نگاهی مقایسه ای بین اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور جهانشمول انسان از حزب کمونیست کارگری ایران

مقدمه:
راست سیاسی ایران خیلی که می خواهد قمپز در کند و خلائق را بفریبد مجبور می شود جلوی پیشخوانش را با اعلامیه جهانی حقوق بشر تزئین کند. “لیبرالها” را می گویم البته وگرنه آدمخواران اسلامی و شاه اللهی ها که تکلیفشان معلوم است. این گروه آدمخوار شاه اللهی و حزب اللهی البته با چند تکان دیگر مردم ممکنست به همین “لیبرالیزم” عقب بنشینند و بشوند “اسلامی لیبرال” (که نمونه اش همین شیرین خانم عبادی است و بقیه تازه لیبرال شده های قبلا بسیجی!) یا بقول خودشان “مشروطه خواه” (مثل رضا خان پهلوی که دو دهه ای می شود خجالتی شده و از مردم می خواهد او را شاهنشاه صدا نزنند!). اینها همه ابواب جمعی راست ایران را تشکیل می دهند. انواع “پیوندی” این راست هم بعدها ممکنست سر و کله اش پیدا شود. چرا که اگر خلائق را نشود با خمینی و شاه فریفت شاید بشود مدتی با “دموکراسی و حقوق بشر” سر کار گذاشت!
اعلامیه حقوق بشر که در دهم دسامبر سال ۱۹۴۸ توسط “ملل متحد” بعد از شکست هیتلر به دنیا اعلام و بقولی به ۳۷۵ زبان دنیا هم ترجمه شد. “لیبرالهای ایرانی” ممکنست نخواهند مردم بدانند ولی واقعیت اینست که پایه های این اعلامیه در انقلاب کبیر فرانسه در اعلامیه حقوق انسان و شهروندی ریخته شد که به تاریخ آگوست    ۱۷۸۹
به جهانیان اعلام گردید! پشت اعلامیه جهانی حقوق بشر انقلابهای آمریکا و انگلستان و فرانسه ایستاده است و “لیبرال ایرانی” ما که مدعی رهبری فکری “جنبش سبز” است ، حالا پرچم “انقلاب بد است، خشونت بد است، رفرم خوبست” را بلند کرده است!
اما اجازه بدهید نگاهی مقایسه ای بین این اعلامیه و سند جهانشمول حقوق انسان که توسط کنگره چهارم حزب کمونیست کارگری ایران در سال ۱۳۸۲ ارائه شده بیندازم. اینجا عرصه ای است که دو گفتمان آلترناتیو وضعیت موجود را می شود محک زد:
الف- بستر تاریخی ارائه اعلامیه جهانی  حقوق بشر در برابر منشور جهانشمول حقوق انسان:
اعلامیه جهانی حقوق بشر از درون جنگ امپریالیستی بین “متفقین” و حکومت هیتلر بیرون آمد. حکومت آمریکا بعد از سقوط هیتلر ، خودش را در برابر “بلوک شرق” می دید و افق جنگ بین دو اردوگاه باعث شده بود که کمپ امپریالیستی در غرب برای تقویت سیاسی خودش مجبور شود مبانی لیبرال تاریخ قدیم راست را دو.باره احیا کند تا در کنار “طرح مارشال” بتواند جنگ سیاسی و ایدئولوژیکش را در کشورهای پیرامونی پیش ببرد. راست همانطور که قبلا هم گفتم در رادیکالترین شکلش مجبور است در دورانهای انقلابی وارد صحنه شود تا جلوی پائین کشیدن نظامش را بگیرد. لیبرالیزم کارش همینست. پرچم فریب راست می شود. این شد که اینها رفتند از انبان سیاسیشان ، العلامیه حقوق انسان و شهروندی دوران انقلاب فرانسه را بیرون کشیدند و رنگی بهش زدند تا جلوی پیشروی سوسیالیزم خواهی مردم دنیا را بگیرند.
