نگاهی به جایگاه و چرائی ۱۰ خواست اعلام شده از جانب حککا

 حزب کمونیست کارگری ایران خواست های  آنی انقلاب آنی را به قول خود، در یک متن ۱۰ ماده ای فرموله کرده است. این نوشته سعی می کند، هر چند مختصر به عملکرد و چرائی دادن این خواست ها  در این شرایط موجود برای این حزب به پردازد.

البته این خواست ها را می توان با خواست های دیگر تکمیل تر نمود و یا اینکه همین خواست های یک “انقلاب دموکراتیک پیروزمند”  در ایران باشند.  و
اما آیا  بر شماری خواست ها ئی که تودههای مردم  کارگر و زحمتکش از زن و مرد و پیر و جوان صدها بار در ایران به شکل توده ای و خیلی روشن و شفافتر ، در حرکت های متعدد در خیابان و دانشگاه  و کارخانه و بانحای گوناگون و با شکل توده ای و انقلابی با مشت های گره کرده و در دفاع از خود و حمله به نیروهای سرکوبگر و ضد انسان  بیان داشته اند، هر چند که خوب و قشنگ باشند. می توانند خط انفلاب و ضد انقلاب را معلوم کنند؟   اولن  خواست و بیان آن  و یا حتی برنامه نمی تواند فرق بین نیروها را در صحنه عمل اجتماعی نشان دهد و آنها را  از یکدیگر جدا  کند. احزاب جداگانه با  یک برنامه را داریم که نمونه مشخص و حی و حاضر آن خود سه حزب کمونیست کارگری اند.  دومن این خواست ها را تمام نیروهای سیاسی چپ می توانند مطرح کنند و صدها بار بعناوین مختلفی بیان هم داشته اند.  اصلن برنامه نیروهای چپ و رادیکال سیاسی آن بخش که  به بخش حداقل معروف شده است، این خواست ها  را با این و آن ور  کردن، ولی خیلی فرموله تر و روشن تر بیان داشته است. در سطح جامعه پخش شده و امروز هم موجودند. 

 تذکر یک نکته : هر چند که این نیرو  که خود را حزب کمونیست کارگری می داند، در میان این خواست ها ، به طوز مشخص حتا از یکی از خواست های طبقه کارگر و نیز از خود طبقه کارگر در این متن اسمی نبرده  است و همه جا به جای طبقه کارگر از مردم صحبت می کند که باید در حالت معمولی یعنی برای یک حزب کمونیست کارگری و  چه بسا نه احزاب چپ رادیکال و غیره کارگری، طبقه کارگر نیروی اساسی و تعیین کننده در پیشبرد و به عمل درآوردن این خواست ها  و اصلن برنامه حزب در استراتژی قدرتگیری سیاسی  در پایه و اساس باشد، خبری نیست . البته باید به این مسئله هم اشاره کرد که این حزب  سال ها قبل و در کنگره دومش  با اعلام حزب قدرت سیاسی و اعلام حزب و جامعه و جزب شخصیت ها در پلنوم بعد ار کنگره دوم از زبان لیدر اصلی خویش منصور حکمت بعنوان اولین حزب کمونیست(تا آن جائی که من می دانم) در تاریخ  تقریبن دویست ساله جنبش کمونیست کارگری، با بیرون انداختن طبقه کارگر از استراتژی گرفتن قدرت سیاسی و باز هم بعنوان اولین کفر ( لفظ مسلمانان مؤمن) تکلیف خود را با کارگران و خواست هایشان معلوم و مشخص کرده بود. اما در این اوخر اینجا و آنجا از طبقه صحبتی به میان می آورد. ولی فعلن  از کنکاش  بیشتر در این مسئله می شود گذشت و به آوردن “آزادی تشکل” بطور کلی قناعت کرد. در این رابطه فقط به دو نکته اشاره می کنم، یکی اینکه از چندی قبل کارگران سوسیالیست در داخل کمیته هائی را به وجود آورده اند و تا کنون ۱۵ اطلاعیه نیز داده اند که از قضا اطلاعیه ۱۵ این کارگران سوسیالیست هم به شعارهای طبقه کارگر در این شرایط می پردازد.(ضمیمه ۲) دوم اینکه این حزب با حزب مادرش یعنی حزب کمونیست ایران در حال بحث و فحس و احیانن حل کردن کدورتهای قدیمی وخرده اختلافات فی مابین هستند و اولین اطلاعیه شان را هم داده اند. به ذهن قوی و در چرتکه اندازی به این  نتیجه رسیده باشند که نکند نام بردن از خواست های کارگران به طور مشخص به گرد آمدن بیشتر کارگران به دور کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشور تمام شود که این احتمال با سابقه مشعشع این حزب در رابطه با طبقه کارگر خیلی خلیلی ضعیف است.

