خدا وجود ندارد

بى خدایان بجاى پرستش خدا، انسان همنوعشان را دوست دارند. بى خدایان براى امید، زندگى و آینده تلاش و تقلا مى کنند و خدا و کشیش و آخوند و خاخام ذلت و عجز بشر و فرار بسوى مرگ را تبلیغ مى کنند. بهشت انسانها باید در همین دنیاى فعلى و زندگى جارى ساخته شود و همه مردم باید از زندگیشان لذت و بهره ببرند. انسان یکبار زندگى مى کند و باید زندگیش را با تصمیم خودش و با سربلندى و لذت و خوشى سپرى کند. بجاى کلیسا و مسجد و کنیسه باید مدرسه، پارک و تفریحگاه و مهد کودک ساخت. در همین جهان و همین زندگى جارى باید خوش بود و زندگى کرد.

دین ضد علم است و دگم هاى مذهبى را با هیچ ترتیبى و از طریق هیچ متد علمى نمى توان ثابت کرد. دین دشمن علم است. آخوند و خاخام و کشیش با اشاعه جهالت و کوردلى در بین مردم، زندگیشان را مى گذرانند و خود جاهل ترین و بى شعور ترین افراد روى زمین اند. با اینحال از برکت دین از ثمره زندگى بقیه مردم استفاده مى کنند و فربه و پروار مى شوند! طبقات دارا و دولتشان، کلیساها و مساجد و کنیسه ها را از پرداخت مالیات معاف کرده و مردم را وادار مى کنند مالیات بیشترى بپردازند. آخوند و کشیش و خاخام باید مثل همه کار کنند و از آنها براى هر یک شاهى ثمره دسترنج مردم باید حسابرسى شود، باید مالیات بدهند و در تلاش عمومى و زندگى اجتماعى شرکت کنند.

اگر ردپاى خدا و تعالیم ضد زن، ضد علم و ضد زندگى و شکوفایى بشر از سیستم آموزش و پرورش و کتابهاى درسى پاک نشود، خرافات و تبعیض در زندگى مردم تولید و بازتولید مى شود.

اگر دست خدا و نمایندگان آن از دولت و نهادهاى تصمیم گیرنده قطع نشود، باز هم جهل و قساوت الهى بر سر مردم حاکم خواهد ماند.

اگر خرافات و احکام عتیقه اسلام، مسیحیت و یهودیت و .. با بحثهاى علمى، افشاگرانه و قانع کننده جواب نگیرد، باز هم خدا اما این بار در چهاردیوارى خانه هاى مردم، آنها را تحمیق و خرفت مى کند.

با خدا و دین نه فقط بعنوان “افیون توده ها”، “روح جهان بى روح ما” و “مخلوق انسان در تنگنا افتاده”، بلکه بعنوان یک دستگاه تمام عیار آدمکشى و قساوت و خونریزى باید درافتاد و مغلوبش کرد. بشر فقط با رهایى از شر قدرت سیاسى نمایندگان خدا در روى زمین، با کوتاه کردن نفوذ آنها در زندگى اجتماعى خود و با ساختن جامعه اى باز، مرفه و آزاد مى تواند ریشه خدا و نفوذ کلیسا و مسجد و کنیسه را خشک کند.

اگر جهل نسبت به طبیعت و ضعف در برابر قدرت قهار آن، خدایان را خلق کرد، رفاه مادى و برابرى انسانها و آگاهى آنها، قدرت قاهر خدا و خدایان را نابود مى کند. اگر ناتوانى انسان در مقابل فقر و بیکارى و ناامنى اجتماعى خدایان یا خداى واحد را ابقا کرد، برابرى و رفاه انسان و اراده و کنترل او بر زندگى و مقدراتش، خداپرستى و ادیان را به زوال مى کشاند.

راه خلاصى از بن بست کور ایمان دینى، روى آوردن به تلاش و مبارزه براى خلق یک زندگى پر لذت انسانى و بهره گرفتن از زندگى، همین امروز و همین جاست. دین و خداپرستى تا همین حالا زندگى میلیونها انسان را تباه کرده است. اینکه دنیاى امروز با دین اشباع شده درست مانند این است که در خیابانها نفت و بنزین ریخته شده که فقط منتظر کشیدن کبریت است، یا خیابانها با اسلحه هاى آماده شلیک پر شده است. دین مرگبار و کشنده است و بى خدایى یک ضرورت است.

بى خدایى و تلاش براى بالا بردن شان و حقوق زن و مرد و کودک درست در نقطه مقابل خداپرستى و خرافات و بى شخصیتى انسان است. زنده باد بى خدایى! زنده باد بى خدایان ماتریالیست و مارکسیست که مى کوشند با خدا و مذهب در بیفتند و بهشت و زندگى انسانى را در همین دنیاى فعلى بسازند!

ما بى خدایان بجاى پرستیدن خدا، همنوعان خود را دوست داریم. بجاى مذهب آسمانى ما به بهبود زندگى زمینى انسانها، زن و مرد و کودک علاقمندیم. ما بى خدایان بى پایگى خداى ماورا انسان و ماورا طبیعت را جسورانه افشا مى کنیم.

بدون خدا و دین جهان جاى بهترى براى زندگى کردن است!

بدون خدا و دین انسانیت آسوده مى شود

داریوش شاهماری 

dshahmary@hotmail.com