دراعتراض به سکوت سازمان امنیت سوئد(سپو) دربرابر پیدا شدن جاسوس رژیم جمهوری اسلامی ایران دراین کشور

تاریخ از شمایان می پرسد:
 
آیا ما نیز در این خانه سهمی داریم؟
 
  
از شب هنگام ۱۶ اکتبر۱۹۹۴  که مرکز فرهنگی اندیشه درمرکزی ترین نقطه شهر( خیابان شاه )ی گوتنبرگ واقع در پشت مرکز تلفن شهر به آتش کشیده شد. تحقیقات کارشناسان پلیس جنایی و امنیتی(سپو) طی گزارشی اعلان داشت: « عاملین این جنایت از بنزین اتومبیل برای ایجاد حریق استفاده کرده اند» و همین مقامات این عمل را مساوی :« آتش افروزی به قصد کُشت» نامیده اند که خود سنگین ترین جرایم در قوانین مجاز و جزایی سوئد محسوب می گردد ونیز در تحقیقات پلیس مخفی سوئد آمده است : « این کار بشکل گروهی صورت گرفت وعاملین آن قصد از بین بردن ساکنین این مرکز را در سر داشته اند!»

همگان می دانند؛ مرکز فرهنگی اندیشه – گوتنبرگ به خاطر اقدامات فرهنگی- اجتماعی و سیاسی ودر دفاع از آزادی بیان واندیشه، حمایت از نظرات سلمان رشدی ومحکوم کردن احکام خمینی در حق ایشان، دفاع از سعیدی سیرجانی وبرگزاری جلسات سخنرانی وسیمنار برای فعالان اپوزیسیون ایرانی وموارد مشابه، بارها مورد تهدید عوامل مشکوک قرار گرفته وشیشه آن شکسته شده که پرونده قطور آن در نزد مقامات امنیتی سوئد موجود است تا اینکه سرانجام در ساعات اولیه شب ۱۶ اکتبر، آنرا به آتش کشیدند.
 
 
 
در آن شب علیرغم واکنش سریع همسایگان، آتش نشانی و پلیس، هزاران جلد کتاب، صد ها نوار موسیقی و ویدئویی، وسایل صوتی وبصری، صد ها نشریه گروههای مختلف اپوزیسیون رژیم شاه و جمهوری اسلامی  که در مرکز اسناد آن نگهداری می شد، در آتش تاریک اندیشان سوختند.
در آن شرایط برای ما وپلیس امنیتی این پرسشها مطرح بود: آن کس که حضور فرهنگسرای اندیشه را تاب نمی آورد وبر نمی تابید، کیست؟  چه کس و کسانی اند که به خاطر رسیدن به هدف خود ، نه تنها کتاب می سوزانند، آنانی که جان دهها همسایه ای را نیز که در همان ساختمان سکونت دارند، اینگونه در معرض خطر مستقیم مرگ قرار می دهند، کیستند؟
 برای ما دست اندر کاران مرکز اند یشه مشخص بود:  آن کس که خاطره شوم کتابسوزانهای جلوی دانشگاه را اینجا نیز بار دیگر زنده کرده وبقول مقامات امنیتی سوئد(سپو) :« آتش افروزی به قصد کُشت» را به ثمررسانیده است، نمی تواند کسی جز جمهوری آتشخوار اسلامی ایران، این دشمن قسم خورده آزادی باشد. مقامات امنیتی در ملاقات حضوری با مسئول فرهنگسرای اندیشه، بی هیچ گمان زنی اعلام داشتند: « اگراینگونه است که شما می گویید، شما آنجا را پاتوق سیاسی تان کرده اید، آنها(جنایت کاران جمهوری اسلامی ایران) هم تامل چنین اماکنی را ندارند!» . پلیس امنیتی برای رها ساختن خود از دست جاسوسان جمهوری اسلامی ، محترمانه ترین تاکیدش به ما این بود که خودتان را تعطیل کنید تا از شرچنین آتش بازی هایی آزاد گردید! چنین است بیان ساده جنایتی که خود سنگین ترین جرایم در قوانین مجاز وجزایی سوئد بشمار میرود و ازهمان روز تا به امروز آن پرونده جنایت به بایگانی سپرده شده است. آمران وعاملان آن ترور و آتش زنی کُورهرآن کس که بوده باشند، هدف معینی را دنبال می کرده وآن خاموشی ما است و پلیس مخفی سوئد بدون کمترین واکنشی در قبال این پرونده، فرصت جنایات دیگر باره را برای جاسوسان رژیم در همین کشور فراهم ساخت.
 
