چپ خارج از کشور و چشم‏اندازها «و نگاهی کوتاه به “چپ” داخل»

شباهنگ راد : باز شناسی دقیق چپ انقلابی از منظر مارکسیست – لنینیست‏ها ربط با واسطه‏ای با پراتیک آن‏ دارد. بدون شک بمنظور شناخت چپ مبارز و تأثیرگذار آغازاً می‏بایست بر بنیان‏ها و جایگاهِ فکری‏اش واقف گردید و سپس کارکردهای عملی‏اش را در کنش‏های طبقاتی مورد بررسی قرار داد.

کمونیست‏ها بر آن باوراند تا دنیای ناعادلانه را دگرگون سازند؛ بنابراین به تفسیر جهانی که بر پایه‏ی نابرابری‏ها استوار گردیده است، می‏پردازند و دنیای واقعی و دنیای‍ی که در آن از ظلم، بی‏عدالتی‏ها و استثمار خبری نمی‏باشد را نوید می‏دهند. مقصود بر آن است تا جامعه‏ای سرشار از شادی و نوین را جایگزین دنیای کهن نمود. دنیایی که در آن زندگی میلیاردها انسان، در چنبره‏ی سیاست‏های ارتجاعی حاکمان، به فلاکت و بدبختی کشانده نشود. بر همین اساس جامعه نیازمند دخالت‏گری‏های مستقیمِ نیروهای کمونیست در مبارزه‏ی طبقاتی‏ست. مبارزه‏ای که تجلی خود را در دو صف کاملاً مجزا و رو در رو، بدون گفتمان و آشتی‏ناپذیر بنمایش می‏گذارد.
به موازات آن پیوند تئوری با پراتیک و ارتباط مستقیم و بی‏وقفه با جنبش‏های اجتماعی –  اعتراضی بنوبه‏ی خود، ایده‏های کمونیستی را صیقل بخشیده و چشم‏اندازهای مطلوب و روشن‏تری را در مقابل محرومان قرار می‏دهد. بدون تماس و مداخله‏‏گری‏های مستمر و ممتد با خیزش‏های کارگری – توده‏ای، امر فعالیت مبارزاتی، نا کامل به حساب خواهد آمد. متأسفانه چپ خارج از کشور دهه‏هاست که در چنین مسیر و روندی در حرکت است و فاقد کوچکترین اثرگذاری بر روی جنبش‏های اعتراضی داخل می‏باشد.

فقر و نداری جامعه‏ی ایران را فرا گرفته است و سال‏هاست که مردم در کوچه‏ها و خیابان‏ها به هر بهانه‏ا‏ی، تنفر و انزجار خود را علیه‏ی مسببان چنین وضعیتی ابراز می‏دارند. دشمن آنان، گام به گام بر حریم اجتماعی – خصوصی‏شان تجاوز نموده و روز به روز بر دامنه‏ی آن وسعت هر چه بیشتری می‏بخشد. چرخه‏ی این روند، بی‏قفه ادامه داشته و متعاقباً بر عمر بناحق رژیم افزوده است. هر چه اعتراضات و اعتصابات توده‏ای شدت می‏یابد، رژیم هم، هر چه حریص‏تر و هارتر به قلع و قمع آن‏ها می‏پردازد. مدت‏هاست که جنبش‏های اعتراضی بر ریل و مسیر واقعی خویش در حرکت است و نیروی مدافع‏ی وی، در جاده‏ای بی سرانجام و بی انتها، گیج و سر در گم، ساز دلنشین خود را می‏نوازد و از آن نیرو می‏گیرد!!! توده‏ی به خشم آمده و ناراضی از وضعیت کنونی، شدیداً نیازمندِ یاری، پشتیبانی و سازماندهی‏ست؛ سازمان حمایت‏گر وی در پی صدور قطعنامه‏های متفاوت، ارگان‏تراشی‏های بی بو و بی خاصیت و انتشار نشریات گوناگونِ روشنفکرانه و "خردگرایانه" تحت نام‏های مختلف می‏باشد.

