کومەله و میزگرد شش حزب و سازمان کردستانی

 حسین مرادبیگى

اخیرا میزگردی از شش حزب و سازمان کردستانی، کومه له، حزب دمکرات کردستان، سازمان زحمتکشان(جریان رفرم)، اتحادیه دمکراتیک کردستان، سازمان خبات و حزب آزاد کردستان توسط روزنامه "ئاسو" در هتل پالاس سلیمانیه کردستان عراق برگزار شده است. برگزار کننده این میزگرد، روزنامه ئاسو، تلاش کرده است تا بقول خود، این شش حزب و سازمان کردستانی را به عنوان صاحبان "نظرات ناهمگون" و یا "ناسازگار با هم" در یک میزگرد جمع کند و در مورد "ناهمگونی" ها، علت انشعابات درون اینها، جبهه کردی و دلایل عدم همکاری آنها با یگدیگر با آنان گفتگو کند. برگزار کننده این سمینار، خواسته یا نخواسته، به هدف خود یعنی عجز و ناتوانی اینها در بیان اختلافات و ناهمگونی سیاسی خود با یکدیگر رسیده است.

اینها را جمع کرده اند که ظاهرا در مورد "ناهمگونی ها" ی خود سخن بگویند اما بدون اینکه خود "قصد" آن را داشته باشند از همگونی افق و فصل مشترک جنبشی که این شش حزب و سازمان کردستانی آن را با هر تفاوتی در بیان اهداف و برنامه خود نمایندگی میکنند، سخن میگویند. کافی است به خلاصه گزارش این میزگرد پنج ساعته که بزبان کردی منتشر شده است نگاهی انداخت تا به سادگی این همگونی افق و فصل مشترک جنبشی اینها را با هم دید و لمس کرد. عجز اینها از بیان علت جدائی ها و انشعابات درون خود "ناخودآگاه" آنان را به نفی سیاسی و ساختار تشکیلاتی خود در شرایط فعلی و اوایل قرن بیست و یکم می رساند. فراموش کرده اند که پیش از انشعاب درون کومه له در سال ۲۰۰۰ رهبری کومه له آن دوره حتی وجود اختلاف نظر را در کومه له آن دوره انکار میکرد. با همه این عجز و ناتوانی، ناگهان از زبان نماینده یکی از شعبات سازمان زحمتکشان می پرد، بدون اینکه بر روی خود بیاورد. او از امیدهایی که اینها به حمله آمریکا بعد از عراق به ایران بسته بودند و برباد رفت، از آن خواب و خیالی که با "عراقیزه" کردن ایران برای خود دیده بودند و دود شد و به هوا رفت، با تاسف و اندوه فراون یاد میکند! دیگری با حیرت تمام میگوید، نمیداند حتی با بودن شعار و اهداف مشترک نیز چرا احزاب و سارمانهای کردستانی با هم متحد نمیشوند؟

بیان همگونی افق و آرمانها و فصل مشترک احزاب و گروههای جنبش ملی کرد در کردستان در کنار اعتراف اینها به استیصال سیاسی ناشی از برباد رفتن امیدشان به حمله دولت آمریکا به ایران طبیعی است. اینهم واضح است که سنگین شدن وزنه کارگر و مبارزه و اعتراض طبقه کارگر در جامعه ایران نیز به نوبه خود بی افقی این جنبش و در نتیجه بی ربطی احزاب و نیروهای مربوطه را به مبارزه آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم در کردستان و در ایران برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی سرمایه، تشدید کرده است. اضافه بر اینها ناخوانی شعار فدرالیسم با جامعه امروز ایران نیز بی ربطی هر دو حزب دمکرات را به صحنه سیاست در ایران دو چندان کرده است. لذا این نشست ها و درد دلها و گله اینها از "روزگار" و از همدیگر کاملا قابل درک است و با وضعیت اینها خوانائی دارد.

