نگاهی برابر به همکاران زن

یاشار سهندی : اولین باری که با یک همکار زن روبرو شدم که نه در دفتر مدیر به عنوان منشی که به عنوان یک کارگر فنی در کارگاه ما کار میکرد به ۸ سال پیش برمیگردد. باز نه به عنوان مثلا یک تراشکار یا فرزکار بلکه به عنوان یک طراح و نقشه کش صنعتی که به خاطر کارش مجبور بود در کارگاه هم رفت و آمد داشته باشد و با کارگران مرد در مورد ساخت و ماشین کاری قطعات همکاری داشته  باشد. هیچ یادم نمی رود ورود ایشان با نوع کارش همه ما ( کارگران مرد) را به عکس العمل واداشته بود. همه با ناباوری با موضوع روبرو شده بودیم: یعنی این از پس کار برمی آید؟ و او از پس کار بر آمد و همه وادار به تحسینش شدند.

در ایران زنان کارگر زیادی هستند که بیشتر در کارگاههایی که تولید روتینی دارند مشغول به کار هستند. کارخانه های که مواد غذایی تولید میکنند یا دارو سازی ها و یا تولیدی لباس. این نه بخاطر این است که آنچنان که بورژوازی تبلیغ کرده و میکند که این کارهای ظریف و بنابر این زنانه است!؟ بلکه به همین بهانه "کار زن است"، میتوانند خیلی از حق وحقوقش را بزنند. زنان را میخواهند برای اینکه فردا روزی که اخراجش کردند دلایل خداپسندانه ای دارند که کارشان را  توجیه کنند: زن باید اول مادر خوبی باشد وقتی سر کار است کودک از " مهر مادری" محروم است و روی تربیت بچه تاثیر بد میگذارد پس برایش مفید است که در کارخانه کار نکند و در خانه باشد تا به تربیت فرزندش بپردازد و هم برای جامعه مفید است که مادر بالای سر بچه باشد تا فرزندان نیکو صفتی به جامعه تحویل دهد. نشنیده اید وقتی کسی "خلاف کار" از کار در می آید می گویند: پدر و مادر درست و حسابی بالای سرش نبوده  که بچه خلافکار شده است! چه کسی میخواهد در مقابل این استدلال مقاومت کند؟  در جامعه ای که تمام سیستم رسمی و غیر رسمی و سنتهای عقب مانده نقش زن را جز یک" زن فرمانبر پارسا" برای شوهر و "مادری فداکار" برای فرزند نمیداند، در جامعه ای که رسما تمام دم و دستگاه دولتش بر ضد زنان است،  زنانی که در بیرون خانه کار میکنند با هزار و یک مشکل سوای آنچه که همکاران مردش برخوردارند روبرو است واولین مشکل همین است که جنس مونث است! می گویند: "جای زن گوشه آشپزخانه است" حالا تصوراینکه زنی  در گوشه کارگاهی، کار فنی انجام میدهد برای همچنین جامعه ای بسیار ثقیل است. با وجود این جو، زنان ما کوشش بسیاری میکنند و هزار جور حرف بیربط را به جان میخرند تا در یک کارگاه صنعتی و فنی کاری بدست آورند.
با وجود دولت ضد زن، و جامعه ای اشباع شده از تحقیر رسمی زنان، زنان اکنون ( به  آرامی و به سختی) وارد عرصه کارهایی می شوند که مردانه تعریف شده یا میشود. حقیقتش همین هم بخاطر این است که فعلا سودشان این است که کار را عمدتا به دست مردان بسپارند فردا روزی سود شان ایجاب کند "کارهای مردانه" امروز را به دست زنان میسپارند و هزار و یک دلیل مردم پسند هم پیدا میکنند که زنان بهتر این امور را میچرخانند! یکی از همین کارها کار در کارگاههای فنی و صنعتی است که فعلا بیشتر در امور طراحی و نقشه کشی و یا کنترل ساخت نقش دارند. درکارگاههای کوچک نیز اکنون کارفرمایان متوجه شده اند که زنان میتوانند صرفا منشی نباشند. چرا که همان کار مردان را انجام میدهند و ایشان میتوانند به هزار و یک ترفند از حقوقی که برای یک مرد قائل میشوند بزنند چون آنها زن هستند و این همان گناه کبیره است.
