سالانه بیش از یک میلیون دانش آموز مردود میشوند؟

شیرزاد عبداللهی کارشناسان مسائل آموزشی به خبرنگارمهر گفت”بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در ۶سال اخیر نزدیک به پنج میلیون نفر از دانش‌آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی مردود شده‌اند. اگرمردودیهای دوره متوسطه را به آن اضافه کنیم، سالانه بیش از یک میلیون دانش آموز مجبور به تکرار پایه هستند.”در ادامه گفت”نرخ پوشش تحصیلی کودکان واجب التعلیم٩٢درصد است. اگر این آمار را بپذیریم سالانه حدود هشتاد هزار کودک شش ساله وارد مدرسه نمی شوند و به آمار فزاینده بیسوادان مطلق اضافه می شوند. اگر میانگین سرانه دانش آموزی در سال را ٨٠٠ هزار تومان در نظر بگیریم، خسارت مالی ناشی از تکرار پایه یک میلیون دانش آموز ، حدود ٨٠ میلیارد تومان در سال است.”
٣٠میلیون دانش آموز مردودی و ۵/ ٢ میلیون کودک ۶ساله به مدرسه نرفته، بخش کوچکی از مشقات رژیمی است، که طی٣١ سال از حاکمیت سرکوبگرانه و ضد انسانی خود را بر مردم زجرکشیده ایران تحمیل کرده است.
اکثریت این مردودیها و به مدرسه نرفته ها که در گزارش کارشناس مسائل آموزشی از آن صحبت شده  از فرزندان خانواده های کارگران، زحمتکشان و تهی دستان جامعه ما هستند، که متأسفانه تعداد زیادی از آنها ترک تحصیل کرده و به عنوان کودکان کار، یا برای امرار معاش خود و خانواده مشغول کار و جان کندن هستند و یا در خیابان و کوچه و بازارها سرگردان و به دام باندهای مافیایی گرفتار میشوند. این در حالی است که در نظام سرمایه داری اسلامی ایران، طبق”قانون” تحصیلات عمومی تا پایان دوره راهنمایی، گویا اجباری و رایگان است!؟
این نیروی کار ارزان، تولید و باز تولید میلیونی سالانه آن، برای بقای رژیمی که سیاست اقتصادی خود را بر پایه استثمار وحشیانه کارگران و زحمتکشان، وجود و گسترش روزانه باندهای مافیایی قاچاق مواد مخدر، فروش و صادر کردن نو جوانان دختر به کشورهای همسایه که توسط وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران برنامه ریزی واجرا میشود و دهها ستم و اجحاف دیگر، به منبع در آمدی باد آورده به قیمت از هم پاشیدگی خانواده های این دانش آموزان و گسترش روزانه معضلات اجتماعی در جامعه تبدیل شده است.
اطلاق و بکار بردن کلمه مردودی حتی برای بزرگسالان ناخوشایند و ناراحت کننده است، تا چه رسد به کودکانی حساس و تیزبین. اکثریت دانش آموزان ایرانی با این کلمه دردآور آشنا هستند، متأسفانه در موارد متعددی بعنوان نفی شخصیتی افراد و اذیت و آزار دادن همکلاسی های خود از این اصطلاح استفاده میکنند. سرزنش کردن دانش آموزان مردودی در محیط خانوادگی آنها نیز به امری عادی تبدیل شده است.
دانش آموزان مردودی، از نظر روحی تا آخرین روزهای عمر خود از این تکرار پایه، که نوعی عقب گرد و درجا زدن محسوب میشود بشدت رنج میبرند. به دلیل برخوردهای شکنند و غیر مسئولانه در جامعه تحت حاکمیت مرتجعین مذهبی به جرأت میتوان گفت٬ که در فرهنگ عقب افتاده، کلمه مردودی مترادف است با کلمه کودن و تنبل که ما به أزای این روند، تعداد بیشتری از این دانش آموزان مردودی را وادار به ترک تحصیل خواهد کرد. در جامعه استبداد زده تحت حاکمیت رژیم اسلامی این کودکان معصوم، بی پناه و گوشه گیر در جامعه رها شده و در اوج سرخوردگی دچار تضاد عمیق روحی ناشی از محرومیت مدرسه و خواندن، بیکاری، نگران از آینده نامشخص خود، ترس از سؤ استفاده جنسی، خشونت، فقر و کودک آزاری رایج در جامعه میشوند. این پروسه آنها را در موقعیتی سخت، دشوار و شکننده قرار خواهد داد.
تعدادی از این دانش آموزان مردودی که مجبور به ترک تحصیل شده اند و قادر به گذار از این مرحله دشوار نباشند، تأثیرات منفی ناشی از این پروسه بر آنها در سنین بالا منجر به گوشه گیری، اعتیاد، بزهکاری، و انواع جرائم ناشی از مشقات نظام سرمایه داری خواهند شد. 
