جنگ جناح های بورژوزی در ایران، جنگ ما کارگران و مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران نیست / گفتگوی سایت اکتبر با عبدالله دارابی

مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی 

سایت اکتبر:  

در جریان تقابل و تحرکات جنبش سبز بعنوان جنبش بخشی از بورژوازی ایران، توده وسیعی از مردم که از وجود حاکمیت ضد انسانی رژیم جمهوری اسلامی به تنگ آمده اند، به خود متوهم نموده به خیابان آورده  و اعتراض نمودند. جنبش سبز با کدام خواست واقعی مردم هم سنخ بوده که توانست در این ابعاد معترضین را با خود همراه کند؟

عبدالله دارابی: جنگ و دعوای اصلی هر دو جناح رژیم بر سر دستیابی و کنترل کامل اقتصاد ایران، خصوصی کردن یا نکردن و در کل نحوه کاربرد آن است. در این وسط حضور مردم در صحنه جنگ، وسیله ای است در خدمت رسیدن به هدف فوق که جناح سبز بعنوان وسیله و سپر خود در ابعاد وسیع از آن استفاده میکند. 

حضور مردم در صحنه جنگ جناحها چیزی غیر هدف فوق را تعقیب نمیکند که متاسفانه بخش وسیعی از این توهم پراکنی را اپوزسیون چپ و راست جامعه بعهده دارند که در ۳۰ سال گذشته بی نظیر بوده است. طی ۸ ماه اخیر ما به کرات گفته و نوشته ایم که، در جدال و کشمکش بین دو جناح ارتجاعی حاکم بر ایران، عامل تعیین کننده انگیزه آدمهای انقلابی و ناراضی از وضع موجود که با توهم مبارزه برای آزادی و خوشبختی به خیابان ها رفته و از جان و مال خود مایه گذاشته اند، نیست.

عامل تعیین کننده نهایی این جنگ، جوانان عاصی از رژیم نیستند که سرنوشت جنگ را تعیین میکنند. برعکس، اهداف و هژمونی ناظر بر این جدال، با تمایلات بر حق معترضین شرکت کننده در این جنگ، ۱۸۰ درجه تفاوت دارد و ارزش مصرف آن چیزی غیر از امتیاز گیری جناح سبز علیه جناح سیاه و تدارک ضربه زدن هر دو جناح به اهداف بر حق شرکت کنندگان نخواهد بود. تاریخ ۳۰ سال جدال بین این دو جناح ارتجاعی حاکم بر جامعه ایران، خود بهترین گواه برای صحت و سقم این واقعیت است.

رهبری کننده اعتراضات توده ای هشت ماه اخیر، یک جنبش بورژایی شناخته شده ای است که در تبدیل کردن سیاست فریب و تحمیق به نیروی فعال برای پیشبرد اهداف خود کاملا خبره و کار کشته است و تا کنون نیز بار ها مردم متوهم را به عنوان اهرم فشار خود علیه حریفش(جناح سیاه رژیم) بکار گرفته است.

این بار هم در ابعاد بزرگتری رو موج نفرت و انزجار مردم علیه رژیم سرمایه داران اسلامی ایران سوار شده و به خاطر مقاصد کثیف خود و طولانی تر کردن عمر رژیم، از هیچ ترفندی علیه مردم انقلابی فرو گذار نبوده و نیست. بار ها گفتیم  و هشدار دادیم که جنگ بین جناح ها جنگ ما کارگران و مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران نیست، پرچم سبز پرچم عقب ماندگی و استثمار و فریب و تحمیق است و نه تنها منشاء اثر هیچ چیز مثبتی برای کارگران و مردم تهی دست جامعه نیست بر عکس دشمن بی چون و چرای آن نیز بشمار میاید.

هشدار دادیم جنگ این دو جناح تسلط بر سر اقتصاد ایران و نحوه حاکمیت کردن بر آن است که سر انجام نیز رو نحوه کارکرد آن با هم خواهند ساخت و تلاش خواهند کرد که عواقب جنگ را هم به یاس و سرخوردگی برای جوانان و زنان و حمله کردن به میلیتانسی طبقه کارگر تبدیل نمایند.

نگاه کنید، طی این مدت زمان کوتاه، با چه سرعتی به ایده های آزادیخواهانه و سکولار موجود در جامعه حمله نمودند، آنرا به عقب راندند و آشکارا به آن تف کردند! نگاه کنید با گذشت ۸ ماه از این جدال، چگونه بار دیگر چادر را سر زنان کردند، آنان را به نماز جمعه ها، مراسم های اسلامی تاسوعا، عاشورا، مراسم ختم منتظری و….بردند و خانم رهنورد را هم بعنوان نماینده و سنبل “زن آزاده” به عموم معرفی و در واقع دارند حقنه می کنند! نگاه کنید بعد از شکست خاتمی، چگونه موسوی جنایتکار را به عنوان فرد شماره یک جنبش سبز بمردم حقنه کردند و با ریا کاری و فریب این عقب گرد بزرگ را بمردم تحمیل نمودند!

