“انتخابات” ریاست جمهورى و اپوزیسیون راست!

عبدالله شریفى : اگر چه هنوز چند هفته به نمایش مضحکه انتخابات ریاست جمهورى رژیم اسلامى  مانده است، اما چند ماهى است که سران رژیم اسلامى با دستگیرى و زندان و اعدام و ایجاد فضاى رعب و وحشت، اقدام به برگزارى مانورهاى نظامى و آزمایش و پرتاب موشک سجیل٢ و گشت و گذارهاى معنى دار سران رژیم، حول مساله "انتخابات" وسیعا فضاسازى میکنند.

 مدتى است که زیر عنوان فضاى انتخاباتى نه تنها در رابطه با مردم و بلکه در رابطه با خود جناح بندیهایش، دور دیگرى از تعارضات درونى و تناقضات درونى این رژیم در قالب "نزاع جناحها" بطور علنى به نمایش گذاشته شده است۔

هر چند هنوز نتیجه گاوبندى نهایى بر سر خود "کاندیداتورها" به سرانجام نرسیده است اما در این جنجال و کشمکش، سر در گمى و فلج سیاسى اپوزیسیون راست و جریانات ناسیونالیست و دو خردادى اسبق دیدنى است۔ ازمنظر منافع مردم، شکاف آشکار کنونى این طیف بطور قطع بر اتحاد هاى قدیمى و مسابقات رقت انگیز آنها براى فراخوان شرکت در "انتخابات" ارجحیت دارد۔

حزب توده ایران از عدم شرکت نماینده واحد "اصلاحات" شاکى است و حتى از بروز علنى یاس و نومیدى خود در قبال پراکندگى نیروى"برنامه گرا و مطالبه محور" در جبهه "اصلاحات" خودارى نکرده است۔

حزب دمکرات کردستان(شاخه عبدالله حسن زاده) با پلاتفرم ٨ ماده اى مهدى کروبى سردرگم شد و بعداز خلوت کردن چند روزه با بیانیه اى گنگ  دفتر سیاسیش که در واقع چیزى جز دفاع شرمگینانه از مضحکه انتخابات نبود، بیرون آمد۔

من در اینجاقصد ندارم راجع به مساله "انتخابات" و تحلیل مجدد اوضاع جمهورى اسلامى بپردازم، بلکه تلاش میکنم بطور مختصر به فاکتورهایى در این رابطه بپردازم و دلایل سردرگمى و یاس، هواداران "اصلاحات" را بررسى کنم و به چند فاکتور در رابطه با مساله کردستان و موضع حزب دمکرات کردستان اشاره کنم۔

 

رژیم اسلامى و مردم

 ما همیشه گفته ایم که نظام جمهورى اسلامى حاصل سرکوب خونین یک انقلاب عظیم بود، این جنبش و نظام با به خون کشیدن جامعه به میدان فرستاده شد و با اتکا به سازمانیافته ترین خشونت و سرکوب سرپا ماند۔ این محور اساسى رابطه رژیم با مردم و جامعه ایران بوده و کمافى سابق این رابطه حول این محور به پیش میرود۔

در نتیجه مردم ایران از طبقه کارگر تا زن و جوان و معلم و شهروند عادى در هر گوشه ایران با اعتراضات پراکنده و مداوم خود صریح ترین بیان رابطه خود با رژیم را عملا گفته اند۔ مردم از این رژیم متنفرند، آن را نمیخواهند، اگر زورشان برسد یکروزه کل این بساط آدم کشى را به گور میسپارند، پس براى چنیین مردمى انتخابات هیچگاه در این نظام معنى و مفهومى واقعى حتى بعنوان راى دهنده پاسیو نداشته است۔

 در مقابل، رژیم اسلامى نیز هیچگاه در سرکوب خونین اعمال اراده مردم بر سرنوشت خود، کوتاهى نکرده است۔ به این حال مناسک و مضحکه انتخابات هر چند سال یکبار رژیم را ناچار میسازد که ضعف و تناقضات خود را علنى و آشکار کند، توهم سازى حول این ماجرا از مدار منافع جامعه خارج است و کسانى که خود و دیگران را با این توهمات فریب میدهند، را باید در متن بخشى از جبهه رژیم در مقابل مردم بحساب آورد۔

 