به گزارش خبرنگار مهر، دکتر غلامعلی افروز رئیس سازمان نظام روانشناسی گفت”۵١ درصد از بزهکاران ما اخراجی ها‌ و  مردودیهای آموزش و پرورش هستند.”
متأسفانه آمار این قشر از بزهکاران در سیستمی که آموزش در آن مبنایش بر اسلام ارتجاعی و خرافه شکل گرفته باشد، یقینآ از ۵١ در صد بیشتر است. ابعاد این فاجعه که دامنگیر اکثریت خانواده های کارگران، زحمتکشان و بیکاران جامعه  است رو به فزونی است.
بررسی علل تکرار پایه وترک تحصیل دانش آموزان در مدارس ایران به عوامل متعددی بستگی دارد که مختصرآ به بعضی از آنها اشاه خواهیم کرد.
– فقر، در خانواده های پرجمعیت که معمولآ سرپرست خانواده برای امرار معاش بقیه افراد تحت تکفل خود ناچارآ مانع از رفتن به مدرسه یکی دو نفر از بچه های خود شده، و از همان اوائل کودکی آنها را روانه بازار کار خواهند کرد.
– عدم آموزش صحیح و به موقع، در مواردی که دانش آموزان دچار مشکلات خانوادگی، کمبود محبت، بحران نوجوانی، عشق، مسائل جنسی، تعیین رشته تحصیلی و … خواهند شد.  
– محتوای علمی کتب درسی، که یکی ازعوامل اصلی جهت ارتقأ به کلاس بالاتر در نظام های پیشرفته آموزشی است، در تفکر و سیستم آموزشی رژیم اسلامی در ایران ممنوع و غریبه است. این ضعف پایه ای تأثیر عمیقی بر یادگیری، توان و درک مسائل علمی دانش آموزان دارد. کیفیت پائین تدریس معلمان با این محتوای کتب درسی در آینده و مخصوصآ در دوران مدارس راهنمایی و دبیرستان به مانعی اصلی جهت ارتقا به کلاس بالاتر این دانش آموزان منجر خواهد شد.
با توجه به اینکه برنامه ای آموزشی برای جذب این دانش آموزان مردودی و یا آن تعداد از دانش آموزانی که به دلائل دیگری مدرسه را ترک میکنند در سیستم آموزشی ایران وجود ندارد، نتیجه ای بهتر از آمار ۵١ در صدی از بزهکارانی که مدرسه را ترک میکند عایدش نخواهد شد.
حل نسبی این مشکلات در مقاطعی کمکی است به پیشگیری از اخراج و ترک تحصیل دانش آموزان، البته نه در سیستمی که مبانی آموزشی آن بر اسلام و قوانین ارتجاعی بنا گذاشته شده باشد. بلکه در نظامی سکولار که پایبند به قوانینی باشد، که در آن تحصیلات عمومی تا اتمام دوره راهنمایی، اجباری و رایگان باشد. قانونی که در رژیم اسلامی ایران نه اینکه مجری ندارد بلکه سازمان آموزشی علیه آن، سرگرم اشاعه خرافات در مدارس است. که با مقاومت دانش آموزان روبرو گشته.
حل نهایی و علمی مشکلات کمی و کیفی آموزش و پرورش در نظامی عملی است، که فضای دینی به مدارس آن حاکم نباشد و نهایتآ دین از دولت جدا باشد. تا دانش آموزان و معلمان در آن سیستم و در جوی قابل اعتماد، صمیمی و شاداب ضمن یادگیری دروس به شیوه علمی، به کمک همدیگر مسائل و مشکلات دانش آموزان را نیز بر طرف کنند.
سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و تحقق نظام شورایی که در آن برابری و عدالت اجتماعی حکمفرما باشد، فقط با مبارزه مشترک و سازمان یافته گام به گام کارگران، زحمتکشان، جوانان، زنان، دانشجویان، دانش آموزان، معلمان و سایر اقشار ناراضی و معترض به تمامیت رژیم اسلامی در ایران میسر خواهد شد. که بخشی از این پیروزی بر عهده همین دانش آموزان محروم از تحصیل و مدرسه است، که طی اعتراضات توده ای چند ماه گذشته شاهد شرکت فعال آنها در این اعتراضات بودیم.
 به امید روزی که دانش آموزان محروم از کلاس و مدرسه بار دیگر در کنار دوستان و هم کلاسی های خود به تحصیل و کسب علم و دانش برای آینده ای بهتر و دنیایی فارغ از ستم طبقاتی مجددآ حضور یابند.
 
جمعه ١۴ اسفند ٨٨