نامه‌ی سرگشاده ٬ در رابطه با بیانیه‌ی " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید)…

على فرمانده
نامه‌ی سرگشاده  
در رابطه با بیانیه‌ی " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) " و مواضع "کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) – هلند" و روش‌های جنجالی، نازل و غیر شرافتمندانه‌ی سازمان فدائیان "اقلیت" برای فرار از حقیقت.

خوانندگان گرامی آنچه در زیر می‌خوانید، " بخش اساسی‌ و تکمیل شده‌ی پاسخ به نامه‌ی رفیقی است که از طرف: " شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) " خطاب به "کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید) – هلند" نوشته شده و برای آن رفیق ارسال شده است. از آن جا که در نامه‌ی دریافتی عنوان " درونی" آمده است از ضمیمه‌ی آن معذوریم و هم چنین ‌اسامی نیز حذف شده‌اند. نا گفته نماند که یکی دو نامه‌ی دیگر بین ما رد و بدل شده است، که مضمون و محتوای آن‌ها چیزی بیش‌تر از آنچه طرح شده است نیست.

اکنون پس ازمشاهده‌ی انتشار علنی و غیر اصولی‌ی بیانیه‌ی " شورای هماهنگی کانون . . ." از طریق سایت " اقلیت " که در آن به نوعی گرفتن کمک‌های امپریالیستی و شرکت در پروژه‌های آنان مورد تائید قرار گرفته است؛ مبارزه، فداکاری، زندان، شکنجه و به خون خفتن هزاران هزار زن و مرد انقلابی و کمونیست را برای رهائی و برابری زنان و مردان زحمتکش  در ایران، در دو رژیم سرمایه‌داری و سرکوبگر شاهنشاهی و جمهوری اسلامی کمتر از یک هزارم خدمات موئسسات بورواژی تحلیل کرده‌اند؛ که آن هم صرفن مالی بوده و از حاصل دست رنج کارگران و زحمتکشان هزینه گردیده است. وظیفه‌ی خود می‌دانیم تا ضمن اعلام عدم هر گونه مسئولیت در مقابل آن " بیانیه " هم چنین اعلام هرگونه رابطه و هم کاری را با انتشار دهنده‌گان " بیانیه" به اطلاع عموم برسانیم.

در پایان این نامه نیز مطلبی آمده است که در آن توضیح صادقانه‌ی من ( جعفر امیری) در رابطه با ایمیل سایت بازتاب در لیست آدرسهای ایمیلی من آمده است. این مطلب بلافاصله پس از این که من متوجه اشتباه خودم شدم تنظیم و برای اعضای کمیته‌ی میزکتاب آمستردام فرستاده شد. اشتباهی که اقلیت به زشت‌ترین شکل ممکن از آن سوء استفاده کرده است. اکنون با برتابیدن آفتاب حقیقت خفاشان را چه تدبیر دیگر آید؟  

متن نامه‌ی من به رفیق . . . مسئول " شورای هماهنگی کانون . . ."

رفیق . . .  گرامی درود بر شما،

من هم متقابلن برای شما رفیقِ تا کنون ندیده‌ام و خانواده‌ی متحرم‌تان و سایر رفقا آرزوی موفقیت و شادکامی دارم. نامه‌ی مورخ ١٢ ژانویه‌ی شما را با امضای " مسئول سیاسی شورای هماهنگی کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) " در یافت کردم.

راست‌اش قبل از هر چیز متاسف‌ام از این که شما خودتان را همان طور که قبلن هم گفتیم درگیر مسئله‌ای کرده‌اید که در رابطه‌ی با آن نه اشراف کامل دارید ونه از طریق اصولی خواستار آن شدید.

در ثانی اگر قرار است کانون در منازعات گروهی شرکت نکند، شما چرا شرکت کردید؟ و یک بیانیه‌ی بالا بلند و جانبدارانه صادر نمودید؛ به جای اعلام موضع‌گیری خودتان در مرزبندی با کمک گرفتن از امپریالیست‌ها و شرکت در طرح‌های امپریالیستی.

