نشستی با حضور نمایندگان کارفرمایان دولت روز شنبه ۲۲ اسفند ماه در تصمیمی ضد کارگری و در حمایت از کارفرمایان و سرمایه داران، میزان حداقل دستمزد را برای سال آینده ۳۰۳ هزار و چهل و هشت تومان در ماه اعلام کرد. “معینی”، باصطلاح نماینده کارگران در شورای عالی کار اظهار کرد، این میزان برمبنای نرخ تورم ۱۱ درصدی تعیین شده و به وسیله بانک مرکزی صورت گرفته است . بر این اساس و با توجه به اینکه حداقل دستمزد کارگران در سال جاری ۲۷۴ هزار و ۵۰۰ تومان بوده است، حداقل دستمزد برای سال آینده حدود ۱۵ درصد افزایش یافته است.
حداقل دستمزد ۳۰۳ هزار تومان برای سال آینده در حالی تعین شده است که مرکز آمار ایران، هزینه زندگی یک خانواده ۴ نفری در تهران برای سال آینده را حدود ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان اعلام کرده است، یعنی هر خانواده ۴ نفره باید بیش از ۱ میلیون تومان درآمد داشته باشد تا از خطر فقر فاصله بگیرد.
بدین ترتیب بار دیگر مسئله دستمزد کارگران و نسبت آن به میزان تورم و سطح معیشت خانواده های کارگری مطرح می گردد.پایان هر سال مقامات جمهوری اسلامی میزان دستمزد را تعیین و اعلام میکنند،اگر در سالهای گذشته اعلام افزایش دستمزدها با تبلیغات مستضعف خواهی سران و مقامات رژیم و جار و جنجال آنان برای توجه به اقشار آسیب پذیر همراه بود،امسال مقامات دولتی نتوانستند چنین جار و جنجالی راه بیندازند.
اینکه افزایش سطح دستمزد کارگران،هیچ دردی را از زندگی شاق و مشکلات روزانه آنان کم نمی کند،بسیار روشن است.نه فقط طبقه کارگر و مردم زحمتکش که روزانه بی حقوقی،فقر و گرسنگی و یک دنیا محرومیت را با خود یدک می کشند،نه فقط کارگزاران این رژیم که سطح دستمزد ها را تعیین کرده اند،بلکه حتی هر ناظر خارجی،هر کسی که گذر سریعی بر رویدادها و اوضاع داشته باشد،میداند که دستمزد فعلی کارگران بسیار بسیار ناچیز تر و کمتر از حد یک زندگی حداقل در ایران است.اینکه مرجع صلاحیت دستمزدها،اجتماع لاشخورها و کرکس هاست،اینکه مشتی انگل صفت و دشمن قسم خورده کارگران،برشاهرگ حیاتی کارگران یعنی مزد روزانه شان تصمیم می گیرند و اینکه کارگران و نمایندگان و ارگانهای واقعی کارگران،یعنی نیروی کارشان،به هیچ عنوان دخالت داده نمی شود،مسئله ای به مراتب روشن تر و واضح تر است.
خانواده های کارگری هنگامی که از تلویزیون،رادیو،مطبوعات و یا از زبان همکارانشان از میزان دستمزدها برای سال آینده مطلع می شوند،می دانند که عده ای چپاولگر که کارشان چرخاندن اموری است که بر اختلافات و تضادهای طبقاتی به شدت می افزاید و تمام تلاش شان در توجیه این مناسبات است،بر زندگی،بر دسترنج،برسرنوشت خود و فرزندانشان تصمیم می گیرند.
اینکه افزایش فعلی دستمزدها با توروم وگرانی،با هزینه های زندگی و با مایحتاج ضروری ترین نیازهای کارگران هیچگونه قرابتی ندارد،حتی در مطبوعات رژیم به چشم می خورد.قیمت ها در ایران هر روزه افزایش می یابد،در حالیکه سطح دستمزد کارگران هر ساله یک بار و در سطحی بسیار محدود تغییر می کند.در حالیکه برای ثابت نگه داشتن قیمت کالا هیچگونه تضمینی وجود ندارد و حتی لغو کنترل بر قیمت ها بعنوان یک سیاست در پیش گرفته شده است،دستمزد کارگران همچنان ثابت می ماند و هر گونه اعتراض و تلاش برای افزایش دستمزدها،بسیج نیروهای سرکوبگر،تعقیب و زندانی کردن کارگران مبارز و عواقب وخیم برای فعالین کارگری در برخواهد داشت.
سال جدید در شرایطی آغاز می گردد که سیستم سرمایه داری اسلامی در یک بحران اقتصادی و سیاسی عمیقی فرو رفته است و دولت در سال گذشته برای برون رفت و بهبود این بحران اقتصادی به بیکار سازیها ،اخراج کارگران و تعطیلی مراکز تولیدی شدت بخشیده و خانواده های کارگری در سال گذشته با مشقات و مشکلات به مراتب بیشتری روبه رو بودند.
