چگونه می شود انقلاب را به پیش راند؟ لزوم بازنگری به درسهای ۲۲ بهمن

مقدمه:
رژیم اسلامی توانست ۲۲ بهمن امسال را هم از سر بگذراند. چندین هفته برنامه ریزی فشرده امنیتی، دستگیریهای وسیع به حرکت آوردن صدها اتوبوس حامل ساندیس خورهای لومپنی که برای برپائی تظاهرات محدود حکومتی مجبور شدند به میدان آزادی تهران وارد کنند و چرخاندن سر دوربینهای خبرنگاران داخلی و خارجی بسوی این عده معدود و فریب خورده، سازماندهی وسیعتر اوباشان بسیجی و پلیس ضد شورش، استفاده از تیراندازی با گلوله های رنگی، بکارگیری وسیعتر و کارآمد تر لباس شخصی ها و چند روز قطع وسایل ارتباط جمعی، تلفنهای همراه و کنترل و هک کردن اینترنت به گسترده ترین شکل ، استقرار واحدهای ضد شورش و زره پوشهای تازه وارد شده ضد شورش از چین….اینها لیست برخی از کارهائی بود که رژیم برای ماندنش در ۲۲ بهمن انجام داد. از چند روز قبل در شهرها و بخصوص تهران درهای خانه ای بخشهای مرکزی شهر را زدند و از مردم خواستند در ۲۲ بهمن از خانه ها بیرون نروند و کسی را به خانه راه ندهند. این رژیم دارد با این تلاشها خود را “مستقر” نشان می دهد! ادعاهی رژیم برای اینکه ۵۰ ملیون را پشت سرش خواهد آورد حتی نزدیکترین هوادارانش را هم نفریفت.
مردم ایران در ۲۲ بهمن بیشتر از گذشته نشان دادند که این رژیم را نمی خواهند. به رغم پوشش خفقان آور سانسور و تلاش رژیم در قطع ارتباط بین مردم و خارج کشور از ابتدای ساعات روز ۲۲ بهمن، تصاویر درگیریهای مردم و شعارهای ضد رژیم و ضد خامنه ایشان به همه جهان مخابره گردید. تصاویر پاره کردن و به زیر پا زدن عکسهای خمینی و خامنه ای توسط رسانه های بین المللی پخش گردید و جهان به روشنی دید که مردم ایران برای به زیر کشیدن این رژیم روز در حال تلاشند. خشم مردم در این روز ، اجتماعی شدن شعارهای ضد حکومتی تمامی روزه خوانیهای رفرمیستهای “سبز” داخل و کنار و خارج حکومت را نقش بر آب کرد. حرکت مردم در سطح ده هزار نفره بسوی زندان اوین که در میان راه جلویش گرفته شد نشان داد که فقط زمان لازمست که باستیل ایران توسط آماج ملیونها انسان در هم شکسته شود و بساط زندان سیاسی را در ایران برای همیشه بپیچد.
۲۲ بهمن هم گذشت و رژیم اسلامی توانست هنوز روی پایه های لرزانش بایستد. اما ۲۲ بهمن معادله روانی و مادی بین مردم و حکومت را یک قدم مهم دیگر متزلزلتر و بسود مردم چرخانید. در صحنه جهانی بزرگترین و وسیعترین حرکات اعتراضی ایرانیهای خارج کشور سازمان یافت و حکومتهای غربی مجبور شدند بیشتر از حتی چند روز قبل در ماندن این رژیم تردید کنند و برای مدتی هم که شده ادای “مخالفت با سرکوبهای رژیم” را در بیاورند.
۲۲ بهمن امسال یک قدم بزرگ حتی از ۶ دی رادیکالتر بود . شعارهای مرگ بر خامنه ای و مرگ بر بسیجی در واقع نشان از این داشت که دو سر سیاسی و سرکوب این رژیم را مردم نشانه گرفته اند و دیگر به هیچ روی مسئله حتی احمدی نژاد هم نیست. “کل رژیم، کل حکومت اسلامی نشانه است”.