منشور حقوق جهانشمول انسان توسط پرچم دار انقلاب ایران یعنی حزب کمونیست کارگری ایران در سال ۱۳۸۲ ارائه شد. انقلابی که الان موج جدیدش را می گذراند از زمان به حاکمیت رسیدن رژیم خمینی مرحله ضد رژیم اسلامیش شروع شده بود. حزب کمونیست کارگری نماینده جنبشی بود که بخوبی محتوی حکومت مذهبی و ارتباطش را با نظام بهره کشی سرمایه دید و در معرض افکار عمومی قرار داد. گفتمان کمونیزم کارگری و تئوری آن به حدی عمیق شده بود که دیگر می شد خواستهای مدرن انسانیت معاصر را در موضوع حقوق انسان فرموله کرد. این منشور پاسخ انسانیت معاصر است به حکومت اسلامی ، به نابرابری، به سرکوب زن و کودک، به زندان و اعدام و شکنجه به اعمال حکومت طبقه سرمایه دار و سیستم قضائیش ، به جداسازی انسانها به قوم و قبیله و ملت و مذاهب و به نفی سیستماتیک هویت انسانی از انسانها.
اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر، تلاشش این بود که جهان را حد اقل در سطح حرف و شعار به سطح خواستهای پذیرفته انقلاب فرانسه نزدیک کند، منشور جهانی حقوق انسان دارد انسانیت را به مرزهای جدیدی که شایسته انسانیت قرن بیست و یکم است فرا می خواند.
ب- نگاه به انسان و حقوقش:
در اعلامیه جهانی حقوق بشر، انسان هنوز قرار است از نظام برده داری آزاد شود! (اصل چهارم). این نشانه اینست که این اعلامیه هنوز بوی و هوای بورژوازی دورانی را دارد که تازه قرار بود برده داری کنار زده شود. این انسان آزاد شده از قید بردگی البته برایش برنامه دارند که بگذارندش سر کار و “حقوق مساوی در برابری کار مساوی” زیر سایه تقدس مالکیت بهش اعطا شود! این انسان را قرار است در برابر “قانون” برابر بخواهند. در بندهای آخر اعلامیه هم (ماده ۲۹) همین انسان تحدید می شود که حواسش باشد که از “اهداف تعیین شده ملل متحد پایش را فراتر نگذارد”! کدام اهداف تعیین شده را اینها شرط حقوق اعلامیه جهانیشان دانسته اند؟! معلوم نیست البته ولی حتما همان “تقدس مالکیتی است” که دو بند اعلامیه شان را مزین کرده! این انسان که قرار بوده از بندگی آزاد شود می تواند از “طریق رای دادن” در حکومتش شرکت کند و برود خانه اش تا صاحبان قبلی برده که شده اند سرمایه داران و “خواص” بتوانند به کارشان برسند! اینها خلاصه درکی است که در عمق روکش “حق طبیعی” اینها به انسان و حقش دارند. “انسان حق دارد اما حق محدود به قانون است”قانون را که می نویسد؟ البته که خودشان! پس این انسان که طبیعتا حق دارد در عمل حق طبیعیش محدود به اراده حضرات حاکمیتهاست که قانون می نویسند و این حق طبیعی را بطور طبیعی محدود بکنند! این اعلامیه ، حق تعیین سرنوشت کودک را “مقدمتا به خانواده می دهد”(ماده ۲۶). چرا باید خانواده و نه جامعه ضامن و تعیین کننده حقوق کودک باشد؟
منشور حقوق جهانشمول  انسانی، مصوب حزب کمونیست کارگری ایران، پاسخی است به این شیادیهای “لیبرالیزم”! افسانه حق برابر در برابر قانون را شکسته و بجایش حقوق انسانی بالاتر از قانون را هدف قرار داده. حقوقی که از انسان جدا نمی شود با ابزار قانون. انسان در منشور جهانشمول انسانی، مفهومی است جهانی با ارزشهای انسانی که منشاء همه فعالیتها و قدرتهاست و هدف همه فعالیتها. این انسان قرار نیست از بردگی نجات پیدا کند تا در نظام سرمایه داری و مالکیت مقدسش دوباره به بردگی کشیده شود. حکومتش را فقط از طریق رای دادن تعیین نمی کند بلکه حکومتش در هر لحظه نتیجه اراده اوست. حکومت پاسخگوی اوست. دستگاه قضائی را او انتخاب می کند و عزل و نصب همه حاکمان و مسئولین به او واگذار می شود. اینجا کودک، زن، سالمند، مذهبی و غیر مذهبی و هر انسان حقش را باید جامعه حفظ کند. ضمانت اجرائی اعمال حق انسانها جامعه است و حقوق هم پدیده هائی دائم در حال گسترش هستند.
