پژاک، از قندیل به تهران، ادامه کدام سیاست؟

اسد گلچینى

لابد هر کس با شنیدن و یا خواندن سیاست اخیر پژاک دال بر کشاندن "جنگ به قلب دشمن" پرسیده است که این کار در ادامه کدام سیاست است و پژاک به چه کارهایی دست خواهد زد.

نکات مهمی در اتخاذ این سیاست وجود دارد. آانچه اینجا و در این نوشته مهم است بحث بر سر اتخاذ سیاست و اهدافی است که یکی از سازمانهای ناسیونالیست در کردستان باز هم به آن در ابعاد دیگری دست میبرد. سازمانی که اینک و ظاهرا مهمترین نیروی در میدان بر علیه رژیم است. آیا عوامل دیگر بین المللی و منطقه ای نیز در تعیین این سیاست و کشاندن درگیری به تهران دخیل است فعلا مورد بحث این نوشته نیست.

رهبری پژاک اعلام میکند که:

" ئه‌گه‌ر بێت و سیاسه‌تی دژ به‌ کورد نه‌گۆرێت ئه‌وا هێرشه‌کانی خۆی له‌ ناو قووڵایی خاکی ئیراندا ده‌ست پێده‌کات"

پژاک اعلام میکند که: "اگر جمهوری اسلامی سیاست دشمنی با کرد را تغییر ندهد، حملات خود به عمق ایران را شروع میکند"

اعلام خبر جدید نیست، جدیدی خبر در ابعاد سیاسی و فاجعه بیشتری است که در اثر اتخاذ آن دامن مردم مبارز را میگیرد. قبلا پژاک به عملیات های مشابهی دست زده است. میخواهند دامنه اش را گسترش بدهند و این بار باید به قلب دشمن رفت. هر بار که پژاک میخواهد دست به عملیات انتقامی بزند به عملیات های انتحاری روی میاورد. و خیلی هم روشن است که غیر از بمب گذاری و کار انتحاری چیز دیگری نمیتواند منظور باشد. مقابله به مثل کاری است و سیاسیتی است که پژاک دنبال میکند تا دشمن را در مقطعی متوجه کند که باید این نیرو را به حساب بیاورد، به آن توجه کند و به عنوان قیم مردم، برایش حساب باز کنند و لابد در ادامه به مذاکره بپردازند و صلح کنند و … این هدفی است که پژاک از این عملیات ها تعقیب میکند. این همه فعالیت پژاک را میتواند توضیح بدهد. مساله پژاک بقول خودشان برداشتن فشار بر روی مردم از سوی رژیم است و مهمتر اینکه بر داشتن فشار و تعقیب و ادامه جنگ با پژاک است و هر قدم "مثبت" از سوی رژیم ایران میتواند پژاک را در مدت بسیار کوتاهی از نیروی در حال جنگ و نیرویی میلیتانت به نیرو و حزبی در کنار جمهوری اسلامی قرار دهد. اینها ادعاهای ما نیستند. رهبری پ ک ک و پژاک این را میدانند و استراتژی روشن و معلومی برای خود دارند. بهمین دلیل است که در سوم اسفند ۱۳۷۷ در حالی که مردم مبارز سنندج بر علیه ربودن اوجلان، بر علیه آدم ربایی دولت ترکیه، دست به اعتراض و تظاهرات زدند و دامنه این اعتراضات به مقابله با جمهوری اسلامی کشیده شد، پ ک ک در اعلامیه تاریخی خود در آن روز ها مردم سنندج را عاملین آمریکا و اسرائیل خواند. این را باید خیلی بیاد داشته باشند و جوانانی که این را هم به یاد ندارند باید اسناد لازم را در اختیار داشته باشند(نزد ما که هست) . و باز اتفاقی نیست که اخیرا عبدالله اوجلان اعلام میکند که شیعه و کرد میتواند متحد شوند و کردستان ایران خودمختار است ، میتوانند نیرو در اختیار ایران بگذارند تا با دشمن مشترکشان مقابله کنندو… استراتژی پژاک را در این سیاستها بروشنی میشود دید، اینها عمق "آزادیخواهی" این احزاب را برای مردم نشان میدهد. البته بسیاری از ناسیونالیستهای عزیز، اصلاح طلبان کرد، جبهه متحدی ها و سرمایه داران در کردستان که بدنبال جا پایی و امکانی برای سهیم شدن درحاکمیت و قدرت رژیم اسلامی هستند اهداف مشترک و منطبقی با اهداف پژاک و استراتژیش دارند. پژاک امروز نیرو و سازمان اعتراض این بخش از بورژوازی ملیتانت کرد است. ناسیونالیسم و سهم خواهی اش و جنگ و مبارزه اش، ابزار ، افکارو روش بورژوازی است، که تحت نام مردم و برای مردم تحت ستم در جامعه موجود است.

علاوه بر اینها باید اضافه کرد و تاکید کرد که پژاک نیرویی است که مخالف جدی برای سرنگون کردن رژیم نیست، برای این کار هیچگاه برنامه ای نداشته است و پژاک نیرویی نیست که بخواهد و در برنامه و استراتژیش خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی باشد، پژاک سرنگونی طلب نیست. نیرویی نیست که با جمهوری اسلامی مخالفت بنیادی داشته باشد و علیرغم ظاهر مبارزه ای سخت و نظامی نمیخواهد و اعلام نکرده است که میخواهد این رژیم تغییر کند. پژاک با رژیم اسلامی مشکل چندانی ندارد. پژاک با تند روی های رژیم اسلامی مشکل دارد و همانطور که عبدالله اوجلان میگوید، در ایران کردستانی وجود دارد که اگر مقداری دامنه اش را بگسترانند میتواند برای آنها هم قابل قبول باشد. "شیعه" میتواند متحد "کرد" باشد (بخوانید پ ک ک و پژاک متحد رژیم ایران شوند) این استراتژی است که این سازمانها برای خود و مردم در کردستان ایران داشته اند. حداکثر تلاش پژاک تغییر روش رفتار رژیم در برابر مردم کرد زبان است. این ها نکات بسیار پایه ای و مهم در شناخت از پژاک و پ ک ک است که در حال حاضر میدان را از دیگر احزاب ناسیونالیست و سنتی برده ا ند.

پژاک مطرح است چونکه مبارزه مسلحانه را با رژیمی در پیش گرفته است که آرزوی نابودیش را میلیونها نفر از مردم در کردستان دارند. و مبارزه نظامی بعنوان پاسخی قاطع و جدی به این رژیم فاشیست مذهبی مورد پسند مردمی است که چنین آرزویی دارند و هر چه سازمان بزرگتر و دامنه فعالیتش بیشتر باشد بیشتر کارو فعالیتش طرفدار خواهد داشت و تمام هدف و نقشه اش کمتر مورد سوال قرار خواهد گرفت. یا اینکه اگر هم گاه گاه سوالی و انتقادی صورت بگیرد در فضای ناسیونالیستی دفن میشود. این را اکنون و مدتهاست در رابطه با پ ک ک و پژاک میتوان مشاهده کرد.

اکنون باید روشنترباشد که چرا قندیل به تهران وصل میشود. چرا عملیات انتحاری در ماک