انقلاب مردم از حرکت باز نمی ایستد! نبرد انقلاب و ضدانقلاب در سالگرد ٢٢ بهمن

پنج هفته پیش در ۶ دی، در روز عاشورا، جمهوری اسلامی ضربه ای گیج کننده از مردم دریافت کرد. هنوز حکومت از آثار این ضربه گیج میخورد که کابوسی  دیگر خوابش را آشفته کرد: سالگرد ٢٢ بهمن. حکومت از همان فردای ۶ دی، خود را با تمام قوا برای گذر از این کابوس آماده میکرد. تمام نهادها و تمام شخصیتهای حکومت از خود خامنه ای گرفته تا  اطلاعات و سرداران و آیت الله هایش شبانه روز تلاش کردند که ٢٢ بهمن را با کمترین تلفات از سر بگذرانند. به هر توحش و هر حیله ای دست زدند؛ صدها نفر را دستگیر کردند؛ دو نفر را اعدام کردند و تعدادی دیگر را به اعدام  محکوم کردند؛ شایع کردند که تعدادی دیگر را هم در ملا عام اعدام خواهند کرد؛ زندانیان سیاسی سابق را احضار کردند و تهدید کردند که اگر در تظاهرات شرکت کنند به عنوان محارب محاکمه خواهند شد؛ سرداران سرکوب رسما و علنا گفتند که هر کسی هر شعاری علیه حکومت بدهد سرکوب خواهد شد؛ نیروهای امنیتی و سپاه و انتظامی و بسیج را از کل شهرستانها و دهات ایران به تهران کشاندند تا ٢٢ بهمن روز پایان حیات  ننگینشان نباشد؛ و بالاخر همه این جمعیت کرایه ای را در میدان آزادی جمع کردند تا نقش امت دشمن شکن زورکی را بازی کنند، مردم انقلابی را مرعوب کنند و نظام اسلامی رو به موت را نجات دهند.

در کنار و به موازات این تقلاهای جناح حاکم، چند هفته کامل است که جناح مغضوب، همان اپوزیسیون درون حکومتی حافظ نظام هم بیکار ننشسته و تماما دنبال راهی بود تا نظام را از این گردنه به سلامت عبور دهد. بعد از چند هفته گله گذاری و چشک زدن و تطمیع و تهدید و رفت و برگشت متقابل میان این جناح و باند حاکم، بعد از چند هفته التماس به مردم که از “خشونت کلامی” اجتناب کنند (یعنی شعار علیه نظام و قاتلان نظام ندهند)، بعد از چند هفته دلالی پشت پرده سر دلالان اسلامی یعنی رفسنجان، بالاخره سران این جناح حرف دلشان را زدند: از مردم خواستند که در تظاهرات “یوم الله” شرکت کنند اما فقط یک شعار بدهند: “آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی”! (گاها انسان در سلامتی عقل این نارهبران شک میکند!)

نتیجه همه این تلاشها قرار بود این باشد که مردم معترض یا از ترس تهدیدات باند حاکم در خانه بمانند و یا با نصایح باند مغضوب به شعاری مشغول باشند که ٨ ماه است علنا و میلیونی علیه اش مبارزه میکنند.  قرار بود مردم جهان و ایران، نمایش مضحک میدان آزادی را فقط از درون دوربین خبرنگاران محاصره شده توسط نیروی انتظامی مشاهده کنند و قانع شوند که نه خیر، نظام محبوب است، رهبر مشروع است، مردم تهران و به تبع آن مردم ایران جان برکف در خدمت رهبرند. قرار بود جهان شگفت زده شود. مردم مرعوب شوند. خامنه ای امیدوار شود. احمدی نژاد همچنان به مردم نیشخند بزند و …

