هشتم مارس، روز اتحاد و یکپارچگی زنان سرتاسر جهان!

هشتم مارس، جهان شاهد به حرکت در آمدن دسته‏جمعی زنان است. در این روز زنان به صف می‏شوند و پرچم و نماد خود را بدست می‏گیرند و جهان سرمایه‏داری را بار دیگر مورد خطاب قرار می‏دهند؛ یک‏پارچه فریاد بر می‏آورند که ظلم و نابرابری باید ریشه کن و پرچم جامعه‏ای عاری از تبعیض جنسیت بر افراشته شود. این خواست واقعی و باطنی زنان زحمت‏کش و محروم سرتاسر جهان است؛ این خواست همه‏ی انسان‏های آزاده و کمونیستی‏ست که در تخالف با سرمایه‏داران جانی به صف شده‏اند.

حقیقتاً که این روزها، ظلم و بی‏عدالتی‏ در سرتاسر جهان دارد بیداد می‏کند. فقدان آزادی‏های اولیه و نابرابری در ابعادی گسترده دامان همه‏ی اقشار جامعه را  در بر گرفته است. بیرحمانه دارند از جنسیت انسان‏ها در جهت منفعت خودی‏های‏شان سود می‏جویند و به قاچاق انسان‏ها می‏پردازند. دارند انسان‏ها را مورد توهین و تحقیر قرار می‏دهند تا بیرق جامعه‏ی دل‏بخواه‏ی خود را بر افراشته نگه دارند. دنیای کنونی، دنیای انسانی نیست. دنیائی‏ست که طبقات بالادست، دست بالا را دارند و دارند به یُمن اهرم‏های دولتی، سودهای هنگفتی را به جیب می‏زنند و زندگی را بر محرومان تلخ می‏نمایند. این تصویر حقیقی دنیای کنونی‏ست و آمار و ارقام ارائه شده از جانب خودی‏های‏شان هم دارد حکایت از در بدری انسان‏ها می‏کند. دارد حکایت از بی افقی میلیون‏ها زن محروم و سهم‏بری هر چه بیش‏تر سرمایه‏داران می‏کند و دارد حکایت از سوددهی سی و دو میلیارد دلاری سالانه‏ی سرمایه‏داران از طریق قاچاق انسان‏ها می‏کند؛ سوددهی که باعث خانه‏خرابی و در بدری بیش از یک میلیون و یک‏صد هزار زن از خانه و کاشانه‏ی‏شان می‏شود.

این خاصیت نظام‏های ظالمانانه است و همه‏ی هم و غم‏شان هم سودآوری برای طبقه‏ی سرمایه‏دار است. این از زمره خصائص اولیه‏ی هر نظام‏ چپاول‏گر و طبقاتی‏ست و وظیفه‏اش نابودی ارزش‏های انسانی‏ست. چاره و راهش در قبال خواسته‏های به حق میلیاردها انسانِ محروم چیزی جز توهین، تحقیر، سودآوری و سرکوب نیست. این متد همگانی و نوشته شده‏ی همه‏ی ظالمان، در جهان سرمایه‏داری‏ست؛ چرا که نظام‏های کنونی از ماهیت یکسانی برخورداراند و هدف‏شان تخریب زندگانی انسان‏هاست. بی تردید قاچاق انسان تک نمونه از سیاست‏های منفعت‏جویانه‏ای‏ست که سرمایه‏داران دارند در حق زنان روا می‏دارند؛ سیاستی که جامعه‏ی بشری شدیداً در خلاف آن قرار گرفته است و خواهان تغییر و نابودی همه‏ی مدافعین آن می‏باشد.

