"قراعت" متفاوت افشاری از دمکراسی

سعید کرامت
۲۵ دسامبر ۲۰۰۶
s.keramat@gmail.com

آقای علی افشاری، دبیر سابق دفتر تحکیم وحدت،  طی نوشته ای تحت عنوان "بزرگداشت شکوهمند ۱۶ آذر"، "قراعت" خاص خودش را از دمکراسی ارائه کرده است که جا دارد در مورد آن مکث کوتاهی کرد.

 نامبرده مدعی میشود که "تلاش سکتاریستی و فرقه گرایانه عده ای برای بهره برداری خاص از این روز فرخنده (روز دانشجو) و شکستن جو انسجام و اتحاد حول آرمان های جنبش دانشجویی و مطالبات دموکراسی خواهانه ، نقطه منفی این مراسم بود."

افشاری اشاره نکرده است که منظورش کدام تلاشها است. هر ناظری که  به این تظاهرات نگاه میکرد شعارهایی نظیر دفاع از آزادی بیان، دفاع از حقوق کارگر و زن، مخالفت با استبداد و خفقان به چشمش میخورد.  این شعارو مطالبات از منظر نویسنده مورد بحث "فرقه گرایانه" محصوب میشود، چون "قراعت" ایشان از دموکراسی متفاوت است. از منظر ایشان دمکراسی وسیله ای است که در عوض تشویق مردم به تمرکزبر مطالبات و ارزشهای جهانشمول انسانی، آنها را با تقدس آب،  خاک،  گروه خون، سنگ وصخره  و ازرشهای "اهورا مزدائی" بجان هم بیدازد و یا دست کم سرگرم کند. تازه برای مشروعیت بخشیدن به  پرستش این خرافات، از نظر نامبرده اجازه رهنمود کاخ سفید واجب شرعی است. 

افشاری ادامه میدهد:
"تعقیب ایدئولوژی خاص و  بویژه آنهم جریانی که هنوز پیکره میهن از جراحت های هولناک آن زخمی است ، تجربه جهانی آن نیز  دستاوردی جز فلاکت و محرومیت های گوناگون سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی  نداشته است … جز ضربه زدن به اقتدار جنبش دانشجویی و سوق دادن آن به مسیر های انحرافی نتیجه ای ندارد."
به بیان ساده ترک منظور افشاری از "ایدئولوژی"،  کمونیسم است و دانشجویان چپ را در ناکامی های بلوک شوروی سابق شریک و یا حداقل هم افق معرفی میکند.  با این شیوه "استدلال" و پز ناشیانه، افشاری قیافه کسی را در نظر مجسم میکند که در خانه شیشه ای ایستاده و بسوی این و آن سنگ پرانی میکند. 

این بماند که کمونیسم ایدئولوژی نیست، بلکه یک جنبش اجتماعی برای گسترش عدالت سیاسی و اقتصادی است و ازهمین نگاه هم  چپ مورد بحث  راهگشاه ترین نقدها را بر نظام سرمایه داری دولتی  بلوک شرق دارند:   مهم این است که افشاری درحالی ناکامی سرمایه داری دولتی را به حساب چپ امروزی مینویسد که خودش واشنگتن را  بعنوان قبله دمکراسی اش برگزیده است. زیارت آن قبله گاه را  هم بجا آورده است. برای دست یابی به نوع دمکراسی  مورد نظرش حج کنگره (کنگره آمریکا) را به حج عمره ترجیح داده است.
 بنابر این، اگر متد افشاری را قبول کنیم که ناکامی شرق به پای جوانان چپ ایران بنویسم، پس بایستی جنگها و تجاوزات آمریکا ازجمله، کودتا در شیلی، ایران، کشتار کنونی در عراق و استفاده از بمب اتم و …. را به حساب امثال افشاری هم نوشت. چون همه آن جنایات از جانب قبله گاه سیاسی وی بوقوع پیوسته است.

 دمکراسی ای  که این تیپ الیت سیاسی – فرهنگی آنرا تبلیغ  میکنند بسیار بی اعتبار است.  بخش عمده نسل جوان در ایران فهیم تر از هستند که بتوان این تفکرات تاریخ مصرف به سر رسیده را به آنها فروخت.