بازنگری یک شعار

رفیق بهروز ناصری در مقاله ای تحت عنوان “پلی بسوی سوسیالیسم” به تاریخ ۳ فوریه ۲۰۱۰ بحثی را پیرامون شعار “آزادی برابری حکومت کارگری” مطرح نموده اند و واژه “برابری” را در این شعار نقد کرده و آنرا به چالش کشیده اند.
از نظر من رفیق بهروز بحث مهم و کلیدی ای را مطرح نموده اند. در شرایطی که طبقه کارگر ایران به اعتراف تمام فعالان کارگری و چپ ایران نامتشکل و پراکنده میباشند، باید تاکتیکهای دقیقتری از جانب کارگران آگاه و پیشرو و کمونیستهای جامعه مطرح شود تا کمکی واقعی به هرچه منسجم تر کردن این طبقه انجام پذیرد. همه میدانیم که در اعتراضات بعد از انتخابات رئیس جمهوری ایران در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ مسلما کارگران و زحمتکشان بجان آمده جامعه شرکت گسترده داشته اند. اما شعارها شعارهایی نبودند که تمام خواستهای این طبقه استثمار شده را در بر بگیرد. شعارهایی که در این مدت مطرح شدند و طبقه کارگر میتواند با صراحت از آنها دفاع کند یکی “آزادی زندانیان سیاسی” و دیگری “مرگ بر دیکتاتوری” ویا “مرگ بر جمهوری اسلامی” و شعارهایی از این دست بودند که نمایانگر اعتراض به جمهوری اسلامی هستند اما خواستها و مطالبات کارگران و زحکمتشان را منعکس نمیکنند. خلاء شعاریِ بزرگی احساس میشود. درست است طبقه کارگراعتصاب را بعنوان شیوه اصلی مبارزه خود دارد، اما حال که طبقه کارگر ایران به این حد از رشد مبارزاتی نرسیده است که از این ابزار مهم و استراتژیک بنحو احسن استفاده کند، باید تاکتیکهای دیگری بکار ببریم تا کمکی کرده باشیم به به فعل درآمدن نیروی بالقوه این طبقه پرتوان استثمار شده. در همین راستا بحث رفیق بهروز را بجا میدانم که یک بار دیگر مروری بر شعارهایمان داشته باشیم و به‌هرچه توده‌ای تر شدن و هر چه‌زمینی تر شدن آنها کمک کنیم. برای پرهیز از تکرار مکررات مختصرا میگویم بخش اول بحث ایشان را در مورد به چالش کشیدن واژه “برابری” در شعار “آزادی برابری حکومت کارگری” قبول دارم. آری “برابری” واژه‌ای است “مطلق”. و هر مطلقی ریشه در ایده‌الیسم فکری دارد. و هر فکر ایده‌آلیزه شده ای با واقعیت فاصله دارد.
رفیق بهروز شعار “نان  مسکن  آزادی  حکومت کارگری” را به عنوان آلترناتیو شعار “آزادی  برابری  حکومت کارگری” ارائه داده اند و آنرا زمینی تر و قابل دسترسی تر میدانند.
بنظر من آلترناتیوی که رفیق بهروز مطرح کرده‌اند، علیرغم خصوصیاتی که برای واژه های “نان” و “مسکن” ارائه داده اند، جامع  و دربرگیرنده نیست.
شعار اصلی یک حزب سیاسی علیرغم اینکه باید زمینی و قابل دسترس باشد، باید منعکس کننده استراتژی آن حزب هم باشد. “شعار” طرح “مطالبات” است. “نان” و مسکن” هر چند نیازهای مبرم هر انسانی هستند، اما نمیتوانند تمام نیازهای مادی انسان را در جوامع کنونی برآورده کنند. مقولاتی چون “آموزش و پرورش، بهداشت، مسائل مربوط به زنان و کودکان و سالخوردگان و …” جایگاهشان در این شعار ناروشن است.
بنظر من باید بدنبال آلترناتیو جامعتری باشیم علیرغم زمینی بودن، بطور واقعی “نان” و “مسکن” نیز جزئی از آن شعار باشند.
من نیز قبول دارم که فرمول دقیق سوسیالیسم علمی مبنی بر “هر کس به اندازه توانش، هر کس به اندازه نیازش” نمیتواند مترادف واژه “برابری” باشد، اما این فرمول عینا به معنای “عدالت” است. اگر این فرمول را مبنا بگیریم، بنظر من شعار اصلی حزبمان زمینی تر، جامعتر و فراگیرتر و توده‌ای تر خواهد بود. پیشنهاد من شعار “آزادی  عدالت  حکومت کارگری” است.
“عدالت” از “برابری” بسیار واقعی تر است.