انقلاب ۵٧ و سرنوشت اسلام

از میان تمام کسانی که امسال از وقوع انقلاب ۵٧ اظهار پشیمانی و انزجار کرده اند، من نوشته دو نفر، میرزا آقا عسگری و علی میرفطروس را بنابه دلائلی گاها دنبال میکنم. بنظر من علیرغم روی کار آمدن جمهوری وحشت و آدمکش اسلامی، انقلاب ۵٧ یکی از مهمترین انقلابات تاریخ معاصر بوده است. اینجا به همین حکم بسنده میکنم. ما قبلا در همین صفحات مفصل درباره انقلاب ۵٧ اظهار نظر کرده ایم. (و شاید بعدا در فردای انقلاب دیگری، باز هم مطالب دیگری بنویسیم.) اما دو نویسنده نامبرده که شاید حرف دل بسیاری از کسانی که دل پری از جمهوری اسلامی دارند را می زنند، از سر منجر شدن به روی کار آمدن یکی از وحشی ترین حکومتهای تاریخ معاصر، انقلاب ۵٧ را تقبیح و انقلاب کنندگان را سرزنش می کنند. منتها همین دو نفر و بسیاری دیگر، حداقل و تأکید میکنم حداقل، یک نکته مهم را بهر دلیلی در نظر نمی گیرند؛ و آن هم شکستن اسطوره‌ی اسلام، حکومت اسلامی و عدالت اسلامی برای همیشه از صحنه سیاست حداقل ایران است. در حدود یکصد سال گذشته، هر تلاطم و تحول سیاسی با دخالت آخوند روبرو بوده است. از جنبش تنباکو گرفته تا انقلاب مشروطه و تا همین انقلاب ۵٧. آخوند جماعت موی دماغ تمام این جنبشها و چوب لای چرخ تجدد و تمدن و برابری طلبی بوده است. انگار ایران یک حکومت به این جماعت کثیف و مفتخور بدهکار بود. اما بدهی خود را پرداخت و هزینه آنهم الحق بسیار بالا بود. اما بقول یکی از نویسندگان کمپ اصلاح طلبان که در اعتراض به بیانیه “۵ روشنفکر دینی” و اظهارات آنها درباره اسلام و اینکه مردم ایران مسلمان هستند، “هر حکومتی که از این به بعد در ایران بر سر کار بیاید، پرونده اسلام برای همیشه بسته شده است”. و این را من شدیدا بر این باورم که اساسا مدیون انقلاب ۵٧ و انزجار از تجربه روی کار آمدن آخوند جماعت هستیم. مردم با تمام وحشتی که در این سی و یک سال بر آنها رفت، ناامید نشدند بلکه جدال کردند و مقاومت کردند و بر آرمانهای انسانی خویش ایستادند. امروز شاهدیم که علیرغم تمام خشونتی که بر آنها اعمال شده است، انقلاب دیگری را برای برچیدن خشونت و در صف مقدم این خشونت، برای برچیدن اسلام را دارند در سالگرد پیروزی انقلاب ۵٧ به پیش می برند. تمام کسانی که از سر ظاهرا “ضدیت با خشونت” با انقلاب ۵٧ مخالفت می کنند، که گرچه خود انقلاب ۵٧ در زندانهای پهلوی را شکست و بسیاری از همانها را از زندان و زیر دست و پای ساواک آزاد کرد، شاهد غلبه امید بر تجربه هستند. غلبه امید به یک زندگی انسانی، به یک دنیای بهتر با انقلابی دیگر، بر ترس از تجربه بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی. پرونده این حکومت و این جنبش کثیف اسلامی میرود که برای همیشه در ایران و شاید در جهان بسته شود و این دوستان اگر چشم بصیرت داشته باشند باید هم ترسشان را کنار بگذارند و هم ترساندن دیگران از انقلاب کردن را.*
٩ فوریه ٢٠١٠

صفحه بازتاب هفته نشریه انترناسیونال شماره ٣٣۵