عوامفریبی بخشی از روشنفکران به ظاهر چپ، نقش اتحادیه های کارگری در جنبش سرنگونی و ضرورت و وظایف انقلابی کارگران مبارز و کمونیست

قبل هر چیز میخواهم خلاصه وار ناتوانی و بی نفوذی چپ سنتی در حیطه سیاسی جامعه ایران و دیدگاه درهم ریخته جریانات حاشیه ای  که در دکان و دکه هایشان به نام دفاع از خواست و مطالبات کارگران و زحمتکشان معامله همسو گرای میکنند ومیخواهند از این طریق کارگران و زحمتکشان را به خود جلب کنند و همچنین به دیدگاه روشنفکران به ظاهر چپ و در عمل کارگر ستیز و ضد کمونیست، بپردازم :

این دیدگاه با استراتژی نئولیبرالی و با دمکراسی خواهی غیرانقلابی و غیر کارگری و با سیاست های دوگانه و فریبکارانه، که به اصطلاح مدعی سوسیالیسم است، وانمود میکنند: سوسیالیسم غیر ممکن است ( ازنام و بیان کلمه سوسیالیسم تنها برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند ) وهمچنین منطقه کردستان راهنوز با دوران ابتدایی نظام فئودالیستی مقایسه کرده و نیز معتقد به نبودن طبقه کارگر در بطن این منطقه میباشند وهنوز هم بر این باورند که ابزار تولید موجود نیست وصنعتی و غیر صنعتی بودن را به دودکش کارخانه ها ارتباط می دهند حتی دیدگاه شان شامل حال جامعه ایران هم میشود وازنام و کلمه ” کارگر ” حساسیت از خود نشان داده و نسبت به آن احساس بیگانگی میکنند و با اعلام پروژه دمکراسی خواهی لیبرالی و با طرح های همچون دیالوگ و گفتگو برای رقابت و سبقت گرفتن از جریانات هم نوع وهمزاد خود در راستای هر چه بیشتر ارتجاعی بودن و وارونه نشان دادن حقیقت و با صلوات زدن های مختلف، سراسیمه و شتابان به استقبال چگونه بستن عمامه سبز یا سیاه  بر پیشانی خود، به رقابت    می پردازند تا زیر چتر پروژه و سیاست های شکست خورده موسوی و کروبی  و اصلاح طلبانی که میخواهند جمهوری اسلامی را از بحران اقتصادی و سیاسی نجات دهند و پایه های نظام دیکتاتوری سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران را تحکیم و قدرت بخشند، قرار گرفته و با مشارکت و همچنین اعلام هم پیمانی خود با جنبش سبز می خواهند خواست های ملی و قومی و ارتجاعی خود را در فرهنگ و برنامه های ضد بشری اصلاح طلبانی همچون موسوی و کروبی که در تمام جنایت های جمهوری اسلامی و بیش از سه دهه در جنایت علیه بشریت دست داشته اند بگنجانند. و از دور نظاره گر وچشم انتظار رد پای چکمه های سربازان دولتهای سرمایه داری و سیاست های امپریالیسم هستند که شاید روزی فرشته نجات اهداف سیاسیشان شود تا از این طریق به نان ونوائی  برسند!!!

در جواب این دیدگاه باید گفت : باتوجه به اینکه طبقه کارگر به طور گسترده و سراسری در رابطه مستقیم با مالکیت یا عدم مالکیت ابزار تولید تعریف می شود پس از یک سو طبقه کارگر مالک نیروی خویش است و از سوی دیگر سرمایه داری، زندگی طبقه کارگر را به شیوه ای زیرکانه تنظیم و تدارک میبیند، کارگران را در وضعیت نکبت بار و رقت انگیز توام با استثمار شدید در فقر وبیکاری میلیونی نگه میدارد برای اینکه به مانند لشکر ذخیره کار همیشه در اختیارش باشد پس سرمایه دار مالکیت ابزار تولید در بازار کار است یعنی اصل مسئله در مالکیت نهفته است نه در کنترل ابزار تولید.

