منشور مطالبات حداقل، پرچمی برای اعتصابات قدرتمند کارگری

انتشار منشور مطالبات حداقل کارگران از سوی چهار تشکل شناخته شده کارگری در روز ۲۱ بهمن، یک اقدام مهم در جنبش کارگری است. بارها کارگران و تشکهای کارگری، چه بصورت کارگران یک واحد یا یک تشکل و یا چند تشکل کارگری، بیانیه و خواست و مطالبات خود را از دولت و کارفرمایان طلب کرده اند. قبلا نیز پنج تشکل کارگری در سنندج چنین اقدام متحدانه ای را برای کسب خواست و مطالباتشان را مشترکا اعلام کرده بودند.اما اینبار حرکت متحدانه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران و انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه را باید در فاز دیگری از مبارزه کارگران ایران محسوب کرد. این اقدام تلاشی فرا کارخانه ای و فرا منطقه ای است که در نوع خود اقدامی بی نظیر در جنبش مبارزاتی و اعتراضی کارگران است اما کافی نیست. فعالین تشکلهای فوق، خود نیز به این امر واقف هستند که باید گامهای بلندتری برداشت.

ارائه این منشور در شرایط و اوضاع انقلابی ایران و از سوی چهار تشکل مطرح و شناخته شده در سطح کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت منشور در این است که در سالگرد قیام ۵۷ طرح و اعلام می شود. چنین حرکت شورانگیزی این را می رساند که تلاش و مبارزه جنبش کارگری در سال ۵۷ برای بدست آوردن آمال و آرزوهای کل جامعه و برای خاتمه دادن به فقر و سیه روزی بود. در سال ۵۷ جنبش کارگری با اعتصابات قدرتند و کمر شکن، ضربه های نهای را برای ساقط کردن حکومت سرمایه داری و دیکتاتوری رژیم پهلوی وارد ساخت. اما حکومت تازه بقدرت رسیده اسلامی در آن دوران نه تنها توجهی به این خواستها نکرد بلکه زندگی کارگران و کل جامعه را بمراتب فلاکتبارتر از گذشته کرد. این بار و در شرایط انقلابی امروز در ایران، چنین منشوری و اقدامات بعدی طبقه کارگر این را نشان می دهد که جنبش کارگری  ظرفیت و توانایی آنرا دارد که با طرح خواستهای خود و برای متحقق کردن آنها، با متحد و متشکل کردن خود و کل جامعه و با تجربه گرفتن از گذشته، دست به اعتصابات قدرتمندی بزند. طرح این منشور در سی و یکمین سالروز انقلاب ۵٧  و خواستهای انسانی طرح شده در آن گویای اوضاع فعلی جامعه ایران است.

این حرکتی است که انتظار میرود بخش های دیگر کارگری از جمله شورای موقت ذوب آهن اصفهان و مراکز بزرگ دیگر کارگری را بشکلی گسترده و سراسری با خود همراه کند. این اقدام چهار تشکل کارگری افقی برای اعتصابات سراسری کارگری و دخالتگری گسترده کارگران برای تحقق خواستهای برحقشان است. این منشور بیان کننده خواستهای فوری کل جامعه است و بر بستر آن و بطور متحدانه و با قدرت می توان به میدان آید. در منشور مطالبات حداقل کارگران به تاریخچه مبارزات کارگران در طول حاکمیت رژیم اسلامی اشاره شده است، به برپایی تشکلهای مستقل کارگری، به بند کشیده شدن رهبران کارگری که برای همین خواستها در زندان بسر می برند. خواست آزادی کارگران دستگیر شده و زندانیان سیاسی، به رسمیت شناخته شدن حق تشکل، لغو مجازات اعدام و لغو تمامی قوانین تبعیض جنسیتی، حق تحزب و آزادی تجمع و مطبوعات، دفاع از حقوق کودکان بدون در نظر گرفتن تبعیض جنسی، نژادی و مذهبی، داشتن یک زندگی مرفه  برای تمامی بازنشستگان، امکانات بهداشتی و آموزشی رایگان، همچنین افزایش دستمزدها و تعیین آن توسط خود کارگران، پرداخت دستمزدهای پرداخت نشده و برخورداری از امنیت شغلی، متوقف شدن اخراجها، برچیده شدن قراردادهای سفید و موقت و برچیدن یارانه ها و برسمیت شناخته شدن اول مه روز جهانی کارگر اشاره شده است. این ده خواست منشور در حقیقت حداقلی از خواست و مطالبات کل جامعه است که در طول ۳۱ سال حاکمیت سیاه این رژیم پایمال شده است. وقت آن است که همه کارگران در پشتیبانی از این منشور به آن ملحق شوند. تک تک بندهای این منشور بخوبی گویای اوضاع زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میلیونها نفر در ایران است. پای فشردن بر تحقق ده فرمان منشور به جامعه، یک زندگی انسانی را نوید می دهد که باید در سطح گسترده ای به آن پیوست.

