ما یک شناسنامه داریم! گزارشی در باره اوضاع مهاجرین (افغانستانی الاصل) در ایران

از وبلاگ سلام بر انسان
 http://www.salam-ensan.blogspot.com/

دوستان "جمع کارگران مقیم شرق تهران"  نامه ای فرستاده اند که بسیار موثر و  تکاندهنده است. من فقط سعی کردم مثل همیشه حداقل اصلاحات املایی و نگارشی انجام دهم که خواندن آن راحت باشد. اما اصل متن را که بخوانید فضای این اعتراض انسان به دنیای نابرابر ما را بیشتر حس خواهید کرد. اصل متن را هم در وبلاگ میگذارم. (مسئول وبلاگ  سلام انسان)

چی باید کرد،  آیا راهی وجود دارد ؟
گزارشی در باره اوضاع مهاجرین (افغانستانی الاصل) در ایران .

چند مدتی است که جمهوری اسلامی کارد (کارت شناسایی؟) دادن را آغاز کرده  است.
کارد برای اونهایی میدهد که اثر انگشت داشته باشد. و سر برگ انگشت نگاری را که در تارخ ۱۳۷۴ صادر کرده بود  و اون برگه را باید داشته باشد. و بعد از آن دو تا کارد صادر کرده است. اولیش به اسم کارد سبز بود و دوم ایش به اسمی کارد صورتی است که  تا حالا در دست مردم است.
این کارد تا تارخ۱۳۸۶/۶/۱ وقت داشت. که تا حالا مردم بدون تکلیف مانده اند. البته این کارد را که برای مردم میدهند همین کارد صورتی هست. و جمهورن اسلامی برمبنای هرپرونده که کارد صادر کند ۱۷۰۰۰۰  تومان دریافت میکند. و مهاجرین باید این پول را به حساب شهرداری پرداخت کند.
سوال اینجاست آیا به نظرشما کارد که هیح گونه وقت نداشته باشد،  به نظرشما به عنوان یک انسان، این کارد ارزش دارد؟ آیا شما اینرا  چی مینامید ؟  ما این را از شما سوال داریم. آیا کشوری را مشناسید که این چینین کارد برای مهاجرین خود صادر کند؟ کاردی که هیچ گونه موقعیت اجتماعی نداشته باشد . منظورم این است که با این کارد شما نمیتوانید هیچ گونه امتیازی اجتماعی داشته باشید. به زبان ساده شما نمیتوانید حتی یک چک را نقد کنید. (چکی)که کار مکنید صاحب کارتون بابت  کاریتون میدن. شما این را نمیتوانید از بانک در یافت کنید.  این بود از ارزش کارد.
حالا از شرایط  دریافت کردن کارد صحبت کنم.  کاردی که هیچ گونه ارزش نداشته باشد. شما نگاه کنید که جمهوری اسلامی چی میکند.
زمانیکه در اردوگاه میرین در اونجا به شما هیج وقت به صورت یک انسان برخورد نمیشه. در صورتی که این قوانین را خودیشان گزاشتن برای مردم.  و در اردوگاه من خودم چند بار رفتم از نزدیگ نگاه کردم.  در آنجا حتی یک تابلوی راهنمای هم نمیبیند. و مردم به صورت سرگردان در آنجاه میچرخند. به جز چند تا آدرس شعبه شهرداری دیگر جیزی نیست. و مردم توی همین هوای سرد در همان جا الاف هستند. زن و بچه همه در آنجا میچرخند. حتی مردم درهمین هوای سرد تعدادی زیادی در اونجا شب را میسپارند. برای آنکه (نوبت) صف اش را ازدست ندهد. یعنی بر خیابان میخوابند. فردا که فرامیرسد کارمندان جمهوری اسلامی با باتوم دونبال این مردم راه می افتند. برای آنکه شما اینجا شلوغ کردین. کسی هست که این را سوال کند: آیا این شلوغی را شما را انداختین یا کسی دگر؟ ما این را از جمهوری اسلامی سوال داریم . بجای آنکه کار مردم را راه بیندازید، آیا باید اونها را کتک زد؟ برای چی؟ برای اینکه احترام به قوانین جمهوری اسلامی گذاشته است؟
در اردوگاه سلیمانخانی زمانیکه وارید مشیم، مسلما به یک زندان میماند. بالای چند نفر کارمند ندارد. با یک سری پلیس برای سرکوب. فقط برای مشغول کردن مردم هست . نه برای کار راه انداختن مردم. ومردم که  این پول را پرداخت میکنند در اولین قدم مهری باطل را روی اش میکوبد.  ما این را دزدی شخصیتی مینامیم. یا به زبان دیگردزدی دولتی که به اسم مالیات شهرداری مینامند. مالیاتی  که هیچ گونه حق و حقوقی اجتماعی برایش (برای پرداخت کننده اش) در بر نگیرد . آیا شما این را چی منامید؟ آیا شما این را با یک نفر که به خاطر شکمش دزدی میکند،  از عاقبت خودش خبر ندارد، دست به این کار میزند، آخر روزگارش توی زندان هست. آیا تفاوت این (دو) چیست؟
امید وارم این را خود تان جواب بدین. ما این را برای این نوشتیم که  بعضی ها میگوید شما مالیات نمیدید و شما مفت میخورید. در اینجا زندگی میکنید و از امکانات استفاده میکنید. البته امکاناتی که در محیط کار هست. ما که امکانات  ندیدیم.  امید وارم  که اونهایی این حرف را میزنند این را درک کنند.
 البته ما ازین دولت هیچ گونه توقعی نداریم . به خاطر(این) که این دولت در مقابل ملت خودش مدیون هست. و در پرونده خودش سنگسار را دارد. اعدام را دارد. دست قطع کردن را دارد . و اعدام بچه ۱۶ ساله را دارد. و سرکوب کردن کارگران خاتون آباد و شرکت واحد را دارد.  و هزاران  پرونده دگر.
و به امید یک دنیای بهتر،
و به امید روزی که هیج انسان به خاطر شناسنامه نداشتن اززندگی محروم نشود. و زندگی کردن حق هر انسان باشد.
البته ما یک  شناسنامه داریم که به اون افتخار میکنم. آن شناسنامه کار ماست که به عنوان یک عنصرفعال در جامعه سهم داریم.
در پایان این صحبتها از مردم یک سوال داریم . امید وارم که جواب بدین. آیا به نظر شما تفاوت بین اعدام صدام حسین با (قتل)  اون گروگان ژاپنی که به وسیله اسلامگرایان تندرو سربریده شد، در عراق چی بود؟
جالب اینجاست که برای هر دوتایش قرآن خوانده شد. آیا  تفاوت  این تروریست با اون ترورست چیست؟

نامه از طرف جمع کارگران مقیم شرق تهران