“جنبش سبز “، هویتی مجعول و ناشناخته

بهررو انتظار بزرگی بود که از  ًجنبش سبز ً بمثابه کُنشی اجتماعی میرفت که درسی و یکمین سالگرد انقلاب اسلامی در ًمیدان آزادی ً پیش روی رئیس جمهور رژیم اسلامی متشکل، باتدبیر و هدفمند به مصاف جمهوری اسلامی برود. این انتظار از آن جهت بزرگ و غیر عقلانی بود که میدانیم  ًجنبش سبز ً در طی ماههای اخیر پس از اعلام موجودیتش نه هرگز به وظایف اولیه خود که شاخص های هر کُنشِ مدنیِ مستقل است عمل کرد و نه بدان وظایف واقف است. جهت درکِ دقیقترِ موضوع ضروری است در اینجا ابتداء اشاراتی کلّی به مفهوم و ویژگیهای مشترکِ کُنش های مدنی مستقل داشته باشم که جملگی در هرشرایطی جنبش هایی رهائیبخش و ضد استبدادی هستند. این اشارات از آن جهت ضروری است تا هر چه بیشتربه کاستیهای جنبشِ موسوم به  ًجنبش سبزِ ً که پیشتر با این عنوان مطرح است پرداخته باشیم، تا بدین طریق به توهمات خود نسبت به آینده  آن با کم و کیف امروزیش پایان بخشیم. خوب بیاد میاورم در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۹ در مقاله ای تحت عنوان  ًجامعه مدنی پیش شرط استمرار دمکراسی، ولی نه شرط تحقق آن ًکه اقتباسی بود از پژوهش دوجامعه شناس برجسته آمریکایی، جین کُهن و آندریو آرتُو ، موضوعاتی را در خصوص ویژه گی و اهداف استراتژیک جامعه مدنی و یا کُنش های مدنی طرح کرده بودم که اشاره مجدد به آنها در این نوشتار پیش درآمد شناخت هر چه بیشترما از ماهیت و محتوای پدیده ای بنام  ًجنبش سبز ً است. در آن مقاله در رابطه با تعریف و اهداف واقعی جامعه مدنی بعنوان کُنش اجتماعی با هدف دمکراتیزه کردن ساختارهای غیر دمکراتیک قدرت نوشتم:

 پروژه جامعه مدنی  یک پروژه انتقادی به نظامهای سیاسی استبدادی  است. پروژه  جامعه مدنی، پروژه توسعه دمکراسی و پروژه ضد قدرت است. پروژه جامعه مدنی، پروژه یک اپوزیسیون دائمی علیه نهادهای قدرت  بویژه علیه نهاد دولت است. پروژه جامعه مدنی، پروژه تشکل یابی مستقل شهروندان فاقد قدرت است. پروژه جامعه مدنی، پروژه متشکل شدن گروه های اجتماعی کار در سازمانهای صنفی خود میباشد. پروژه جامعه مدنی، پروژه اتحاد اقوام جهت احقاق حقوق مستقل قومی و فرهنگی خود میباشد. پروژه جامعه مدنی، پروژه تأسیس مطبوعات مستقل، مستقل از نهادهای سیاسی و اقتصادی است که در جهت افشاء و پیشگیری از رشد فساد و تعدی به حقوق شهروندان یک جامعه فعالیت میکنند. در یک کلام پروژه جامعه مدنی، پروژه اتحاد جامعه علیه دولت است . 