نگاه کنید به:
نفی “حق استثمار انسان از انسان” با توجیه “حق مالکیت” (اصل۲، ۳)
تاکیید بر حق کودک و سالمندان و زنان بعنوان انسان برابر حقوق(اصول ۷، ، ۲۰۱۴و۲۱)
نفی مجازات اعدام و حبس ابد و  حق  سرباز زدن  انسانها از شهادت بر علیه خود(۳۳، ۳۲، ۳۴)
گسترش کنترل مردم بر حکومت و نظام فضائی و حق تعیین حکومت(اصل ۱۱، ۱۲،، ، ۲۹ تا ۳۳)

ج- انسان و آزادی
اعلامیه جهانی حقوق بشر درکش از آزادی نسبت به آنچه در ایران سنت حاکمان بوده البته بسیار جلوتر است. همینست که می تواند هنوز عده ای را فریب دهد. اما همین آزادی ها هم از نیازهای کنونی جامعه ایران بسیار عقب است. آزادی ئر این اعلامیه جهانی محدود است به “آزادی مذاهب” کنار هم. حرفی از آزادی بی مذهبی و بیان ضد مذهب نیست. آزادی تشکل تا حد تشکل اتحادیه ای هست اما آزادی اعتصاب و آزادی تحزب حتی صراحت ندارد! اینجا مرز مقدس نظام سرمایه داری است که “ملل متحد تعیین کرده اند!”. آزادی پائین کشیدن نظامهای حکومتی و آزادی از قید و بند سرمایه داری؟ البته که نیست! ارتباط آزادی و برابری هم اینجا ملحوظ نیست. جامعه بدون برابری آزاد نیست و جامعه آزاد حتما باید بین انسانها برابری در دستیابی به حقوقشان ایجاد کند. اینها نقاط ضعف اساسی درک لیبرال از آزادی است. درست آنجا که خیلی اینها مدعی آزادی هستند، باید افشایشان کرد که دروغ می گویند!
منشور حقوق جهانشمول انسان آزادی را هم بسیار بسط داده و عرصه های نوین آزادی را در اتعکاس با نیازهای جامعه مذهب زده ایران به آن اضاقه کرده و هم ارتباط گرهی  بین مفهوم آزادی و برابری را برجسته کرده است. (اصول ۴، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱،۱۹، ۲۳، ۲۵، ۲۶، ۲۷،۳۲)
نفی مذهب اجباری و زبان اجباری هم از دستاوردهای مهم این سند حزب ماست(اصل پانزدهم)
د- انسان و مذهب
اعلامیه حقوق بشر تلاشش اینست که به انسانها حالی کند که “هر کس مذهب خودش را داشته باشد” و همه “باید به مذهب هم احترام بگذارند”. اینها حرف آخر اینهاست! مذهب امری حداکثر فردی قلمداد می شود اما حضورش هم “طبیعت انسان” دانسته می شود. چیزی که آدمها همیشه باید داشته باشند!