سال گذشته و سالهای قبل نیز مسئله افزایش دستمزها از سوی دولت فقط شیره مالیدن بر سر کارگران بوده است. در حالیکه دستمزها به ۳۰۰ هزار تومان در ماه هم نمی رسد و کمتر از آن هم ماهها بدست خانواده های کارگری نمی رسد، خط فقر بطور رسمی حتی از سوی دولت نیز ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان اعلام شده است. اما اینکه اعلام بکنند یا نکنند که در سال ۸۸ دستمزدها چقدر افزایش پیدا می کند، باید به این مبارزه و حول افزایش دستمزدها دامن زد. مبارزه برای افزایش دستمزدها هر سال یک جدال و کشمکش همیشگی بین کارگران از یک سو و دولت و کارفرمایان از سوی دیگر بوده است. قطعا کارگران به مبارزه خود برای افزایش دستمزدها ادامه خواهند داد و علارغم اینکه حتی اگر چنرغازی هم به حقوق ها اضافه شود، از آنجا که این افزایش مسخره آمیز نیز با تورم و افزایش سرسام آور قیمتها در بازار بویژه بر روی اساسی ترین مایحتاج خانواده های کارگری بلعیده می شود، اما این بدان معنا نیست که نباید برای افزایش دستمزدها مبارزه و تلاش کرد. بویژه اینکه در این شرایط انقلابی که امروز کل جامعه دارد از سر می گزراند، فشار کارگران بر دولت و کارفرمایان در مورد هر تک خواستی در این منشور و کلا مفاد ده ماده ای آن، از جمله افزایش دستمزدها، خواست بی چون و چرای خانواده های کارگری و کل جامعه است که برای بدست آوردنش باید متحدانه و یک پارچه مبارزه کرد.

جنبش کارگری در ایران با مبارزات پیوسته خود و برای رسیدن به خواستهای حداقلی اش، تا کنون توانسته است با اتکا به یک همبستگی بین المللی صدای خود را به گوش جهانیان برساند. در موارد زیادی از سوی اتحادیه های کارگری در کشورهای مختلف جهان این همبستگی پاسخ مثبت و درخور شایانی گرفته و صدای جنبش کارگری را منعکس کرده است و دهها مورد دیگر از این قبیل . اول مه نیز در همین قالب برای کارگران ایران سنتا معنایی جهانی داشته است. پا فشاری کارگران برای برسمیت شناسی این روز از سوی دولت، قبل از هر چیز اهمیت یک همسرنوشتی طبقاتی و بین المللی را تاکید می کند. این بدین معنا است که اهداف جنبش  طبقه کارگر ایران نه کشوری، نه محلی است. این عمق انترناسیونالیستی بودن نگاه تشکلهای کارگری موجود در ایران و در این منشور است که برای رسیدن به مطالبات خود جهانی فکر می کند و روز اول مه نیز بستر و فریادی برای رسیدن به این اهداف است. در نتیجه اول مه برای کارگران از اهمیت بین المللی و یک همبستگی طبقاتی برخوردار است و برای برسمیت شناسی این روز و تحمیل آن به حکومت آنرا تثبیت کند. منشور مطالبات حداقل، پرچمی برای اعتصابات قدرتند کارگری است . زنده باد همبستگی کارگری.

۱۵ فوریه ۲۰۱۰