سوال اما اینجاست که گام بعدی چیست؟ آیا می شود شکل مبارزه کنونی را ادامه داد؟ آیا سازماندهی تظاهرات خیابانی و اعتراض، اینگونه که تا بحال بوده می تواند کار رژیم را بسازد؟ آیا می شود به اعتراض مردم در خیابانها دلخوش بود؟ حلقه های مفقوده و حیاتی برای پایان دادن به این نامعادله متزلزل چیستند؟ در یک کلمه درسهائی که انقلاب باید از ۲۲ بهمن بگیرد چیست؟ پاشنه آشیل ۲۲ بهمن چه بود؟ چرا ۲۲ بهمن به روز پیروزی قطعی مردم فرا نروئید؟
الف- انقلاب بدون رهبری منسجم پیروز نمی شود!
به نظر من، علت عدم کفایت ۲۲ بهمن عمدتا این نیست که رژیم هنوز توان سرکوب دارد و مردم هنوز توان پائین کشاندن نظامی حکومت را ندارند. معادله در خیابان این روزها تفاوت زیادی با ۲۲ بهمن ۵۷ ندارد و شاید بیشتر به نفع مردم باشد. مشکل اصلی اینست که مردم به خیابانها ریخته اند اما رهبری سیاسی که بتواند بطور زمینی آنها را نمایندگی کند هنوز وجود خارجی ندارد. شبیه بدنی تنومند است که سرش هنوز غائب است. انقلاب در روند خود باید به رهبری روی صحنه مصلح شود. دولت موقت، دولت حکومت مردم در وضعیت دوگانه اگر شکل نگیرد، مردم مرتب مثل موج خودشان را به سخره های حکومت اسلامی می زنند و مجبورند پس بنشینند. پس نشستن مردم در ۲۲ بهمن امسال پس نشستن نظامی نیست بلکه پس نشستن از موضع جنبشی است که هنوز رهبری سیاسیش شکل متمرکز نگرفته. بدیل حکومتی لازم دارد این انقلاب. اگر به انقلاب ۵۷ دقت کنیم و بخصوص روزهای نزدیک ۲۲ بهمن این تفاوت را می بینیم. در ۲۲ بهمن ۵۷، دولت موقت، هر چند دولت ضد انقلاب در شکل انقلاب، اما شکل گرفته بود. مردم وقتی در ۲۲ بهمن هجوم نهائی خود را به پادگانها شروع کردند می دانستند که مرحله بعدیش کی و چگونه قرار است قدرت را تحویل بگیرد.
پیروزی انقلاب ۵۷ بدون حضور دولت موقت آلترناتیو امکان پذیر نبود. در شرایط کنونی اما بسیاری از محافل فعالین درون کشور و حتی خارج کشور این بی سر بودن انقلاب را بنوعی حتی هنوز “مزیتی” می دانند و اهمیتش را در پیشبرد سیاسی و نظامی انقلاب درک نمی کنند. این می شود که به مشاهده گرهائی حاشیه نشین که حداکثر مبارزات خیابانی را گزارش می کنند، خود را تفلیل می دهند.
دولت موقت باید تشکیل شود. این دولت باید برنامه حداقل دوران گذار، پیشنویس فانون اساسی انقلاب ایران را پیش روی جامعه قرار دهد. توسط اکثریت فعالین انقلاب در ایران حمایت شود که بتواند به نمایندگی از انقلاب با حکومتهای جهان نیز وارد مذاکره شود. این دولت موقت باید مراحل قانونی گذار از رژیم اسلامی به حکومت انسانی بعدی را هم برای مردم ایران و هم جهان توضیح دهد. اینها که معلوم شد، به زیر کشیدن رزیم اسلامی می شود یک مشکل صرفا فیزیکی که به نظر من مشکل زیادی نیست.گره اصلی انقلاب ما نبود دولت موقت و حکومت دوران گذار است.