حزب کمونیست کارگری ایران اما در منشور جهانشمول انسان بسیار عمیق تر به مذهب نگاه می کند. مذهب را نه تنها از حکومت جدا می خواهد بلکه آنرا از نظام آموزش و پرورش جدا می خواهد. مذهب را دستش را از قوانین و از تعیین تکلیف برای کودک قطع می خواهد. مذهب در جامعه مدرن ، موضوع مورد نقد است و آزادی بیان هدفش همینست که مذهب و همه اشکال ایدئولوژی و ذهنیتهای بسته را بشود از ذهن انسانها بیرون برد.(اصول ۸،۱۳،۱۴،۱۵)
خلاصه:
عروج موج عظیم انقلاب بر علیه رژیم اسلامی سر آغاز جنگ گفتمانهای آلترناتیو است. جامعه تشنه شناختن راه حلهاست و مقایسه کردن آنها با هم. آلترناتیوها در تمامی موارد گره های مورد نیاز جامعه باید ارائه شود و آلترناتیوهای راست باید مورد بمورد پاسخ بگیرد. حزب کمونیست کارگری ایران پرچمدار سرنگونی طلبی انقلابی تا بحال رئوس برنامه ای خود، منشورهای مهمی مثل منشور آزادی زن، منشور سکولاریزم و منشور حقوق جهانشمول انسان را جلوی جامعه قرار داده و باید روی این اسناد فعالیت وسیع تبلیغی و ترویجی انجام گیرد. سالها کار فکری و سیاسی پشتوانه حزب کمونیست کارگری است. سه دهه اخیر صحنه فعالین کمونیست کارگری شبانه روز کار کرده اند تا زیر بنای فکری انقلاب کنونی شکل بگیرد. نباید گذاشت راست سیاسی با بنجلهای از دور خارج شده اش مثل “دموکراسی” و “حقوق بشر” جامعه را فریب دهد. مردم در ایران بیشتر از اینها مبارزه کرده اند و بیشتر از اینها شایسته هستند که بنجلهای بورژوازی را بعنوان خواستهای خود بپذیرند. نقد مداوم برنامه سیاسی راست و شکستن تبلیغاتش در چهره “اپوزسیون” با ارائه آلترناتیوهای روشن مثل منشور حقوق جهانشمول، خواستهای حد اقل دهگانه، منشور حقوق زن و کودک و منشور سکولاریزم و نهایتا با ارائه پیش نویس قانون اساسی انسانی و سوسیالیستی قدمی مهم در راه پیشبرد حزب کمونیست کارگری خواهد بود.

منابع دیگر:
سعید صالحی نیا: کمونیزم کارگری و” مانیفست لیبرال” دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال(بخش اول)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/147–q-q-.html
سعید صالحی نیا: کمونیزم کارگری و “مانیفست لیبرال” دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران (بخش دوم)
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/267-131209saeed-s.html
سعید صالحی نیا: نگاهی به “پیش نویس قانون اساسی حقوقدانان سبز و لیبرال”!
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/726-180110-salehniya.html
اعلامیه جهانی حقوق بشر
http://groups.google.com/group/youth-for-human-rights/web/farsi

متن کامل سند حقوق جهانشمول انسان- مصوب کنگره چهارم حزب کمونیست کارگری ایران به تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۸۲
حقوق جهانشمول انسان
مصوب کنگره چهارم حزب کمونیست کارگری ایران
تاریخ ۱۹ دیماه۱۳۸۲
مقدمه:
جامعه باید آزادی انسانرا تامین کند. آزادی به معنی آزادی از سرکوب و اختناق سیاسی، آزادی از اجبار و انقیاد اقتصادی ، آزادی از اسارت فکری، آزادی در تجربه ابعاد مختلف زندگی انسانی، آزادی در شکوفائی خلاقیتهای بشری و آزادی در تجربه ابعاد عظیم عواطف انسانی.
جامعه باید تضمین کننده برابری انسانها باشد. برابری نه فقط به معنی برابری در مقابل قانون بلکه برابری در برخورداری از امکانات و نعمات مادی و معنوی جامعه، برابری در حرمت و ارزش همه انسانها در پیشگاه جامعه.
اکثریت عظیم مردم جهان اما نه از آزادی بهره مند هستند و نه به امکانات و نعمات مادی و معنوی جامعه، که خود خالق آن هستند، دسترسی دارند. مقدرات زندگی مادی و معنوی انسان به تولید برای سود وابسته است. استثمار و انثیاد اقتصادی توده عظیم انسانی قانون حاکم بر جهان است و مقتضیات تولید سود و سود آور نگاه داشتن صدها میلیون انسان منطق نظام سرمایه داری است. فقر و محرومیت، تبعیض و نابرابری، اختناق و سرکوب سیاسی، جهل و خرافه و عقب ماندگی فرهنگی، بیکاری، بی مسکنی، تاامنی افتصادی و سیاسی، فساد و جنایت همگی مصائب و محرمیتهائی هستند که هر روز از نو در متن سرمایه داری مدرن امروز، بعنوان اجزاء لایتجزای این نظام، بازتولید می شوند.
