سال ٨٧ باز اخوند باز عمامه و ملتی گرفتار

امیر بستان منش

با شروع سال ۸۷ در ایران باز هم شاهد هستیم که یک سال دیگر به عمر رژیم سراسر پوشیده از ظلم و وحشی گری جمهوری اسلامی افزوده شد و رژیم در حالی جشن ۳۰ سالگی خود را پشت سر میگذارد که تمامی احزاب و تشکل های سیاسی داخل و خارج از کشور به جای پرداختن به مسائل و مشکلات ریشه ای ایران و ملت زجر کشیده و برنامه ریزی مقتدر برای یک حرکت رادیکالی و مثمر ثمر هنوز در گیر اختلافات حزبی و اعتقادی خود هستند.

بدون انکه نیاز باشد زحمتی به خود بدهیم به وضوح عدم اتحاد بین احزاب سیاسی و بی تحرکی بارز انها را در سازماندهی یک حرکت رو به جلو و متحد که بتواند زمینه های سرنگونی رژیم منحوس جمهوری اسلامی را فراهم کندمی بینیم و این سوال برای هر شخصی که شاید وابستگی حزبی خاصی به هیچ گروه و تشکلی نداشته باشد پیش می اید که چرا و تا چه وقت میخواهیم که تاوان این اختلافات را پس بدهیم و با شروع هر سال جدید شاهد افزوده شدن یک شمع به کیک تولد رژیم کثیف و فاشیست جمهوری اسلامی باشیم؟

ایا تا به حال به این نکته اندیشیده ایم که این اختلافات و عدم اتحاد دقیقا همان چیزی است که رژیم جمهوری اسلامی برای ادامه حیات خود به ان نیاز دارد؟

ایا تا به حال اندیشیده ایم

ما انسان هائی که ادعای تفکرات نو را در سرمان می پرورانیم و به نوعی به فکر مبارزه و تقابل با سیاست های تبعیض امیزو نا عادلانه رژیم ایران هستیم فقط و فقط به مجسمه هائی تبدیل شده ایم که همه چیز را می بینند و می شنوند ولی در عمل کاری نمی توانند بکنند؟

اندیشیده ایم که تا به کی باید در مقابل این عدم برنامه ریزی و سکونی که گرفتار ان شده ایم تحقیر شویم؟

وقتی که پیام تبریک کفتار پیر رژیم ایران (علی خامنه ای) که به مناسبت سال ۸۷ از تلویزیون رژیم پخش می شد را دیدیم به لبخند وقیح او هنگامی که صحبت از سال ۸۷ و ۳۰ ساله شدن رژیم میکرد توجه کردیم؟

لبخندی که خشم و نفرت را در دل انسان هائی که نمی خواهند چشم های خود را به روی واقعیت های تلخ رژیم ظالم و وحشی ایران ببندند شعله ور می کرد!

دیگر وقت ان رسیده که از خواب غفلت بیدار شویم و با حرکات منسجم و در نظر گرفتن شعار های زیبائی که حرفهای خودمان است ولی گاها به انها عمل نمی کنیم که نمونه بارز انها شعار (ازادی عقیده و بیان )است با احترام به عقاید و نظرات همدیگر زیر پرچم اتحاد و همدلی گرد هم ائیم.

دیگر باید به این نتیجه رسیده باشیم که فقط بر گزاری اکسیون و نمایشگاهی از جنایات رژیم و سخنرانی های مکرر که هر حزب و تشکل به صورت جدا گانه برای خود در نظر می گیرد راه به جائی نمی برد و این گونه است که امروز بعد از گذشت ۳۰ سال از عمر رژیم هنوز نتوانسته ایم کار مثمر ثمری انجام دهیم و فقط به اما و اگر ها دل خوش کرده ایم.

امید است که امسال تمامی احزاب و تشکل ها اعم از چپ و راست و … با همدلی بیشتر و حرکات منسجم و مقتدر تر سال ۸۷ را به سالی سیاه و عبرت انگیز برای جمهوری اسلامی و مسئولانش مبدل کنند تا همه بتوانیم در ایرانی ازاد و همدل در کنار هم به اینده ای روشن بیندیشیم.

(امیر بستان منش)

( استکهلم)