راهی دیگری نسیت غیر اینکه از این تجربه بسیار تلخ آموخت و قبل از هر چیز مردم متوهم را زیر دست و پای این جانیان، منجمله جناح سبز ارتجاعی بیرون کشید و بر بستر آن زمینه را برای یک تعرض طبقاتی و نهایی به کل پیکره رژیم  و سرنگون کردن آن به شیوه انقلابی هموار ساخت و در تداوم آن، ایجاد یک حکومت آزاد و برابر و بری از هر گونه ستم و استثمار و اختناق را در دستور قرار داد. و جایگگزین نمود!

با وجود همه این جنجالها، هم اکنون موج برگشت و هزیمت هم در صفوف سبز آغاز  شده که باید از گسترش آن به صفوف کارگران و آزادیخواهان، که یکی از اهداف هر دو جناح می باشد جلوگیری نمود و آنرا به عکس خود نیز تبدیل نمود.

 

 سایت اکتبر:

چنانچه می دانیم، علیرغم تلاش و تکاپوی وسیع جنبش ناسیونالیستی کرد و احزاب آن، مردم کردستان ایران نسبت به این تقابل و کشمکش جناح های درون رژیم بی اعتناء بوده و با جنبش سبز چفت و همراه نشدند. این تلاش وسیع جنبش ناسیونالیستی کرد در کردستان ایران بخاطر چیست و چه هدفی را تعقیب میکنند؟

 

 عبدالله دارابی: شاخص اصلی و تعیین کننده طبقات اصلی جامعه برای دخالت کردن یا نکردنشان در سرنوشت جامعه یا یک حرکت معیین، اساسا به منافع طبقاتی و زمینی آنان ربط  پیدا میکند نه هیچ چیز دیگر. رفتن آشکار و عریان جنبش ناسیونالیستی و احزابشان به سمت رژیم جمهوری اسلامی از جمله جناح سبز آن، و دوری و بیزاری تمام کمال کارگر و زحمتکش کرد از رژیم جمهوری اسلامی، هر دو حکایت از منافع طبقاتی آنان دارد نه هیچ چیز دیگر.

 گفته ها و نوشته های جدید احزاب دمکرات ایران و نوچه های تازه کارشان چون مهتدی- ایلخانی وامثالهم را بدقت گوش دهید و بخوانید تا کنه موضوع فوق را دریابید که منافع طبقاتی برای احزاب چقدر تعیین کننده است. مضافا اینکه توجه کنید که  داد و هاوار ۳۰ ساله کمونیست های ایران در این زمینه چقدر عینی و واقعی اند.

منافع کارگران ایران و همچنین کارگر کرد ایجاب میکند که رژیم هار جمهوری اسلامی همین امروز گورش را گم کند و سر به تنش نماند. این را خود(مهتدی- ایلخانی) زمانیکه در کومه له کمونیست بودند بکرات گفتند و نوشتند چون آنزمان خودشان را در جبهه کارگر می دیدند. اما الان که لال شده اند و بر عکس اش را میگویند، ناشی از منافع سرمایه دارانه امرزشان است نه بد خلقی یا بد طینتی آنها، مطلقا.

منافع جنبش سرمایه داران کرد و احزابشان هم ایجاب میکند که همین امروز با رژیم جمهوری اسلامی بسارند و فردای آن نیز به سناریو مورد نظرشان در کردستان عراق دست یابند. نسبت دادن  واژه هایی چون”سازش، خیانت و امثالهم” به آنها، بخودی خود  هیچ چیزی را روشن نمیکند. این نوع برخورد غیر خراش کوچکی برای تسکین نگرانی، چیز دیگری را نمی رساند.

 مگر موجودیت نظام سرمایه غیر از سازش و جنگ و استثمار و ریا و حقه بازی و…… است! در این رابطه نباید به نفع ناسیونالیست توهم پراکنی کرد.  حالا خواننده عزیز ما خود بعنوان قاضی ظاهر شود و قضاوت کند چرا کارگر و مردم انقلابی کردستان ایران نه تنها بی اعتناء به جنگ جناح ها، بلکه خواهان سرنگونی هر دو جناح رژیم نباشند؟ کارگر و مردم انقلابی کردستان، غیر از فقر و فلاکت و بی خانمانی، زندان و شکنجه و گلوله و اعدام و….. چه خیر و برکت دیگری را از این دو جناح ارتجاعی و جنایتکار جمهوری اسلامی دیده اند؟

به همین خاطر است که تاریخ ۳۰ سال قبل تا به امروز کارگران و مردم انقلابی کردستان، مملو از مقاومت و مبارزه پیگیر و بی وقفه آنان علیه رژیم ارتجاعی سرمایه داری ایران است و در هیچ شرایطی هم تبلیغات سرمایه داران کرد و احزابشان قادر به سد کردن آن نبوده  و به آنهم وقعی نگذاشته اند.

