صادق محصولی و خط وقاحت

پس و پیش کردن خط فقر٬ بازی با اعداد و ارقام و آمارها شگرد قدیمی و شناخته شده حکومت اسلامی است. پنهان کردن حجم عظیمی از مصایب اجتماعی در پس عبارات من در آوردی و بدل کردن آن به مباحثات آکادمیک و به اصطلاح کارشناسانه فقط نشان بی مبالاتی و از زیر بار مسئولیت در رفتن حکومت اسلامی  نیست. واقعیت این است که جمهوری اسلامی در مرحله یک پله تا سقوط راهی بجز کتمان و انکار فقر بی انتهایی که آشکارترین و علنی ترین چهره و مشخصه نکبت حکومت اسلامی است٬ ندارد. این وقاحتی است که فقط از جمهوری اسلامی ساخته است.
به گزارش سایت آفتاب نیوز٬ پاسدار میلیاردر صادق محصولی وزیر به اصطلاح رفاه و تامین اجتماعی اعلام کرده است که: “هیچکدام از آمارهایی که درمورد خط فقر اعلام می‌شود، کارشناسانه نیست و هنوز کار کارشناسی دقیقی در این رابطه انجام نشده است. . .  او می افزاید: اگر یک نفر روزی یک دلار درآمد داشته باشد در ماه درآمد او ١۲۰ هزار تومان می‌شود؛ اما آیا می‌توان این درآمد را برای یک خانواده چهار نفری گفت که خط فقر مناسبی است؟ این‌طور نیست و با این که در دنیا بعنوان ملاک است برای ما ملاک قابل قبول نیست”.
صادق محصولی واقعا  دارد حقیقت مهمی را اعلام می کند. اصلا در صحت سخنانش تردید نباید کرد٬ به آسمان ریسمان کردنش فعلا کاری نداشته باشید! حقیقت زشت و کریهی که در سخنان محصولی نهفته است فقط وقاحت مشمئز کننده اش نیست٬ حقیقت این است که جمهوری اسلامی قرار نیست فقر و مصیبتی را که بیش از سه دهه است به جامعه تحمیل کرده حتی سر سوزنی هم ترمیم بکند. اگر هم قرار است کاری بکند این است که کارشناسان میلیاردری از جنس صادق محصولی باید در این مورد کار آکادمیک و کارشناسانه بکنند! و بساط ثروتهای افسانه ای و باج و خراج بیت رهبری و تمامی دستگاه فاسد حکومتی تداوم یابد! این تمامی راه حلی است که این نابغه وقاحت درمقابل جامعه فقر زده ایران گرفته است. اصلا برای اینها چه فرق می کند که خط فقر کجاست و با یک دلار و دو دلار در ایران تحت حاکمیت اسلامی چند گرم برنج و گوشت میتوان خرید؟ وزیر و کیل این حکومت دارند بر کشف خط فقرشدید٬ خط فقر خیلی شدید٬ خط بقا و . . . با هم رقابت میکنند.  اصلا مگر نه اینکه “اقتصاد مال خر است”!
یکی از همین نوع کاربدستان حکومتی به نام خراسانی رسما و علنا منکر کودکان کار و خیابان شد و افاضه فرمود که “ما اصلا چنین پدیده ای در ایران نداریم. کودک خیابان یعنی کودکی که در خیابان به دنیا می آید٬ در خیابان زندگی میکند و در خیابان می میرد. با این احتساب در ایران کودک خیابان وجود ندارد”! نبوغ را می بینید؟
بانک مرکزی ایران مبلغ هفتصد هزار تومان را مرز خط فقر اعلام می کند٬ چند روز بعد مبلغ هشتصد وپنجاه هزار تومان مرز خط فقر اعلام میشود٬ درهمین گیر و دار کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران با اعلام اینکه خط فقر نهصدهزار تومان است، اعلام میکند که دستمزد کمتر از پانصد هزار تومان در سال آینده معیشت خانوار کارگری چهار نفره و بیش از آن را به مخاطره می‌اندازد.
ابوالقاسم مختاری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس به نقل از مرکز آمار ایران٬ جمعیت زیر خط فقر را ده تا دوازده میلیون نفر اعلام می کند و می گوید “دو میلیون نفر در فقر مطلق به سر می‌برند٬ سپس می‌افزاید علاوه بر این افراد، جمعیت سه میلیون نفری کارمند  نیز در آستانه سقوط از خط فقر قرار دارند”.
موسی الرضا ثروتی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی می گوید: “براساس برآوردهای انجام شده درحال حاضر ۱۲ میلیون نفر در جامعه زیر خط فقر زندگی می کنند و ۲ میلیون نفر نیز زیر خط فقر خشن هستند”.
اطلاعات مرکز آمار ایران اعلام میکند “در دو دهه‌ی گذشته  در سبد غذایی مردم٬ مصرف گوشت ۵۰ درصد و مصرف میوه و سبزیجات ۵۵ درصد کاهش داشته است”. عباس وطن پرور نماینده سابق کارفرمایان در سازمان جهانی کار از افزایش خط فقر به یک میلیون تومان در سال آینده خبر میدهد و میگوید: خط فقر را به بیش از یک میلیون تومان و نرخ تورم را نیز به بیش از چهل درصد خواهد رسید! صادق محصولی میخواهد همین اعترافات دست اندرکاران حکومتش را کتمان کند و خط فقر را به یک دلار پایین بیاورد.
کمی آنطرفتر از شدت اسفناک بودن وضع اقتصادی شخص احمدی نژاد آمار وضعیت اقتصادی سال ۸۶ را به جای ۸۷ به خورد مردم میدهد. اینها فقط گوشه کوچکی از حقیقتی عظیم و غیرقابل تصور است. شمارش حرمان بی پایان مردمی که در دام حکومت اسلامی گرفتار آمده اند انتها ندارد. جمهوری اسلامی٬ جمهوری فقر و مصیبت و بدبختی و خانه خرابی است. مسبب کلیه فروشی٬ تن فروشی٬ کارتن خوابی٬ قبر نشینی و هزار مصیبت دیگر است! آمارهای حکومتی در مورد فقر را باید چند برابر کرد تا کمی به حقیقت نزدیکتر شود.
مبارزه بی امان و حضور اعتراضی میلیونی علیه این وضعیت اما صحنه نبردی است که صادق محصولی و شرکای حکومتی و همه پاسدار و آیت الله های میلیاردر را به تکاپو انداخته است. سفره خالی مردم٬ دستمزدهای ناچیز٬ چندرقازی که با جنگ و گریز و اعتصاب و زندان باید از چنگال زالوهای اسلامی بیرون کشید٬ جنگ هر روزه مردم درکارگاه و کارخانه و خیابان و هربوم و برزنی برای یک زندگی انسانی٬ امثال صادق محصولی را چنین وقیحانه به کتمان و انکار حقایق کشانده است. صحنه و بستر حقیقی اما این است که مردم بدرستی چشم اژدها را یافته اند و دارند بساط خط  فقر را با سرنگونی بانی و مسببش جمع میکنند٬ بسیار سریعتر از آنکه کار کارشناسان و خط فقر شناسان به نتیجه کارشناسانه برسند٬ کار این حکومت را تمام خواهند کرد. مردمی که خود را سزاوار بحق یک زندگی انسانی میدانند٬ با انقلابشان٬ با سرنگونی جمهوری فقر و حرمان و مصیبت٬ کارشناسانه به خط فقر پایان خواهند داد! درهم فروریختن و جمع کردن بساط مرزهای فقر و مصیبت اولین اقدام حکومت انسانی است!*