پس اصل مسئله تنها صنعتی یا غیر صنعتی شدن نیست بلکه الگو و طرح سرمایه داری آنست که درون خود نطفه ها نابودیش را می پروراند و بدیلی را در مقابل خود بوجود می آورد که سوسیالیسم واقعی کارگری نام دارد و تنها از این طریق است که میتوان دنیای بهتری را به وجودآورد.

دیدگاه های این جریانات حبابی و واپسگرا که ماهیتا به مانند احزاب بورژوازی عمل مینمایند تفکر و اندیشه تازه ای نیست  و تاریخچه بسیار طولانی دارد مواضع و جهت گیری های غیرکاری و تفرقه افکنانه اشان به دوران ماقبل صنعتی شدن حدودا قرن پانزدهم میلادی بر میگردد که اکثر صنایع با حداقل نوآوری های فنی از نیروی کار اشباع شده بودند. پس این دیدگاه که دچار سرگردانی شده است علاوه براینکه ضد سرمایه داری نیست بلکه کاملا آگاهانه مانع وحدت و همبستگی طبقه کارگر علیه سرمایه داری و مانع تشکیل تشکلهای واقعی کارگری که خود در نطفه ضد سرمایه داری هستند، می شوند.

چقدر نظام سرمایه داری از کارگران آگاه و مبارز وحشت وهراس دارد به همان اندازه نیز این جریانات حبابی و واپسگرا با خط مشی لیبرالی از کارگران آگاه و مبارز و انقلابی وحشت و هراس دارند اگر سرمایه داری، وحشیانه توسط نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری حکومتی ، ماشین سرکوب علیه طبقه کارگر به راه انداخته است و با متوصل شدن به زور، کارگران و مبارزین ضد سرمایه داری را در اشکال مختلف قتل و عام میکنند، به چوبه دار می برند، زندانی می کنند، شلاق می زنند، و …  این دیدگاه به اصطلاح روشنفکری، اما عقب مانده و با خصلت های ارتجاعی تر از ناسیونالیسم که با واقعیت ها فاصله دارد با رهبری تنگ نظرانه و قدرت طلبی و با فرصت طلبیهای عوامفریبانه، فریبکارانه و معا مله چیانه بخشی از روشنفکران به ظاهر چپ و سوسیالیست ( نخبگان دیدگاه ارتجاعی ) واز دور نظاره گر که میخواهند از یک سو به اصطلاح به نام چپ وسوسیالیست و مدافع بی چون وچرای کارگران و زحمتکشان خود را قیم طبقه کارگر معرفی و تحمیل نمایند هنوز بر این باورند که کارگران احتیاج به عصا داران رهگشا دارند و با این فرض که به هر شیوه ممکن بتوانند طبقه کارگر را کورکورانه به اطاعت از خود وادارند و از سوی دیگر آگاهانه و با خط مشی بازدارنده مبتنی بر ملیت و قومیت و اشاعه اقدامات تبعیض آمیز و … و با ایجاد تفرقه و بازتاب منفی در ذهنیت کارگران به شیوه های گوناگون مانع پیشرفت و تشکیل تشکل های واقعی و مستقل کارگران و به انحراف کشیدن آنها می شوند.

 

سئوال اینجاست که آیا این دیدگاه با این نوع سیاست های  فریبکارانه و عوامفریبانه که سرمایه داری را مورد ستایش قرار میدهد موفق خواهد شد؟