اینکه تعیین دستمزد کارگران نه به نسبت نیازهای یک خانواده کارگری،بلکه بر اساس نیازهای سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی صورت گرفته است،چیزی نیست که پوشیده مانده باشد.چرا که اگر قرار است افزایش دستمزدها،دردی از زندگی کارگران را دور کند،این سطح هیچ گرهی را از مشکلات کارگری باز نمی کند و به اقرار مقامات رژیم حتی چندین برابر کمتر از مخارج یک زندگی حداقل است.
بنابراین افزایش دستمزد کارگران،ربطی به زندگی آنان و به مشکلات عمده ای که با آن دست به گریبانند،ندارد.این افزایش را مقامات جمهوری اسلامی بنابه نیازهای خود به تصویب رسانده اند.یعنی آنان هزینه هایشان را بر آورد کرده اند و برای ایجاد تعادل در هزینه های دولتی جز چپاول دسترنج کارگران،جز مکیدن شیره جان کارگر،جز به خاک سیاه نشاندن خانواده های کارگری چاره ای برای خود نیافته اند.
بدین ترتیب مقامات جمهوری اسلامی،هنگامیکه سطح دستمزدها را اعلام می کنند و هیچگونه توجیهی برای آن ندارند به یک جنگ آشکار با طبقه کارگر،به تهاجم لجام گسیخته به زندگی و سرنوشت کارگران و به یورش  همه جانبه به دسترنج کارگران پرداخته اند و زحمت پنهان کردن آن را ، به خود نمی دهند.
اگر جمهوری اسلامی جزو رژیمهایی است که هیچگونه توهمی در سرکوب و عقب راندن جنبش کارگری به خود نداده است،اینک توحش و جنایتکاری این رژیم بسیار بسیار آشکارتر بکار گرفته می شود. جمهوری اسلامی می داند که چه آتشفشانی از کینه و نفرت را علیه خود در دل میلیونها کارگر و زحمتکش بوجود آورده است،می داند که فقط با تحمیل یک زندگی شاق و گسترش فلاکت بر طبقه کارگر و مردم زحمتکش است که می تواند چند صباحی به موجودیت خود ادامه دهد.سطح دستمزدها برای سال جدید جنگ آشکار جمهوری اسلامی علیه طبقه کارگر،و به نبرد طلبیدن کارگران است.
وقتی که طرح بودجه رژیم برای سال ۸۹ از هزینه ها و مخارج این رژیم از قبیل بودجه تسلیحاتی، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب،کمک به دارو دسته و دستجات اسلامی و مخارج و هزینه های نیروی سرکوبگرش نه فقط کم نکرده بلکه چندین برابر نیز افزایش داشته اند،دارند با زبان گویا و روشن این را می گویند که بودجه سال ۸۹ از شیره جان  کارگر و دسترنج کارگران و زحمتکشان تامین می شود.
بنابه همه انچه گفته شد،میزان افزایش دستمزدها برای سال ۸۹، تعرض آشکار و بی پرده جمهوری اسلامی،سرمایه داران و کارفرمایان به جان و زندگی و دسترنج طبقه کارگر است.تصمیم جمهوری اسلامی برای فلاکت شدیدتر،گسترش فقر و از اینطریق به زانو در آوردن طبقه کارگر،تحمیل شدیدترین فلاکت و محکم کردن زنجیرهای استثمار و بردگی سرمایه داران بر دست و پای کاگران است.تحمیل این شرایط، بخشی از برنامه ها و سیاست های جمهوری اسلامی و اساسی ترین بخش ان در سرکوب خیزش های کارگری و توده ای و خاموش کردن اعتراض کارگران است.
اگر چه زندگی طبقه کارگر با رنج و عرق و خون در هم آمیخته است،اگر چه فقر و سیه روزی،کارگران را همواره تحت فشار قرار می دهد،اما این واقعیت هرگز عادی و معمولی نبوده و نخواهد بود.اعتراض و مبارزه بر علیه شرایط بردگی و استثمار همزاد طبقه کارگر است.هیچ درجه از پیشروی کارگران و هیچیک از دستاوردهای طبقه کارگر بدون مبارزات،اعتصاباتو خیزشهای بزرگ و کوچک کارگری به دست نیامده است.اعتراض کارگری بر علیه نابرابری و بیعدالتی و بر علیه غارت دسترنج شان اعتراض جاری و دائمی است.اما همواره این زور و توان و قدرت اتحاد طبقاتی کارگران بوده است که درجه شدت استثمار و بردگی طبقه کارگر را تعیین کرده است.