رژیم اسلامى و اوضاع جهانى

 اکنون باید بر همه روشن شده باشد که تکرار سناریوى "رئیس جمهور بیست میلیون راى" و چرندیات "اصلاحات اسلامى" سرابى بیش نیست۔ این دوره تاریخى رفت و باز گشت آن تا حد محال ناممکن است۔ اگر مردم در سال ١٣٧۶ به پاى صندوق راى رفتند، خواستند تا نماینده خامنه اى و جناحش را عقب برانند، رفتند تا تناقضات جمهورى اسلامى را تشدید کنند، اما با این همه هنوزآن دوره توهم که گویا این جبهه میتواند با غرب به توافق برسد و یا به عبارت دیگر سازش دوخرداد با غرب نیز فاکتورى قابل محاسبه بود۔ امروز غرب نیز اهمیت وجایگاه خاصى براى جناح "اصلاحات" قائل نیست۔ و سیاست پراگماتیستى غرب در جهت "تغییر رفتار رژیم" و قابل مذاکره کردن نظام اسلامى را نه در جناح "اصلاح طلب اسلامى" بلکه در درون جناح خامنه اى جستجو میکند۔

موقعیت رژیم اسلامى در معادلات خاورماینه و رابطه با غرب، موقعیت جمهورى اسلامى در کانون هاى بحرانى مانند عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان و غیره و شرایط رقابت هاى بلوک بندیهاى امپریالیستى در جدال هاى جهان چند قطبى، فعلا و هنوز در چنان شرایطى است که آمریکا و اروپا با احتیاط در همان عرصه پراگماتیسم خود قدم بردارند و هنوز اهرم اصلى را "تاثیر" بر جناح موسوم به جناح خامنه اى میدانند۔

 در آن طرف این موازنه، رژیم اسلامى و جناح خامنه اى در این مدت با سرکوب در داخل و دیپلماسى در خارج در ارزیابى هاى خود متقاعد هستند که سنگرهایى را فتح کرده اند که به هیچ عنوان حاضر نخواهند بود که بدست جناح رقیب در درون خود نظام بسپارند۔

بنابراین دو محور، عقب راندن و سرکوب مردم معترض و پیشروى دررابطه با غرب و مشارکت فعال در کسب قدرت در خاورمیانه،در جهت تداوم بقا نظام اسلامى هنوز دو محور اساسى جنگ جناح ها میباشند۔

 مشاهدات و فاکت ها  نیز گواه این است که علیرغم عدم شرکت مردم، جناح خامنه اى مصمم است که در این بازى انتخاباتى خود را غالب و در جنگ جناح ها غیر قابل
شکست نشان دهد۔ قطعا به سیاق همیشه این بار نیز آرایش سیاسى جناحبندیها و اپوزیسیون بعد از انتخابات دست خوش تغییرات قابل ملاحظه اى خواهد شد۔

با این وصف، موقعیت انتخابات قبلى با این یکى تفاوت هاى چشمگیرى خواهد داشت۔ دورهاى قبل امید به دخالت نظامى آمریکا و عراقیزه کردن ایران صف وسیعى از فدرالیست هاى جدید و قدیم را دور این توهم جمع کرده بود۔ "ضد رژیمى" که در بیان ضد تروریسم و ضد خامنه اى، حتى نزد غرب هم در بورس بود۔ همه جریات راست چشم امید خود را به تحولاتى از درون بر مبناى دخالت نظامى غرب دوخته بودند۔ اما اکنون این فاکتورها جاى خود را معادلات جدید ترى سپرده اند و به همین دلیل است که اپوزیسیون راست و دو خردادیهاى سابق سردر گم مانده اند۔ تصادفى نیست که هنوز بخش اعظم جریاناتى که با تب و تاب سابق اندر فواید مشارکت در انتخابات و محسنات دمکراسى، مردم را براى شرکت در این مناسک و راى دادن به نمایندگان"اصلاح طلب" فرامیخواندند اکنون در فاصله دو هفته اى موعود هنوز سکوت کرده اند۔

 

و اما باید دید که حزب دمکرات کردستان و ناسیونالیسم کرد در کجاى این پرسپکتیو قرار میگیرند؟

حزب دمکرات کردستان همراه جمعى از قلم بدستان جریان ناسیونالیستى کرد در این اوضاع آشفته چرتکه انداختند و نتیجه محاسبات خود را به نفع کروبى و پلاتفرم او در باره اقلیت هاى قومى و مذهبى جمع زدند۔

