در حاشیه اطلاعیه کومەله در پیوند با درگیریهای اخیر جریان زحمتکشان

رحمت فاتحی

در چند هفته اخیر بار دیگر انشعاب و جدایی در جریان زحمتکشان در مرکز توجه و بحث احزاب و نظرات افراد و عکس العمل آنها به این جریان بود . در یک نگاه به تمام این اظهار نظرها چیزی که قابل رویت و مشخص است این است که درگیری در داخل اردوگاه و اسلحه کشیدن بروی هم، زد وخورد، کتک کاری و به زور بچه ها و خانواده های بی پناه را بیرون کردن از اردوگاه و ترور شخصیت انسانها از طرف این جریان بدرستی کسی را شوکه نکرد. زیرا که این نوع اعمال زشت و غیر انسانی به نرم این جریان تبدیل شده است.

در این رابطه نظرات کومه له و اطلاعیه ایی که داده اند جای تعمق است ولی قبل از اینکه به این اطلاعیه به پردازم لازم است بطور مختصر اشاره ایی به شکل گیری و بحران جریان زحمتکشان بکنم.

انشعاب زحمتکشان ۸ سال قبل از حزب کمونیست ایران در شرایطی اتفاق افتاد، که از طرفی ناسیونالیستهای داخل و خارج از حزب سنتی شان مانند حزب دمکرات نا امید و در اردوگاهایشان بی افق و مستاصل شده بودند و از طرف دیگر انفعال و سیاست انتطار کومه له، توهمی درست کرد که این جریان میتواند خلا ناسیونالیستها را پر کند، سمپاتیهایی را به این جریان درست کرد.

انشعاب زحمتکشان به امید اینکه بخش برون مرزی جبهه متحد کرد در رابطه با اصلاح طلبان شوند شکل گرفت. عملکرد های این جریان در این مدت و افشای آن از طرف ما دیگر جای هیچ نوع شبه ایی را در مورد ماهیت این جریان برای کسی بر جای نگذاشت. ما بارها اعلام کردیم که در صورتیکه کردستان متحول شود و سایه ننگین اسلام و جمهوری اسلامی از سر مردم برداشته شود و مردم بتوانند سرنوشت خود را ورق بزنند آنها موی دماغ مردم خواهند شد و در چند تپه مستقر میشوند و از خاک ریزهای آن علیه کارگر و زحمتکش سنگربندی خواهند کرد و آنها همانند جریانات اسلامی، آزادی و برابری طلبی را رو به قبله سر خواهند برید. ولی همچنانکه قابل پیش بینی بود این بادکنک سوزنی ترکید و پروژه آنها سریعا شکست خورد و در معادلاتشان اشتباه فاحشی کردند. زیرا شعور و آگاهی مردم آگاه و کمونیستهای آن جامعه را دست کم گرفتند.

این جریان بخصوص بعد از جدی شدن حمله امریکا به ایران، قرار بود قدرت و افقش را از چادرها و کمپهای سربازان امریکایی مستقر در عراق به گیرند و تفنگدارهای صف مقدم ارتش جنایتکار امریکا در حمله به ایران شوند. با شکست دولت آمریکا در عراق این امید هم به یاس تبدیل شد.

آوار شکست سیاستهای امریکا در عراق، کمرنگ شدن حمله امریکا به ایران بر سر جریانات ناسیونالیستی و از جمله زحمتکشان خراب شد و بحران را در آنها تشدید کرد. انشعابات این دوره زحمتکشان هم نتیجه منطقی این واقعیت است.

این جریان را باید بیشتر رسوا کرد. اینها که پروژه شان شکست خورده است اگر جواب مخالفین اعضای خود را با تیراندازی و شارلاتانیسم و گروکشی معیشت روزانه آنها و آواره کردن آنها میدهند، در بیرون اردوگاهشان کسانی که اخبار و اطلاعات مربوط به آنها را منعکس میکنند، تهدید و مورد اهانت قرار میدهند. سرکردگان این جریان شکست پروژه شان را بعد از دو دهه به درست به حساب حکمتیستها مینویسند. اینها غافل از این هستند که افشای سیاستهای ضد انسانی و دفاع ما از جبهه آزادیخواهی و برابری طلبی مایه افتخار ما و سربلندی کارگر و زحمتکشان در کردستان است. توهین و شارلاتانیسم علیه حکمتیستها بیشتر مایه رسوایی اینها میشود و حقانیت ما را در دفاع از آزادی و برابری در جامعه کردستان بیشتر از قبل ثابت میکند. نباید اجازه داد که تعداد کمی از جوانان که از سر مخالفت با جمهوری اسلامی به این جریان ملحق شده اند بیشتر ازاین قربانی باند بازی و سیاست بازی این جریان شوند.

