۲۲ بهمن ۸۸: واقعیات و توهمات

گفتگوی سایت اکتبر با رحمان حسین زاده

مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی

سایت اکتبر:بیست و دوم بهمن امسال چرا از حساسیت بیشتری برخوردار بود؟ هم حاکمیت جمهوری اسلامی و هم سران سبز آن و احزاب مختلف در اپوزیسیون و از جمله بخش عمده ای از جریانات چپ به این روز امید بستند و حضور مردم را فراخوان دادند، این همسویی را و اهداف آنها را چگونه توضیح میدهید؟

رحمان حسین زاده:

حساسیت بیشتر نسبت به ۲۲ بهمن امسال را بخش دوم سئوالتان توضیح میدهد. ظاهرا در ۲۲ بهمن امسال با پارادوکس تجربه نشده ای روبرو بودیم. جا دارد در این پدیده تعمق کرد که چگونه است، هم دولت جمهوری  اسلامی و هم “اپوزیسیون سبز” آن و همچنانکه اشاره کردید هم گروههای  “چپ و کمونیست” ادغام شده در افق و تصویر سیاسی جنبش سبز “همه با هم” در به میدان آمدن وسیع مردم به صحنه در این روز فصل مشترک داشتند!؟. جالب است جناح چپ و راست “اپوزیسیون سبز” حتی همان زمان و مکان تعیین شده حاکمیت و دولت را زمان و مکان ابراز وجود خود تعیین کردند. قرار بود میدان آزادی تهران و همان میادین مرکزی شهرها  که دولت احمدی نژاد برای به رخ کشیدن قلدری حکومت به جامعه و مردم انتخاب کرده بود، میعادگاه جنبش سبزیها و جناح چپ آن (کمونیسم بورژوایی) هم باشد!. برای جناح سیاه حاکم قرار بود در روز ۲۲ بهمن با کشاندن مردم به صحنه بار دیگر قدرقدرتی خود را به رخ جامعه و مردم و حتی بخشی از پیکره غرولند کنان خود بکشد. قرار بود حتی مجال ابرازوجود وحدت خواهانه به جناح سبز نظام خود را هم ندهد. می بایست حتی رفسنجانی، کروبی و خاتمی و موسوی هم در این روز محو میبودند و خوار و ذلیل نشان داده میشدند، که نشان داده شدند. تصمیم گرفته بودند، ظرفیت و قدرت کنترل و سرکوب خود را به همگان نشان دهند و قرار بود درست مثل سی سال قبل گذشته در این روز جشن پیروزی ضد انقلاب اسلامی را بر انقلاب و قیام برحق سال ۵۷ مردم به نمایش بگذارند، در این راه از ماهها قبل از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند و به درجه زیادی به هدفشان هم رسیدند.

برای سران سبز بر خلاف توهمات هواداران ساده دلشان قرار نبود در سالگرد  “بنیانگذاری نظامشان” حضور مردم در راستای زورآزمایی با حاکمیت و نظام باشد، بلکه بر عکس حداکثر ادعایشان این بود که مجال پیدا کنند، با “سکوت و  مسالمت” صف خود را از “خشونت طلبان و افراطیهای جنبش شان” جدا کرده و بیعت خود را با نظام نشان دهند . انتظار داشتند با علم و کوتل خود وحدت خود را با اصل نظام  به نمایش بگذارند. جناح حاکم  حتی “صف مستقل آشتی کنان” را از آنها نپذیرفت و با این نوع وحدت خواهی و بیعت آنها راضی نبود  و به چیزی جزذلت و خواری و شکست سران سبز رضایت نداد.

و بالاخره فراخوانهای جناح چپ جنبش سبز و مشخصا کمونیستهای بورژوایی علاوه بر اینکه همسویی سیاسی آنها را با جنبش بورژوایی سبز و ایضأ ماهیت بورژوایی آنها را مشخصتر کرد، نشان داد با لاف زنیهای بی مایه حتی چیزی از تعقل سیاسی و تشخیص تناسب قوا  نفهمیده اند. وای به حال “چپ و کمونیسمی” که و زمان و مکان تحرک عملیش را هیئت حاکمه و سران جنبش سبز تعیین میکند. امیدش را به نماز جمعه رفسنجانی و روز قدس و عاشورا  و ۲۲ بهمن امسال می بندد. این رویدادها بار دیگر این واقعیت صدها بار تجربه شده  را یادآوری میکند که خرده بورژوای ماجراجو چیزی جز سیاهی لشگریکی از شاخه های بورژوازی نیست که جست و خیز آن تحت تاثیر فراز و فرود همان بستر اصلی بورژوایی است. رابطه امروز کمونیسم بورژوایی ایران و جنبش سبز مصداق همین واقعیت است.

