حنایتان بیرنگ شده، بساط لانه تزویر خود را برچینید ! به بهانه ” قرار ” دایر شدن دفترکنسولگری ج .ا.ا در شهر گوتنبرگ(سوئد)

امیر جواهری لنگرودی
amirjavaheri@yahoo.com
یادداشت:
قرار است که روز۱۴یونی ۲۰۰۷ بر پایه خبر سایت استکهلمیان بشکل زیر : « …بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی مقامات ایرانی آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائی ایران در روز پنج شنبه ۱۴ ماه ژوئن به مدت دو ساعت از ساعت ۸٫۳۰ الی ۱۰٫۳۰ به وقت استکهلم طریق یک ویدئو کنفرانس زنده با شهر استکهلم ارتباط صوتی و تصویری مستقیم برقرار خواهد کرد.

 در رابطه با« در خواست عفو ویا تخفیف مجازات» فرد زندانی در ایران آمده است که آیت الله شاهرودی راسا پیشنهاد عفو را صادر خواهد نمود. اما تاکید شده است که با « محکومین امنیتی» امکان استفا ده ازاین موقعیت را نخواهد داشت. همچنین اعلام شده است که متقاضیان می بایست قبل از روز چهارشنبه ۱۳ ژوئن(۲۳خرداد) از طریق شماره تلفنهای مشخص، مراتب علاقمندی خود جهت شرکت در این صحبت تصویری دو طرفه با رئیس قوه قضائیه ایران را در اختیار سرپرست بخش کنسولی سفارت ایران در استکهلم قرار دهند و بتوانند در ساعت مقرر نیز در سالن مراجعین بخش کنسولی سفارت ایران در استکهلم حاضر شوند تا در تماس مستقیم و خصوصی تصویری با رئیس قوه قضائیه ایران قرار بگیرند.» درهمین خبر آمده است : « …آیت الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائی ایران از چندی پیش از طریق برپایی کنفرانس های زنده و دو طرفه تصویری (ویدئو کنفرانس) به رسیدگی به امور قضائی در نقاط مختلف ایران پرداخته است. اکنون نه تنها اعلام شده که چنین اقدامی برای اولین بار درچهار چوب تشکیلاتی تحت عنوان "اداره کل نظارت و پیگیری" در رابطه با ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز صورت می گیرد بلکه بر اساس اطلاعات منتشر شده، شهر استکهلم بعنوان شهر آزمایشی در این رابطه در خارج از کشور در نظر گرفته شده است. » در این نوشته تلاش دارم  بخش دیگری از بساط مشاطه گری و کارچاق کنی نظام اسلامی ایران را برملا کنم . بی گمان جامعه ایرانیان شرافتمند مقیم سوئد و سراسر جهان در برابر این همه پیشروی نظام سکوت نخواهند کرد. چرا که  می توان به واقعیت بی اعتناء بود، ولی نمی توان از آن فرار کرد و گریخت یا چشم فرو بست و دم بر نیاورد!

                                                   *********
برچیدن این همه بساط کلاشی و پدرسوخته بازی، لا نه های ترور و تزویر ، سالوس و دروغگویی ، که با سرکیسه کردن مردم از طریق (سفارت کده) رژیم اسلامی ایران، فراهم می گردد . نه تنها در گرو مبارزاتی وحضور این و آن گروه ، سازمان  و حزب ، بلکه می بایستی تمامی جامعه ایرانیان را زیر پوشش خویش گرد آورد .
این اواخر سردمداران  سفارت خانه جمهوری اسلامی ایران در سوئد، هرازگاهی  با عقب نشینی و گاها نوعی تهاجم به درون افکارعمومی جامعه ایرانیان سعی در گسترش بساط  مکاره خود دارند. در شهراستکهلم سناریوی " رادیو سلام" ، " مسجد امام علی" ،  راه انداختن " جروپلاس انتخابات هفتم" خاصه  پرونده جاسوسی " مجید دراز گیسوی صادقی " و میدان داری " رادیو آوا" سکوت بی پایه اداره مخفی و امنیت سوئد " سپو" دراین رابطه و بازتابش در " روزنامه  مترو" در سوئد و پس آنگاه درشهر گوتنبرگ نیز سفرهای مخفیانه حسن قشقاوی (سفیرجمهوری اسلامی درسوئد) ، راه انداختن جلسات سینه زنی ومراسم عزاداری تاسوعا وعاشورا با چاشنی پلوقیمه و چلوکباب و یا خوراندن زولبیا و بامیا در شبهای احیاء و دعوت آخوند الهی قمشه ای و تبلیع این مجموعه با اطلاعیه های پُرطمطراق و کشاندن آن به درون رادیو ها ازطریق عوامل خویش، سفره اندازی به نام حضرت زهرا و آش نذری ، و کشاندن سرکنسول رژیم به درون رادیوی محلی ، بازکردن رد پاهای این هیولای هزارپا و بنوعی نمایش سفارتی ها دردرون شهرگوتنبرگ هست.