سرمایه‏داران جهانی، دنیا را به تخریب کامل کشانده‏اند و دارند با استثمار هر چه بیش‏تر محرومان، بر حاکمیت بناحق خویش تداوم می‏بخشند. سوءاستفاده از جنسیت و ترویج فرهنگ ارتجاعی بمنظور پایداری نظام‏های عقب‏مانده و استثمارگر، از زمره سیاست‏های ظالمانانه‏ای‏ست که دنیای انسانی و آن‏هم بطور باور نکردنی با آن رو در رو است. دارند تحت لوای پایداری و وفاداری به مذهب یعنی افیون توده‏ها به ناقص‏سازی دختران مبادرت می‏ورزند تا آرمان‏های ارتجاعی‏شان محفوظ به ماند؛ آرمانی که سالانه دارد به جنسیت بیش از صد و پنجاه میلیون زن در سرتاسر جهان صدمه وارد می‏کند. این دنیای تعریف و ساخته شده‏ی حاکمان است. این دنیای خشن و بیرحمی‏ست که سرمایه‏داران بانی و مولّد آنند و بدون کمترین شک و شبهه‏ای بدرد استثمار شوندگان و محرومان نمی‏خورد.

این همان دنیای دل‏بخواه‏ی سرمایه‏داران است‏که در آن بیش از هفتاد درصد از فقیران و شصت و چهار درصد از بی‏سوادان جهان را دارد، زنان تشکیل می‏هند. این همان دنیائی‏ست که “قاضی ارشد دادگاه عالی در نوار غزه و با صدور حکمی از تمامی وکلای زن خواسته تا هنگام حضور در دادگاه‏های نوار غزه علاوه بر داشتن روسری، لباس بلند و پوشیده بر تن کنند”. این آن دنیای مطلوبی‏ست که سرمایه‏داران و استثمارگران بدنبال آنند. این آن جامعه‏ی ظالمانانه و نابرابری‏ست که جنسیت انسان‏ها دارد بنوبه‏ی خود به یکی از ممر در آمد و سودآوری طبقات بالادست تبدیل می‏گردد. این آن دنیای “برابر”ی‏ست که بنابه گفته‏ی خودی‏های‏شان سالانه نزدیک به دو میلیون زن در فرانسه و آن‏هم در “مهد دمکراسی” دارند در محیط کار خود مورد بی احترامی یا تهدید قرار می‏گیرند.

حقیقتاً که سرمایه‏ی “آزاد اندیش” و مدافع‏ی “حقوق بشر”، در همه جا و بر اساس مختصات هر جامعه بدنبال چپاول‏گری‏ست و دارد انسان‏ها را مورد توهین، تحقیر و تعرض وحشیانه‏ی خود قرار می‏دهد. دارد بر میدان سودجوئی‏های خود می‏افزاید و به پایه‏ای‏ترین حقوق آن‏ها تعرض می‏کند. براستی که مدافعین چنین جوامع‏ای، غده‏ی چرکین‏اند و باید ریشه‏ی همه‏ی آن‏ها سوزانده شود تا دنیا شاهد برسمیت شناختن حق و حقوق واقعی زنان باشد.

شکی در آن نیست که نمی‏توان تصاویر ماهیتاً متفاوتی از زنان در سرتاسر جهان ارائه داد. همه‏جا اوضاع, زندگی احتماعی و سیاسی زنان یکسان است و در این میان، موقعیت زنان ایران هم بمانند هم نوعان‏شان تعریف آن‏چنانی ندارد. مقوله‏هایی هم‏چون توهین، تحقیر، اذیت و آزار و بی‏حرمتی و بی حقوقی زنان در ایران هم از سابقه‏ی بسیار طولانی و دیرینه‏ای برخوردار است. چرا که نظام حاکم بر ایران بمانند تمامی جوامع‏ی سرمایه‏داری علناً و قانوناً دارد، حقوق نیمی از جمعیت فعال جامعه را بدلیل جنسیت‏شان زیر و پا می‏گذارد. به دلیل این‏که بر این باور است که “زن نصف مرد است”. بر همین اساس است‏که صدها قانون دست و پا گیر را وضع نمود تا زنان را از میادین اجتماعی‏شان بدور سازد. محرومیت از انتخاب پوشش، جداسازی زنان و مردان، محروم از تعیین دروس آموزشی، ناامنی شغلی و غیره و غیره از زمره سیاست‏های ارتجاعی و جنسیتی‏ست که دارد بر شانه‏های زنان و دختران ایران سنگینی می‏کند.