آزادی بشر از نظر بورژوازی، در اساس، آزادی استثمار کردن و استثمار شدن است. آنجا که هم پای حقوق بشر بمیان کشیده می شود در بهترین حالت حقوق سیاسی مشروط و محدودی تصویر می شود که استفاده از آن برای اکثریت کسانی هم که شامل آن شده اند ممکن نیست. آزادی و برابری با انقیاد اقتصادی متناقض است. حقوق بشر سرمایه داری با مسکوت گذاشتن این واقعیت نمی تواند پاسخگوی نیاز انسان باشد. بیانیه حقوق بشر تضمین کننده آزادی و برابری انسانها نیست. ابزار جلوگیری از طغیان مردم آزادیخواه و برابری طلب است. وسیله ای برای ممانعت از جلب مردم و متفکرین و آزادیخواهان به ابعاد عمیقتر حقوق بشر و درک تناقض حقوق انسان با ماهیت نظام سرمایه داری است.
حزب کمونیست کارگری ایران با انتشار بیانیه جهانشمول حقوق انسان تصویر روشنی از مبنای حقوق انسان را بدست می دهد. حزب کمونیست کارگری ایران این حقوق را حقوق همه انسانها در هر نقطه جهان می داند و برای تحقق آن می کوشد.
اعلام حقوق جهانشمول انسان بعلاوه در متن تحولات سیاسی و اجتماعی ایران و نقشی که حزب کمونیست کارگری بر عهده دارد اهمیت ویژه خود را دارد. جامعه ایران دستخوش یکی از عظیم ترین تحولات تاریخ خود است. جمهوری اسلامی در شرف سرنگونی است و مردم ایران می توانند و باید علاوه بر سرنگونی جمهوری اسلامی نظامی را بنا نهند که در آن آزادی و برابری در عمیق ترین و وسیعترین سطح فردی و اجتماعی متحقق گردد.
حزب کمونیست کارگری ایران اعلام می کند که مواد حقوق جهانشمول انسان را حقوق تخطی ناپذیر مردم می داند و با تصرف قدرت سیاسی و اعلام جمهوری سوسیالیستی همه این حقوق را بعنوان مبنای قوانین و سیاستهای جامعه اعلام می کند.
حزب کمونیست کارگری ایران کلیه احزاب سیاسی و کلیه مردم در ایران و جهان را به حمایت جدی از بیانیه حقوق جهانشمول انسان دعوت می کند.

بیانیه حقوق جهانشمول انسان
مواد زیر حقوق جهانشمول و انکار ناپذیر انسانست. هیچ قانون، سیاست و مقرراتی در جامعه نمی تواند حقوق و بندهای این بیانیه را نقض کند. هیچ فرد یا بخشی از جامعه را ازهیچ یک از حقوق این سند نمی توان محروم کرد یا مورد تبعیض قرار داد. دولت و ارگانهای اداره جامعه موظف به تضمین تحقق این حقوق و بندهای این بیانیه هستند.
اول-  حیات پایه ای ترین حق انسانست. جسم و روح افراد از هر نوع تعرضی مصون است.
دوم-استثمار انسان ممنوع است. کار مزدی که اساس استثمار انسان از انسان در دنیای امروز است و همچنین هر نوع انقیاد، بردگی و بیگاری در هر پوشش و یا هر توجیهی ممنوع است.
سوم-  مالکیت خصوصی بر وسائل کار و تولید، چه فردی و چه دولتی، ممنوع است. وسائل کار و تولید دارائی جمعی کل جامعه است.
چهارم-  کار فعالیت آزاد و خلاق انسانست و هر کسی حق دارد خلاقیتهای فکری و عملی خود را گسترش داده و بکار اندازد.
پنجم- هر کسی مستقل از نقش او در تولید می تواند از نعمات مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار گردد، همه انسانها در برخورداری از نعمات مادی و معنوی موجود در جامعه دارای  حق برابرهستند.
