در حاشیه انتخابات جمهورى اسلامی ایران ٬ حکومت اسلامى باید برود!

محمد آسنگران : مدتی است که با شدت گرفتن رقابت جناحها و باندهای رژیم اسلامی با همدیگر بر سر مقام ریاست جمهوری، رسانه های عمومی از بی.بی.سی. گرفته تا دویچه وله و صدای آمریکا و دیگر رسانه های فارسی زبان خارج کشور متعلق به دولتها و جناحهای راست، تا رسانه های غیر فارسی زبان همگی در یک کارناوال مشترک به نفع بقا و دوام رژیم اسلامی وارد میدان شده اند.

گویی در ایران، تنها راه نجات مردم، کمک به سر پا ماندن فاشیست ترین حکومت است. گوبلزهای ایران بعنوان راه نجات جامعه، به دنیا معرفی میشوند و "اصلاح طلبان و دمکراتها "و رسانه های نان به نرخ روزخوری مانند دویچه ویله و بی.بی.سی و… پشت سر این جانیان به خط شده و با وقاحت تمام از کسانی دفاع میکنند، که هنوز آثار خون هزاران اعدامی بر دستهایشان هویدا است.

در این مهندسی افکار، همگی ادعا میکنند که این انتخابات با انتخاباتهای قبلی متفاوت است. همگی مدعی هستند که شرکت کنندگان در انتخابات کذایی رژیم، بیشتر از دوره های قبلی خواهند بود، همگی "امیدواری ایجاد میکنند" که اگر احمدی نژاد نباشد قطار "اصلاحات" رژیم به راه خواهد افتاد و…. یکی از تفاوتهای مهم با دوره های قبل را اینطور توضیح میدهند: بخشی از "تحریمیان قبلی تجدید نظر کرده و در این انتخابات شرکت میکنند". 

کسانی هم در دل این بازار شرلاتانیسم مطبوعاتی نوشته اند:"آزموده را دوباره باید آزمود" این اصطلاح را از ضرب المثل معروف  "آزموده را آزمودن خطاست" گرفته و تیتر مقالاتشان کرده اند. 

انگار یک بار دیگر دارند تمرینات دوران "جامعه مدنی خاتمی" را تکرار میکنند. آن هنگام ناطق نوری شیطان و محمد خاتمی فرشته نجات شده بود. در یک بازی هدایت شده و در دل یک رقابت واقعی جناحی، خاتمی سر از صندوقهای رای در آورد. آن هنگام هم ظاهر قضیه این بود که خامنه ای و جناحش در انتخابات شکست خوردند. اما واقعیت آن شد که دیدیم عمر جمهوری اسلامی را طولانی تر کردند. در نتیجه آن بازار مکاره "اصلاح طلب، اقتدارگرا"، عمر رژیم اسلامی طولانیتر شد و قربانیان بیشتری از مردم گرفت.

در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، سیاست باندهای حکومتی و جریانات حاشیه حکومت، چنان به کثافت آغشته شده که فقط یک قلم افشاگریهایشان علیه همدیگر برای ساقط کردن یک دولت و رژیم کافی است. اما با این حال کسانی از میان " اپوزیسیون" ناسیونالیست و قومپرست همانند حزب مشروطه و حزب دمکرات کردستان پیدا میشوند که به دفاع جانانه تری از این یا آن جناح و دارودسته حکومتی بپردازند و اسم اینرا دفاع از حقوق مردم و بازی در میدان سیاست نام می نهند. 

اما اینبار اپوزیسیون پرورژیمی و جریانات حاشیه حکومت در شرایط سیاسی کاملا متفاوتی به این بازی کثیف وارد شده اند. تکرار کارناوال قبلی با شکل و شمایل دیگری در جریان است. شوی انتخاباتی که رژیم اسلامی به جامعه تحمیل کرده است منفعتش برای حاکمان معلوم است. ادامه همین ۳۰ سال گذشته هدف آنها است. اما مدافعین بی جیره و مواجب و همیشه تحقیر شده اپوزیسیون پرو رژیم که این بار تعدادی از ناسیونالیستهای عظمت طلب و قومپرستان و شکست خوردگان میدان سیاست آنها را همراهی میکنند، بی آبروتر از همیشه خواهند شد و افتضاح اینبار آنها قابل روتوش کردن نیست. آنها در میدانی که حکومت اسلامی باز کرده رهبران باندهایی از رژیم اسلامی را در آغوش گرفته و تانگو می رقصند. 

این سیاست همراهی با رژیم اسلامی و آغشته به عشق و نفرت نسبت به رهبران این رژیم در نهایت به دوام و بقا رژیم اسلامی کمک میکند. همه چیز برای بقا و دوام نظام و همه چیز در خدمت میلیاردها دلار پول است که به جیب جنابان سرازیر شود و در این میان اپوزیسیون همیشه خادم رژیم همچون اکثریت و حزب توده این بار بهمراهی تعدادی دیگری که قبلا در صف اپوزیسیون سرنگونی طلب بودند، به هول و ولع افتاده و برای موسوی و کروبی فرش قرمز پهن میکنند.

واقعیت این است که اختلاف جناحها و باندهای رژیم اسلامی شدید و جدی است. اختلاف بر سر اینکه کدام یک و کدام جناح صاحب میلیاردها دلار از اموال مردم بشود، جدی است. هم اکنون طبق آمار و ارقامی که باندهای مختلف حکومت علیه هم افشاگری کرده اند هر کدام از آنها ارقام دزدیهایشان در ابعاد میلیارد است. یکی میگوید دولت خاتمی در سال ۸۳ چند میلیارد دلار فروش نفت را به خزانه مرکزی نریخته و معلوم نیست کجا مصرف شده است. آن یکی میگوید احمدی نژاد چند صد میلیارد را به حساب نریخته و از خزانه مرکزی بدون مجوز پول بالا کشیده است.

تعداد و آمار این پولهای دزیده شده آن چنان زیاد است که هرکدام از آنها برای  روشن کردن منظور خود فقط به ارقام محدودی اشاره میکنند. در حالیکه آقای محصولی وزیر کشور که تنها یکی از این دارو دسته است در طول چند سال از ۱۳۶۷ به بعد توانسته است ۱۶۷ میلیارد را صاحب بشود، ابعاد این دزدیها را تا حدودی روشن میکند. زیرا آیت الله ها و آقازاده های کله گنده دیگر رژیم هنوز با این دقت افشا نشده اند.

واقعیت این است که افشاگری هر دو جناح علیه همدیگر نه تنها واقعی بلکه فقط مشت به عنوان نمونه خروار است که بیان میشود. تمام  حقایق را هیچ کدام از آنها حاضر نیستند بیان کنند. اما با این حال همین حد از افشاگریها هم فقط یک قلمش کافی است که ناباوران بدانند در راس هرم رژیم اسلامی چه اتفاقاتی افتاده است.

هر دو جناح درست میگویند. آیت الله های میلیاردر و آقازاده های میلیاردر و نوکیسه ها و فرماندهان نیروهای نظامی همگی از این خوان یغما بهره برده اند. واقعیت این است که جنگ این باندهای حکومتی نه بر سر حقوق مردم و حقوق "اقلیتها و قومیتها" و اسلام خوب و بد که بر سر تصاحب این میلیاردها دلار است.