ورای این‌ها کانون زندانیان سیاسی ایران (درتبعید) – هلند، عضو کمیته‌ای است که دارای سابقه‌‌ی مبارزاتی‌ی روشن و مشخصی است. برای خود اساسنامه و آئین نامه دارد و من به عنوان مسئول کانون در هلند در تنظیم و تثبیت آن شرکت و نقش داشته‌ام و در طی مدت فعالیت مشترک خود برای پیشبرد فعالیت‌های مبارزاتی آن مسئولیت‌هایی به عهده‌ام بوده است. و مادام که با این کمیته فعالیت مشترک داریم خودمان را مقید به رعایت تمام مقررات آن در راستای اهداف انقلابی‌اش می‌دانیم و در مقابل نیز هر عضوی خارج از مقررات آن عمل نماید وظیفه‌ی خود می‌دانیم تا هم راه سایرین با آن مخالفت و در نهایت قطع رابطه‌ی سیاسی کنیم.

شما حتمن خوب می‌دانید هم کاری ما با هم (کانون در کشورهای مختلف) از همان ابتدا بر اساس شکل سازماندهی یک سازمان سیاسی سرتاسری یا یک حزب سیاسی نبوده است؛ در عمل هم الزامات سازمانی و حزبی نیز تا کنون نداشته‌ایم.

شک نداریم که شما هم خوب می‌دانید که ما اصلن و ابدن نمی‌دانیم این " شورای هماهنگی کانون" در چه زمانی تشکیل شده است مکانیزم انتخاب اعضای آن چگونه بوده است، شرایط رای دهندگان بر چه اساس تعیین گردیده، تعداد آن چند نفر است، دوره و مدت فعالیت‌اش چند وقت است، آیا تنها از یک کشور عضو دارد یا از کشورهای دیگر نماینده و عضو در آن هستند و و و.

به همین علت بعد از سالیان سال هم کاری حول چند  محور مشترک از جمله: زندانی سیاسی‌ی  در تبعید بودن،  مخالفت با تمامیت رژیم جنایت کارجمهوری اسلامی  و سرنگونی قهرآمیز آن و مخالفت با امپریالیزم به عنوان واقعی‌ترین، خونخوارترین و دسیسه چین‌ترین و و و دشمن طبقاتی  طبقه‌ی کارگر که تمام ستمگری‌های جهان برخاسته از ذات و ماهیت جنایتکارانه‌ی آن است. این اولین باری است که در رابطه با هم اکنون پای "شورای هماهنگی" ما بین آمده است.

رفقای گرامی برخی مسائلی که در ذهن شما می‌گذرد و در واقعیت امر وجود ندارد شما را درگیر این مسئله و نگران کرده است. می‌دانیم که خوب می دانید آن مکانیزم کار تشکیلاتی هرگز در بین ما وجود نداشته، مگر می‌شود یک عده‌ای با هم کار تشکیلاتی کنند، یعنی تشکیلات داشته باشند، مخصوصن تشکیلات کشوری و بعد در طی سالیان سال تا آن جا که من به یاد دارم، هیچ گونه نشست، سمینار، کنفرانس، مجمع عمومی و حتا یک گرد هم آئی کوچک و ساده هم نداشته باشند.

رفقا، توجه داشته باشید ما در شرایطی زندگی و مبارزه می‌کنیم که بسیاری از آن مناسبات قدیم و مربوط به شرایط خود ویژه‌ی داخل کشور تازه اگر هم موفق به برقراری‌اش می‌شدیم در این جا کاربرد ندارند. برای نمونه مگر این همه سازمان و حزب سیاسی را در دور و بر خودمان نمی‌بینیم که با داشتن چنان تشکیلات‌ و اساسنامه‌هایی در بن بست مانده‌اند و روز به روز پس می‌روند. تنها کوچکترین توجهی به روند از هم پاشیدگی " سازمان چریکهای فدایی خلق ایران" بعد از قیام، "حزب کمونیست ایران " و " حزب کمونیست کارگری" هر آدم غافلی را بر سر عقل می‌آورد. بگذریم ا