توضیحی در مورد فراخوان به ایجاد بلوک چپ انقلابی و سوسیالیست

غفار غلامویسى : فراخوان ما از چند مشاهده ساده شروع مى کند: اول اینکه جامعه ایران آبستن تحولات سیاسى مهمى مى باشد. رژیم جمهورى اسلامى در یک بحران عمیق سیاسى و حکومتى بسر مى برد. مردم ایران کماکان مترصد فرصتها و امکاناتی براى به زیر کشیدن رژیم مى باشند. یک جنبش قوى سیاسى براى بزیر کشیدن و عبور از جمهورى اسلامى در جریان مى باشد.

 رویدادهاى سیاسى شبیه آنچه در هفته های اخیر شاهد آن بودیم، به یک قاعده عمومى در روند اوضاع سیاسى ایران تبدیل شده است. بر خلاف نظرات سطحى و پیش پا افتاده بعضى جریانات حاشیه اى و بى ربط به تاریخ تحولات سیاسى جامعه ایران ٬ رژیم جمهورى اسلامى در آستانه تبدیل شدن به "رژیم متعارف سرمایه دارى ایران" و در راه ورود به " ادغام در بازار جهانى سرمایه" نمى باشد و خطر سرنگونى کماکان یک کابوس دائمى سران ریز و درشت رژیم مى باشد. جنگ و جدال جناحهاى رژیم هم در متن این تلاش دائمى براى بقا قابل توضیح مى باشند.

دوما وبر متن شرایط بالا یکبار دیگر چپ و راست جامعه در ابعاد اجتماعى ناگزیر از یک رودرروئى سیاسى تعیین کننده با هم قراردارند. دوران جنبش هاى همه با هم و مبهم در اهداف اجتماعى بسر آمده. هیچ کدام از این جنبشهاى اجتماعى و سیاسى، زیر رهبرى  همدیگر نخواهند رفت. اتفاقات چند هفته اخیر این واقعیت را به وضوح نشان مى دهد.

در رابطه با تحرکات اخیر مردم  بعد از "انتخابات"22 خرداد ۱۳۸۸  در ایران فراخوانی از جانب ما (اوات شریفی، ایرج فرزاد،داریوش نکنام، عبدالله شریفی، غفارغلام ویسی و فهیمه قطبی) جهت پیشبرد و رهبری کردن مبارزات مردم علیه رژیم جمهوری ایران برای ایجاد یک بلوک چپ انقلابی و سوسیالیست در جنبش مطرح شد.

من لازم دانستم که مقداری  بیشتر، به نکاتی که درفراخوان مطرح شده، بپردازم و همچنین مرز خودمان را با فراخوان کسانی دیگرروشن کنم.

تحولاتی که اخیرا در ایران اتفاق افتاد بوضوح این را نشان داد که مردم ایران با کلیت رژیم اسلامی  مخالفند و خواهان سرنگونی کلیت آنند ، ولی مسله مهم و اساسی این است که روند پیشبرد این تحولات چگونه باید هدایت شود، که جامعه ایران، بار دیگر از طریق معماری کردن و رهبر تراشی از جانب دخالت کشورهای غربی از بالا و در غیاب یک رهبری چپ و سوسیالیست شاهد بشکست کشاندن مبارزات حق طلبانه و رهایی بخش مردم جان بلب رسیده ، درزیرحاکمیت رژیم منفور اسلام سیاسی نباشد؟ آیا چپ و کمونیست ها این اشتها را دارند که در این اوضاع و احوال همانند یک بلوک از منافع فرقه ای خود گذشت کنند و تلاش نمایند یک راه حل انسانی را که اجازه ندهد ارتجاع اسلامی به جامعه خون بپاشد، عملا خود را در معرض انتخاب جامعه قرار دهند؟ این سوأل اساسی جامعه ایران است که بلوک چپ و کمونیست باید بدان جواب دهد .

ما معتقد هستیم با توجه به اینکه بعد از تکه پاره شدن  حزب کمونیست کارگری پس از مرگ منصور حکمت ، هیچیک از احزاب موجود به تنهایی در جامعه از آن جایگاهی برخوردار نیستند که بتوانند این امر مهم و انسانی را پیش ببرند ،  این بلوک چپ و سوسیالیست را باید، تمام گروه های چپ که در تاریخ سه دهه اخیر جامعه ایران نقش ایفا کرده اند و حتی نوساناتی داشته اند ولی هم اکنون امرشان عبور دادن جامعه ایران از شر نکبت اسلام سیاسی و برپایی جامعه ای آزاد و برابر و انسانی است ، باید تشکیل دهند .  این بلوک چپ و سوسیالیست باید از طرف بالاترین مرجع احزاب ( حزب کمونیست کارگری ، حزب کمونیست ایران، حزب اتحاد کمونیست کارگری ، مبارزان کمونیست ، کانون دفاع از کمونیست ،  افراد منفرد و جداشده از احزاب کمونیست کارگری و هر جریان و گروهی که چپ هستند و منافع واقعی بخشهائی از گرایش سوسیالیستی جنبش کارگری را نمایندگی میکنند، جریاناتی که به نحوی جوانبی از جنبش برابری طلبانه زنان مستقل از جدال جناحهای رژیم اسلامی را نمایندگی میکنند، مدافعین واقعی حقوق کودکان و مبارزین جدی حقوق مدنی شهروندان جامعه ایران  در تشکیل این بلوک چپ شرکت کنند ) تشکیل میگردد.

ما که معتقد به تشکیل چنین بلوکی از چپ و سوسیالیست هستیم ، تلاش میکنیم که رهبری احزاب و جریانات مذکور را تشویق کنیم که تنها راه نجات جامعه ایران و عبور تحولات آن برای برپایی جامعه ای آزاد و برابر، تشکیل چنین بلوکی است.

لازم بتوضیح است تشکیل چنین بلوکی، پروژه نفی استقلال سازمانی هیچ حزب و جریانی نیست. تمام جریانات ذکر شده می توانند استقلال سازمانی خود را حفظ کنند و در این بلوک چپ و سوسیالیت که از لحاظ شباهت ، قابل مقایسه به "کنگره ملی آفریقا" در دوره مبارزه برای برچیدن سیستم آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی است،می باشد. 

جامعه ایران آبستن تحولات و عبور از بختگ اسلام سیاسی است ، جریانات راست چه پرو غربیش و چه ملی اسلامی اش راه حل خود را دارند و می کوشند ، این تحولات روندی آرام و از بالای سر مردم و بدون دخالت مردم صورت بگیرد. صحت این گفته را مدیای غرب و دولت هایشان بیان می کنند ، اما این بار چپ باید با درک این مسؤلیت تاریخی با گذشت از منافع  گروهی باستقبال این امر مهم و انسانی برود ، و اجازه ندهد حاصل جانفشانی های توده های میلیونی را جریانات راست صاحب شوند .

من لازم است مرزبندی خودمان را با کسانی که فراخوان به "چپ" داده اند  روشن کنم ، از نظرآنها چپ و جریان سوسیالیسم کارگری صاحب هیچ دخالت و تاریخی در حیات سیاسی ایران نبوده و "چپ" مورد نظر آنها گویا دریک زمین برهوت و خالی، در جامعه ایران باید کار خود را از صفر شروع کند. در صورتی که چپ مورد نظر ما دارای بیشتر از سه دهه دخالت فعال در جامعه بوده و نقطه عطف های مهمی را در حیات سیاسی جامعه ایران بوجود آورده است که من لازم نمیدانم اینجا بدانها بپردازم. هر آد