 کارفرما خیلی معصومانه و منت گذار به ایشان میگوید: ببینید این کار مربوط به مردان است من باید جوابگوی خیلی ها باشم که کار را به شما میدهم، شما چون یک خانم هستید خوب خیلی کارها را نمی توانید انجام دهید خیلی نباید تو کارگاه باشید، بعدش کارگرانی دارم که سابقه زیادی تو این کار دارند برای شما که ماشااله خانم جوانی هستید و کم تجربه نمی توانم با حقوق درخواستی تان موافقت کنم. و آن بخت برگشته برای اینکه کار را بدست آورد خواهد گفت: من که گفتم طبق ضوابط، درخواست زیادی ندارم من مطمئنم که رضایت شما را جلب میکنم. بالاخره و مثلا با اکراه کارفرما قبول میکند که " ریسک" کند! و او را استخدام کند. و ناگفته نماند در تمام مدت باید نگاه هیز کارفرما را به روی خود نیاورد، چون بسیاری شان معتقدند: اگر آدم سالمی(!؟) بود همان خانه پدرش می ماند تا شوهر کند یا شوهرش بی عرضه است که نمی تواند جلوی او را بگیرد.
در قدم بعدی باید همکاران مردشان را مجاب شوند که اینطور نیست!؟ او آمده کار کند نه برای امر دیگری؛ وای به روزی که بین شان بر سر کاری اختلاف افتد مردان همکار که از کودکی اخلاقیات منحط بورژوازی را یادشان دادند که " زن پست است"،  وقتی نمی توانند از پس کار برآیند هر چه را که تعلیم دیدند بروز میدهند: چه معنی دارد زن تو کارگاه مردانه باشد! و یا: خانم می خواهی شوهر کنی این جا جاش نیست! و یا: خب دور روز دیگر شوهر میکنی میری سر خانه و زندگیت  و من بدبخت باید اینجا بپوسم. ویا: بیچاره شوهر از دست این چه میکشد! و یا….
زنان کارگر علاوه بر استثمار مشترکی که از سوی کارفرمای مشترک میشوند باید در تمام مدت همکاران مردشان را به نحوی قانع کنند که نیامده اند که کار آنها را بدزدند. و البته باید اذعان کرد وقتی که از نظر فنی قابلیت خودشان را اثبات میکنند احترام خاصی در کارگاه بهم میزنند ولی باید این را هم اعتراف کرد که هر چقدر هم که قابلیت فنی داشته باشند باز هم از نظر همکاران مرد اینها زن هستند.
  مسئله ای که کاملا به چشم می آید زنان که در این کارگاهها مشغول به کارند از همه سو تحت فشارند. اول باید ثابت کنند که برای کار آمده اند سرکار!!؟ برای همین قواعد خاصی را مراعات میکنند. زیاد با همکاران مردشان خودمانی نمی شوند. اگر بگوییم حتی سعی میکنند در جمع مردانه کارگاه اگر عادت به بلند خندیدن دارند جلو خودشان را بگیرند اغراق  نکرده ام. به تنهایی غذایشان را میخورند در گوشه ای دور از چشم همه. وای به روزی که با یکی از همکارانشان دوستی بهم زده باشند باید هزار جور حرف نامربوط را تحمل کنند. اگر در کارگاه بر سر مسئله ای با کارفرما درگیری پیش آمده باشد و اعتراض کارگران شکل گرفته باشد کارگران مرد اول
آنها را دخالت نمی دهند: "چون هر چه باشد آنها زن هستند!" و اگر خود زنان درگیر شوند و به اعتراض بپیوندند کارگران مرد برای ترغیب دیگر همکاران خطاب به آنها که شرکت نکردند یا کمتر دخالت میکنند و یا برای اینکه کسی عقب ننشیند حرکت همکاران زنشان را به رخ طرف میکشند و میگویند: دم این زنها گرم، بعضی از ما از این زن هم کمتریم!
