براداران، تیراندازی نکنید!

ملت، مردم، برادران و خواهران هم وطن و …، مفاهیمی هستند که در ادبیات جمهوری اسلامی چی ها از چپ و راست، در حاکمیت و در اپوزیسیون و روشنفکران شان مداوما تکرار می شود.
شیرین عبادی در بیانیه صلح طلبانه اش همه ملت و مردم  و خواهران و برادران هم وطن از جوانانی که به خیابان می آ‌یند تا خامنه ای برادر و احمدی نژاد و دیگر برادران پاسدار و بسیج را قسم می دهد که از خشونت بپرهیزند.
موسوی، خاتمی، رفسنجانی، شیرین عبادی و دیگر همکارانشان در مدیای جهانی مانند بهنود و دیگران اکنون در مسند واعظان صلح و برادری و آشتی نشسته اند و قربانیان خود را سرزنش می کنند که چرا در مقابل گلوله دولتی ها سنگ پرتاب کردید!
شیرین عبادی این واعظ محترم و حامل مدال صلح، از جوانان می خواهد که در مقابل توپ و تانگ و گلوله، نباید سنگ هم در دست گرفت! ایشان می فرمایند: ” ما ملتی صلح طلب هستیم که اکنون می بایست نارضایتی، انتقاد ، مخالفت و اعتراض را با راهکار های مدنی و با پرهیز کامل از هر گونه خشونتی پی گیریم…” به این ترتیبت صلح خواهان سبز از جوانان میلیتانت به همان اندازه دلخور و نا راضی اند که از برادران بسیج و پاسدار مسلح شان. آخر مگر نه همه برادرند و هم وطن و ملت!
این اولین بار نیست که بورژوازی و روشنفکران نوکر و نان به نرخ روز خورشان، تحت عنوان هم وطن، ملت و  برادر و خواهر، خاک به چشم طبقه کارگر و  مردم زحمتکش می پاشند. کارگر “هم وطن” می بایست برای عزت و سربلندی وطن بجنگد، تولید کند، گرسنگی بکشد تا بورژوازی هم وطن بتواند سود ببرد  و حکومت کند.
بورژوازی و نوکرانشان تقسیم واقعی، عینی و اجتماعی انسان زیر لحاف می کنند و حرف از طبقات و مبارزه طبقاتی را خشونت، تبلیغ خشونت می دانند. این ها می خواهند دشمنی طبقاتی بورژوازی و کارگران را زیر لوای ملت، وطن و برادران و خواهران ایرانی پنهان کنند، تا همگان در صلح و صفا با هم زندگی کنند و هر کس به سهم خود راضی باشد. سهم بورژوازی و سرمایه داران و خادمان شان را خدا داده است و سهم بردگان مزدی و زنان اسیر آپارتاید و جوانان محروم از رفاهیات و خوشبختی را هم خدا تعیین کرده است.
اما خانم عبادی خیلی محترم! هم شما و هم  کل بورژواهای ریز ودرشت در حاکمیت و در اپوزیسیون تان خوب می فهمبد که جوامع بشری امروز از این سر تا آن سر کره خاکی به طبقات تقسیم شده اند. و طبقه شما این تقسیم بندی را درست کرده است. به این معنی در دنیای سرمایه داری و برده داری نوین، انسان طبقاتی است، منافع انسان ها طبقاتی است، حقوق بشر طبقاتی است. تبعیض و آپارتاید جنسی، در خدمت طبقه معینی است. وجدان طبقاتی است. وجدان سرمایه دار و دولتش،  وجدان حفظ سرمایه و سود است، ولو در این راه میلیون میلیون کارگر، زحمتکش، جوان و زن، بیکار و بی مزد و فقیر و گرسنه و بی مسکن و تن فروش و معتاد و محروم از رفاهیات و نعماتی باشند که خود تولید کرده اند.
سرکوبگری و جنایتکاری بورژوازی حاکم ایران را خشونت نامیدن، اصطلاح حقوق بشرچی های خود بورژوازی است. از نظر این ها  اعدام و کشتن در خیابان ها و زندان و شکنجه و تجاوز و هتک حرمت انسان ها از جانب این طبقه ناشرافتمند همان اندازه خشونت است که سنگ پراکنی جوانان، لاستیک آتش زدن در خیابان ها و یا کتک کاری تفنگ چی ها و باتوم به دستان بسیج و لیاس شخصی ها و بطور کلی مقاومت  و دفاع از خود مردم در مقابل جنایتکاران. این خصوصیت حقوق بشری بورژوازی است. شما اگر سنگ پرتاب کردید حاکمیت، مشروعیت و قوانین بورژوازی را نقض و خشونت کردید. و اوهم اگر به شما تیراندازی کرد خشونت کرده و البته قانون را اجرا کرده است! حتی زمانی که نوبت طبقه کارگر است، سرکوبگری وجنایت بورژوازی، خشونت هم به حساب نمی آید. کل بورژوازی ایران از سیاه  و سبز و غیره، سه دهه است طبقه کارگر را سرکوب می کنند، به جبهه های جنگ می کشانند،‌  بیکار می کنند، خود و خانواده هایشان را فقیر و گرسنه نگه می دارند. حتی وقتی همین دستمزدهای ناچیزشان را که ۶ ماه ۶ ماه  به تعویق می اندازند، می طلبند آنها را به گلوله می بندند. کارگران خاتون اباد را که فقط دستمزدشان را می خواستند، در حاکمیت همین حقوق بشری ها و اصلاح طلبان وسبزهای امروز  به گلوله بستند. خانم عبادی! حقوق بشرتان آن روز کجا بود؟!
هر بار این واعظین نا محترم و خیل روشنفکران نان به نرخ روز خور بورژوازی دهان باز کردند و از ملت و برادر و خواهر هم وطن و حقوق بشر و صلح و آشتی و خشونت و  از این چرندیات حرف زدند، باید گفت خفه شوید، شرم کنید! حقوق بشر، صلح، وجدان و انسانیت طبقاتی است. ترس و نفرت شما از میلیتانت بودن جوانان در خیابان ها هم طبقاتی است. آب همه شما ها به یک جوی می رود. سرچشمه قدرت، رفاه، ثروت و سرمایه و حاکمیت طبقاتی تان، “اصل جمهوری اسلامی ، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد”  و “قانون اساسی”  آن است. شما سبز ها از جوانان میلیتانتی که متاسفانه جسارتشان را فدای منافع سیاسی و اقتصادی جناحی از بورژوازی وجمهوری اسلامی و شما روشنفکران و دوستان دروغین مردم کردند، بیشتر از جنایت و سرکوبگریهای براداران هم وطن تان در حاکمیت، می ترسید.
اما طبقه کارگر، توده های زحمتکش و حقوق بگیر و جوانان و زنان اسیر آپارتاید جنسی همیشه به میلیتانسی نیاز دارند. این جسارت، میلیتانسی و رادیکالیسم  در یک صف طبقاتی مستقل از بورژوازی برای درهم شکستن کل ارکان سرمایه داری و نهادهای سرکوب آن، حیاتی است.  بدون یک مبارزه رادیکال و میلیتانت  علیه بورژوازی، سرنگونی جمهوری اسلامی وبر قراری جامعه ای ازاد و برابر غیر ممکن است.