مسلما نه، از یک طرف این افکار و قوانین ملی و قومی جایگاهی در جامعه نخواهند داشت چون جامعه به وسیله بازار کار به حرکت و تکاپو میافتتد  نه قوانین ملی ،  و حتی بازار کار ماورای کنترل افکار سیاسی بوده و به وسیله آن نمیتوان جامعه را اداره و تحت فشار و منگنه قرار داد و از طرف دیگر خوشبختانه کارگران نقش بازار کار و تقابل کار و سرمایه را در پیوند نابرابر واستثمارگرانه آن را درک نموده اند و با آگاهی و تجارب سیاسی و کارگری خود زیر دستی ها و چهره های دورویه و سیاست های فریبکارانه این نوع دستجات وجریانات به حاشیه رانده شده  و این نوع تفکر روشنفکری به ظاهر چپ که تاریخ مصرف شان سپری شده است را به خوبی تشخیص داده اند و مطمئنا این اقدامات  و هر نوع اقدام طراحی شده علیه کارگران با شکست مواجه شده و خواهد شد.

امروزه دودکش های استثمار و بردگی نظام سرمایه داری، که آسمان طبقه کارگر را به رنگ سیاه تبدیل کرده است خود را با انواع و اشکال مختلف در جامعه نمایان نموده است و هرگونه تحرک و تلاش کارگران مبارز و کمونیست در راستای سازماندهی خود در محیط کار و زندگی با عکس العمل های شدید صاحبان این دود کش ها و دو لت های سرمایه داری روبرو شده است. پس مهم درک مسئله است که چگونه میتوان با دنیای دودکش ها مقابله کرد؟ ونیز چه کسانی از توسعه و گسترش این دودکش ها ( سرمایه داری ) سود ومنفعت  میبرند و چه کسانی متحمل ضررآن میشوند؟ ونیز چگونه صاحبان سرمایه داری دراین راستا ماهرانه  موفقیت خود را تامین و تضمین میکنند؟

در این شرایط و در تقابل با نظام سرمایه داری، طبقه کارگربا کسب علم رهایی خود بی وقفه در جهت ایجاد تشکلهای مستقل، واقعی و سراسری خود برای به زیر کشیدن و به گور سپردن نظام سرمایه داری پا به میدان مبارزه گذاشته است.  

اینجاست که مبارزه و مقاومت اتحادیه و تشکل های واقعی و مستقل کارگران و همچنین کارگران مبارز و کمونیست علیه نظام سرمایه داری نقش خود را ایفا میکنند.

حکومت جمهوری اسلامی ایران از ترس سرنگونی خود توسط نیروی عظیم کارگران و سیاست های رادیکال و سوسیالیستی  تشکل های واقعی و مستقل کارگران، زنجیره ای به هم پیوسته جنایت و ترور را در اشکال مختلف علیه فعالین و مبارزین جنبش کارگری در بعد سراسری آماج حمله و یورش مستقیم خود قرار داده است و با ترفندها و سیاست های ضدکارگری و ضدانسانی و باایجاد نیروی بسیج  وجیره خواران خود در ارگانهای مختلف و ضدکارگری همچون خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار جهت مداخله در سیاست های اقتصادی و حفظ و کنترل آن و پایین نگه داشتن سطح دستمزدها و قوانین کار به نفع سرمایه داران و دولت سرمایه، هرگز حاضر به مذاکره با خواسته های رادیکال این تشکل های واقعی ومستقل کارگران نبوده و نمیشود رژیم و صاحبان سرمایه مطلقا این تشکل های واقعی کارگری را به رسمیت نمی شناشند چون هنوز هم این تشکلهای واقعی کارگری برای حکومت جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران، تهدید اساسی و مستقیم محسوب میشوند .

اتحادیه و کمیته های کارگری گرچه به لحاظ سرکوب شدید حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی  هنوز هم پراکنده هستند اما موفقیت و دستاورد های قابل توجهی را بدست آورده اند و هر چه این کمیته و اتحادیه کارگری سراسری تر میشوند آگاهی سیاسی و طبقاتی کارگران نیز با محوریت سوسیالیسم واقعی کارگری بیشتر تقویت و ارتقا می یابد خواسته و مطالبات کارگران از خواسته های صنفی و اقتصادی فراتر رفته و امروزه خواست و مطالبات کارگران به خواست های سیاسی و مشارکت برای اقدام انقلاب علیه سرمایه داری و جنبش سرنگونی و برقراری جامعه آزاد وبرابر تبدیل شده است.