کارگران کرد و مردم زحمتکش کردستان بیش از هر کسی بر منافع طبقاتی خویش آگاهند و بر مبنای همین شاخص هم به ماهیت و عملکرد رژیم و احزاب ناسیونالیستی کرد و جنبش شان می نگرند. احزاب ناسیونالیست کرد ایران منجمله هر دو شاخه حزب دمکرات کردستان ایران و نوچه هاشان، بخاطر منافع طبقاتی شان حق دارند دوان دوان به سمت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی خیز بر دارند، اما دعوت کردنشان از کارگر کمونیست و مردم انقلابی کردستان برای شرکت در جنگ جناح های سبز و سیاه، با همان پاسخی رو برو خواهند شد که تا حال شده اند.

از بخت بد احزاب ناسیونالیست کردستان ایران، حمله آمریکا به عراق، سناریو مورد دلخواه آنان را بر آورد نکرد. در نتیجه، انشعاب درون حزبی یقه شان را گرفت و آنها را چند تکه کرد و سر انجام تصمیم گرفتند سرراست تر و بی محابا تر از ۳۰ سال قبل عقربه قطب نماشان را به سمت جمهوری اسلامی از جمله جناح سبز آن بچرخانند و چهار نعله به سمت آن حرکت کنند.

هم اکنون در راستای این تصمیم، ناسیونالیسم کرد و احزابشان میخواهند با دست پر وارد شوند تا علاوه بر جناح سبز، توجه جناح سیاه را هم بخود جلب کرده باشند. قرار شده بدوا مردم کردستان را بدفاع از جمهوری اسلامی با خود همراه و وارد صحنه کنند سپس بر بستر آن نیز خیز بعدی را که اصل می باشد (البته اگر شانسشان بد نیاورد و مورد و لطف و عنایت جانیان تاریخ بشری نیز قرار گیرند)، بر دارند و در ازای کنترل میلیتانسی کارگر و مردم انقلابی کردستان، با رژیم سر یک سفره بنشینند و در مقابل، سهمی از غارت و چپاول جامعه را دریافت نمایند. نا گفته نماند مسیریکه ناسیونالیسم کرد ایران و احزابشان انتخاب کردند، همان مسیری است که جناح سبز ابتدا در مقابل جناح سیاه بکار گرفت. 

 سایت اکتبر:

به اهداف سیاسی- اجتماعی و طبقاتی جنبش ناسیونالیستی کرد بعنوان جنبش بورژوازی کرد اشاره کردید. در تقابل با این وضعیت طبقه کارگر و بخصوص رهبران عملی و کارگران کمونیست و پیشرو و جنبش برابری طلبی و آزادیخواهانه در کردستان چکار باید بکنند؟

عبدالله دارابی: کارگر کمونیست و جنبش آزادیخواه و برابری طلب کرد باید با  درایت و هوشیاری کامل سیاست و خیزش کنونی احزاب اپوزسیون کردستان ایران را دنبال کنند و با آمادگی تام و تمام جنبش طبقاتی خود را در برابر هر گونه فریب و ریاکاری قوم پرستان واکسنه نمایند و بدون هیچ توهمی  اجازه ندهند تحت نام شعار های تهی و دم پرکن چون “فدرالیسم و کرد کرد کردن و غیره….” نیرو و توانشان را به بیراهه بکشانند، در صفوف طبقاتی شان تفرقه ایجاد کرده  و آنرا بر ضد منافع طبقاتی خویش بکار بندند.

ناسیونالیسم کرد امروز، یعنی قوم پرست عور و عریان و دشمن طبقاتی سر سخت طبقه کارگر و مردم برابری طلب و آزادیخواه. نه سبز شدن ناسیونالیست ها بخاطر رفع ستم ملی هست و نه جمهوری اسلامی، اصلاح طلب، هیچکدام. از هیچکام اینها خبری نبوده ونیست و هیچ  مقام و جناحی هم چنین وعده و وعیدی  را به کسی نداده اند.

 بنا بر این، تا جاییکه به احزاب ناسیونالیست بر میگردد، خیزی که اینها بر داشته اند تماما در خدمت منافع طبقاتی و سهم خواهی شان از قدرت سیاسی ازحکومت مرکزی و استثمار طبقه کارگر در کردستان است و سر سوزنی به تغییر و بهبود وضع کارگر و مردم زحمتکش کردستان ایران مربوط نیست.

کارگران کمونیست و انقلابیون برابری طلب و آزادیخواه کردستان باید در برابر این سیاست و جهت استثمارگرانه بورژوازی کرد با صفوفی متحد  سد کنونی خودشان را صد برابر محکم کنند و نگذارند سناریو توهم به جناح سبز در کردستان سر باز کند و به پل و معبری برای عبور و وسیله ای برای معامله گری  جنبش ناسیونالیستی “بورژوازی کرد ”  تبدیل شود.

مصون نگهداشتن و مستحکم تر کردن صف طبقاتی کارگران و کمپ آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان وظیفه بی چون و چرای هر کارگر کمونیستی و رهبران عملی کارگری و فعالین عملی جنبشهای آزاذیخواه و برابری طلب است.

باید با تمام توان مضمون و ماهیت سبز شدن جنبش ناسیونالیستی و احزاب سیاسی و نزدیک شدنشان به جمهوری اسلامی را بیش از پیش برای مردم توضیح داد و آنرا افشا و بر ملا کرد.

 عبداله دارابی هشتم فوریه ۲۰۱۰

با تشکر از شما

##########