با تمام ارعاب و توحش ۵ هفته گذشته، تهران و شهرهای بزرگ، امرور شاهد دو صحنه موازی بود. یکی صحنه نمایش مضحک حکومتی و نظامی و فرمایشی و خودفریبانه. دیگری صحنه شورانگیز نبرد با حکومت. صحنه اول اساسا در میدان آزادی اجرا شد. در این صحنه دلقک حکومت، در پشت چندین ردیف حصار امنیتی از موانع فلزی و سپاه و ناجا و بسیج برای یک جمعیت اجیر در باره قدرت و عظمت اسلام  و حکومت اسلامی رو به موت رجز خوانی کرد. صحنه دوم در مشهد و اصفهان و اهواز و شیراز و … مهمتر از همه در تهران بیخ گوش خامنه ای اجرا شد. در این صحنه، انقلاب یک بار دیگر، این بار در مقابل یک لشکرکشی نظامی تمام عیار حکومتی درمانده صف آرایی کرد. یکبار دیگر چهره مصصم خود را نشان داد. یکبار دیگر مردم در ابعادی عظیم به خیابانها ریختند و مصممانه برای آزادی و عدالت و برابری و انسانیت نبرد کردند؛ جایی حجابها را زیر پا انداختند؛ جایی کنترل محل را در اختیار گرفتند (آریاشهر)؛ جایی به نبردی تن به تن با مسلسل چیان اسلام پرداختند؛ و در همه جا و هر گوشه ای که جمع شدند فریاد زدند: مرگ بر خامنه ای، مرگ بردیکتاتور. با فریاد “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” به سمت دژ خونین اسلامی، زندان اوین رژه رفتند؛  چشم در چشم ماشه بدستان و قمه چرخانان خامنه ای دوختند و فریاد زدند: خامنه ای قاتله، ولایتش باطله؛ چشم در چشم متجاوزین اسلامی دوختند و فریاد زدند: تجاوز، جنایت، مرگ بر این ولایت. و در حالیکه در میدان آزادی، حکومت با قطعنامه پیروزی خودفریبی میکرد که گویا “ملت ایران بار دیگر بر پیمان ناگسستنی خود با آرمان‌های حضرت امام خمینی و بیعت دشمن‌شکن خود با حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای” تاکید کرده اند، چند قدم آنطرفتر تمثال مشترک همین خمینی و خامنه ای زیر پاهای انقلاب لگدمال میشد.   

حکومت اسلامی با دلهره وارد سالگرد ٢٢ بهمن شد و با خودفریبی از آن خارج شد. رهبر مفلوک از “ملت” تشکر کرد که با حضور خود “شگفتی” آفریده است. (آیا واقعا این رهبر آنقدر الدنگ و سفیه است که از عمق منفور بودنش در میان مردم اطلاع ندارد؟!)  اما همه دیکتاتوریها، در اوج توحش و خودفریبی سرنگون شده اند. همه دیکتاتورها تا لحظه آخر به خود دلداری داده اند که انشاالله گربه است. تمام دیکتاتورها از اوج توهمات سفیهانه در باره اقتدار حکومتشان به پایین کشیده شده اند، آنچنان که اغلب حتی فرصتی برای بستن چمدانشان هم پیدا نکرده اند. سرنوشت جمهوری اسلامی دقیقا همین خواهد بود.

***
٢٢ بهمن امسال با اتفاقات ناگوار دیگری برای حکومت اسلامی مصادف شد. درست در مقطعی که رعشه مرگ همه وجود این حکومت را گرفته است، اعتراضات و اعتصابات کارگری به نحو محسوسی افزایش پیدا کرده است. نه تنها این، بلکه کارگران در قامت جدیدی ظاهر شده اند. کارگران اراک اعتصاب و اعتراضشان را به مقابل قلب سیاسی شهر یعنی فرمانداری کشاندند و با شعار “مرگ بر دیکتاتور” قلب سیاسی حکومت را نشانه گرفتند. کارگران اراک مباره کارگران را مستقیما به خود دیکتاتور وصل کردند. آنها راه باز کردند. همچنین، درست یک روز مانده به سالگرد قیام بهمن، چهار تشکل کارگری، “منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران” (عین این منشور در همین شماره چاپ شده است) را اعلام و با این منشور حضور طبقه کارگر در انقلاب علیه نظام اسلامی را در قامتی جدید اعلام کردند. در این منشور، به چپاولگران اسلامی و آیت الله های میلیاردر یاداور شدند:  “ما تولید کنندگان تمامی ثروتها و نعمات موجود هستیم، چرخ تولید و زندگی در جامعه در دستان ماست”. به سرکوب کنندگان انقلاب ۵٧، قدرت خود را گوشزد کردند:”پشتوانه ما تجربه اعتصاب متحدانه و شکوهمند کارگران نفت در انقلاب بهمن ۵٧ است”. به کل ضد انقلاب حاکم یاد آوری کردند که مردم برای “برخورداری از یک زندگی بهتر و برچیده شدن چتر اختناق و سرکوب” انقلاب کرده اند. شبح رهبری کارگران را در مقابل چشمان وحشت زده حکومت گرفتند و آخر راه را به حکومت اسلامی نشان دادند: “طبقه کارگر ایران و پیشاپیش آنان کارگران شرکت ملی نفت با اعتصاب سراسری خود و بستن شیرهای نفت کمر حاکمیت استبداد را در هم شکستند و توده های میلیونی مردم با شعار “کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما” پاسخی شورانگیز به این اقدام تاریخی آنان دادند و در روز ٢٢ بهمن ١٣۵٧قدرت به دست مردم افتاد.” کارگران، در آستانه سالگرد ٢٢ بهمن، نک کوه عظیم طبقه کارگر را به حکومت اسلامی نشان دادند، قدرت طبقه کارگر را مقابل چشم حکومت اسلامی گرفتند که کمر نظام سلطنتی را کج کرد و میتواند حکومت اسلامی را هم بر زمین بزند.*