کروبى و موسوى در پلاتفرم انتخاباتى خود راجع به "مشارکت فرهنگى اقلیت هاى قومى و اهل سنت" بعنوان شعار انتخاباتى خود بصورت دربارى و خودى طورى مطرح کرده اند که حتى نزد خودشان هم چندان جدى و قابل اهمیت نمیباشد۔

اما دو مساله اینجا قابل تامل است، اولا حزب دمکرات کردستان و کل طیف ناسیونالیست کرد که با "رعایت کامل منافع احزاب برادر در کردستان عراق" سال ها است دست از مبارزه مسلحانه بر داشته اند و با بر پا داشتن اردوگاههاى نظامى هنوز در از قبل "دیپلوماسى" زیست و "فعالیت" میکنند۔ مدتى است در ادامه سیاست آمریکا در عراق جهت بر قرار ساختن حکومت مرکزى و قدرتمند و یکپارچه زیر ضرب و فشار قرار گرفته اند۔ جلال طالبانى که البته  هم در جایگاه رئیس جمهور و هم یکى از سران دو حزب حاکم در کردستان عراق،زنگ خطر ادامه حضور این جریانات را بصدا در آورده است۔ تهدید قطع و یا کم کردن بودجه این احزاب،ادامه کارى آنها را در این شکل با مخاطره روبرو کرده است۔  در این اوضاع و احوال  با تنگ شدن فضاى "دیپلوماسى" و موقعیت جدید رابطه آمریکا و ایران، بعید نیست ما شاهد سر آغاز نیمچه چرخش هایى جدیدى بطرف رژیم اسلامى از جانب این گونه جریانات، به بهانه هاى مختلف باشیم۔  در ضمن سیاست نهادینه شده پراگماتیسم حزب دمکراتکردستان، سنت استوار این حزب در کشف راه سازش و مماشات و دور زدن نقش مردم کردستان، در شاخه اى از آن بصورت اقدام به سازمان دادن تشکل روحانیون و در شاخه اى دیگر بصورت حمایت خجلت زده از طرح پا در هواى امثال کروبى تظاهر عینى میکند۔ تلاقى یاس و نامیدى به غرب و قابل اتکا نبودن جبهه "اصلاحات" درون رژیم این حزب را در موقعیت دفاع شرمگینانه از انتخابات سوق داده است۔

از طرف دیگر،انتخاب کردستان و مساله کرد براى کروبى و جناحى از درون رژیم در واقع ایجاد فشار به رقیب مقابل است و برد آن تنها به تبلیغات انتخاباتى محدود خواهد ماند، خود طراحان این پلاتفرم یک هفته بعد از موعد بازى این ژست کنار خواهند گذاشت بر کسى پوشیده نیست که سران همین جناح که اکنون"حاشیه اى شدن و امنیتى شدن مساله کرد" را "برنمی تابند" خود از طراحان و بانیان جنایت در کردستان بوده اند۔

تصمیم حزب دمکرات در دفاع از کروبى و همزمان جلسه کردهاى مقیم مرکز به ریاست عبدالله سهرابى نماینده سابق مریوان تکرار کسل کننده دو حوزه اى بودن جریانات ناسیونالیست کرد است که در زمان تب و تاب دو خرداد مرسوم بودو ره به جایى نبرد۔

اکنون نیز این سناریوى جدید نه در میان مردم کردستان و نه در معادلات جدى اوضاع سیاسى جایى با اهمیت پیدا نخواهد کرد۔ کارنامه هاى  خونین رژیم اسلامى و جناحهایش در قبال مردم کردستان و سیاستهاى حزب دمکرات و جناحهاییش گواه این حقیقت است که طرفین این معامله در ظرفیتهاى متفاوت علیه منافع مردم و جامعه کردستان بوده اند۔ در این شرایط یعنى در شرایطی که حتی "مفسرین" سابقا دو خردادی، و صحنه گردانان بخش فارسی  صدای آمریکا به نمایشی بودن این مضحکه انگشت گذاشته و با عناوین مختلف از فراخوان به شرکت در آن خود را کنار میکشند، بخشی از "سیاستمداران" حزب دمکرات، در همان ذهنیت فئودالی و عقب مانده با شرمندگی در اسارت ایام سپری شده بسر میبرند. این تصویر بار دیگر نور افکنها را بر سترونی ناسیونالیسم کرد در نمایندگی کردن هر رگه ترقی خواهی و بی ربطی به هر تلاش متمدنانه و انسانی برای حل مساله کرد، متمرکز میکند. 

٢٠ مه ٢٠٠٩