در آستانه اول مه ١٣٨٧

حمید قربانی

اول ماه مه، روز جهانی کارگر در پیش است. طبقه کارگر ایران و نیروهای باورمند به قدرت طبقه کارگر برای رهبری کردن جامعه به سوی یک جامعه بدوراز استثمار و تضادها و تناقض های موجود، با دادن بیانیه و نوشته خود را برای برگزاری هر چه با شکوهتر آن آماده می کنند. صف مقابل یعنی سرمایه داران و دولتشان نیز بیکار ننشسته اند و دارند دسیسه چینی می کنند. آنها از یک طرف با حمله به سفره خالی کارگران، آنان را هر چه بیشتر در مضیقه اقتصادی قرار می دهند و از طرف دیگر کارگران شرکت کننده در مراسم سال قبل را محکوم به دادن جریمه و شلاق می کنند و می خواهند هزینه شرکت در مراسم های مستقل با خواست ها وبرنامه های طبقاتی کارگران را بالا ببرند. به نظر می رسد که هم کارگران وحامیانش و هم سرمایه داران و دولتشان، خود را برای یک رویاروئی مهم بویژه برای طبقه کارگر در یک مقطع تاریخی حساس , آماده می کنند.

زمین لرزه ای که در پیشارو داریم از مدتی قبل علائم خود را اعلام نمود. سرمایه و رژیم پس ازرسوائی رئیس جمهورش در دانشگاه پلی تکنیک و تحمل شکست در دانشگا ه های شمال و عقب نشینی در برابر ارادۀ کارگران مبارز و مصمم کارخانه و مزارع نیشکر هفت تپه و تن دادن به اجراء برخی از خواست های این اعتصابیون از آن جمله تغییر مدیریت و پرداخت حقوق و مزایا، به دانشگا ه ها حمله برد. چرا که چپ مارکسی- لنینیِ کارگر محور دیگر نه چون شبحی بلکه به مثابه یک واقعیت مادی و ملموس، می رود که وحدت حوزه و دانشگاه را به وحدت دانشکاه و جامعه و بویژه دانشجو و طبقه کارگر تبدیل نماید. دولت نظامی- امنیتی سرمایه این یورش را درآستانه برگزاری مراسم ۱۶ آذر انجام داد و با دستگیر و زندانی و شکنجه کردن بیش از۵۰ از نفر از دانشجویان چپ و سوسیالیست وبه قصد نابودی آن و از طرف دیگر با اجرای حکم قرون وسطائی شلاق برای کارگران سنندج به جرم شرکت در تظاهرات اول ماه مه و سپس اعلام حکم موقت برای محمود صالحی، فعال و یکی از شجاعترین رهبران عملی جنبش کارگری ایران، درست چند روز قبل از اتمام یک سال زندان، آنهم درست به جرم فراخوان و شرکت در اولین مراسم توده ای و علنی و مستقل در دوره اخیر اول ماه مه، آنهم نه در کوه و بیابان و یا در سالن های سربسته، بلکه در عمومی ترین مکان، درپارک شهرستان سقز، اراده و تصمیم سرمایه داران را در عقب نشاندن طبقه کارگر در برپانی مستقل روز جشن جهانی اش، به جامعه اعلان نمود.

اما هر چند ضربه رژیم به جنبش دانشجوئی، برای چپ دانشجوئی، یک ضربه سنگین بود که با کمک اشتباهاتی که از طرف برخی انجام گرفت که باید به موقع خود بررسی شود، اما دانشجویان چپ و سوسیالیست با برپائی مراسم ها و تشکیل تشکلات چپ و سوسیالیست با این یورش بمقابله برخاستند و نشان دادند که چپ ریشه دارتر از آن است که در مخیله هیتلرها و "آدام اسمیت"های نئولیبرال "وطنی" می گنجد و از طرف دیگر اجراء حکم شلاق با اعتراض وسیع در سطح ملی و بین المللی رویرو شد و تا کنون اجرای این احکام ارتجاعی و ضد انسانی متوقف شده است و از همه مهمتر و نیروبخش ترو شادی انگیزتر این که با مقاومت دلیرانه خود محمود صالحی در برابر تصمیم بیدادگاه دولت سرمایه داران در زندان و با مبارزه مصصم فعالان کارگری در داخل و در سطح بین المللی، دربهای بسته زندان مرکزی سنندج باز شدند و محمود هر چند با تنی بیمار از جور و ستم رفته از دست دژخیمان ولی با روحیه ای پولادین و لبانی شاد به آغوش خانواده و کارگران برگشت.

حال در چنین اوضاع و احوالی ما در آستانه اول ماه مه قرار داریم. شورای همکاری تشکل ها و فعالین کارگری، طی اطلاعیه ای با تیتر " با گام هایی استوار و آرزوهایی انسانی به پیشواز اول ماه مه می رویم!!!" آمادگی خود را برای برگزاری این روز اعلام کرده است و تشکل های دیگر کارگری هم خود را دارند آماده می کنند. با آزادی محمود صالحی که نیروی جدیدی آفریده است و امید به پیشرفت در راه رسیدن به خواست های انسانی کارگران و اقشار دیگر اجتماعی را افزایش داده است، طبقه کارگر ایران در آستانه تحمیل برپائی مراسم مستقل خود و طرح خواست ها آنی و آتی خویش در چنین روزی و تحمیل آنها به سرمایه داران و دولت ارتجاعی اسلامیشان قرار دارد. اما با توجه به توازن قوا مقطع حاضر برای کارگران حساس است. اولین و عاجل ترین خواست و اقدام طبقه کارگر در این دوره می تواند ایجاد تشکل های توده ای طبقاتی و سراسریش باشد تا بوسیله آنها هم به خواست هائی همچون لغو قراردادهای موقت و پرداخت به موقع دستمزد وافزایش آن به سطح تأمین کننده یک زندگی انسانی و.. باشد و هم اینکه زمینه را برای رسیدن دیگر اقشار تحت ستم جامعه ایران به خواسته های دموکراتیک وآزادیخواهانه آماده کند و رژیم سرمایه اسلامی را به عقب نشینی و در نهایت به نابودی کشاند. فقط طبقه کارگر متحد و متشکل، با توجه به نقشش در تولید و توزیع نعمات مادی جامعه، آن نیروی اساسی است که توان بسیج دیگر اقشار اجتماعی وانجام این وظایف تاریخی را دارد. جامعه برای پرهیز از رفتن به قهقرا و فلاکت روزافزون اجتماعی و نابود نشدن به سوسیالیسم کارگری نیازمند است

۲۱ فروردین ۱۳۸۷

به نقل از به پیش!۳۰ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷، ۲۰ آپریل ۲۰۰۸