جنبش سبز , اهداف و سیاستها

على جوادى : در این یادداشت به سئوالات متعددی در زمینه جنبش سبز٬ جنبش جدید اصلاح طلبان حکومتی پرداخته میشود. اهداف این جنبش ارتجاعی کدام است؟ تفاوت و تشابه آن با جنبش شکست خورده دوم خرداد چیست؟ مردم در چه رابطه و موقعیتی نسبت به این جنبش قرار دارند؟ آیا دنباله روان این جنبش ارتجاعی اند یا این جریان را مجرایی موقت برای پیش برد امر سرنگونی رژیم اسلامی میدانند؟

جایگاه و موقعیت سیاسی این جنبش در جامعه چیست؟ طول عمرش چقدر است؟ چه چشم اندازی در مقابلشان قرار دارد؟ نگاه غرب به این جنبش چگونه است؟ آیا دول غربی حامی این جنبش ارتجاعی هستند و امکان یک سازش و ائتلاف پایدار میان این نیروها و دول غربی موجود است؟ رابطه جنبش های اجتماعی فعال در جامعه مانند جنبش ناسیونالیسم محافظه کار پرو غربی و کمونیسم کارگری با این جنبش چیست؟ و بالاخره کمونیسم کارگری چه سیاستهایی را باید در قبال این جنبش اتخاذ کند؟ از اهداف این جنبش شروع میکنم:

 

اهداف جنبش سبز

"جنبش سبز" بسته بندی جدیدی برای جنبش شکست خورده دوم خرداد است. همان اهداف عمومی که جنبش دوم خرداد بر آن استوار و بنا شده بود تشکیل دهنده مجموعه سیاستها و اهداف این جریان است. این جنبشی برای اصلاح پدیده شوم و منحوس رژیم اسلامی است. هدفش در اساس ایجاد تغییراتی محدود در نظام جمهوری اسلامی٬ گسترش پایه های حکومتی آن و شریک کردن بخش بیشتری از "خودی ها" در حکومت اسلامی است. میدانند که حکومت اسلامی در سراشیبی سقوط است. میدانند که شمارش معکوس عمر رژیم اسلامی آغاز شده است. از خشم و نفرت و انزجار مردم نسبت به حکومت اسلامی عمیقا مطلع اند. میدانند که رژیم اسلامی در قامت فعلی و تداوم حاکمیت جناح راست با سر به طرف سقوط حرکت میکند. از این رو خواهان "تغییر"اند. اما "تغییرات" و یا "اصلاحات" مورد نظر این جریانات اصلاحات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مورد نظر مردم نیست. این جریانی برای "اصلاحات حکومتی" است. موسوی و سایر چهره های این جنبش بارها اعلام کرده اند که هدفشان اجرای "قانون اساسی" است٬ "نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر". هدف اساسی این جنبش همانند دوم خرداد کنترل و مهار جنبش اعتراض مردم سرنگونی طلب و قالب زدن به آن در چهارچوب یک جنبش ارتجاعی و اکنون "سبز" است؟

 

یک رکن سیاست این جریان عادی سازی مناسبات با غرب است. میدانند که اگر جمهوری اسلامی نتواند مناسبات خود با غرب را بهبود ببخشد نمیتوانند راه حل و درمانی برای اقتصاد ورشکسته رژیم اسلامی دست و پا کنند. از این رو مساله رابطه با غرب و "تنش زدایی" که در پلاتفرم خاتمی قرار داشت در عین حال پیش شرط بهبود و گشایش اقتصادی در پلاتفرم این جریان هم است. بعلاوه در مقابله با جناح راست به کمک و پشتیبانی غرب نیازمندند. در سطح سیاسی خواهان ایجاد درجه ای گشایش سیاسی هستند. "انحصار طلبی" جناح راست را عاملی در جهت شکنندگی بیشتر و روی آوری مردم به سوی "انفجار اجتماعی" و سرنگونی طلبی میدانند. میدانند که بدون ایجاد "امید تغییر" امکانی برای بقاء رژیم اسلامی موجود نیست. از طرف دیگر واقفند که جناح راست قصد یکسره کردن تکلیف این جناح را دارد. اما منظورشان از "گشایش" سیاسی علاوه بر ایجاد امید کاذب در جامعه٬ باز کردن فضا برای خودهای و قسم خوردگان به نظام کثیف اسلامی و قرار گرفتن خودشان در راس هیولای حکومت اسلامی است. آزادی مطبوعات٬ تشکل٬ تحزب٬ تجمع و غیره تماما مقولاتی محدود به نیروهای نظام و متعهد به "انقلاب اسلامی" و خط امام است. این جریان کودنانه به دنبال احیای دوران "طلایی" استقرار جمهوری اسلامی است. این هدفشان است. اما میدانند که تحقق این هدف را باید در قالب و شکل جدید به پیش برد. باید توهم و تصور "تغییر" و "اصلاحات" را در مردم زنده کرد و این اهداف را در شکل "نو" و جامعه پسند و "مدرن" عرضه کرد. جنبش "سبز" در نقطه تلاقی اهداف این جریان اسلامی و تحولات "رنگین" دوران معاصر قرار دارد. از این رو میتوانند مدعی شوند که "سبزشان" هم پرچم سید اولاد پیغمبر است و هم سبز رژ لب ها و شال گردنها و دست بندها.

 

اما تفاوت و تشابه این جنبش با دوم خرداد کدام است؟ این جنبش ادامه همان شکست است. نوار کهنه و رنگ و رو رفته دوم خرداد است٬ در شرایط جدید و در بسته بندی جدید. اما شرایط سیاسی چه در "بالا" در میان جناحهای رژیم اسلامی و چه در جامعه به این جنبش ارتجاعی موقعیت متفاوتی بخشیده است. این شرایط کدام است؟ دینامیسم و رابطه میان جناحهای رژیم اسلامی تغییر کرده است. قواعد کشمکش میان این جناحها تغییر محسوسی کرده است. موقعیت جناحهای رژیم تغییر کرده است. یک رکن این تغییرات پیشروی رژیم اسلامی در دوران حاکمیت جناح راست در سطح منطقه و در سطح جهانی است. جنگ تروریسم دولتی و ارتجاع اسلامی در لبنان٬ غزه و پیشرویهای رژیم اسلامی در عراق و همچنین در سطح جهانی زمینه ساز چنین تغییری برای جناح راست شده است. این جناح راست در صدد بود این پیشرویها را به موقعیت بلامنازع خود در حاکمیت اسلامی و همچنین در مقابله با مردم تبدیل کنند. از این رو علاوه بر تعرض وحشیانه به مردم٬ سیاست حذف جناح مقابل را نیز در دستور قرار دادند. جدال جناحها این بار با عنصر رقابت برای حذف و "یا برد کامل و یا باخت کامل" تبدیل شد. در این راستا خامنه ای ابتدا خاتمی٬ این سید "مظلوم" را از صحنه رقابت جناحها و "انتخابات" حذف کرد. به موسوی بیست سال خاک خورده رضایت دادند. احمدی نژاد در حلقه بعد در مناظره های تلویزیون