مشکل گرهی در راه ایجاد دولت موقت
دولت موقت دوران انقلاب ۵۷ از دل خود انقلاب بیرون نیامد. آن دولت موقت را غرب، سازمانهای اطلاعاتیش از بیرون به انقلاب تزریق کردند. حول آن دولت موقت که خود را “دولت انقلابی” می نامید، مرحله نظامی انقلاب ۵۷ بطور “معجزه آسائی” سریع پیش رفت. این طرحی بود که انقلاب ۵۷ را از درون بشکنند و پیشگیری کنند. در وافع به نظر من شکست انقلاب ۵۷ از همان زمان تشکیل دولت موقت “انقلابی-اسلامی” سازمان یافت.
مهم اینجاست که در حال حاضر این دولت موقت انقلابی در ایران تشکیل نشده و نمی توان روی کمک حکومتهای غربی برای ایجادش شرط بست. به این دلیل ساده که وجود رژیم اسلامی بعنوان سنگر موثر ضد انقلاب در سطح منطقه برایشان لازم است. به این دلیل ساده که آلترناتیو این رژیم، حکومتی انسانی، آزادیخواه، سکولار و برابری طلب خواهد بود. این انقلاب ماهیتا چپ است و ضد انقلابش در “اپوزسیون” توان سازماندهی دولت موقت را ندارد. چون غرب نمی تواند دولت موقت خودش را سازمان بدهد مجبور است پشت رژیم اسلامی بایستد.
این می شود که انقلابیون ما باید متوجه باشند که سازماندهی دولت موقت هم ضروری است و هم از نان شب واجب تر و هم مخالف سازماندهی دولت موقت انقلابی نه فقط رژیم اسلامی بلکه اپوزسیون راست ضد انقلاب و حکومتهای غربی خواهند بود. راست و حکومتهای غرب ترجیح می دهند با رژیم اسلامی یا فراکسیونهای “ملایمترش” بسازند و تا آخرین لحظه ممکنه سازماندهی دولت موقت را مانع خواهند شد.
خلاصه اینکه ویژگی مرحله کنونی لزوم دولت موقت انقلابی است که اینبار سازماندهیش مطلقا دست چپ جامعه و حزبش یعنی حزب کمونیست کارگری ایران را می بوسد . تمامی چپ جامعه اینبار باید کاری هرکولی انجام دهد و آن ساخت دولت موقت است. دولتی که بتواند حمایت اکثریت فعال خیابانهای تهران و سایر شهرها را داشته باشد، برنامه وضعیت انتقال و پیش نویس قانون اساسی را بدهد و پله سیاسی مهم انقلاب را تکمیل کند.
چپ جامعه ایران هنوز سازماندهی درستی ندارد. خود این چپ دچار بحران و سردرگمی است و از فضای پیش مدرن بیرون نیامده. هنوز حزب گریزی، “دموکراسی خواهی”، نشناختن زبان و گفتمان خودش، نمی گذارد در حد و قواره های رهبر جامعه به میدان بیاید. این چپ دیر یا زود اگر بخواهد انقلاب را به پیروزی برساند باید زیر چتر حزبیت کمونیزم کارگری خودش را سازمان دهد و اگر دیر بشود انقلاب از دست خواهد رفت و در جا خواهد زد یا مردم بالاخره از وضعیت نامتعادل موجود خسته می شوند و به یک رضا پهلوی یا اکبر گنجی نیم بند با مشاورت شیرین عبادی راضی خواهند شد!
به علارت دیگر اگر دولت موقت چپ و انقلابی سازمان نیابد، مردم خسته شده از رژیم همان می کنند که در انقلاب ۵۷ کردند. یعنی از شاه خسته شدند و در نبود چپ، به خمینی “پناه بردند” ! از دست رژیم اسلامی هم می شود مردم ایران به راست پروغرب که اینروزها اسمش را گذاشته “سبز”، “پناهنده شوند”. جامعه هرگز نمی تواند در بلند مدت در انتظار بماند. اینرا همه ما باید یادمان باشد!