 

ضرورت ووظایف انقلابی کارگران مبارز و کمونیست

 

۱ – در اولین گام باید اتحادیه های کارگری جهت جلوگیری از وحشیگری دولت سرمایه داری و پایان دادن به این وضعیت چند دستگی و پراکندگی ، با موافقت نمایندگان واقعی کارگران و با در نظر گرفتن معیارهای دمکراتیک  و در صف مستقل با طرحی مشترک به ایجاد و تشکیل کمیته یا اتحادیه ای سراسری تر ( تشکیل یک اتحادیه سراسری ) و سازمان یافته ترو در پیوند و ارتباط با تشکل های مستقل و همگام و همراه با جنبش های آزادیخواهانه اعتراضی دیگر، خارج از هرنوع گرایش حزبی با ارائه سیاست و برنامه های رادیکال و با استراتژی سوسیالیسم واقعی کارگری ، قدرت سیاسی را بدست گیرند و پیروزی جنبش سرنگونی را تضمین نمایند.

۲ – کارگران باید شوراهای کارگری را در سطح کارخانه ، کارگاه و محلات به وجود آورند و با تشکیل یک شبکه ای سراسری ( شوراهای به هم پیوسته کارگران )، علاوه بر کنترل کارخانه، کارگاه و محلات ( محیط کار وزندگی )، جامعه رانیز به کنترل خود درآورند و با دمکراسی واقعی و انقلابی، مشارکت و دخالت مستقیم مردم را در حکومت آتی که همان حکومت کارگریست، تضمین نمایند و سرسختانه در مقابل هر نوع توطئه ها و دخالت های داخلی و خارجی از آن دفاع نموده واز آن حفاظت نمایند

۳ – باید نمایندگان واقعی کارگران که مسئولیتهای حساس و خطیری بر عهده دارند کمیته های اعتصاب را در سطح کارخانه،کارگاه و محلات وحتی در درون اتحادیه های کارگری به وجود آورند وبا سیاست و اهداف کارگری خود وهمچنین در پیوند با دیگر تشکلهای مستقل از جمله تشکلهای زنان ، دانشجویان، جوانان، و دیگر نهادهای مستقل و مدنی، زمینه را برای کمیته های اعتصاب در راستای اعتصاب عمومی و در بعد سراسری آماده نموده و با سازماندهی کمونیستی وانقلابی، حکومت جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران را از اریکه قدرت سرنگون نموده و قاطعانه از خط و خطوط سیاسی و واقعبینانه کارگری خود در مقابل هر نوع تعرض و سواستفاده های سیاسی و غیره دفاع نمایند. 

۴ – نمایندگان واقعی کارگران در سطح سراسری و در راستای تحقق آمال واهداف مبارزاتی و کارگری بایست صندوق یا صندوقهای مالی و پشتوانه های مادی و حمایتی را به وجود آورند و به هر شیوه ممکن آنرا در بعد سراسری ارتقا دهند.

  ۵ – کارگران می بایست هوشیارانه و با آگاهی سیاسی و متکی به نیروی خود، نمایندگان و رهبران واقعی خودشان را در میان خود کارگران جستجو و انتخاب کنند و تکلیف خود را با روشنفکران به ظاهر چپ و در عمل بیگانه با طبقه کارگر و با بی کفایتی ادعائی سیاسی و سازمانییشان که از لحاظ فکری و سیاسی عقیم هستند روشن نمایند و صف کارگری، انقلابی و سوسیالیستی خود را با این دیدگاه و جریانات با خط مشی لیبرالی و با استراتژی غیرسوسیالیستی متمایز و به طور قطعی و همه جانبه این دیدگاه و تفکرات کارگر ستیزانه را خنثی و ریشه کن نمایند.

کارگر اسماعیل خودکام

۱۲/۳/۲۰۱۰

 

esmail_xodkam@yahoo.com