اما در مورد رهبری کومه له امروز که خود را چپ و حتی ادعای کمونیست بودن را دارد چی؟ آیا باید رد کومه له امروز را هم علیرغم ادعای کمونیست نامیدن خود همچنان در این نشست ها و در مراوده با نیروهای درون جنبش ملی کرد سراغ کرد؟ رهبری ای که اعتقاد به فصل مشترکش با اینها سالهاست او را شریک آرمانها و توهمان اینها کرده است و برای بستن "جبهه کردی" با اینها کفش و کلاه کرده است؟ پراتیک تاکنونی رهبری کومه له امروز در این رابطه و همچنین میزگرد اخیر کومه له با پنج حزب و سازمان کردستانی، خواهی نخواهی، شاهد این مدعاست که کومه له امروز را باید وقتی دید و در مورد او قضاوت کرد که در جمع اینها، بخشا به بهانه این نوع میزگردها، حضور به هم میرساند.

رهبری کومه له امروز را نه مطابق ادعای خود بلکه باید وقتی دید و در مورد او قضاوت کرد که قامت خود را به قامت اینها اندازه میگیرد. باید وقتی دید و در مورد او قضاوت کرد که شانه به شانه اینها راه میرود. کومه له امروز وقتی در کنار اینها قرار میگیرد یا خود را در کنار اینها می بیند، علیرغم هر ادعایی که دارد و یا هرآنچه که خود در مورد خویش میگوید، بر همگونی و بر فصل مشترکهای خود با اینها صحه میگذارد. نشان میدهد که از کشمکش اجتماعی جنبش اینها مایه میگیرد، "بی آنکه خود بخواهد" به همگونی و همسویی خود با این سنت سیاسی اعتراف میکند. نماینده کومه له در این میزگرد فریاد میزند که، نیروئی که به نیروی توده ها در امر رهائی متکی است! چطور میتواند با نیرویی که موافق حمله نظامی آمریکا به ایران است همکاری کند؟ چند دقیقه بعد اما با گذاشتن یکی دو "شرط" ، اینکه سلطه سیاسی از آن مردم است، یا برای حل اختلافات نباید دست به اسلحه برد و یا برسمیت شناختن آزادیهای سیاسی در کردستان به عنوان "شرط" برای تشکیل "جبهه کردی" با اینها و یک عده خارج از اینها، به همین ادعای کومه له نیز چوب حراج میزند! طوریکه نماینده حزب دمکرات کردستان به اعتراض میگوید، مگر این بدیهیات را باید جزو شرط و شروط "جبهه کردستانی" به حساب آورد؟

ظاهرا آوردن این چند "شرط" روی کاغذ و جاری کردن این جمله بر زبان که این بار نه با حمله آمریکا که به نیروی "خود" حکومت اسلامی را میاندازند، کافی است تا کومه له زیر پیمان "جبهه کردی" را با اینها و کسانی که برای گروکشی از رهبری کومه له امروز لوله تفنگ را زیر شقیقه او گذاشته بودند، امضاء کند! این، همه آن تفاوت و اختلاف در اهداف و سیاستهایی است که رهبری کومه له امروز زیر پوشش کمونیسم با احزاب و گروهها و سکت های کردستانی جنبش ملی کرد دارد!

قبول کنید دوستان که مغازله و زدن "جبهه کردی" رهبری کومه له امروز با احزاب و سکت ها و گروههای رنگارنگ ناسیونالیسم کرد زیر تابلوی کمونیسم زیادی زمخت است. ادعای کمونیسم با این سنتی که رهبری کومه له آن را نمایندگی میکند هیچ خوانائی ندارد. این وضعیت را رهبری کومه له امروز سالهاست با خود یدک میکشد. شدت علاقه این رهبری به "باورهای مشترک" با اینها ظاهرا کومه له امروز را در موقعیت فعلی میخکوب کرده است. همین نشست ها و