ولی به موضوع اصلی بحث مان برگردیم

 مسئله مهم در هر شرایطی برای  کارگران سوسیالیست  و بویژه در شرایط کنونی که یک جنبش توده ای ضد دیکتاتوری و برای آزادی و دموکراسی جاری است،  اولن روشن کردن راه و شیوه و نیروی های اجتماعی که قدرت و توان و یا تمایل و خواست بر آوردن این خواست ها و یا خواست ها ی مشابه را دارد و یا دارند، مهمترین مسئله است.  و به نظر من شکست و یا پیروزی جنبش به این مسئله گره خورده است.  ثانی ان چگونگی تعامل و همکاری و یا مبارزه و نیرد آن نیرو  و یا نیروهای اجتماعی با دیگر نیروها و گروهها و با زبان مارکسی سایر طبقات است که مرز می کشد بین نیروها اجتماعی و انقلابی و  غیر انقلابی ،  کمونیست و سوسیالیست کارگری و خرده بورژوائی و بورژوائی را  از یکدیگر جدا می کند و روشنی بر زوایای نیمه روشن و تاریک نیروهای اجتماعی و سیاسی می اندازد.  مثلا آیا تعامل و همکاری و یا سکوت کردن در باره ماهیت نیروهای لیبرال و اصلاحطلب دولتی و غیر دولتی در اپوزیسیون و یا نیروهای بس ارتجاعی مانند طرفداران پرچم های سه رنگ و شیرنشان و شمشیز بدست و حتا مزین به تاج شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله  می تواند، در جهت آن سیاست و استراتژی باشد که در جهت قدم برداشتن برای به کرسی نشاندن این خواست ها باشد؟ به نطر و باور من نه، بهیچ عنوان . فقط نیروها و سازمانها و احزابی که با مطرح کردن این خواست ها در جامعه، ولی در خیابان و میادین مبشر این همکاریها هستند، می توانند خاک برچشم توده های کارگر و زحمتکش و زنان انقلابی و دانشجویان آزادیخواه و سوسیالیست بپاشند.