در تمام طول حاکمیت سیاه این رژیم این حکومت برای یک لحظه از استثمار و بی حقوقی بر کارگران غافل نبوده است،اما طبقه کارگر در دل سیاه ترین شرایط حاکم،در حالیکه قدر قدرتی این رژیم سایه منحوسش را بر جامعه گسترانیده بود،عقب نشینی های معینی به این رژیم تحمیل کرده است،طی سالیان گذشته همچنین مطالبه افزایش دستمزدها،مهمترین و پر جنب و جوش ترین عرصه نبرد کارگران با سرمایه داران و دولت حامی انها بوده و اکنون که در پایان هر سال دستمزد کارگران به نسبت معینی افزایش می یابد(ولو با میزان واقعی تورم و گرانی و با مخارج و هزینه های زندگی کارگران تناسبی ندارد)یک دستاورد مبارزه طبقه کارگر است.چرا که جمهوری اسلامی همچون هر رژیم سرمایه داری از هر اندازه از استثمار و ستم کشی سیر نمی شودو هیچگاه دواطلبانه حاضر نخواهد بود وضعیت زندگی و معیشت کارگران را بهبود بخشد.حرص و ولع سرمایه داران غیر انسانی تر از آن است که حاضر باشند کوچکترین بهبودی در شرایط زندگی کارگران به وجود آورند.
طبقه کارگر ایران می تواند و از این ظرفیت و نیرو برخوردار است که افزایش دستمزدها و بهبودی در زندگی کارگران را به دولت و سرمایه داران تحمیل کند.دستمزد کارگران فورا و بیدرنگ باید افزایش یابد.این خواست سراسری طبقه کارگر ایران است.جز نیروی متحدانه کارگران،جز به هم پیوستن کارگران و جز به هم بافتن رشته های محکم پیوند طبقاتی کارگران،پیشروی در این راه ممکن نیست.نصیب کارگران از جمهوری اسلامی،جز سیه روزی و فقر توام با شکنجه و زندان و اعدام چیز دیگری نبوده است.هر گونه توهم به بهبودی خود به خودی اوضاع در میان کارگران را باید خشکانید و از بین برد.نصیب کارگران از این حکومت چه در دوران استقرار اولیه،چه در زمان جنگ هشت ساله،چه در دوران به اصطلاح اصلاحات دولت خاتمی و چه اکنون و چه در آینده بفرض بهبود اوضاع،همین زندگی بخور و نمیر و همین زندگی شاق برده وار است.
دستمزد روزانه کارگران باید به نسبت تورم،به نسبت هزینه های زندگی و به همان میزانی که قیمتها تغییر میکند،افزایش یابد این خواست طبیعی و مشروع کارگران است.این خواست میلیونها انسان تحت استثمار برای برخورد داری از یک زندگی مناسب و در خور انسان امروزی است.کارگران نمی خواهند و نمی توانند بیش از این شاهد بی حقوقی خود،شاهد شرایط برده وار، شاهد اشک و حسرت کودکانشان و شاهد مصائبی باشند که در نتیجه چپاول و غارت دسترنج کارگران برایشان ببار می آید. کارگران می خواهند به جهنمی که حکام اسلامی برایشان بر پا کرده اند،خاتمه دهند و بهشت زندگی شان را در همین دنیای موجود بر پایه های انسان دوستی و عشق و برابری انسانها بر پا دارند.
در متن چنین شرایطی کارگران پیشرو و سوسیالیست نقش محوری و تعیین کننده ای دارند.برای کارگر مبارز و سوسیالیستی که امر خود را به سازماندهی وحدت کارگران تعریف کرده است،فلاکت و شرایط نامساعدکنونی،نمی تواند چندان تاریک و نا امید کننده باشد.کارگران سوسیالیست و مبارز با تلاش برای بر پا کردن تشکل های مستقل کارگری خود و تلاش برای وحدت عملی رهبران و فعالین کارگری می کوشند که جنبش مطالبه افزایش دستمزدها را گسترش دهند و توده های هر چه وسیع  تری از کارگران را به دور این خواست فعال سازند.کارگران و به ویژه فعالین سوسیالیست در پیکار با مشکلات و موانع رژیم  روبه رو خواهند شد،اما برای طبقه کارگر سازماندهی پیکار گسترده اجتناب ناپذیز است.کسب هر درجه از پیشروی و برداشتن هر گام به جلو،دهها گام رژیم را به عقب خواهد راندو جنبش کارگری را به موقعیت مساعدتری سوق می دهد. این تنها راه چاره است وحدت طبقاتی،تشکل و بر پا کردن خیزشهای کارگری هر گونه تاخیر در این راه،سرمایه داران و جمهوری اسلامی را در تحمیل شرایط باز هم نامساعدتری به کارگران بیش از پیش وسوسه خواهد کرد.