سی سالی‏ست که رژیم جمهوری اسلامی دارد این‏گونه عمل می‏کند و سی سالی‏ست که دارد می‏کوشد تا زنان را از محیط اجتماعی‏شان بدور سازد؛ سی سالی‏ست که دارد تلاش می‏ورزد تا زنان را از میادین اعتراضی به عقب راند و سی سالی‏ست که دارد می‏کوشد تا زنان را در عرصه‏های متفاوت، تابع‏ی اهداف و امیال کثیف خود نماید؛ امّا به جرأت می‏توان گفت که اگر قدمت رژیم جمهوری اسلامی سی و یک ساله است، به همان میزان هم عمر مبارزات، اعتراضات و مخالفت‏های زنان هم سی و یک ساله می‏باشد. مبارزاتی که قابل کتمان نیست و بدون کمترین شک و شبهه‏ای تا دست‏یابی به حقوق پایمال شده‏ی خویش از حرکت باز نخواهد ایستاد؛ مبارزاتی که در چند دهه و بویژه در چند ماهه‏ی اخیر به اثبات رسانده است که به سر انجام رسیدن انقلاب ایران بدون شرکت و همیاری فعال زنان ناممکن می‏باشد. به اثبات رسیده است‏که رهائی زن بدون رهائی جامعه از قید و بندهای اسارت‏بار امپریالیستی و بدون هدایتِ سازمان رزمنده و کمونیستی و آن‏هم در پیوند با دیگر طبقات انقلابی ممکن‏پذیر نیست.

در حقیقت هراس و وحشت رژیم جمهوری اسلامی هم از یگانگی مردان و زنان در خیابان‏ها و در میادین متفاوت اعتراضی‏ست. میادینی که این‏روزها دمار از روزگار سران حکومت را در آورده و وادارشان نموده است تا بمنظور چند صباحی بیش بر حاکمیت بناحق‏شان، گله‏های رنگارنگ مسلح خود را به خیابان‏ها سرازیر نمایند و به قلع و قمع مردم و زنان معترض و مبارز بپردازند. رژیم جمهوری اسلامی قصد دارد تا با ارعاب و با ارتکاب جنایت، جامعه را از تب و تاب خود باز دارد و مانع‏ی هرگونه تحرکات و هم‏کاری زنان با دیگر اعتراصات رادیکال مردمی گردد. قصدش بر آن است تا زنان را از میدان واقعی و عملی مبارزه باز دارد و ارتباط آنانرا با دیگر بخش‏هایی اعتراضی قطع نماید.

واضح است‏که زنان کارگر، زحمت‏کش و محروم، علی‏رغم سرکوب‏گری‏های نیروهای مسلح رژیم در میدان‏اند و خواهان باز پس‏گیری حقوق چندین دهه‏ی خویش‏اند؛ واضح است‏که ستم بر زن و حاکمیت سرمایه، ابدی نیست و جبر زمانه، ستم‏گران و همه‏ی مدافعین‏اش را بزیر خواهد کشید؛ واضح است به همان میزانی که بگیر و به بند زنان و تنگناهای سیاسی در درون جامعه حکم‏فرما می‏باشد، به میزانی وسیع‏تر مقاومت، پایداری و روحیه‏ی مبارزه‏جویانه‏ی زنان هم دامنه و ابعاد گسترده‏تری بخود خواهد گرفت؛ واضح است‏که ظلم و ستم جانیان بشریت، بر دانش و آگاهی ستم‏دیدگان خواهد افزود و روزی همه‏ی آنانرا به جایگاهِ واقعی‏شان پرتاب خواهد نمود؛ چرا که سرنوشت و تاریخ ستم‏گران را این‏گونه نوشته‏اند و مجالی ابدی بر آنان نیست. بی تردید روزی زنان زحمت‏کش سرتاسر جهان و هم‏چنین زنان ستم‏دیده و محروم ایران شاهد چنین وقایع و رخدادهای تاریخی‏ای یعنی به گور سپردن همه‏ی مدافعین جامعه‏ی نابرابر و غیر انسانی خواهند بود و پرچم جامعه‏ای را بر خواهند افراشت که در آن نه از استثمار خبری خواهد بود و نه از توهین و تحقیر و نابرابری انسان‏ها.