ب- شکل اعتراض خیابانی به بن بست می رسد
تا چه زمان می شود اعتراض را به خیابان آمدن و فریاد زدن و کتک خوردن و کتک زدن محدود کرد؟ اگر اکثریت مردم ایران این رزیم اسلامی را نمی خواهند که حتما نمی خواهند، چرا اشکال دیگر تمرین نمی شود؟ اعتصاب سراسری، فلج کردن چرخهای زندگی اینجا جایش خالی است. مردم باید اعلام کنند که اگر آنها زندگی ندارند باید هیچکس زندگی نداشته باشد. رژیم اینجا ناتوانتر است. هیچکس را حداقل در کوتاه مدت نمی توان بزور وادار بکار کرد. نیروی کار را می توان و باید به سلاحی توانمد علیه رژیم تبدیل کرد. سازماندهی محلات و محیطهای کار، شناسائی مراکز سرکوب رژیم، گسترش جنگ روانی بر علیه رژیم، ایجاد پوشش تظاهرات خیابانی بعدی برای ضربه نظامی زدن به مراکز رژیم و خلع سلاح آنها و حمله به زندانهای رژیم، انتشار منظم عکسها و آدرسهای عوامل سرکوب رژیم….. اینها همه باید بطور موازی پیش برده شود.
۲۲ بهمن امثال نشان داد که رژیم هنوز از قدرت سازماندهی بالائی برخوردارست. برنامه ریزی می کند. طراحی می کند. از مشاور داخلی و خارجی استفاده شبانه روز می کند. اهمیت سازماندهی جنگ روانی برایش جا افتاده است. می داند ضعفهای مردم کجاست. می داند وسایل ارتباطی مردم را در چه زمان و کجاها بزند تا شبکه ارتباطی آنها شکسته شود. رژیم می داند که این نبرد را باید کش بدهد و در ماراتون نبرد روزانه فعالین را خسته و منزوی کند تا مردم کمتر سیاسی و بیشتر محتاج نان شب را به خانه ها برگرداند.
هنوز فعالین انقلابی به اندازه کافی سازمان نیافته اند و این بی سازمانی، تنها سلاح آنها در پیروزی بر رژیم را از دستشان می گیرد. اگر سازمان را از مردم بگیری در بقیه موارد مردم همیشه از رزیمها ضعیف تر خواهد بود و قابل سرکوب. این درس همه انقلابهاست. مردم می توانند برای همیشه در اکثریتشان بر علیه رژیم بمانند اما همیشه مجبور باشند به حضور ننگین این رژیم قانع باشند. اینهم درس سی سال اخیر زندگی در ایرانست!
هیچکس بهتر و موثر از صاحبان این انقلاب نمی تواند پرده از ضعفهای این انقلاب بر دارد. این انقلاب را باید با نقد مدوامش به رژیم و به خودش به پیش برد. درسهای انقلاب فقط تکرار پیروزیهای بدست آمده نیست. مهمتر از آن بررسی موشکافانه ضعفهای آنست. انقلاب همانطور که قبلا گفتم در کانال زابمان خود نمی تواند دیرپا بماند. باید نگرانش بود و راه را برایش باز کرد. اینهم کار ما کمونیستهای کارگری است!
پیروز باد انقلاب!
زنده باد مبارزه مردم در ایران برای ساختن جامعه آزاد، برابر و انسانی!
زنده باد سوسیالیزم!
.
منابع:
۲۲ بهمن: شکستی دیگر برای جمهوری اسلامی! اطلاعیه حزب کمونیست کارگری ایران
http://rowzane.com/fa/annonce-archiev/67-bayanie/1128-100210-hezb.html
سعید صالحی نیا:اهمیت شناخت تکنیکهای جنگ روانی در مبارزه با رژیم اسلامی
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/1019-070210-salehniya.html
سعید صالحی نیا: انقلاب راهی جز شکستن قهر آمیز رژیم اسلامی ندارد!
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/839-240110-salehniya.html
سعید صالحی نیا: قدم بعدی انقلاب چه خواهد بود؟
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/203-saeed-s-16azar.html
مصطفی صابر: نتایج ۲۲ بهمن
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/42-mostafa-s/1133-120210-saber.html