همه در مدارهای خود ساخته‏ی خویش غراق‏اند و در صدد هر چه تنگ‏تر نمودن حصارهای سیاسی – تشکیلاتی‏شان می‏باشند. همه‏ی نیروها با هر قد و قواره‏ای بر این باوراند که خود به تنهائی و بدون همکاری با دیگر نیروهای کمونیست، مبارز و رادیکال قادر به تغییر دنیای پر از ظلم و تباهی‏اند. ساعت‏ها و روزها گرد هم آمده و با صدور بیانیه‏های گوناگون و بی‏ارزش و فاقد تعرض، وقت، زمان و انرژی خود را بدون کوچک‏ترین چشم‏انداز روشنی بهدر می‏دهند. حقیقتاً که در فرهنگ امروزی چپِ خارج از کشور، فرد جای جمع را گرفته است؛ افتراق جای وحدت را پر نموده است؛ سکتاریسم و خود محوربینی سیاسی جای اتحادِ همگانی و یگانگی را قبضه نموده است و حذف نیرو جایگزین حذب نیرو گردیده است.
متأسفانه در این میان حوزه‏ی بررسی به کارکردها و مرور نقادانه به سیاست‏های نافرجام از قلم افتاده است و دلائل چرائی و نا موفقی برنامه‏ها و سیاست‏ها، در همان کریدورهای تنگ و تاریک‏شان دفن می‏گردد. نگاه به گذشته از منظر آنان پاسخگوی شرایط حال و آینده نیست. به تبع از آن در دنیای در هم آشفته، معانی ترم‏ها و متدها کاملاً در هم ریخته شده است؛ نشست‏های متفاوت برگزار می‏نمایند تا بر وظایف خود "جلایی" بخشند. به عبارت واقعی‏تر می‏توان گفت که مزیت چنین نشست‏های پی در پی‏ای‏، به لشکرکشی‏ها و سازمان دادن علیه‏ی نیروهای مخالف درونی، ابقای "لیدر"، "رهبر"، "کمیته مرکزی"، "شورایعالی" و غیره خلاصه ‏گردیده است. در عمل مشاهده نموده‏ایم که برگزاری جلسات متداوم، ارگان‏تراشی‏های متفاوت و تصویب قطعنامه‏های گوناگون فاقد کوچکترین تعرض و بارآوری‏ها‏ست و اساساً در جهت مصارف داخلی‏ بکار می‏آید.
 
از درون هم کوچکترین تعرض عملی‏ای را علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی شاهد نمی‏باشیم. جمهوری اسلامی میزان و دامنه‏ی سرکوب خویش را گسترش می‏بخشد، "چپ" داخل هم بموازات نیروهای کمونیستی خارج از کشور، سر در گم و در چنبره‏ی پاسخگوئی به معضلات ذهنی چندین ساله‏ی خویش مشغول است. بر وظایف خود کاملاً آگاه نیست و نقد نا نوشته شده و نا مدون خود را دارد و بقول خویش از تئوری‏های گذشتگان و "چپ سنتی" و بی "ارتباط با توده‏ها" فاصله گرفته است تا ارتباط از نوع خویش را با جنبش‏های اعتراضی برقرار نماید!! "چپی" که تا کنون علیرغم ادعاهای‏اش نتوانسته است، خود را حول یک پلاتفرم و یا برنامه‏ی سیاسی مشخصی – بعنوان یک تشکلِ با نام و نشانی – سامان بخشد و در برابر تعرضات رژیم در عرصه‏های متفاوت عرض و اندام نماید. تجربه نشان داده است و تا کنون شاهد بوده‏ایم که آغازگر و میدان‏دار فعالیت‏های مبارزاتی – عملی علیه‏ی نظام سرکوبگر نیست. در حرف صف – سیاسی، تئوریک – خود را جدا می‏نماید؛ امّا در عمل متأثر از تئوری و نگرش‏های جریانات و احزاب چپ موجودِ خارج از کشور می‏باشد. از فعالیت‏های کنونی خویش راضی‏ست و از