 در تابستان امسال و در گرما گرم این مبارزات رادیو همبستگی سوئد / استکهلم که وابسته به خط راه کارگر است. یک مصاحبه با لیدر این حزب حمید تقوائی داشت و در باره این که نظر حزب در رابطه با ماهیت و برنامه  جنبش سبز و مخصوصن موسوی چیست؟ پرسید.  آقای تقوائی فرمودند که در شرایط کنونی بعلت اینکه جنبش سبز و آقای موسوی مانعی در راه جنبش سرنگونی طلب و انقلاب نیستند، ما با موسوی کاری نداریم و هر وقت مانع شدند ما آن وقت با ایشان کار خواهیم داشت. تعریف به مضمون.  این  درست در زمانی است که هنوز ماهیت موسوی برای تودههای میلیونی به روشنی مشخص نشده است و آقای موسوی تلاش می کند که جنبش را به سکون و سکوت کشانده و در جهت دفاع و اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی رژیم  ببرد . (البته حق هم دارد، چون به این قانون مؤمن است و توشیع کننده آنرا یعنی امامش، حمینی را مبشر و راهنمای خویش می داند و  اصلن برای نجات راهش خود را کاندیدا کرده است.) و نیز برای جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش تلاش فوق العاده ای از طرف کل رهبری جنبش سبز هم در داخل و هم در خارج و بویژه  شخص موسوی  و بانو در جریان است که ما این تلاش را در بیانیه ها و سخنرانی های هم قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات موسوی شاهدیم. و نیروهای این حزب نیز در شهرها و کشورهای مختلف با هواداران آقای موسوی تظاهرات می کنند و دایره می بندند و رقص کنان و هورا کشان به پا کوبیدن می پردازند و  فیلم می گیرند و در تلویزیون به نمایش در می آورند. در چنین مواقعی کوشش نیز می کنند که خیلی کمتر شعار مرگ بر جمهوری اسلامی بدهند،به جای آن  از شعار آزادی ایران و انقلاب انسانی برای جمهوری انسانی استفاده می کنند. زیرا نمی خواهند که این “عزیران” را ناراحت کنند. تا آن جا ئی که  نماینده سبزها در یک تظاهرات در شهر مالمو ی سوئد می اید و بلندگو در دست می گیرد و فقط این را ابراز می کند که ما امروز به طور مشخص بر خلاف برخی ها که می خواهند نفاق بین ما ایجاد کند و تهمت به رهبران می زنند. (اشاره به صحبت های  عده ای از انسانهائی که در صف تظاهرکنندگان بودند و از جنایات موسوی و امثال هم با یکدیگر حرف می زدند  و خصوصن صحبت هائی بود که من گفته بودم” از زمان تشکیل جمهوری اسلامی تا کنون چه قتل عام هائی که انجام نگرفته است و چه تجاوزاتی که در زندانها نشده است و آقایان موسوی و کروبی بهمراه برادران پاسدار و مخصوصن احمدی نژاد الآن رئیس جمهور در این جنایات رل اصلی و اساسی را داشتند و در زمان صدارت و نخست وزیری و نماینده مجلس بودن، کسانی مثل موسوی و کروبی که امروز خود را به میان صفوف مردم اندخته اند و آن هم نه برای یاری به آن بلکه برای به انحراف کشاندن و از محتوا خالی کردنش  دو قتل عام زندانیان سیاسی انجام گرفته است و گل زارها  وخاورانها از آن سر برآورده اند و امروز سکوت کرده و می کنندو..”)، “دو رنگ را در اتحاد با یکدیگر می بینیم ” که مقصود رنگ سبز و سرخ بود، چون پرچم سه رنگ سلطنت طلبان هم خودنمائی و طنازی می کرد.

این است که به باور من هر چند که فرموله کردن خواست ها می تواند کار به جا و خوبی باشد، ولی اگر سیاست و استراتژی و نیروی پیش برنده مبهم و یا بر خلاف خواست ها باشند، اعلام خواست های اساسی، دموکراتیک و خوب و حتا سوسیالیستی و غیره می تواند فقط رل مردم فریبی را داشته باشند و تودهها را کمراه نمایند و به جای انقلاب به ضد انقلاب بی انجامند. ما یادمان نرقته است که چگونه در ایام انقلاب بهمن خمینی بیانیه می داد و به مردم وعده های دلفریب همچون آمدن پول نفت  به روی سفره مردم، برق و آب مجانی، آموزش و پروش مدرن و مجانی برای کودکان و ایاب و ذهاب مجانی و با کیفیت می داد، ولی به کجا انجامید؟ در مصاحبه هایش در خارج از ایران و در زیر سایه درخت زیتون و یا؟ در لوشاتلوی فرانسه  از آزادی پوشش زنان و آزادی بیان و  حتی از آزادی فعالیت کمونیست ها نیز به دفاع بر می خاست ولی به محض گرفتن قدرت با همکارانش چه کارها که نکرد و چه جنایاتی که مرتکب نشد. روی شاه و دیگر جنایتکاران تاریخ آن جامعه مانند آغا محمدخان قاجار و نادرخان افشار  را سفید کرد.  این است  که ماهیت  یعنی سیاست و استراتژی اعلام شده و کاربرد روزانه آنها در عملکرد  نیروهای اعلام کننده خواست ها و برنامه ها وغیره صد برابر مهمتر از خود خواست ها ی اعلام شده  هر چند انقلابی و برای رفع و زدودن  تبعیض جنسیتی بر علیه زنان و تشکل برای کارگران  و… است.

حمید قربانی
۱ اسفند ۱۳۸۸

 

توضیحات

۱- برای اطلاع یافتن از خواست های دهگانه به آدرس زیر مراجعه کنید

http://www.wpiran.org/farsi1/html/2009/27-wpi10.htm

۲- برای خواندن اطلاعیه ۱۵ و سایر اطلاعیه های کمیته های کارگران سوسیالیست داخل کشور به این آدرس مراجعه نمائید

http://kargaranesocialist.wordpress.com/