ششم- همه انسانها حق فراغت، تفریح،آسایش و امنیت دارند. هر کس حق دارد از مسکن مناسب و از ضروریات زندگی متعارف در جامعه امروزی برخوردار باشد.
هفتم- هر کودک حق یک زندگی شاد، ایمن و خلاق را دارد. تضمین رفاه و سعادت هر کودک، مستقل از وضعیت خانوادگی، با جامعه است. همه کودکان و نوجوانان باید استاندارد واحدی را از رفاه و امکانات رشد مادی، در بالاترین سطح ممکن را داشته باشند.
هشتم- هر فرد، بدون قید و شرط، در داشتن عقیده و بیان آن در شکل نوشتاری، شفاهی، هنری یا هر شکل دیگری چه بصورت فردی و چه جمعی آزاد است. نقد هر چیز و انتقاد به کلیه جوانب سیاسی، فرهنگی و اخلاقی و ایدئولوژیکی جامعه،همچنین اعتراض و اعتصاب کردن بصورت فردی یا جمعی حق بی قید و شرط هر فرد است. هر فرد می تواند هر حزب یا تشکلی را ایجاد کند و یا به چنین نهادهائی بپیوندد.
نهم- داشتن حرمت و شخصیت حق هر انسان است. هر نوع افترا، هتک حرمت ممنوع است. هر نوع تبلیغ نفرت یا برتری مذهبی،ملی،نژادی،جنسی ممنوع است.
دهم- تفتیش عقاید و تحمیل عقاید ممنوع است. هر کسی آزاد است که در باره نظرات و اعتقادات شخصی خود سکوت کند. هر نوع تحریکات و تهدیدات علیه بیان آزادانه نظرات افراد ممنوع است.
یازدهم- شرکت مستقیم و مستمر در امر حاکمیت حق هر فرد است. مقامات و نهادهای دولتی و ارگانهای اداره امور از بالا تا پائین باید منتخب مردم باشند. مردم حق انتخاب و عزل کلیه مقامات و پستهای سیاسی و اداری کشور را دارند. کلیه افراد بزرگسال از حق رای همگانی و برابر برخوردارند و حق دارند برای هر نهاد و ارگان نمایندگی و یا احراز هر پست و مقام انتخابی کاندید شوند.
دوازدهم- دولت، ارگانهای اداره امور یا مقامات مختلف به خودی خود هیچ حقی در مقابل مردم، چه بصورت فردی و چه بصورت جمعی، ندارند،مگر اینکه مردم این حق را به صراحت به آنها داده باشند.
سیزدهم- دولت و نظام اداره جامعه باید تماما غیر مذهبی و غیر قومی باشد. هر نوع کمک دولت به اشاعه هر مذهب یا دادن هر نوع مضمون یا ارجاع مذهبی یا قومی و یا ملی به فوانین ممنوع است. هر نوع ارجاع به مذهب، قومیت یا ملیت افراد در قوانین و در اوراق هویتی و اداری مربوط به آنها ممنوع است.
چهاردهم- داشتن یا نداشتن مذهب، بی قید و شرط آزاد است. مذهب از دولت و آموزش و پرورش جداست. هر نوع اجبار فیزیکی و روحی برای پذیرش مذهب ممنوع است. انتخاب یا عدم انتخاب مذهب اکر بزرگسالانست. کودکان و نوجوانان از هر نوع دست اندازی مادی و معنوی مذاهب و نهادهای مذهبی مصون باید باشند. جلب افراد غیر بزرگسال به فرقه های مذهبی و مراسم و اماکن مذهبی ممنوع است. تدریس دروس مذهبی ، احکام مذهبی و یا تبیین مذهبی موضوعات در مدارس و موسسات آموزشی ممنوع است.
پانزدهم- تعیین مذهب رسمی و زبان رسمی اجباری ممنوع است.
شانزدهم- سلامتی حق فرد است و هر کس حق دارد از کلیه امکانات جامعه امروزی برای مصون داشتن خود از صدمات و بیماری ها برخوردار گردد و از امکانات بهداشتی و درمانی در جامعه استفاده کند.