 می توان از یک سو، تنها نظاره گر این حوادث بود . چیزی نگفت و ننوشت و اقدامی را صورت نداد و از سوی دیگرمی توان  با اتکای به قدرت و توانایی خویش ، این مجموعه را از ریشه خشکا ند. همواره هم گفته اند :
 می توان به واقعیت بی اعتناء بود، ولی نمی توان از آن گریخت!

با سفر منوچهر متکی این قاتل فرزندان مردم ایران طی دوران سفارتش در ترکیه ،امروز و آنگاه که با وزیرامور خارجه سوئد، آقای " کاربیل" نرد معامله می نواخت، مسئله دایر کردن کنسول گری درسوئد، یک پای این بده وبستان های معامله گرایانه بود.
پس از آن که جامعه ایرانی به خروش آمد تا به این سفر و این بند وبست ها اعتراض کند. ادعای دفاع ازامنیت ملی سوئد  در خیابانهای استکهلم، در برابر اعتراض جامعه ایرانیان مقیم استکهلم به این سفر، در لباس رزم پلیس ضد شورش، باتون بدست، با له له سگ ونیروی اسب سوار، دربرابرمعاملات آشکاروپنهان اقتصادی و سیاسی با پذیرایی گرم وزیرامورخارجه سوئد، به جولان در آمد. از سویی تنها انتشار خبر وزیر با یورش رسانه ای همه جانبه اپوزیسیون رژیم در استکهلم ، آنهم طی چند روز، محل سخنرانی " منوچهرمتکی " ازاین  دانشکده به آن موسسه و وزارتخانه  تغییر مکان می یافت و از سوی دیگر سفارت چی ها نیز، اسباب سور وسات را برای وزیر خود فراهم می ساختند. چرا که اپوزیسیون ایرانی اعلام داشته بود: جلسه متکی را برسرش خراب می کنیم و زمین زیر پایش را می لرزانیم. به واقع نیز چنین کردند و اگرحمایت و پشتیبانی پلیس و چماقداری آنان و نیروهای امنیتی سوئد به مثابه نشست سران هشت کشور در رستوک (آلمان )، در تار ومار نیروهای جنبش ضد سرمایه داری عمل کرد . اینجا هم در برابر اپوزیسیون به خط نمی شد، منوچهر متکی ویلان و سرگردان خیابانهای شهراستکهلم بود!
با اینهمه آنچه درعرف دیپلماسی گذشت، نوعی رایزنی برای گشایش کنسولگری و تنظیم منا سبات کنسولی درسوئد، مشخصا شهر گوتنبرگ ، یک وجه معامله این سفر بود.
این جاست که وسایل کار فراهم می گردد. سپس افراد سر سپرده کنسولی سفارت، برای نوعی دق الباب و سنجیدن عکس العمل و واکنش اپوزیسیون
وسنجش آزمایشی ازمیزان برانگیختگی وعکس العمل افکارعمومی جامعه ایرانیان ساکن غرب سوئد، علیرغم تودهنی خوردن چند باره ازایرانیان شهراستکهلم، خاصه درآستانه  سفر منوچهر متکی ، خود اربابان سفارتی برآن شدند که تیری در تاریکی  رها کنند. ضمن نشان کردن شهرگوتنیرک (یوته بُوری )، دومین شهرایرانی نشین در سوئد ،  زمینه کار را اسباب چینی کنند و نیروی خود رابسنجند.
برای انجام ای کاروبنوعی موجه جلوه دادن خود وبرای ازسرواکردن کار خرابیهای پیشین خود، مستمسک تازه ای را در شهر گوتنبرگ به راه می اندازند. شخصی به نام " طباطبایی"  که طی سالیان بیشماری دراین شهر، بدور سفره این آقایان می نشست وارتزاق می کرد. نامبرده اخاذی های پُر شماری را با دایر کردن دفترو دستک که نوعی دارالوکا له و کارچاق کنی کمسولی سفارت بحساب می آمد . کارهایی از نوع – قانونیت بخشیدن به ازدواج گرفته تا طلاق، نقش اداره ثبت احوال، جهت دریافت شناسنامه برای  نوزاد ان ایرانی  گرفته تا صدور گذرنامه برای ایرانیان فراری دیروز که امروز قصد سفربه ایران دارند. یا دنباله گیری انتقال جسد آن دسته ازایرانیانی که وصیت کردند با پایان یافتن زندگی شان،  جسدشان به زادگاهشان ایران حمل گردد ، تا حل و فصل امور زمین ، خانه وخرید خدمت سربازی جوانان  ایرانی و انواع  اخاذی ها و کارهای کنسولی وغیره … به نیابت از سران رژیم ایران به انجام می رساند. جناب ایشان " طباطبایی" ایرا نیان  نیازمند به اینگونه امور را، برای امور کنسولی، گاهاّ حواله به ایران و آدمهای خود می داد و بخشا به سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم می سپرد و بدین طریق پولهای کلانی نیز از هر مراجعه کننده ای می ستاند.