در واقع این درکِ مشخص از ویژگیهای جامعه مدنی ومجموعه کُنش های اجتماعی ضد استبدادی در دوران معاصر است که توسط  دو جامعه شناس آمریکایی و دیگرپژوهندگانِ موضوعات اجتماعی به آنها پرداخته شده که مبتنی است بر تجربیات مبارزات اجتماعی ملل مختلف جهان که با انقلابات موسوم به ًانقلابات مخملین ً موفقّ گردیدند آزادیهای سیاسی و مدنی خود را بازیابند. ماحصل همهء این تلاش ها دگرگونی در ساختارهای سیاسی نظامهای بسته ای بودند که دردهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی شرق اروپا و آمریکای لاتین را در احاطه خود داشتند. با بررسی مجموعه مباحث تئوریک در غرب که در ارتباط با اهداف و ویژگیهای جنبش های اعتراضی مدنی مستقل ارائه داده شده، از همان آغاز تأکید کردم  ًجنبش سبز ً بمثابه کُنش مدنی هویتی نامعلوم دارد، فاقد استراتژی و راهکارهای مبارزاتی مستقل است که جمهوری اسلامی را وادارد در مقابل مطالبات دمکراسیخواهانه مردم سرتکریم فرود آورد. از همین رو با توجّه به شعارها و عملکردهای ًجنبش سبز ً از آغاز تا بامروز به دشواری میشود آنرا در قالب یک جنبش مدنی مستقل قلمداد کرد که در گام نخست هدفش میبایست دمکراتیزه کردن ساختارهای غیردمکراتیک نظام اسلامی در کشورمان باشد. رهبران اصلاح طلب ًجنبش سبز ً بارها اعلام کرده اند هر خواست سیاسی فراسوی نظام جمهوری اسلامی برای آنها غیرقابل پذیرش است. آنها جمهورهای اسلامی را با کمی تعدیل های سیاسی و بازگشت به شرایط سیاسی دهه نخست این نظام میخواهند که آیت الله خمینی ولی امر بوده و سران حزب جمهوری اسلامی مدیران طراز اوّل سیاسی کشور محسوب میشدند. با توجّه به حدود و انتظارات رهبران اصلاح طلبِ  ًجنبش سبز ً این کُنش اجتماعی هرگز با این کیفیت به مطالبات واقعی یک جنبش اجتماعی مدنی دست نخواهد یافت و آنچه که امروز از بررسی این رویداد سیاسی میشود نتیجه گرفت این است که  ًجنبش سبز ً در نهایت تبدیل به ابزار امتیازگیری جناح های حکومت از یکدیگر در جنگ قدرت شده است. از همان آغاز بواسطه بحران هویت و نامعین بودنِ شاخص ها و استراتژی ًجنبش سبز ً تأکید داشتم پدیده ای بنام  ًجنبش سبز ً تحت عنوان کُنش مدنی مستقل و دمکراسیخواه موجودیت عینی نداشته و خواستِ رهبرانِ اصلاح طلب این حرکت هرگز متوجه دگرگونی اساسی در ساختار حکومت اسلامی نیست. امّا در کوران این بحرانِ هویت هرگز منکر جنبش اعتراضی مردم آنهمه در پهنه ای گسترده علیه رژیم اسلامی نبوده ام. جنبش اعتراضی مردم در سطحی گسترده علیه حکومت واقعیتی است انکارناپذیر. این اعتراضات در همهء دورانِ مبارزات جانانه مردم علیه رژیم وجود داشته است، گاه بالقوه و گاه بالفعل. امّا از آنجائیکه تاکنون این اعتراضات فاقد سازمان رهبری مستقل بوده، جامعه نتوانسته است در پیکار بزرگ اجتماعی خود علیه حکومت ملایان در دورِ اخیربه خواستهای مطلوبِ آزادیخواهانه خود دست یابد.  

با این مقدمه قصد داشتم پیش از هرچیزبه برخی از کوشندگان سیاسی نکته مهمی را یاد آور شوم، اینکه بسیار دشوار خواهد بود با معیارها و عنوانهای مذهبی که تولیدات ذهن و باورِ اتاق فکر ًنواندیشانِ دینی ً است کارزارِ مدرن و پیشرفته ای را علیه جمهوری اسلامی براه بیاندازیم. این نکته بسیار مهم است که هرگز با هویت سیاسی جعلی متأثر از گزینه های ناشناخته دینی نخواهیم توانست باور و اعتماد مردم را به مبارزه جدی علیه رژیم جلب کنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم عنوان ًجنبش سبز ً با نام رهبران اصلاح طلب حکومت عجین شده است که همیشه اذعان داشته اند هرگزسرستیز با اساس نظام جمهوری اسلامی را ندارند. وحال در شرایطی که جامعه از دیدگاهها و عملکردهای نخبگانان سیاسی کشور در رابطه با اعتراضات اخیر مردم علیه جمهوری اسلامی آگاهی یافته اند، و متوجّه شده اند نیت نهایی رهبران اصلاح طلب حکومت از ًجنبش سبز ً، اصلاحات در چارچوب نظام است پس چه اصراری است ما کماکان برای تبدیل شدن به بدیلی سیاسی در مقابل رژیم از عنوانهای سوخته آنها بهره جوئیم. بی تردید جامعه سیاسی سکولار ایران خود دارای توانمندیهای لازم جهت یک همکاری مستقل و مستقیم در همهء عرصه ها با یکدیگراست، حتی در انتخاب عنوانی برای سامانه سیاسی خود که بنا دارد تاروپود رژیم اسلامی را درهم کوبد.

کورش اعتمادی
استهکلم ۲۲ فوریه ۲۰۱۰