جمهورى اسلامى راهى براى ماندن ندارد

کاظم نیکخواه : آنچه در ایران در جریان است نقطه اوجی از یک انقلاب برای به زیر کشیدن کل بساط جمهوری اسلامی است. مردم آمده اند تا خشم و نفرت خود از سرتاپای حکومت توحش و سرکوب و تبعیض و چپاول را ابراز کنند. ساده اندیشی است که کسی فکر کند میلیونها مردمی که اینچنین با شور و فداکاری و تحمل خطرات و تهاجمات پا به میدان گذارده اند، مشکلشان اینست که چرا موسوی نخست وزیر سابق همین حکومت بر سر کار نیست!

 کسی که اینچنین فکر کند در واقع سطحی نگری خودرا به نمایش میگذارد. بر عکس این حکومت است که زیر فشار یک دنیا نفرتی که در خیابانها و کوچه و کارخانه علیهش دارد بیرون میزند به انشقاق افتاده است. مردم دادشان از فقر در آمده است جناحهای حکومت دزدی یک دیگر را رو میکنند تا خشم عظیم و عمیق کارگران و مردم از فقر گرانی و دستمزدهای زیر خط فقر را که بویژه در یک سال اخیر وسیعا به جریان افتاده، به پشتوانه رقابتهای جناحی خویش تبدیل کنند. مردم از دستیگری و شکنجه و اعدام دادشان در آمده است، اینها زندانهای خصوصی یکدیگر را رو می کنند تا جنبش ضد زندان و شکنجه و دستگیری را بر علیه آن دیگری هدایت کنند. دانشجویان در ١۶ آذر و ١٨ تیر و روزهای متعدد دیگر از کنترل و تفتیش و سرکوب در دانشگاهها فریادشان بلند شده است و فریاد زنده باد آزادی و برابر سر دادند، جناحهای حکومت بر سر اینکه چه کسی مسئول "انقلاب خونین فرهنگی" در دانشگاهها بود یکدیگر را گاز میگیرند و متهم میکنند. در همه زمینه ها از بحث اعدام و سنگسار و اعدام کودکان و غیره مو ضوع از همین قرار است. بقول سروش "داستان عبرت آموزی است که یاران انقلاب و امام از خط امامشان برائت میجویند"! سروش هم این را دیده است که این یاران دیروز امام یک شبه دیوانه نشده اند بلکه یک نیروی عظیم دارد اینها را به سمت و سویی هل میدهد که گلیم خودرا از آب بیرون بکشند و خود او در این زمینه از همه جلوتر است. بدون ذره ای تردید اینگونه فکر میکنم که که این مردم بعد از تجربه یک انقلاب شکست خورده، و سی سال جنگ و گریز با یک ارتجاع هار و دزد و چپاولگر و ضد زندگی، و با وجود یک حزب هوشیار و آماده و فعال کمونیستی و کارگری، نه فقط در ایستگاه نخست وزیر سال ۶٧ حکومت و "یار قار امام" توقف نخواهند کرد، بلکه هر کسی و شخصیتی و جریانی که صد سال پیش هم یک جمله در دفاع از حکومت اسلامی حرفی زده باشد، یک لحظه نمیتواند ذره ای اعتماد توده مردم را با خود داشته باشد. شخصا هیچ نگرانی ای از این نظر ندارم که کسی از حکومتیان امروز یا سابق حکومت بتواند مردم را ذره ای فریب دهد و بدنبال خود بکشاند. زیر ایران امروز ایران سال ۵٧ نیست. زیرا مردم طی این سالها جنگیده اند و آموخته اند و سیاسی و آگاه شده اند. و بعلاوه و مهمتر اینکه این مردم حزب خودرا دارند. حزب کمونیست کارگری که از روز اول تشکیل شده است و پا به میدان گذارده است که این جانیان مرتجع حاکم را به زیر بکشد و جامعه را از فقر و استثمار و سرکوب و عقب ماندگی و ارتجاع اسلامی خلاص کند. مضحک است که کسی فکر کند یک شخصیت دست چندم و کپک زده حکومت بتواند مردم را فریب دهد.  

 

این واقعیتی است که جنبش ملیونی امروز مردم با صورت مخالفت با تقلب انتخاباتی ولی فقیه و در دفاع از موسوی به جریان افتاده است. اما این به دلیل نا آگاهی مردم نیست. این به دلیل بی خطی و گیجی مردم نیست. برعکس این مکانیزم انقلاب است. این مکانیزم هر انقلابی است که راه فوران و پیشروی خودرا از گذرگاهها و منافذ در دسترس خویش باز میکند. چند نفر در ایران امروز از میان مردم می اندیشد که جناب میرحسین برای او آزادی ورفاه به ارمغان خواهد آورد؟ فکر نمیکنم یک نفر انسان سالم هم اینگونه بیندیشد. اولا او آدم گمنامی بود. ثانیا آنقدر هم که گمنام نبود با سابقه دوره سرکوب و جنگ و کشتارهای دهه ۶٠ در خاطرها بود. هیچ انسانی که از حداقلی از آگاهی و شعور سیاسی برخوردار باشد به او امیدی ندارد و نخواهد بست. اما میلیونها نفر اینگونه می اندیشند که این جناب و جناحش و وجنگش با جناح ولی فقیه این امکان را ایجاد میکند که مردم بصورت میلیونی بیرون بریزند. این امکان را ایجاد میکند که مردم فرجه و فرصتی برای متحد شدن و هماهنگ کردن نیرویشان را بدست آورند. و همین قدر هم تاریخ.مصرف دارد. و گرنه مگر شخصیت مذهبی و حکومتی امروز و سابقی که از این جناب شجاع تر و حتی رادیکال تر و تواناتر و کاریسماتیک تر و شناخته شده تر باشد کم است؟ او تمام هنرش این بوده است که توانسته است از فیلتر تنگ "شورای نگهبان" رد شود و معدل جناحهای منتقد ولایت فقیه و حکومت احمدی نژاد باشد. حتی آخوند کروبی از این شخص اصلاح طلب تر است. این را حکومتیان میدانند. مردم هم میدانند. قول و وعده روشن و دندان گیری هم به مردم نداده است. معلوم نیست چرا مردم باید فریب این امام زاده را بخورند. همانگونه که اشاره کردم کسی که اینگونه بیندیشد مردم و جنبش مردم و شرایط سیاسی در ایران را نشناخته است.

 

اهداف فوری جنبش موجود

جبنشی که امروز به جریان آمده است، بی تردید تا سرنگونی حکومت به پیش خواهد رفت. نه به این معنا که هیچ توقف و مکث و افتی نخواهد داشت. بلکه به این معنا که در هر صورت و با هر احتمالی که پیش بیاید، حکومت اگر باقی بماند در پس این حرکت به مراتب در برابر مردم ضعیف تر و ناتوان تر و متشتت تر است و با ضربات پی در پی نیروی رادیکال کارگران  و مردم تا سرنگونی کامل به عقب رانده خواهد شد. جمهوری اسلامی امروز امکان تهاجم و به عقب راندن حرکت مردم با خشونت و سرکوب و خونریزی را ندارد. تا همینجا هم اوضاع خودرا نشان داده است که راه سرکوب خونین و موفقیت آمیز مردم در شرایط فعلی برای حکومت باز نیست. اوضاع بسرعت از این مرحله که