این شخص (طباطبایی) پیشتر این تشکیلات خود را از طریق" رادیوی دیار" که تنها به کار تبلیغ موزیک و آمد و شد خوانننده گان لوس آنجلسی  و این اواخر تبلیغ پاره ای هنرمندان  وطنی  از داخل ایران  مشغولند.این را از این جهت می گویم: که برای دعوت از آرتیست های ایرانی  لوس انجلس نیازی به سفارت نیست ولی آوردن آرتیست از ایران، بی نیاز به سازوکارهای سفارت نمی تواند باشد و دست اندر کاران این رادیو، حلقه ضعیف این معاد له اند!
باری شاهکار دعوت اولی مسئول این رادیو از شخص " طباطبایی" برای معرفی بازار مکاره خویش، با واکنش همه جانبه فعالان سیاسی و به موقع روبرو شد و همین وسیله شد که مسئول این رادیو با عذرخواهی از عموم مردم و خاصه فعالان سیاسی ، به واسطه گی خود با مشارالیه یعنی شخص " طباطبایی " پایان دهد. این مسئول رادیو در برابر اعتراض مجموعه فعالان سیاسی و اجتماعی شهر، عقب نشینی کرد و چندین چند بار از سیاسیون شهر و شنونده گان خود عذرخواهی نمود. آنروز اعتراض خود من ، نه تنها به رادیو بلکه به فرکانس رادیویی ، همه مسئولین و دست اندر کارانش نیز بود ، تا چنانچه این عمل دلالی با عوامل سفارت ادامه یابد ، ما ضمن بایکوت این فرکانس ، شکایت همه جانبه ای نیز به مقامات خواهیم کرد. از آنروز تا به امروز دو سالی می گذرد و تغییر و تحولات چندی در این فرکانس اتفاق افتاد، از جمله مسئول آندوره اش خود پرونده ۴۰۰ هزار کرونی در دادگاه شهر بهم زده است و توسط مسئولین این دوره دنبال می گردد. 
آنچه امروزاتفاق افتاد، صورت مسئله اش برما و لااقل برمن روشن نیست . با اینهمه برآنم؛ می تواند نوعی وام خواهی  دیگر باره سفارتی ها از" رادیو دیار"  تلقی گردد. چرا که این رادیو، همانطور که پیشتر هم یاد آور شدم؛ ظاهرا دراین شهر، حلقه ضعیف این رابطه است. بدین معنی که اینبار خود سفارتی ها برای از میدان بدر کردن شخص " طباطبایی" ، شاید-  از این نظر که در دستگاه ابواب جمعی باند احمدی نژاد نیست ، بلکه سر در آخور آن دیگران  در درون کشور –  داشته وبه کار و کاسبی مشغول است که این جنابان را بی خبر گذاشته است . اینان برای معرفی  گشایش دفتر و دستک رسمی خود دراین شهر، برپایه امکان سازی سفر منوچهر متکی ، و ظاهراّ به بهانه از میدان بدر کردن " طباطبایی " اینبارسناریوی گفتگوی " عبا س ضیاء الد ینی"، رایزن دوم و سرپرست بخش کنسولی ، سفارت ایران درا ستکهلم ، رااز طریق مصاحبه با " رادیو دیار" گوتنبرگ و مسئولین آن ( عباس ۲۰۰۰ و بهرام ) تدارک  می بینند.
مسئول " رادیو دیار" برای چگونگی بازشدن پای کنسول به رادیوی خود، ا ینگونه سخن می راند: « از آنجا که من شخص " طباطبایی" را به رادیو ام آوردم و او را معرفی کردم ، امروز که این آدم کلاه برداری می کند و اینبار نیز شخصی به من مراجعه کرد و اظهار داشت که" طباطبایی" برای راه انداختن کارش درمرحله اول مبلغ ۱۰هزار کرون از او گرفته ولی کاری انجام نداد. همین شخص ازمسئول رادیو می خواهد که کاراو را پی گیرد تا این مبلغ را از" طباطبایی" پس گیرد . مسئول رادیو به اتفاق همین شخص راهی ا ستکهلم می شوند وسفارتی ها نیزاعلام می کند: « سفارت جمهوری اسلامی درهیچ شهری نماینده ای ندارد. » یعنی شما نماینده ای در گوتنبرگ ندارید؟ کنسول گفت : «  نه نداریم. ما درگوتنبرگ دفتری نداریم و چنین شخصی را هم نمی شناسیم . شما ( مسئول رادیو ) برای پیگیری کار این فرد شاکی ، می توانی وکیلش شوی تا پرونده ایشان را رسیدگی نماییم . من نیز خودم را وکیلش معرفی کردم وپرونده ای برای این آدم باز شد و ما دو نفر راهی گوتنبرگ شدیم! » ، دراین میان مسئول " رادیو دیار"  به زعم خویش، برای برملا کردن چهره شخص " طباطبایی"  – آ ن