در هر حال یکی از درسهای فراخواندن مردم به حضور “همگانی” در روز ۲۲ بهمن امسال،  به هم خوردن مرز پوزیسیون و اپوزیسیون بورژوایی راست و چپ است . این را مدیون پیدایش جنبش سبزفراگیر  هستیم که در تار و پود خود جمهوری اسلامی درهم تنیده است. متاسفانه بیش از یکدهه است دقیقا به همت راست و چپ اپوزیسیون بورژوایی، به همت ملی مذهبی های رانده شده از قدرت، به همت ناسیونالیستهای رنگارنگ و نان به نرخ روز خور و به همت پوپولیستهای قدیم و جدید چپ نما وارونگیهایی را در سیاست ایران به جامعه تحویل میدهند که در کمتر جوامع متحول سیاسی نرمال نمونه آن تجربه شده است. برای مثال در دوره دوم خرداد  رئیس جمهورکشور، رئیس دولت حاکمه را در نماد “اپوزیسیون” لانسه کردند، “اپوزیسیون” طرفدار “رژیم” را ارائه کردند  و اکنون سران اصلی و بخشی از پیکره اساسی جمهوری اسلامی را به عنوان اپوزیسیون سبز و منجی جامعه میخواهند به مردم حقنه کنند. اینها از واقعیات وعجایبات دنیای سیاست اپوزیسیون بورژوایی ایران و جناح چپ و راست آن است.

با اندک تعمقی در این پدیده متوجه میشویم، تناقض لاینحلی در کار نیست. واقعیت اینست جناحهای مختلف بورژوازی در حاکمیت و در اپوزیسیون، در جناح راست و یا چپ اپوزیسیون منفعتهای طبقاتی سیاسی مشابه و همسوییهای قابل درکی را نمایندگی میکنند . ما این را به ویژه در تحولات سیاسی ۸ ماهه اخیر مشاهده کردیم.

اکتبر: درسهای وقایع بیست ودوم بهمن امسال برای طبقه کارگر و جنبش آزادی و برابری چیست؟

رحمان حسین زاده:

مناسبت ۲۲ بهمن امسال حرکت تک افتاده از وقایع این مدت نیست. از ۲۲ خرداد روز معرکه گیری انتخاباتی جمهوری اسلامی تا ۲۲ بهمن حلقه های به هم پیوسته تحرک جناحهای مختلف بورژوازی  و دو جناح اصلی تعبیه شده آن در خود جمهوری اسلامی را شاهدیم. در برخورد به این ماجرا در این مدت سیاست تماما متمایز خود را به مناسبتهای مختلف بیان کردیم. سند “آنچه باید آموخت” چکیده درسهایی است که طبقه کارگر ایران و کمونیستهای طبقه کارگر میتوانند به آن متکی باشند. اگر اینجا چند نکته را مجددا تاکید کنم عبارتست از اینکه : ماگفتیم که نزاع جناحهای بورژوازی بر سر سهمشان از قدرت سیاسی و اقتصادی و چگونگی سهیم شدنشان در حاکمیت سیاسی است. گفتیم این کشمکش و جنگ نه تنها ربطی به منافع کارگران و مردم تحت ستم ندارد، بلکه ماحصل قدرت گیری هر کدام از این جناحها مستقیما علیه طبقه کارگر و آزادیخواهی و برابری طلبی است. گفتیم تجربه تلخ خود انقلاب ۵۷ به ما میگوید که نباید به گوشت دم توپ جنگ اینها تبدیل شد و هشدار دادیم که همسویی چپ پوپولیست و بورژوایی چیزی جز خاک پاشیدن در چشم طبقه کارگر و همه آزادیخواهان جامعه نیست  و گفتیم طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی در شرایط تفرقه و شکاف دشمنان طبقاتیش لازمست جنبش و تحزب کمونیستی قدرتمند خود را بسازد. وقایع ۲۲ بهمن امسال، پوچ در آمدن چشم انداز و وعده های جنبش سبز و سترونی کمونیسم بورژوایی ، صحت همه تاکیدات ما را برجسته میکند. بار دیگر طبقه کارگر و همه آزادیخواهان را به توجه جدیتر به سیاستهای حزب حکمتیست و به تقویت این حزب فرامیخوانم