کارفرما نیز برایش راحتتر است با کارگران زن درگیر باشد. چون آنها به خاطر زن بودن در موقعیت اجتماعی ضعیف تری هستند ، و ز همه سو تحت کنترلند. اگر حقوقشان کم باشد یا در سر کار با کارفرما درگیری پیش آمده باشد تا آنجا که امکان داشته باشد در خانه مطرح نمی کنند بخصوص نزد مردان خانواده چون خیلی ساده آنها را منع میکنند که درگیر نشوند و اگر بشنوند که درگیر شدند نمی گذارند به سر کار بیایند. برای همین تا آنجا که امکان داشته باشد از درگیری و اعتراض پرهیز میکنند. کارفرما اگر برای اخراج کارگران مرد تا حدودی مشکل دارد باید حتما بهانه کاری پیدا کند. اما کارگران زن را خیلی راحت با بستن یک اتهام اخلاقی بیرون میکند و کارگران مرد هم مجاب میشوند که نباید آن کار را میکرد و خیلی راحت با اخراج آنها کنار می آیند. حداقل برای اخراج همکاران دیگرشان که از جنس مذکر باشد احساس همدردی میکنند و اگر جایی را سراغ داشته باشند برای کار به او معرفی میکنند. اما در این موارد با کارفرما همراه میشوند: بابا شوخی نیست ناموس مردم است. خانم معلوم نیست دیروز عصر تو خیابان پایینی سوار ماشین کی شد، فردا بلایی سرش آمد جواب خانواده اش را چی بدهد. و کارگران با وجود آنکه ته دلشان میدانند اخراج یعنی چه؛ اما آنها  قبول دارند با ناموس مردم نمی شود شوخی  کرد!
چندین بار با همکارانم در کارگاههای مختلف بر سر همین موضوع درگیر شدم : اولا به کسی چه مربوطه که او با کی رابطه دارد، دوم از این کارفرما این بهانه را می آورد تا ما ساکت باشیم و بعد نوبت خودمان است. به اینجا که میرسد قبول میکنند اما ناموس مردم شوخی بردار نیست! تنها در مواردی که کارگر زنی را همه میدانند نان آور خانوار است اخراجش احساس همدردی کارگران را برمی انگیزد.    
وکارگران زنی که اخراج میشوند با معضل بسیار بزرگی روبرو هستند که در خانه هم باید جواب پس بدهند: لابد ریگی به کفشت بوده که بیرونت کرده!؟حالا بیا و درستش کن! یک روز تعطیل ( ۲۲ بهمن) در کارگاه مشغول به کار بودم و همکار زنی داشتیم که او هم مجبور شده بود بیاید سر کار. طرفهای عصر آمد سراغ من و پرسید: فلانی امروز در کدام خیابان ها راهپیمایی بوده؟ من که از سوالش جا خورده بودم واو از نگاهم فهمیده بود ادامه داد: آخه ما تو در همسایه و فامیل نگفتیم که من میرم کارگاه صنعتی. همه فکر میکنند من رفتم آموزشگاه درس بدهم. میدانم مادرم برای لاپوشانی حتما بهانه عجیب و غریب می آورد!

این است موقعیت بسیاری از زنان ما که در تولید ثروت جامعه نقش دارند ولی باید اینجا هم موقعیت شان را پنهان کنند و کم بها جلوه داده شود تا بتوانند هر بلایی سرشان بیاورند. تازه این گوشه بسیار کوچکی از مشکلات و فشارهایی است که به کارگران زن در ایران وارد میشود.
باید اعتراف کرد که بورژوازی کارش را بسیار خوب بلد است. او از همه کار میکشد و استثمار میکند و دسته ای از مردم را به بهانه جنسیتشان در سه کنج به تله می اندازد تا میتواند شیره جانشان او را میکشد. و همه جامعه را همه علیه آنها تحریک میکند تا صدایشان در نیاید. و اگر کوچکترین اعتراضی کرد به هیچ واهمه ای او را سا کت میکند. ما کارگران ایران باید قبول کنیم تا وقتی از نصف نیرویمان غافل میشویم و بدتر از آن با سرمایه داران همداستان میشویم نمی توانیم کاری از پیش ببریم. باید به این وضعیت خاتمه داد، وقتی شعار میدهیم: "کارگران اتحاد" نباید در ذهنمان فقط کارگران مرد بیاید. زنان کارگر،همکارمان را دریابیم و بگذرایم آنها هم ما را دریابند. جنبش کارگری زنانه و مردانه ندارد همه عضو یک طبقه هستیم.
۲۶/۲۰۰۶
۶/۱۰/۸۵