در همین رابطه همچنانکه در بالا به آن اشاره کردم مروری خواهم کرد بر کپی اطلاعیه ای را که قبلا هم در رابطه با انشعاب قبلی به سرکردگی عمر ایلخانی زاده، دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له داده است. در این اطلاعیه آمده است:

" در چند روز گذشته اردوگاه سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، باری دیگر و بعد از جدایی جناح رفرم و توسعه از این سازمان، شاهد کشمکش و رفتار خشونت بار بوده که منشا آن بروز اختلافات جدیدی میان جناحهای این سازمان می باشد. تکرار این حوادث در مدت زمانی کم در صفوف این سازمان و انعکاس اخبار آن در کردستان، نگرانی مردم  و خانواده های پیشمرگان این سازمان را موجب شده  و در چند روز اخیر مرتبا از راههای مختلف این نگرانی خود را به اطلاع دبیر خانه کومه له رسانده اند. ما این نگرانی مردم را درک می کنیم و متاسفیم که بار دیگر چنین وقایعی در میان صفوف این سازمان روی داده است."

در این شکی نیست که من هم در نگرانی خانواده های که به هر د لیلی به نسبت جگرگوشه هایشان که به این جریان ملحق شده اند و قربانی سیاست بازی این باند شده اند شریک هستم. ولی آیا تمام قضیه است. آیا این موضع کومه له در رابطه با جریان زحمتکشان باید همین باشد. کارگران و زحمتکشان کردستان و به طبع آن خانواده های این جوانان تنها به همدردی شما نیاز ندارند. آنها حداقل توقعی که از شما "بعنوان جریانی چپ" دارند افشا و طرد این باند است. در جریان جدایی زحمتکشان از کومه له ما گفتیم که این جریان باند سیاهی هستند و در تحولات آینده کردستان، لوله اسلحه هایشان رو به مردم نشانه خواهد رفت. ما اعلام کردیم آنها نام کومه له ر ا به سرقت بردند تا از خوشنامی این نام برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند. ما تمام تلاش خودمان را کردیم و این جریان را افشا کردیم و نقشه ها و سیاستهای شوم آنها را به مردم کردستان گفتیم. رهبران کومه له آن موقع به ما حمله کردند و اتهام تندروی و غیره را به ما زدند.

سیاست کومه له دیر زمانی است که بر مماشات و سازش با ناسیونالیزم متکی است و با باند های سیاهی مانند زحمتکشان مشکل چندانی ندارند. به خاطر همین هم حق دارند که چنین اطلاعیه ایی را بدهند. وقتیکه کومه له با عملیات انتحا
ری نوع القاعده ای پژاک، بمب گذاری آنها در مرکز شهر سنندج، باجگیری و ترور انسانهای بیدفاع از طرف اینها مشکلی ندارد، وقتیکه در تقویم اینها پیام به سالروز جمهوری مهاباد در ۲بهمن حک شده است چرا با زحمتکشان باید مشکل زیادی داشته باشند، چرا با سرکردگان زحمتکشان که رفقای قدیمی هم هستند کاری داشته باشد.

و یا در رویداد های مربوط به الاحواز، تحرکات قومی در آذربایجان و ناسیونالیسم ترک که ما از مردم خواستیم که در این تحرکات ارتجاعی شرکت نکنند، گفتیم صف ناسیونالیستها از ترک و کرد و عرب، صف ما نیست. کشاندن مردم به این صف، ارتجاع ناسیونالیستی و جنبش نفرت قومی را تقویت میکند. در حالیکه کومه له نه تنها از آن حمایت کرد بلکه مردم را تشویق کردند که در این تحرکات فعالانه شرکت کنند. چرا باید سیاستهای زحمتکشان را که خودی هم هستند افشا کند.

سیاستهای مشترک کومه له البته بنام چپ با ناسیونالیسم کرد، عرب، ترک و غیره عامل اصلی نقد نکردن آنها است. در غیر اینصورت خوب میداند که ناسیونالیسم و سیاستهای باند زحمتکشان و پژاک نه تنها ربطی به منافع کارگر و زحمتکش ندارد بلکه در صورتیکه این جریانات در کردستان قدرت را بگیرند لوله تفنگهایشان به طرف هر کارگر معترض و یا آزادیخواهی در کردستان خواهد چرخید.

کومله به دلیل دفاعش از کمونیسم و کارگر در کردستان در گذشته و حفظ شعارهای چپ در حال حاضر هنوز هم بعنوان سازمانی چپ در کردستان شناخته میشود. ولی مماشات و سازش با ناسیونالیستها و قوم پرستان ، انفعال و پاسیفیم و فاصله گرفتن از جریان کمونیزم معترض در زندگی و مبارزه روزانه کارگران و همراهی کردن آن با جریانات بی ربط به تحرکات کارگری در داخل، عملا کومه له را به یک جریان رفرمیست در کردستان تبدیل کرده است. و در عمل نه تنها در تقویت و گسترش جنبش کمونیستی و کارگری نقشی ندارد بلکه ترمز کننده این جنبش است.

در نتیجه دست بالا پیدا کردن مجدد کمونیسم و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در کردستان در گرو افشا و طرد ناسیونالیسم، قومپرستان و نقد کومه له به عنوان جریان چپ رفورمیست در کردستان است.

رحمت فاتحی

۰۶-۰۲-۱۳۸۷

۲۵-۰۴-۲۰۰۸

Rahmatfatehi@yahoo.co.uk