هفدهم- برخورداری از یک محیط زیست سالم و ایمن حق هر انسانست.
هجدهم- معاشرت و زندگی اجتماعی حق هر انسانست. هر نوع جداسازی و محروم سازی افراد از محیط اجتماعی و امکان معاشرت با دیگران ممنوع است.
نوزدهم- جستجو و اطلاع از حقیقت در مورد کلیه جوانب زندگی اجتماعی حق هر کس است. سانسور و کنترل اطلاعاتی که در اختیار شهروندان قرار می گیرد ممنوع است.
بیست- آموزش حق هر فرد است. هر کس حق دارد از امکانات جامعه امروزی برای ارتفاع دانش یا دستاوردهای فکری و عملی بشریت زمان خود برخوردار شود. دسترسی به کلیه امکانات آموزشی موجود در جامعه و استفاده از آنها حق هرکسی است.
بیست و یکم- هر سالمند حق یک زندگی شاد، خلاق و ایمن را دارد. هر کس حق دارد در دوره سالمندی، مستقل از موقعیت مادی خود،از بهترین امکانات زیستی، درمانی و بهداشتی بهره مند گردد. تضمین این حقوق برای سالمندان به عهده جامعه است.
بیست و دوم- آزادی بی قید و شرط سکونت، سفر و نقل مکان حق هر فرد بزرگسال است. هر کس بدون قید و شرط حق دارد به هر کشور سفر کند و با در هر کشوری اقامت گزیند.
بیست و سوم- هر کس می تواند با پذیرش تعهدات حقوقی شهروندی، شهروند جامعه شود.
بیست و چهارم- زندگی خصوصی افراد، محل زندگی ، مکاتبات و مراسلات و مکالمات فرد از هر نوع دخالت توسط هر مرجعی مصون است.
بیست و پنجم- هر کس در انتخاب لباس آزادی بی قید و شرط دارد. هر نوع شرط و شروط رسمی و یا ضمنی بر پوشش مردم، از زن و مرد، در اماکن عمومی ممنوع است.
بیست و ششم- هر کس حق دارد از شرکت در جنگ و یا هر فعالیت نظامی که با اصول و اعتقادات وی مغایرت داشته باشد امتناع نماید.
بیست و هفتم- برقراری رابطه آزاد و داوطلبانه جنسی حق انکار ناپذیرهمه کسانی است که به سن قانونی بلوغ جنسی رسیده اند. روابط جنسی افراد بزرگسال با هم امر خصوصی آنهاست و هیچکس و هیچ مفامی حق کنکاش و دخالت در آن و یا اعلان عمومی آنرا ندارد.
بیست و هشتم- روابط جنسی افراد بزرگسال(بالای سن قانونی بلوغ) با افراد زیر سن قانونی ولو با رضایت آنان ممنوع است.
بیست و نهم- قضات دادگاه ها و سیستم قضائی بلحاظ حقوقی مستقل هستند. انتخاب و عزل قضات و سایر مقامات قضائی حق مردم است.
سی ام- برپائی دادگاه های ویژه ممنوع است. کلیه محاکمات باید علنی برگزار گردد.
سی و یکم- همه افراد در مقابل قانون مساوی هستند. هیچ مقام یا فردی مصونیت قانونی ندارد. هر کس بی قید و شرط حق دارد علیه هر مقام دولتی در دادگاه های عادی اقامه دعوا کند.
سی و دوم- هر کس حق دارد از ادی شهادت علیه خود با اعتراف خود داری کند.
سی و سوم- اصل در کلیه محاکمات بر برائت متهم است. برخورداری از امکان رسیدگی و محاکمه منصفانه حق هر فرد است. هر توع شکنجه ، ارعاب، تحقیر و اعمال فشار فکری و افراد بازداشتی، متهمین و محکومین مطلقا ممنوع است و مبادرت به آن جرم جنائی محسوب می شود. کسب اعتراف یا تهدید و تطمیع ممنوع است.
سی و چهارم- مجازات اعدام و حبس ابد یا هر نوع مجازات متضمن تعرض به جسم افراد تحت هر شرایطی ممنوع است