 
 آنروز مطبوعات سوئدی نظیر: ای داگ ، دوشنبه  ۱۷اکتبر۹۴ ، نی هترنا،  سه شنبه ۱٨ اکتبر۹۴ ،  پرولترن در تاریخ۲۰  اکتبر۹۴  به ارائه عکس وخبرازحادثه آتش افروزی اندیشه پرداختند. اضافه کنم: من از آنروز تا به امروز نتوانستم خود رااز خجالت دهها همسایه خود رها کنم که در آن شب دهشت به دستور پلیس مجبور به ترک ساختمان خود شدند و توسط پلیس در ماشینهای سیار بطور موقت به همراه کودکان خود، ساعتها اسکان داده شدند ، چرا که وحشت پلیس و هراس پرسنل اداره آتش نشانی ، از لوله های گاز ساختمان ، آنچنان وحشت انگیز مینمود که به تمام ساکنین۶ طبقه نیز منتقل شده بود ومن شرمنده نگاههای های محبت آمیز آنانی بودم که در آن شرایط نیز به من دلداری می دادند.  برای افکار عمومی ایرانیان شهر که با اجتماع اعتراضی خود در خیابان مقابل کتابخانه و کتابفروشی اندیشه ، با قرائن وشواهد غیر قابل انکار در مورد نقش سفارت خانه رژیم جمهوری اسلا می ایران در عملیات ترور و خرابکاری در خارج از کشور ، بی اختیارانگشت اتهام را به سوی عوامل رژیم بر گرداند وبا سر دادن: شعار ننگ بر جمهوری اسلامی ایران ، خواهان شناسایی عوامل آتش سوزی و محاکمه و اخراج آنها از کشور سوئد شدند. اما این انتظار ما ودیگران تا به امروز از جانب پلیس جنایی وپلیس(مخفی) امنیت سوئد(سپو)، پاسخی دریافت نداشته است!
 
کارنامه دخالتگری پلیس امنیت سوئد دربرخورد با جاسوسان رژیم اسلامی سخت منفی است:
 
  گفتنی است: در سال¬های اخیر، پلیس (مخفی)امنیتی سوئد(سپو)، تنی چند از جاسوسان جمهوری اسلامی را بی¬ سرو صدا از سوئد اخراج کرده است واین اخبارنیز دررسانه ها بازتاب داشته است. نمونه دیپلمات ایرانی رضا تسلیمی واخراج بی سر وصدای ایشان از سوئد.  به گواهی جسارت خبرنگاران مترقی درسوئد ونشان دادن یکی ودوفیلم مستند ازجمله: فیلم مستند خبرنگار سوئدی «اوسکار هدین»  تحت عنوان:  «کماندوهای مرگ» پنج ¬شنبه شب ۱۹ سپتامبر سال۲۰۰۲ ، در یکی از برنامه های پربیننده تلویزیون کانال سراسری سوئد به نمایش در آمد. فیلمی که نشان ¬داد: دولت و پلیس (مخفی)امنیتی  سوئد(سپو)، از تروریست¬های اعزامی جمهوری اسلامی به این کشور آگاه بودند، اما هیچ اقدام پیش¬گیرنده انجام ندادند. باز نکته گفتنی  فیلم این استکه : جاسوس تحویل داده شده یا بازگردانده شده به ایران  به نام عبدالرحمن بنی¬هاشمی، یکی از تروریست¬های رژیم جمهوری اسلامی، درسوئد …  بعدا درجوخه ترور « رستوارن میکونوس» در شهر برلین (آلملن ) نیز شرکت می کند و به همراه سایر کماندوهای مرگ ، دبیر کل حزب دمکرات کردستان صادق شرفکندی وچند تن از همراهانش را درکنار نوری دهکردی درهمان رستوران میکونوس (برلین)، به مسلسل می¬بندد. که دادگاه تاریخی برلین همه دست اندرکاران نظام را به عنوان آمران اصلی این جنایت غیابا محکوم کرد وعاملان دستگیر شده را نیز به زندان فرستاد!
نمونه دیگر دخالتگر